بخشی از مقاله

تقاطعهاي غيرهمسطح


ملاحظات عمومي
چندين شكل تقاطع غيرهمسطح اصلي(اساسي) جهت تامين حركت هاي چرخشي در يك محل داراي اختلاف سطح وجود دارد.نوع شكلي كه در يك محل بخصوص استفاده مي گردد بوسيله تعداد بازوهاي چهارراه، حجم ترافيكي كه مستقيم عبور مي كند و حجمي كه حركت گردش خواهند داشت نوع ترافيك كاميون،توپوگرافي، فرهنگ، كنترل هاي طراحي و علائم گذاري مناسب تعيين مي گردد.


در شرايطي كه يك تقاطع غيرهمسطح بطور معمول جهت تطبيق با شرايط يك محل خاص طراحي مي گردد بهتر است كه طرح كلي خروجي هاي در راستاي آزاد راه داراي درجاتي از يكنواختي باشند. علاوه بر اين از نقطه نظر احتمالي راننده، تمام تقاطع ها داراي يك نقطه خروج باشند كه در جلوي تقاطع هر كجا كه كاربردي باشد مستقر گردد.
علائم گذاري و گردش بهره برداري مهمترين ملاحظاتي هستند كه در طراحي تقاطع غيرهمسطح وجود دارند. علامت گذاري هر طراحي بايد آزمايش گردد تا مشخص گردد كه آيا يك جريان ترافيك امن وهموار را تامين كند يا خير.
نياز براي ساده سازي طراحي تقاطع غيرهمسطح از ديدگاه علامت گذاري و فهم راننده نبايد بعنوان يك اغراق تلقي گردد.
براي جلوگيري از انتخاب مسير غلط تمام تقاطع هاي آزاد راه ها بزرگراه هاي با كنترل

غيردسترس بايد داراي رمپ باشند تا تمام جهت هاي اصلي را ساپورت كنند. به عنوان يك راه حل خاص حركت از آزاد راه به آزاد راه در صورتيكه ترافيك مربوط به گردش كمتر باشد و بتوان آن را در آزاد راه جا داد ممكن است حذف استقرار عابرين پياده ودوچرخه سواران نيز بايد درانتخاب شكل يك تقاطع غيرهمسطح بايد ملاحظه گردد.
براي راحتي بيشتر مثالهايي از اشكال تقاطع هاي غيرهمسطح در مباحث زير براي موضوعات كلي براي تقاطع هاي سربازويي و يا بازويي وبراي طراحي بخصوصي كه داراي دو يا چند تركيب ساختار مي باشند بررسي گرديده است.
اشكال عمومي تقاطع هاي غيرهمسطح بصورت مقياسي ويا مثالهايي از امكانات موجود ن

شان داده شده است.

طراحي هاي سه بازويي
يك تقاطع غيرهمسطح با سه بازوي تقاطع كه تشكيل شده است از يك يا چند تغيير ارتفاع در بزرگراه و يك راه يك طرفه براي تمامي حركت هاي ترافيكي. وقتي كه دو بازو از سه بازوي تقاطع غيرهمسطح تشكيل راه مستقيم را مي دهند زاويه تقاطع يك زاويه تند نمي باشد عبارت تقاطع T شكل بكار مي رود.هنگامي كه تمام بازوهاي تقاطع يك رفتار مستقيم دارند و يا زاويه متقاطع با بازوي سوم تقاطع كوچك است تقاطع ممكن است به عنوان يك تقاطع Y شكل شناخته شود. يك تمايز شفاف بين اشكال Y,T شكل خيلي مهم نيست. بدون توجه به زاويه تقاطع ورفتار حركت مستقيم هر طرح اصلي تقاطع غيرهمسطح ممكن است براي يك تغييرات وسيع شرايط كاربرد داشته باشد. تقاطع هاي غيرهمسطح سه بازويي بايد فقط در مكانهايي استفاده گردد كه وسعت بخشيدن راه در آينده دريك گوشه از چهارگوشه كه استفاده نمي گردد، غيرممكن است و يا اصلا مورد نظر نمي باشد. اين مسئله به اين دليل مي باشد كه ايجاد تغييرات يا گسترش دادن تقاطع هاي غيرهمسطح سه بازويي در آينده بسيار دشوار مي باشد.
شكل 10-9 طرحي از يك تقاطع غيرهمسطح سه بازويي كه داراي يك اختلاف سطح مي باشد را نشان مي دهد. اشكال 10-9B , 10-9A طرح شيپوري كه بسيار مورد استفاده قرار مي گيرد را نشان ميدهد.
حركات ترافيكي مستقيم از نقطه a به ‍c يك مسير مستقيم قرار مي گيرد. يك ضابطه براي انتخاب هر كدام از طرح ها بستگي به حجم حركات گردش به چپ دارد، يعني خطوط مستقيم ترافيك بيشتري را انتقال دهند ولوپ ها داراي حجم كمتري از ترافيك باشند. تقاطع هاي اريب بيشتر از تقاطع هاي راست گوشه مطلوب مي باشد براي اينكه تقاطع هاي اريب داراي مسافت سفر كوتاهتري مي باشند و داراي شعاع چرخش يكسان تري براي حجم ترافيك سنگين تر مي باشند و زايه گردش كوچكتري براي گردش به چپ وجود دارد. در شكل 10-9A انحناء‌لوپ b-a قبل از

سازه شروع مي شود كه به راننده هشدار مي دهد كه انتظار يك شكست مهم را در انحناء داشته باشند.
مارپيچ هاي عبوري تشكيل يك تغيير سرعت يكنواخت وايجاد مانور لوپ و هم ايجاد سهولت در استفاده از سرعت بالا را مي دهند.
قسمت دوكي شكل لوپ اين امكان را فراهم مي كند پيچش گردش به چپ حجم بالاي ترافيك، يا به b، پهن و وسيع گرددكه باعث دست يافتن به سرعت بالاتري مي گردد. خروجي لوپ رمپ در شكل 10-9b بخوبي در جلوي پل قرار گرفته است كه باعث ايجد طول كاهش سرعت كافي در ب رمپ ها بسيار موثرند. انحنان گردش به چپ، b-a جلوتر از پل آغاز مي گردد تا راننده بتواند پيش بيني لازم را داشته باشد.
نوع ديگري از تقاطع هاي تك پل سه بازويي، در شكل 10-9c نشان داده شده است كه كمتر معمول مي باشد كه داراي لوپ هايي براي هر دو حركات گردش به چپ مي باشد. تقاطع غيرهمسطح نشان داده شده در شكل 10-9c داراي زمينه بسيار خوبي براي استفاده به عنوان پايه اوليه يك برگ شبدري نهايي مي باشد. يك راه جمع كننده-پخش كننده ايجاد مي گردد تا حركات پيچش داخل راه اصلي حذف گردد. در مرحله دوم يك راه كه به فرم يك چهار بازو در روبروي دسته T گسترش مي يابد و رمپ هاي باقيمانده اضافه مي گردند.
با توجه به ترافيك اين نوع از تقاطع غيرهمسطح در مقايسه به انواع نشان داده شده در اشكال 10-9A , 10-9B نامرغوب تر مي باشد بعلت اينكه هر دو حركت گردشي به چپ از لوپ استفاده مي كنند كه باعث حركت مارپيچ در مقابل همديگر مي شوند علاوه بر اين رمپ لوپ هاي با شعاع كوچك به عنوان روش مناسب براي پايان دادن به آزاد راه به حساب نمي آيند. با وجود اينكه طرح براي تقاطع هاي غيرهمسطح در صورتيكه حجم گردش به چپها زياد نباشند مناسب است اشكال نشان داده شده در شكل 10-9A,10-9B بيشتر ترجيح داده مي شود در صورتيكه با شرايط مكان مورد نظر قابل پذيرش باشند براي شرايط مقايسه اي هزينه ساخت اشكال 10-9B,10-9A بايد تقريبا يكسان باشند.
شكل 10-10 نوع پيشرفته تقاطع هاي غيرهمسطح T,Y را نشان مي دهد كه هر كدام داراي بيشتر از يك پل مي باشند و يا داراي يك سازه با سه سطح متفاوت مي باشند كه تمام حركت ها را بدون لوپ انجام مي دهند.
اين اشكال داراي هزينه بيشتري نسبت به اشكال تك سازه اي تك پل مي باشند و فقط در شرايطي كه تمامي عبور ومرور ماشينها بزرگ است كاربرد دارند.
در شكل 10-10A تمامي عبور و مرورها جهتي هستند سه پل تركيب مورد نياز است و حركات مارپيچي دوري مي گردد. اين طرح براي يك تقاطع با آزاد راه داراي ترمينال براي يك آزاد راه ترمينال براي يك آزاد راه بزرگ ديگر مناسب مي باشند.و
بعضي ارتباطات شاخه اي يا انشعابات اصلي مهم طراحي مي گردند كه در اين فصل بررسي خواهد شد. مسير اين تقاطع غيرهمسطح ممكن است طوري تنظيم گردد كه احتياجات دسترسي به سمت راست راه كاهش يابد كه يك تقاطع غيرهمسطح با پل داراي سه سطح مختلف را تشكيل مي دهد بصورتيكه در شكل 10-10B نشان داده شده است.
بطور موثر نشان داده شده در شكل 10-10A ممكن است بر فرم نشان داده شده در 10-10 B

برتري داشته باشد كه بدليل وجود انحناي تند ذاتي در قسمت C-b در شكل 10-10B مي باشد. با وجود اينكه معمولا براي مقايسه كامل هزينه ها احتياج به آناليز خاصي مي باشد ولي معمولا اختلاف كمي در هزينه ها دارند. در بعضي موارد يك سازه داراي سه سطح مختلف پيچيده داراي هزينه ساخت كمتري مي باشد.
شكل 10-10c يك تقاطع غيرهمسحط سه بازويي با يك طرح دسته كوزه دوبل را نشان مي دهد ا مينيمم انحراف در مسير مناسب مي باشد ولي شعاع تقاطع نيز بطور قابل ملاحظه اي مهم است.
ترافيك ورودي خروجي به آزاد راه در تقاطع غيرهمسطح در سمت راست ورمپ ها معمولا بوسيله يك راه خطه انجام مي گردد. اين طرح از يك تركيب سه تايي( اختلاف سطح سه تايي) استفاده مي كند كه حداقل دو تا از آناه داراي فاصله دو برابر راه مي باشند. همانطور كه در شكل 10-10B نشان داده شده است طرح اصلي ميتواند طوري انجام گردد كه هر دو رمپ هاي گردش به چپ با راه اصلي در يك نقطه برخورد كنند كه بتوان يك پل اختلاف سه سطح را جايگزين يك تركيب سه تايي به صورت نشان داده شده كرد.
شكل 10-10E يك نوع تغيير ديگر از شكل نشان داده شده در 10-10D,10-10c مي باشد. راه هاي مجزا براي حركات گردش به چپ بوسيله دو تركيب( سازه) با دواختلاف سطح كه رمپها را از راه اصلي مجزا مي كند ايجاد گرديده است پلهاي با اختلاف سطح بايد با فضاي كافي ايج اد گردند تا اجازه جابجايي به رمپ مجزا b-a بين آنها را بدهند و بنابراين از ايجاد سازه سوم در شكل 10-10c جلوگيري مي كنند.اين طرح ممكن است همانطور كه در شكل 10-10f نشان داده شده است تغيير يابد. اين طرح باعث ايجاد مسير هموارتري در رمپ ها مي گردد ولي عملكدر موفقيت آميز به پيشين بخش مارپيچ كه براي اين دو حركت به ميزان كافي طولاني مي باشد بستگي دارد.
شكل 10-11 يك تقاطع غيرهمسطح شيپوري در نقطه اتصال آزاد راه به راه اصلي محلي در يك بخش خارج شهري را نشان مي دهد .يك سيماي منحصر به فرد از اين شكل به اين نحو است كه راه محلي از روي يك راه آزاد راه و از زير راه ديگر آن بخاطر شيب تند ناحيه عبور مي كند.اين طرح همچنين شعاع تند در لوپ را توضيح مي دهد. طراحي براين اساس است كه ترافيك سنگين تري توسط اتصال نيمه جهت دهنده حمل مي گردد ولوپ داراي حجم سبك تري مي باشد.


شكل 10-12 يك تقاطع غيرهمسطح بين دو آزاد راه در منطقه خارج شهري نشان مي دهد.
طراحي جهت دهنده با شعاع بزرگ اجازه عمكلرد با سرعت بالا را براي عبور ومرور تامين مي كند.جاده هاي كفاري يك عملكرد يك طرفه مناسب با اتصال از راه هاي تقاطع هاي غيرهمسطح كه به ميزان كافي امتداد دارند را تامين مي كنند. فواصل جداسازي بين انشعابات اصلي و پايانه هاي رمپ كه به دنبال آن مي آيند بايد به ميزان كافي باشند تا يك عملكرد ترافيكي هموار را ايجاد نمايند. در اين شكل سه تركيب مجزا وجود دارد.
شكل 10-13 يك تقاطع غيرهمسطح سه بازويي جهت دهنده بين دو آزاده راه در يك گذرگاه

رودخانه را نشان مي دهد. راه هاي گردش به طور قابل توجهي به نحوي طراحي مي گردند كه اجازه عملكرد با سرعت بالا را مي دهند.
به انشعاب اصلي واتصالات شاخه ها در محل عبور رودخانه توجه كنيد. يك ناحيه سه گوش خيلي وسيع تر در قسمت واگرايي نسبت به قسمت همگرايي جهت يك منطقه بهبود بخشيد و يا امكان نصب يك تقليل دهنده بوجود آمده است.
شكل 10-14 يك تقاطع غيرهمسطح از نوع شيپوري را نشان مي دهد يك ورودي و خروجي دو خطه در پل در قسمت جلويي شكل هم سيستم خيابان محلي وهم حركات آزاد راه به آزاد راه را تامين مي كند.
تمامي حركات تقاطع غيرهمسطح معمولا توسط اين نوع تقاطع انجام مي گيرد وخروجي ها بر روي منحني ها بخوبي طراحي گرديده اند تا خروجي ها اشتباهي را كاهش دهند. خروجي در قسمت پايين در جلوي شكل بنحوي قرار گرفته است كه از جلوي خط اصلي انحنا آغاز مي گردد. قطعات سه گوش به طور قابل توجهي باطرح هاي مناسب طراحي گرديده اند.

طرح هاي 4 بازويي
تقاطع هاي غيرهمسطح با چهاربازويي متقاطع معمولا به 5 دسته از اشكال عمومي زير تقسيم مي گردند.
1-رمپ ها دريك گوشه از چهار گوشه
2-تقاطع هاي الماس شكل لوزي


3-تقاطع هاي داخل شهري تك جهتي
4-برگ شبدري هاي نيمه يا كامل داراي رمپ در دو يا سه گوشه
5-تقاطع ها با اتصالات جهت دهنده يا نيمه جهت دهنده
رفتارهاي عملكردي وانطباق هاي هر يك از اشكال بصورت مجزا مورد بررسي قرار خواهد گرفت.مثالهاي واقعي از تقاطع هاي موجود و يا طراحي شده براي هر يك از انواع ارائه

خواهد گرديد.

رمپ ها در يك گوشه:
تقاطع هاي غيرهمسطح بارمپ فقط در يك گوشه در تقاطع هاي با حجم ترافيك پايين كاربرد داد. در جايي كه تقاطع غيرهمسطح به دليل توپوگرافي خاص بوجود مي ايد وحجم ترافيك تاثيري در آن ندارد يك طراحي رمپ نزديك به حداقل دو راهه معمولا جوابگوي تمامي ترافيك گردش خواهد بود. ترمينال هاي رمپ معمولا بصورت تقاطع T شكل اجرا مي گردند.
محل هاي مناسب براي اين نوع تقاطع خيلي محدود مي باشند. يك محل معمول ممكن است در تقاطع يك بزرگراه خوش منظر يك بزرگراه دو خطه مربوط به يك بخش يا ايالت باشد كه داراي حركات گردشي سبك مي باشد. ترافيك كاميون حداقل در منطقه وجود دارد ومنطقه وحفاظت محيط زيست بطور شاخص از اولويت براي ايجاد رمپ هاي اضافه برخوردار است.
در بعضي از تقاطعات غيرهمسطح ممكن است محدود كردن گسترش رمپ به يك گوشه به علت مسائل توپ گرافي عوارض شهري و يا ديگر محدوديت ها امر مناسبي باشد. حتي در شرايطي كه حجم ترافيك نشان دهنده نياز براي تسهيلات گردشي وسيع تري مي باشد. در تقاطع هاي با رمپ فقط در يك گوشه يك درجه بالايي از مجرا سازي تنگه سازي در انتهاي رمپ ها در فواصل ميان ودر خطوط گردش به چپ در راه هاي مستقيم بطور معول مورد نياز خواهد بود تا حركات گردش را بخوبي كنترل كند.
در بعضي نمونه ها يك تقاطع غيرهمسطح تك گوشه ممكن است به عنوان اولين قدم در برنامه ساخت بنا نهاده گردد. در اين موارد رمپ هاي اوليه بايد طوري گردند تا به عنوان قسمتي از گسترش نهايي به حساب آيند. شكل 10-12A يك تقاطع غيرهمسطح تك گوشه در يك تقاطع بزرگراه ايالتي با يك راه خوش منظر كه در مناطق كوهستاني خارج شهري قرار گرفته است را

نشان مي دهد. قسمت اعظم شكل امتداد يافته رمپ بوسيله توپوگرافي تعيين گرديده است. ترافيكي ورودي به هر كدام از راه هاي سراسري بوسيله تابلوهاي است كنترل مي گردد. با وجود اينكه حجم ترافيك پايين است. ترافيك مربوط به حركات گردشي سهمي مهمي از حجم كل را تشكيل مي دهند.
شكل 10-12B يك تقاطع غيرهمسطح تك گوشه را نشان مي دهد كه به عنوان مرحله اوليه از برگ شبدري كامل يا نيمه راه دارا مي باشد بدون اينكه نياز به بازسازي يا تعمير داشته باشد. مجراهاي ساخته شده كه استادانه درست گرديده است باعث ايجاد ايمني و چشم انداز جذابي گرديده است.

تقاطع هاي غيرهمسطح الماسي(لوزي شكل)
ساده ترين وشايد معمول ترين نوع شكل تقاطع غيرهمسطح شكل لوزي است. يك تقاطع غيرهمسطح لوزي شكل هنگامي كامل است كه داراي يك رمپ قطري يك طرفه از گوشه ها باشد.رمپ ها منحصر به پايانه هاي جريان آزاد ترافيكها در بزرگراه اصلي مي باشند و گردش به چپ ها در شيب به راه هاي متقاطع محدود مي گردند. تقاطع غيرهمسطح لوزي شكل در مقايسه با يك نيمه شبدري داراي چندين مزيت مي باشد تمام ترافيك مي توانند با سرعت نسبتا بالايي به راه اصلي داخل شوند و يا خارج گردند مانورهاي گردش به چپ به ساخت سفر كمتري نياز دارد و يك باند باريك اتصال در راه راست مورد نياز است حتي بعضي اوقات فقط براي بزرگراه به تنهايي كافي مي باشد.
تقاطع هاي غيرهمسطح لوزي شكل هم در مناطق داخل شهري وهم در مناطق خارج شهري كاربردي دارند. آنها بطور شاخص سازگار با تقاطع هاي اصلي فرعي كه گردش به چپ ها در سطح راه فرعي متناسب است ومي تواند با حداقل دخالت در ترافيكي كه به تقاطع از هر يك از جهت ها نزديك مي گردد جوابگو باشد.
در چهار راه در محل تقاطع راه كه بوسيله پايانه ها شكل گرفته است بصورت هر يك از تقاطع T شكل در سطح عمل مي كند و بايد به نحوي كه به طور مختصر در فصل 9 توضيح داده شده طراحي مي گردد. به هر حال به دليل اينكه اين تقاطع ها داراي چهار بازو مي باشند كه دو تا از ا»ها يك طرفه مي باشند مشكلي در كنترل ترافيك را جهت جلوگيري از ورود به مسير اشتباه از تقاطع را ايجادمي كند. به همين دليل يك ميانه( حدفاصل مياني) بايد در تقاطع ايجاد گردد تا تنگه سازي مناسب تسهيل گردد. در حالي كه اين ميانه مي تواند يك ميانه رنگ شده باشد يك ميانه بالا و پايين رفته با يك لبه شيبدار ارحج است. در بيشتر موارد علائم اضافي براي كمك به جلوگيري از استفاده تا مناسب از رمپ ها بايد در طراحي تقاطع غيرهمسطح لحاظ گردد. مشكلات ورود

 

به مسير اشتباه در فصل 9 و در بخش طراحي جهت كاهش ورود به مسير غلط مورد بحث قرارگرفته است.
تقاطع هاي غيرهمسطح لوزي شكل معمولا احتياج به چراغ گذاري در مكانهايي كه خيابانهاي متقاطع حجم ترافيك متوسط تا زيادي را تحمل مي كند دارند. ظرفيت رمپ ها و خيابان متقاطع معمولا بوسيله كنترل با چراغ در پايانه رمپ ها تعيين مي گردد. در اين موارد عريض كردن راه ممكن است در روي رمپ ها و يا خيابان متقاطع در بخش تقاطع غيرهمسطح و يا هر دوي آنها مورد نياز باشد. در حاليكه يك رمپ يك خطه ممكن است جوابگوي ترافيك آزاد راه باشد ممكن است كه به دو يا سه خطه تبديل مي گردد و يا براي جا دادن ترافيك خيابان متقاطع تنگه سازي گردد و يا هر دو اين مسائل انجام گردد تا ظرفيت مورد نياز براي شرايط قسمت اختلاف سطح تامين گردد.اين طراحي از افزايشي وسايل نقليه انباشته شده در راستاي رمپ و يا داخل آزاد راه جلوگيري مي كند.
حركات گردش به چپ در بسياري از اشكال تقاطع هاي غير همسطح لوزي شكل، همانطور كه در شكل 10-16 نشان داده شده است معمولا نياز به كنترل هاي چند فازي دارند.
شكل 10-16 تا 10-18 اشكال مختلفي از تقاطع هاي غيرهمسطح لوزي شكل را نشان مي دهد. اين تقاطع ها ممكن است داراي جاده هاي كناري باشند ويا نباشند. طراحي با منظور كردن جاده هاي كناري معمولا در مناطق پر از ساختمان معمول مي بشاد اغلب به بخشي از اين نوع تقاطع هاي غيرهمسطح در راستاي آزاد راه بكار مي رود. رمپ ها بايد به جاده هاي كناري با حداقل فاصله (320ft)100m از تقاطع ارتباط داده شوند.مسافت بيشتر مطلوب تر خواهد بود چرا كه باعث ايجاد طول مارپيچ كافي فضاي كافي جهت انباشته شدن ماشين ها و خطوط گردشي در تقاطع مي گردد . شكل 10-16c يك تقاطع غيرهمسطح خارج شهري لوزي شكل پهن شده است كه داراي قابليت تبديل به يك برگ شبدري مي باشد.


