بخشی از مقاله

چکیده

آمال الشاذلی یکی از نویسندگان داستانهاي کوتاه معاصر مصري است.در این مقاله سعی شده است با انتخاب داستان »ماما حکمت« از مجموعه ضجیج الصمت به تبیین عناصر داستانی از جمله پیرنگ، شخصیتپردازي، زاویه دید، صحنهپردازي، درونمایه، لحن، حقیقت مانندي پرداخته و هر یک از این عناصر را در متن داستان بررسی وتحلیل گردد.

این مقاله با استفاده از گردآوري و طبقهبندي اطلاعات، بر مبناي یادداشتبرداري از منابع مورد مطالعه و اطلاعات بدست آمده بصورت توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. نتایج بدست آمده از این تحقیق حاکی ازاین است که نویسنده توانسته است از تمامی این عناصر بخوبی بهره برده و رابطه منسجم و بین تمام آنها برقرار کند به گونهاي که به نظر میرسد داستان از یک تاثیر گذاري منطقی برخوردار گردیده است.

 مقدمه

داستان کوتاه به عنوان یکی از انواع ادبی به شکل و الگوي امروزي در قرن نوزدهم ظهور کرد و اولین بار ادگار آلن پو، در سال 1842 داستان کوتاه را تعریف کرد و اصول انتقادي و فنی خاصی را ارائه داد که تفاوت میان شکلهاي کوتاه و بلند داستان نویسی را مشخص کرد

داستان کوتاه اثري است که در آن نویسنده به یاري طرح منظم، شخصیتی اصلی را در یک واقعه اصلی نشان میدهد و این اثر بر روي هم تاثیر واحدي را القا میکند. با بهرهگیري از داستان کوتاه، نویسنده باید بکوشد زندگی را چنان که هست، با تمام جوانب و شفافیت آن در نوشته خود منعکس سازد.داستان کوتاه باید زبان انسانها و آینه تمام نماي زندگیشان باشد و سطر سطر داستان به تعبیر رفتارها، روحیات و تجربههاي زندگی بپردازد و زمینه را براي عملکرد کنش-هاي آدمها و شخصیتهاي واقعی اجتماعی فراهم نماید

این مقاله برآن است که به بررسی عناصر داستان کوتاه »ماما حکمت« آمال الشاذلی بپردازد، بنابراین مهمترین عناصر داستانی یعنی پیرنگ، زاویه دید، شخصیتها، صحنه لحن، حقیقت مانندي تعریف و در این داستان بررسی شده است تا دریابیم نویسنده چگونه از فنون و روشهاي داستاننویسی در نگارش این داستان بهره برده است.

پیشینه تحقیق

در راستا بررسی عناصر داستانی میتوان به مقالات »تحلیل عناصر داستانی بر رساله حی بن یقظان ابن طفیل:عباس عرب و راضیه خسروي«،»شیوههاي شخصیتپردازي در رمان»اصل و فصل«سحر خلیفه:حسن سرباز و محسن پیشوایی و سرشین فلاحی« ، »بررسی شخصیتپردازي زن و خصوصیت اجتماعی وي در رمانهاي تاریخی جرجی زیدان: محمد کریمی و عسکر بابازاده اقدم«،»تطبیق محتواي - سه گانه - نجیب محفوظ و شهرنوش پارسی پور از دیدگاه عناصر داستانی:زینب عرب نژاد و مریم ایرانمنش و محمدرضا نصر اصفهانی« ،»بررسی عناصر داستانی در ادبیات کودك و نوجوان کامل کیلانی:محمد مهدي سمتی و علی بیانلو ویعقوب، خاتمیان، شخصیت پردازي در داستانهاي کودك زکریا تامر:فاطمه قادري و زینت زارع بیدکی« اشاره نمود.اما در مورد بررسی و تحلیل عناصر داستانی در داستانهاي کوتاه آمال الشاذلی تا آنجایی که جستجو شده است تاکنون مقاله و مطلب خاصی نوشته نشده است.

ادبیات داستانی و داستان کوتاه

ادبیات داستانی در معناي جامع آن، به هر روایتی که خصلت ساختگی و ابداعی آن بر جنبه تاریخی و واقعیاش غلبه کند اطلاق میشود، از این رو، ظاهرا باید همه انواع خلاقه ادبی را در بر بگیرد؛ اما در عرف نقد امروز به آثار روایتی و منثور، ادبیات داستانی میگویند

در واقع ادبیات داستانی هنر و فن ابداع و بازنمایی زندگی بشري از طریق بکارگیري واژگان مکتوب براي آموزش یا دگرگونی آن یا هر دو است

داستان کوتاه به مفهوم عام، یکی از کهنترین فرمهاي ادبی است.احتمالا قدیمترین نمونه-هاي مکتوب داستان کوتاه، داستانهاي مصري است که در 3200 سال قبل از میلاد مسیح نوشته شده و از آن زمان تاکنون،سنت داستان سرایی و داستان نویسی پیوسته ادامه داشته است.اما داستان کوتاه،به مفهوم خاص امروزین، با افسانهها و قصههاي ملی، و با تمثیل و حکایت صرف فرق دارد.

مفهومی که مردم روزگار ما از داستان کوتاه در ذهن دارند، فرم مشخصی است که از سده نوزدهم در غرب و همزمان با رواج یاقتن نشریات ادواري باب شد.داستان کوتاه امروزین فقط گزارش ساده یک سلسله ماجرا نیست.این فرم ادبی آنچنان بسط یافته و آنچنان غنی شده است که به آسانی نمیتوان تعریفش کرد.مگر اینکه ابتدا اجزاء و عناصر شازندهاش را شناخت و به کاربرد هر یک در شکل دادن به مجموعه کاملی که شاید دقیقترین و ظریفترین گونه نثر نویسی باشد، پی برد

مبانی تحلیل هر داستان بر پایهي عناصر داستانی است و سنجش هر داستان بر اساس چگونگی کاربرد هر یک از این عناصر صورت میپذیرد.عناصر داستانی برجسته که نقش محوري در سنجش و تحلیل یک اثر دارند عبارتند از :پیرنگ، شخصیت، زاویه دید، فضا و صحنهپردازي، لحن درون مایه و حقیقت مانندي که محور فکري حاکم بر داستان را بیان میکند.هیچ داستانی را نمیتوان بدون اجزا و عناصر سازنده آن تصور کرد و در عین حال نمیتوان براي عناصر و اجزاي آن، ارج از بافت داستانی، ارزشی مستقل قایل شد .وجود عناصر داستان، باعث شکلگیري داستان و تشکیل ساختار آن میشود و هر داستانی باید این عوامل را داشته باشد تا داستان منسجم قابل قبولی باشد

طرح یا پیرنگ

پیرنگ - plot - توالی منطقی و روابط علت و معلولی اتفاقات در داستان است، پیرنگ، چرایی رویدادهایی را که در داستان اتفاق میافتد، مشخص میکند و در عین حال، خواننده را به درون زندگی شخصیت داستان میبرد و به خواننده در فهم و درك شخصیتهاي داستان کمک میکند.از نظر ساختار پیرنگ، یعنی روش و راه نظم دادن به رویدادهاي داستان، و نویسندگان برحسب نیاز ساختار داستان را تغییر میدهند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید