بخشی از مقاله
بررسی ساختمان رادار ها
فصل اول
مقدمه:
1-1-اصول كلي رادار و عملكرد آن
رادار يك سيستم الكترومغناطيسي است كه براي تشخيص و تعيين موقعيت هدفها به كار مي رود. اين دستگاه بر اساس يك شكل موج خاص به طرف هدف براي مثال يك موج سينوسي با مدولاسيون پالسي(Pulse- Modulated) و تجزيه وتحليل بازتاب (Echo) آن عمل مي كند. رادار به منظور توسعه توانايي حسيهاي چندگانه انساني براي مشاهده محيط اطراف مخصوصاً حس بصري به كار گرفته شده است. ارزش رادار در اين نيست كه جايگزين چشم شود بلكه ارزش آن در
عملياتي است كه با چشم نمي توان انجام داد. رادار نمي تواند جزئيات را مثل چشم مورد بررسي قرار دهد و يا رنگ اجسام را با دقتي كه چشم دارد تشخيص داد بلكه با رادار مي توان درون محيطي را كه براي چشم غير قابل نفوذ است ديد مثل تاريكي، باران، مه، برف و غبار و غيره. مهمترين مزيت رادار، توانايي آن در تعيين فاصله يا حدود هدف مي باشد.
يك رادار ساده شامل آنتن فرستنده، آنتن گيرنده و عنصر آشكارساز انرژي يا گيرنده ميباشد. آنتن فرستنده پرتوهاي الكترومغناطيسي توليد شده توسط نوسانگر (Oscillator) را منتشر مي كند. بخشي از سيگنال ارسالي (رفت) به هدف خورده و در جهات مختلف منعكس مي گردد. براي رادار انرژي برگشتي در خلاف جهت ارسال مهم است.
آنتن گيرنده انرژي برگشتي را دريافت و به گيرنده مي دهد. در گيرنده بر روي انرژي برگشتي عملياتي، براي تشخيص وجود هدف و تعيين فاصله و سرعت نسبي آن، انجام ميشود. فاصله آنتن تا هدف با اندازه گيري زمان رفت و برگشت سيگنال رادار معين ميشود. تشخيص جهت، يا موقعيت زاويه اي هدف توسط جهت دريافت موج برگتشي از هدف امكان پذير است. روش معمول بري
مشخص كردن جهت هدف، به كار بردن آنتن با شعاع تشعشعي باريك مي باشد. اگر هدف نسبت به رادار داراي سرعت نسبي باشد، تغيير فركانس حامل موج برگشتي (اثر دوپلر) (Doppler) معياري از اين سرعت نسبي (شعاعي) ميباشد كه ممكن است براي تشخيص اهداف متحرك از اهداف ساكن به كار برود.در رادارهايي كه بطور پيوسته هدف را رديابي مي كنند، سرعت تغيير محل هدف نيز بطور پيوسته آشكار ميشود.
نام رادار براي تاكيد روي آزمايشهاي اوليه دستگاهي كه آشكارسازي وجود هدف و تعيين فاصله آن را انجام مي داده بكار رفته است. كلمه رادار (RADAR) اختصاري از كلمات: Radio Detection And Ranging است، چرا كه رادار در ابتدا به عنوان وسيله اي براي هشدار نزديك شدن هواپيماي دشمن به كار مي رفت و ضدهوائي را در جهت مورد نظر مي گرداند. اگر چه امروزه توسط رادارهاي جديد و با طراحي خوب اطلاعات بيشتري از هدف، علاوه بر فاصله آن بدست مي آيد، ولي تعيين فاصله هدف (تا فرستنده) هنوز يكي از مهمترين وظايف رادار مي باشد. به نظر مي رسد كه هيچ تكنيك ديگري به خوبي و به سرعت رادار قادر به اندازه گيري اين فاصله نيست.
معمولترين شكل موج در رادارها يك قطار از پالسهاي باريك مستطيلي است كه موج حامل سينوسي را مدوله مي كند. فاصله هدف با اندازه گيري زمان رفت و برگشت يك پالس، TR به دست مي آيد. از آنجا كه امواج الكترومغناطيسي با سرعت نور در فضا منتشر مي شوند. پس اين فاصله، R، برابر است با:
(1-1)
به محض ارسال يك پالس توسط رادار، بايستي قبل از ارسال پالس بعدي يك مدت زمان كافي بگذرد تا همه سيگنالهاي انعكاسي دريافت و تشخيص داده شوند.
بنابراين سرعت ارسال پالسها توسط دورترين فاصلهاي كه انتظار مي رود هدف در آن فاصله باشد تعيين مي گردد. اگر تواتر تكرار پالسها (Pulse Repetiton Frequency) خيلي بالا باشد، ممكن است سيگنالهاي برگشتي از بعضي اهداف پس از ارسال پالس بعدي به گيرنده برسند و ابهام در اندازه گيري فاصله ايجاد گردد. انعكاسهايي كه پس از ارسال پالس بعدي دريافت مي شوند را
اصطلاحاً انعكاسهاي مربوط به پريود دوم (Second-Time-Around) گويند چنين انعكاسي در صورتي كه به عنوان انعكاس مربوط به دومين پريود شناخته نشود ممكن است فاصله راداري خيلي كمتري را نسبت به مقدار واقعي نشان بدهد.
حداكثر فاصله اي كه پس از آن اهداف به صورت انعكاسهاي مربوط به پريود دوم ظاهر مي گردند را حداكثر فاصله بدون ابهام (Maximum Unambiguous Range) گويند و برابر است با:
(2-1)
كه در آن =تواتر تكرار پالس بر حسب هرتز مي باشد. در شكل زير حداكثر فاصله بدون ابهام بر حسب تواتر تكرار پالس رسم شده است.
اگر چه رادارهاي معمولي يك موج با مدولاسيون پالسي(pulse-Modulated Waveform) ساده را انتشار مي دهند ولي انواع مدولاسيون مناسب ديگري نيز امكان پذير است حامل پالس ممكن است داراي مدولاسيون فركانس يا فاز باشد تا سيگنالهاي برگشتي پس از دريافت در زمان فشرده شوند. اين عمل مزايايي درقدرت تفكيك بالا در فاصله (High Range Resolution) ميشود بدون اين كه احتياج به پالس باريك كوتاه مدت باشد. روش استفاده از يك پالس مدوله شده طولاني براي دسترسي به قدرت تفكيك بالاي يك پالس باريك، اما با انرژي يك پالس طولاني، به نام فشردگي پالس (Pulse Compression) مشهور است.
در اين مورد موج پيوسته (CW) را نيز مي توان به كاربرد و ازجابجايي تواتر دوپلر. براي جداسازي انعكاس دريافتي از سيگنالرفت و انعكاسهاي ناشي از عوامل ناخواسته ساكن(Cluttre) استفاده نمود. با استفاده از موج CW مدوله نشده نمي توان فاصله را تعيين كرد و براي اين كار بايد مدولاسيون فركانس يا فاز به كار رود.
2-1-فرم ساده معادله رادار
معادله رادار برد رادار را به مشخصات فرستنده، گيرنده، آنتن، هدف و محيط مربوط مي سازد. اين معادله نه تنها جهت تعيين حداكثر فاصله هدف تا رادارمفيد است بلكه براي فهم عملكرد رادارو پايهاي براي طراحي رادار به كار مي رود.
در اين قسمت فرم ساده معادله رادار ارائه مي گردد.
اگر توان فرستنده رادار P1 و آنتن فرستنده ايزوتروپ (Isotropic) (در همه جهات يكسان تشعشع كند) باشد، چگالي توان (Power Density) (توان در واحد سطح) در فاصله R از رادار برابر است با توان فرستنده بر مساحت يك كره فرضي به شعاع R و يا:
(3-1) چگالي توان تشعشعي از آنتن ايزوتروپ
در رادارها از آنتنهاي سمت گرا (جهت دار) استفاده ميشود تا توان تشعشعي، P1 در يك جهت خاص هدايت گردد. بهره آنتن، G، معياري از افزايش توان تشعشعي آنتن درجهت هدف نسبت به توان تشعشعي ناشي از يك آنتن ايزوتروپ مي باشد و ممكن است به صورت نسبت حداكثر شدت تشعشع ناشي از يك آنتن مورد نظر به شدت تشعشع ناشي از آنتن ايزوتروپ بدون تلفات با همان توان ورودي تعريف گردد. (شدت تشعشع عبارت است از توان تشعشعي در واحدزاويه فضايي در جهت مورد نظر) بنابراين چگالي توان تشعشعي از يك آنتن با بهره G روي هدف برابر است با:
(4-1) = چگالي تشعشعي از آنتن سمت گرا
هدف با مقداري از توان تابش شده تلاقي كرده و مجدداً آن را درجهات مختلف تشعشع مي كند مقداري از توان رسيده به هدف كه با آن تلاقي كرده و دوباره به سمت رادار تشعشع شده بر حسب سطح مقطع راداري، ، مشخص و طبق رابطه زير تعريف ميشود.
(5-1) = چگالي توان سيگنال برگشتي در محل رادار
در اين رابطه كه سطح مقطع راداري واحد سطح دارد كه مشخصه اي از هر هدف خاص بوده و معياري از اندازه هدف از ديد رادار مي باشد. آنتن رادار مقداري از توان بازگشتي از هدف رادريافت مي كند. اگر سطح موثر آنتن گيرنده Ae باشد، توان دريافتي توسط رادار برابر است با:
(6-1)
حداكثر برد رادار ، فاصله اي است كه بالاتر از آن، هدف قابل آشكارسازي نباشد و آن موقعي است كه توان دريافتي رادار درست برابر حداقل توان قابل آشكارسازي، ، باشد پس:
(7-1)
اين شكل اساسي معادله رادار است. توجه گردد كه پارامترهاي مهم آنتن در اين رابطه، بهره فرستندگي و سطح موثر گيرندگي آن مي باشند.
در تئوري آنتنها. رابطه بين بهره فرستندگي و سطح موثر گيرندگي به صورت زير ارائه ميشود.
(8-1)
چون در رادارها معمولا آنتن فرستنده و گيرنده يكي مي باشد، با جايگذاري معادله فوق در معادله ما قبلي آن ابتدا براي Ae و سپس براي G، معادله رادار را به دو صورت زير مي توان نوشت:
(9-1)
(10-1)
اين سه صورت معادله رادار فوق ضرورت احتياط در تفسير معادله رادار را نشان مي دهند. براي مثال، از معادل (9-1) ممكن است نتيگه گيري شود كه براي رادار متناسب با مي باشد، در صورتي كه معادله (10-1) وابستگي را مشخص مي كند و معادله (7-1) عدم وابستگي فاصله را نسبت به طول موج، نشان مي دهد. رابطه صحيح بستگي به اين دارد كه بهره آنتن نسبت به طول موج ثابت فرض شده است يا نسبت به سطح موثر آن. علاوه بر آن، اعمال محدوديت هاي ديگر، نظير ضرورت بررسي دقيقتر يك حجم مشخص از فضا در يك مدت معين مي تواند موجب وابستگي ديگري نسبت به طول موج گردد.
اين صور ساده شده معادله رادار، به طور كافي مشخصات يك رادار عملي را تشريح نمي كنند. بسياري از عوامل مهم كه در برد رادار موثرند. به طور صريح در معادلههاي منظور نشده اند. در علم حداكثر برد رادار خيلي كمتر از مقدار است كه از معادلات بالاتر پيش بيني ميشود، بعضي اوقات تا حد نصف مي باشد. دلائل زيادي براي اين كاهش نسبت به عملكرد واقعي وجود دارد كه در بخش 2 شرح داده خواهند شد.
3-1-شماي بلوكي رادارو عملكرد آن
عملكرد يك رادار پالس نمونه را ميتوان با شماي بلوكي شكل (2-1) تشريح نمود.
فرستنده ممكن است يك نوسان ساز، شبيه يك مگنترون باشد كه بوسيله مدولاتور به گونه اي به آن پالس اعمال مي گردد (خاموش و روشن ميشود) كه يك قطار تكراري ازپالسها ايجاد نمايد. مگنترون تقريباً از پر استفاده ترين منابع مايكروويو در رادارها ميباشد. يك رادار نمونه براي كشف هواپيما در فواصل 100 الي 200 مايل دريايي ممكن است نياز به توان حداكثري حدود يك مگاوات (يا توان متوسط حدود چند كيلو وات)، پهناي پالسي حدود چند ميكروثانيه و تواتر تكرار پالسي حدود
چند صد پالسي در ثانيه داشته باشد. شكل موج ايجاد شده توسط فرستنده، به وسيله يك خط انتقال به آنتن منتقل مي گردد و از آنجا در فضا منتشر مي گردد. معمولاً يك آنتن براي هم فرستندگي و هم گيرندگي به كار مي رود، در اين صورت گيرنده بايد در مقابل صدمات ناشي از توان بالاي فرستنده حفظ شود اين كار توسط دوپلكسر (Duplexer) انجام مي گيرد. وظيفه ديگر دوپلكسرهدايت امواج برگشتي به طرف گيرنده و جلوگيري از رسيدن آن به فرستنده است.
دوپلكسر ممكن است شامل دو لامپ تخليه گازي يكي به نام TR (Transmit- Receive) (فرستنده- گيرنده) و ديگري ATR (Anti-Transmit-Receive) آنتي فرستنده- گيرنده باشد. TR درزمان ارسال از گيرنده حفاظت مي كند و ATR در زمان دريافت، موج برگشتي را به طرف گيرنده هدايت مي نمايد.سر كولاتورهاي فريتي حالت جامد (Solid State Ferrite Circulators) و حفاظت كنندههاي گيرنده با لامپ گاز پلاسما TR و يا محدود كننده هاي ديودي نيز به عنوان دوپلكسر به كار برده ميشود.
گيرنده معمولاً ازنوع سوپر هترودين (Super Heterodyne) است. اولين طبقه آن ممكن است يك تقويت كننده كم نويز نظير يك تقويت كننده پارامتر يا تراتزيستوري كم نويز باشد. ليكن هميشه كاربرد يك تقويت كننده كم نويز در اولين طبقه مناسب رادار نمي باشد. ورودي گيرنده مي تواند فقط يك طبقه مخلوط كنده (Mixer) باشد، خصوصاً دررادارهاي نظامي كه بايد در يك محيط پر از نويز كا
ر كنند. با وجودي كه يك گيرنده با ورودي و خروجي كم نويز كم نويز خيلي حساس تر است ليكن ورودي مخلوط كننده مي تواند داراي محدوده كار (Dynamic Range) بزرگتر، حساسيت كمتر از مقابل اضافه بار و آسيب پذيري كمتر در مقابل تداخل الكترونيكي باشد.
مخلوط كننده و نوسانگر محلي Local Oscillator (LO) سيگنال RF را به فركانس مياني (IF) تبديل مي كنند. براي نمونه يك تقويت كننده IF براي يك رادار كنترل كننده ترافيك هوايي ممكن است داراي فركانس مركزي MHz 30 يا MHz 60 و پهناي باندي حدود يك مگاهرتز باشد. تقويب كننده IF فوق بايد نظير يك فيلتر تطبيق شده طرح گردد به عبارت ديگر تابع تبديل پاسخ فركانسي آن – H(f)- بايد نسبت پيك سيگنال به توان متوسط نويز در خروجي را ماكزيمم كند و اين وقتي اتفاق مي افتد
كه اندازه تابع تبديل پاسخ فركانس H(F) برابر اندازه طيف سيگنال برگشتي (S(f)) و طيف فازي فيلتر تطبيق شده اش برابر منهاي طيف فازي سيگنال برگشتي باشد در يك رادار كه شكل موج سيگنال آن تقريبا يك پالس مستطيلي است وقتي كه حاصل ضرب پهناي باند IF يعني B درپهناي پالس در حدود يك باشد، يعني مشخصه فيلتر ميان گذر IF طرح شده نزديك به فيلتر تطبيقي خواهد بود.
پس از ماكزيمم كردن نسبت سيگنال به نويز در تقويت كننده IF مدولاسيون پالسي دومين آشكار ساز استخراج و توسط تقويت كننده تصويري به سطحي كخه معمولا روي يك لامپ اشعه كاتدي CRT قابل نمايش باشد تقويت مي گردد.
سيگنالهاي زماني هم براي مشخص كردن فاصله صفر روي نمايشگر به كار گرفته ميشوند. اطلاعات زاويه اي از جهت آنتن استخراج مي گردد. معمولترين فرم نمايشگر لامپ با اشعه كاتدي از نوع PPI (Plan Position Indicator) است ( شكل 3-1 الف) كه در مختصات قطبي محل هدف را بر حسب فاصله و زاويه افق (Azimuth) نشان مي دهد. نمايش فوق يك نمايش با مدولاسيون شدت (Intensity-Modulated) است به طوري كه دامنه خروجي گيرنده شدت شعاع الكتروني را مدوله مي كند و شعاع الكتروني از مركز لامپ به طرف بيرون جاروب ميشود. پرتوها همراه با چرخش آنتن تغيير زاويه مي دهند. صفحه نشان دهنده B (B-Scope) نمايشگري است شبيه به PPI كه
مختصات مستطيلي را بجاي قطبي براي نمايش دهنده A است كه در شكل (3-1ب)نشان داده شده است.
اين فرم دامنه هدف (محور yها) را بر حسب فاصله (محور xها) براي يك جهت ثابت نمايش مي دهد.
نمايش فوق با مدولاسيون انحراف است. در كاربرد، اين نوع نمايش بيشتر مناسب رادار ردياب تا رادار تجسسي.
شماي بلوكي ارائه شده در شكل (2-1) فرم ساده اي و بسيار از جزئيات در آن حذف شده است فرم فوق شامل دستگاههايي كه اغلب در رادار يافت مي شوند مثل وسايلي براي جبران سازي خود كار گيرنده در مقابل تغييرات فركانسي (AFC) يا بهره اي (AGG) يا مداراهايي در گيرنده براي كم كردن تداخل ناشي از رادارهاي ديگر و سيگنالهاي ناخواسته، يا اتصالات چرخشي در خط انتقال براي ايجاد قابليت چرخشي آنتن، مدارهايي براي تشخيص هدفهاي متحرك از اهداف ساكن ناخواسته (MTI) و فشرده سازي پالس براي رسيدن به قدرت تفكيك بالاي پالس كوتاه ولي توسط قدرت يك پالس طولاني نمي شود. در كاربرد رادار بعنوان ردياب دستگاهي براي تعيين محل زاويه اي هدف متحرك لازم است تا آنتن را به طور خود كار روي هدف قفل كرده و دنبال كند. معمولا دستگاههاي نمايش دهندهاي نيز براي اطمينان از اين كه فرستنده شكل مناسب پالس را را سطح قدرت مناسب مي دهد و حساسيت گيرنده كاهش نيافته است شامل مي شوند. پيش بيني هايي هم ممكن است براي يافتن خرابي تجهيزات بشود تا بتوان مدارهاي خراب را براحتي پيد و تعويض نمود.
ممكن است بجاي نمايش مستقيم سيگنال تصويري خام خارج شده از از رادار تجسسي روي CRT نخست توسط دستگاه آشكارساز و ردگير خودكار ADT پردازش گردد كه منطقه تحت پوشش رادار به سلولهاي صفحه، كه به طور فاصله و زاويه ازافق منظم شدهاند، تقسيم مي كند همه پالسهاي برگشتي رسيده به هر سلول را با هم جمع و يك آستانه ايجاد مي كند (برپايه مجموع پالسهاي دريافتي) كه فقط به خروجي هاي قوي ناشي از برگشتيهاي هدف اجازه عبور مي دهد و نويز را
حذف مي كند بدين طريق مسير هر هدف را مشخص و حفظ مي كند و پس از پردازش، اطلاعات را به اپراتور نشان مي دهد. عملكرد ADT معمولا توسط تكنولوژي كامپيوتر ديجيتالي قابل انجام است.
نوع معمول آنتن رادار يك آنتن انعكاسي سهموي شكل است كه از يك منبع نقطه اي در كانون تغذيه ميشود. منعكس كننده سهموي انرژي را در يك شعاع باريك متمركز مي كند- درست نظير آنچه كه يك نورافكن يا چراغ جلو اتومبيل انجام مي دهد. شعاع آنتن ممكن است به طور مكانيكي در فضا چرخاندهشود. آنتنهاي آرايه اي فازي نيز در رادارها به كار رفته اند. در يك آنتن آرايه اي فازي شعاع تشعشعي بصورت الكترونيكي با تغيير فاز جريان هاي روي دهانه آنتن در فضا چرخانده مي شوند.
فصل دوم
رادارهاي ردياب و انواع آنها
1-2-رديابي با رادار
يك سيستم رادار ردياب، مختصات هدف را اندازه گيري كرده و اطلاعاتي را فراهم مينمايد كه براي تعيين مسير هدف و پيش بيني موقعيت بعدي آن به كار مي رود. تمام يا قسمتي از اطلاعات قابل دسترسي رادار، فاصله، زاويه عمودي، زاويه افق، تغيير فركانس دوپلر – ممكن است براي پيش بيني موقعيت آينده هدف به كار رود. به عبارت ديگر رادار مي تواند عمل رديابي را با فاصله، يا با زاويه يا با دوپلر ويا تركيبي از اينها انجام دهد. تقريباً همه رادارها را در صورتي كه اطلاعات خروجي آنها به طور مناسب پردازش گردد، مي توان به صورت رادار ردياب استفاده نمود. ولي معمولاً روشي كه با آن رديابي زاويه صورت مي گيرد وجه تمايز بين رادار ردياب معمولي و ديگر رادارها مي باشد. همچنين لازم است بين رديابي پيوسته و رديابي حين مرور تمايز قايل شويم: اولي اطلاعاتي رديابي را بطور پيوسته مي دهد، در صورتي كه ردياب حين مرور (TWS) اطلاعات نمونه برداري شده از يك يا چند هدف را فراهم مي نمايد. عموماً، رادار ردياب پيوسته و رادار TWS انواع مختلفي ازدستگاهها را به كار مي گيرند.
در رادار ردياب پيوسته، شعاع آنتن بوسيله يك سرو مكانيسم كه با سيگنال خطا عمل مي كند، در يك زاويه خاص قرار مي گيرد. براي ايجاد سيگنال خطا روشهاي متعددي وجود داردكه از جمله مي توان از سوئيچ كردن شعا آنتن مرور مخروطي و مرور همزماني يا مونوپالس نام برد. برد و تغيير فركانس دوپلر را نيز مي توان به طور پيوسته، با يك حلقه سرو كنترل كه با سيگنال خطاي توليد
شده درگيرنده رادار فعال مي شود، رديابي نمود. اطلاعات حاصل از رادار ردياب را مي توان به نمايشگر CRT داد تا اپراتور از آن استفاده نمايد و يا ممكن است به يك كامپيوتر خود كار داد تا مسير هدف و موقعيت احتمالي هدف تعيين شود.
رادار ردياب قبل از اينكه بتواند هدف را رديابي كند بايد آن را پيدا نمايد. بعضي از رادارها قبل از اينكه به وضعيت رديابي سوئيچ كنند، براي پيدا كردن هدف در وضعيت جستجو، جويندگي كار مي كنند.
اگر چه استفاده از يك رادار براي هر دوعمل جستجو و رديابي امكان پذير است، ليكن اين گونه عملكرد معمولاً داراي چند محدوديت كاربردي است. بديهي است كه وقتي كه رادار در وضعيت رديابي كار مي كند داراي هيچ دانشي از هدفهاي بالقوه ديگر نيست. همچنين اگرپرتو آنتن يك شعاع مدادي باريك و حجم مكاني جستجو بزرگ باشد، زمان نسبتاً زيادي براي يافتن هدف مورد نياز است.
بنابراين بسياري از سيستمهاي رديابي راداري براي يافتن هدف از يك رادار جستجوي جداگانه استفاده مي كنند تا اطلاعات لازم براي قفل شدن رادار ردياب روي هدف را براي آن رادار فراهم كند. رادار جستجوگري كه براي اين منظور به كار مي رود «رادار جوينده» ناميده ميشود. رادار جوينده مشخصات هدف را با مشخص كردن مختصات آنها به رادار ردياب مي دهد ورادار ردياب با انجام يك جستجوي محدود در منطقه كه مشخصات هدف داده شده، هدف را مي يابد.
رادار جستجو با شعاع تشعشعي مروري بادبزني نيز مي تواند اطلاعات لازم براي تعيين مسير هدف و پيش بيني موقعيت بعدي آن را فراهم نمايد. هر بار كه شعاع آنتن مرور مي كند، مختصات هدف را به دست مي دهد. اگر تغييرات در مختصات هدف از يك مرور به مرور ديگر خيلي زياد نباشد،
بازسازي رديابي هدف از اطلاعاتنمونه برداري شده امكان پذير است، اين كار را مي توان با مجهز كردن اسكوپ PPI اپراتور به يك قلم براي علامت گذاري دامنههاي هدف روي سطح اسكوپ انجام داد. يك خط انتقال دهنده دامنههاي هدف روي سطح اسكوپ انجام داد. يك خط انتقال دهنده دامنههاي مربوط به يك هدف،رديابي هدف را فراهم مي نمايد.وقتي ترافيك بقدري شلوغ باشد. كه اپراتور نتواند همگامي خود را با اطلاعات رادار حفظ نمايد، اطلاعات مسير هدف را مي تواند به
طورخود كار باكامپيوتر ديجيتالي پردازش نمود. دسترسي به ميني كامپيوترهاي كوچك و ارزان، ايجاد رديابي هدف، نه فقط ديدن هدف، توسط يك رادار جستجو را عملي نموده است. چنين پردازشي را معمولاً ADT (تشخيصي و رديابي اتوماتيك) گويند. وقتي خروجيهاي بيش از يك رادار را به طور خود كار تركيب نمايند تا مسيرهاي هدف به دست آيد، پردازش را ADIT (تشخيص و رديابي جمع بندي شدخه اتوماتيك) يا IADT (ADT جمع بندي شده) گويند.
گاهي يك رادار جستجوگر كه رديابي هدف را نيز انجام مي دهد رديابي در حين مرور گويند. اين اصطلاح همچنين در مورد راداراهايي كه يك قطاع كوچك را براي دستيابي به اطلاعات رديابي با سرعت زياد روي يك يا چند هدف مرور مي كنند به كار مي رود. راداراهي فرود هواپيما كه براي GCA (با تمايل كنترل زميني) يا بعضي از رادارهاي كنترل موشك به كار مي روند، از اين نوع هستند.
وقتي از عبارت رادار رديابي در اين كتاب استفاده مي شود، عموماً منظور«ردياب پيوسته» است والا مورد ديگري ذكر شود.
2-2-سوئيچ كردن شعاع آنتن (Sequential lobing)
پرتو آنتن كه در رادارهاي ردياب معمولاً استفاده مي گردد، داراي شعاع تشعشعي مدادي متقارن مي باشد كه در آن پهناي شعاع افقي و عمودي تقريباً برابرند. در هر حال، يك آنتن شعاع مدادي ساده براي رادارهاي ردياب مناسب نيستند مگراينكه توانائيهايي به آن داده شود كه بتواند دامنه و جهت موقعيت زاويه اي هدف را نسبت به يك جهت مرجعي مشخص نمايد، كه معمولاً اين مرجع محور آنتن انتخاب مي گردد. تفاوت فاحش بين موقعيت هدف وجهت مرجع، «خطاي زاويه اي»
است. چرخش آنتن رادار ردياب در جهتي است كه خطاي زاويه اي صفر گردد. وقتي كه خطاي زاويه صفر شد، هدف جهت مرجع را خواهد داشت.
يكي از روشهاي بدست آوردن دامنه و جهت خطاي زاويه اي در يك مختصات، سوئيچ كردن شعاع آنتن به طور متناوب بين دو موقعيت است (شكل 1-2). اين روش را، سوئيچ كردن شعاع آنتن، سوئيچينگ ترتيبي و يا تغيير پيوست شعاع آنتن گويند. شكل (1-2-الف) يك نمايش قطبي از شعاع آنتن (بدون گلبرگهاي فرعي) در دو موقعيت سوئيچ مي باشد. شكل (1-2-ب) نمايش در مختصات
مستطيلي را نشان مي دهد. سيگنال خطاي به دست آمده براي هدفي كه در جهت مرجع نباشد (محور سوئيچينگ) نشان داده شده است.
اختلاف دامنه ولتاژ دو موقعيت معياري براي اندازه گيري جابجايي زاويه اي هدف ازمحور سوئيچينگ مي باشد. علامت تفاضل ولتاژ، جهت حركت آنتن را مشخص مي كند، بطوري كه جهت محور سوئيچينگ در جهت هدف قرار گيرد.وقتي كه دامنه ولتاژ هر دو موقعيت برابر شوند، هدف روي محور سوئيچينگ بوده و بدين ترتيب مي توان جهت هدف را معين نمود.
براي به دست آوردن خطاي زاويه در صفحه عمود براين صفحه دو موقعيت سوئيچينگ اضافي ديگر نياز است. بنابراين يك رادار دو بعدي با سوئيچنيگ شعاع آنتن مي تواند شامل چهار آنتن بوقي
تغذيه خوشه اي باشد كه يك تك آنتن را روشن مي نمايند، بطوري كه قطاعهاي چپ – راست و بالا – پايين با موقعيتهاي پشت سر هم آنتن پوشانده شود. ارسال و دريافت در هر موقعيت انجام ميشود. يك خوشه با پنج آنتن تغذيه نيز ممكن است به كار رود، بطور كه آنتن تغذيه مركزي براي فرستنده و چهار آنتن ديگر براي گيرنده به كار رود. در اين حالت به سوئيچهاي RF توان بالا نيازي نيست زيرا فقط شعاعهاي گيرنده در اين پنج آنتن تغذيه تغيير داده ميشود.