در يك تقاطع لوزي شكل بزرگترين مانع در عملكرد هموار ترافيك گردش به چپ در ترمينال تقاطع مي باشد. مقدمات كار كه ممكن است براي كاهش برخورد ترافيك مناسب باشد در شكل 10-18,10-17 نشان داده شده است. با استفاده از يك لوزي دو تكه ( هر تكه از رمپ ها به يك تقاطع مجزا كه با هم در حدود يك بلوك فاصله دارند متصل گرديده است) همانطور كه در شكل 10-17A نشان داده شده است برخوردها يا رسيدگي به چهار تقاطع بجاي دو تا به حداقل مي رسد كه باعث كاهش

حركات گردش به چپ در هر تقاطع از دو تا به يكي مي شود . يك مشكل اين نوع طراحي اين است كه ترافيك خروجي از آزاد راه نمي تواند به آزاد راه در همان تقاطع غيرهمسطح باز گردد. جاده هاي كندي كه بصورت خطوط نقطه چين نشان داده شده است بستگي به طراح دارد.
شكل 10-17B يك لوزي دو تكه در اتصال يك جفت راه متقاطع يك طرفه با يك جاده كناري يك طرفه را نشان مي دهد.
نتيجه آن ساده تر شدن طرح بندي وعملكرد هر دو تقاطع و ترمينال هاي در قسمت اختلاف سطح مي باشد ترافيك خروجي از آزاده راه توانايي دسترسي آسان براي بازگشت به آزاد راه وادامه سفر در جهت يكسان را داراست.
شكل 10-17c يك تقاطع غيرهمسطح لوزي شكل با جاده كناري و راه هاي گردش كامل مجزاي پيش بيني شده را نشان مي دهد. اين طرح در شرايطي كه خيابان متقاطع داراي حجم ترافيك سنگيني مي باشد و تقاضاي قابل ملاحظه اي براي حركات دوبرگردان مي باشد بسيار مطلوب است راه هاي داراي گردش كامل در مجاورت خيابان متقاطع داراي عرض اضافي تهيه شده در زيرسازه(پل) و يا اگر خيابان متقاطع از روي آزاد راه عبور مي كد در بالاي سازه پل مي باشند. به عنوان يك راه كار تركيب هاي مجزا سازه ممكن است براي تامين حركات دوربرگردان ايجاد گردد.
شكل 10-18 يك تقاطع غيرهمسطح لوزي شكل با بيش از يك سازه پل را نشان مي دهد.طرح بندي در شلك 10-18A و تشكيلات متقاطع در شكل 10-18B بعضي اوقات بوسيله شرايط توپوگرافي و محدوديت هاي سمت راست القا مي گردند. عملكرد اجراي تقاطع هاي غيرهمسطح در اشكال 10-18B, 10-18A دقيقا شبه همان نهايي است كه در شكل 10-17A نشان داده شده است طرح بندي شكل 10-18B نيز همچنين ممكن است مورد استفاده قرا رگيرد تا حركات پيچشي بين دو تقاطع غيرهمسطح با فواصل بسيار كم حذف گردد. اين طرح بندي ها ممكن است در آينده بوسيله استفاده كردن از يك عملكرد يك طرفه بر روي خيابان متقاطع تغيير يابد كمتر نقص هر دو طرح در اشكال 10-18B, 10-18A به اين نحو است كه ترافيكي كه از آزاد راه خارج مي گردد نمي تواند بطور مستقيم به آن باز گردد و مسير يكسان را ادامه دهد.فضاي موجود بين تقاطع در ابتداي

امر توسط اضطرار شيب وطول كاهش سرعت و طول افزايش سرعت تعيين مي گردد.
شكل لوزي با دو سطح يا سه سطح در شكل 10-18c كه داراي يك سازه در سطح سوم مي ابشد و 4 جفت رمپ دارد يك جريان ترافيك مستقيم بودن مزاحمت در دو طرف بزرگراه متقاطع ايجاد مي كند. فقط حركات گردش به چپ از سطح عبور مي كند اين طرح در مواردي كه خيابان متقاطع حجم ترافيك بالايي را عبور مي دهد و توپوگرافي اجازه مي دهد كاربرد دارد. احتياج به سمت راست راه نيز خيلي كمتر از طرح هاي با ظرفيت تقريبا يكسان مي باشد. با وجود اينكه حجم بالاي

ي از ترافيك مستقيم و گردشي جوابگو باشد يكي از معايب اين تقاطع براي دوآزاد راه اين است كه بعضي حركات گردشي بطور ذاتي با كاهش سرعت روبرو مي شوند و با بطور كامل مي ايستند.
در شرايط حجم هاي خيلي بالا از چراغ استفاده مي گردد و تاثيرات آن بستگي به تعادل در حجم گردش به چپ دارد.
آنها بطور معمول براي ايجاد حركت پيوسته در يك سري گردش به چپ ها زماني كه وارد آن ناحيه مي شوند همزمان مي باشند.
اشكال 10-20,10-19 مثالهايي از اشكال تقاطع هاي لوزي شكل را نشان مي دهند كه بعضا با كاربردهاي معمول عرض متفاوت مي باشند. شكل 10-19 يك آزاه راه كه داراي يك تقاطع غيرهمسطح شكل با 3 اختلاف سطح در محل تقاطع با يك امكانات دسترسي كنترل شده ديگر است را نشان مي دهد. در مناطق داخلي شهري جايي كه يك خيابان متقاطع حجم بالايي از ترافيك را عبور مي دهد يك تقاطع غيرهمسطح لوزي شكل 3سطح ممكن مناسب باشد.شكل 10-20 يك تقاطع غيرهمسطح پهن شده با پيش بيني ايجاد رمپ –لوپ در 4 گوشه آن را نشان مي دهد.رمپ هاي لوزي شكل همچنين مي توانند براي تبديل به يك تقاطع غيرهمسطح برگ شبدري كامل تبديل گردند. تقاطع غيرهمسطح نشان دا ده شده در شكل در حال حاضر در يك منطقه خارج شهري قرار گرفته است ولي منطقه به سرعت در حال پيشرفته مي باشد. رمپ ها داراي عرض (14ft)4.2m مي باشند وشيب آنها كمتر از 1 درصد مي باشد. راه فرعي تشكيل شده است از يك بزرگراه چهار خطه با خطوط گردش به چپ در پايانه هاي رمپ لوزي كنترل تركيبي تشكيل شده است از فقط يك تابلوي ايست براي ترافيك خروجي از رمپ كه از آزاد راه وارد مي شود.
ممكن است كه استفاده از طرح رمپ هاي x در تقاطع هاي غيرهمسطح لوزي شكل در مناطق داخل شهري مفيد باشد. به اين طرح رمپ ورودي قبل از تقاطع اتفاق مي افتد در حاليكه خروج بعد از خيابان متقاطع قرار خواهد گرفت.
اين شكل همانطور كه در شكل 10-21 نشان داده شده است مي تواند رفتار جريان ترافيك را برا

ي راه هاي مستقيم در اطراف تقاطع لوزي شكل بهبود بخشد به هر حال انتظارات راننده بايد مورد ملاحظه قرار گيرد.

سازه هاي غيرهمسطح(با اختلاف سطح)
انواع مختلفي از سازه ها( پل ها) براي جداسازي سطوح دو راه متقاطع يا يك بزرگراه و يك راه ريلي بكار مي رود. با وجود اينكه خيي از ابعاد طراحي سازه ها نيز بايد مورد ملاحظه قرار گيرد اين بحث

فقط به طرح هندسي سازه هاي جداكننده سطوح محدود مي گردد. بعضي از وجوه طراحي سازه اي بستگي به تاثير آنها بر طرح هندسي راه دارد. اين مبحث بطور وسيع به اختلاف سطوح بزرگراه ها مي پردازد ولي بيشتر طراحي هاي هندسي اين بخش قابل كاربردهاي راه هاي ريلي نيز مي باشد.
انواع سازه هاي جداساز
سازه هاي جداكننده سطوح بوسيله 3 نوع معمول شناسايي مي گردند: نوع عرشه، سراسري، نيمه سراسري.
نوع عرشه معمول ترين نوع اختلاف سطوح مي باشد به هر حال نوع هاي سراسري ونيمه سراسري براي سازه هاي ريلي مناسب مي باشند در موارد بخصوصي كه دهانه ها طولاني و تفاوت بين سطوح راه ها به شدت محدود است ممكن است از پلهاي خر پايي استفاده گردد.


پلهاي با شاه تيرهاي سراسري در مقايسه با پلهاي با عرشه سراسري محدوديت هاي عمودي را كاهش مي دهند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید