بخشی از مقاله
کوهنوردی
بخش اول: اهميت كوه ها
كوه ها، چه از نظر گستره اى كه در زمين دارند و چه از نظر شكل و نيز تاثير در طبيعت، از مهمترين ساختارهاى كره زمين هستند. كوه ها يك پنجم سيماى زمين را تشكيل مى دهند، زيستگاه دست كم يك دهم از مردم جهانند، يك سوم از مردم جهان از جنبه غذا، برق، چوب و مواد معدنى به كوه ها وابسته اند و نيمى از آب شيرين مصر اين ترتيب، در مجموعه كوهستان ها و كوهپايه ها، «گيا» (حيات گياهى منطقه = flora) و «زيا» (حيات جانورى منطقه = fauna) تنوع چشم گيرى دارد.
كوهستان جز آن كه بستر انبوهى از گياهان و زيستگاه گونه هاى جانورى خاص خود است، امروزه با از ميان رفتن طبيعت دشت ها به دليل فعاليت هاى كشاورزى و صنعتى و شهرسازى، به پناهگاه پاره اى از گونه ها كه از دشت ها رانده شده اند، بدل شده است. در سرزمين هايى كه پيشينه تمدنى ديرين دارند - مانند ايران - طبيعت بكر معمولاً فقط در كوه ها باقى مانده است، زيرا دشت ها از قرن ها پيش مورد بهره بردارى سنگين انسان بوده است. براى مثال در ايران جنگل را فقط در كوه ها مى توان يافت و در نواحى هموار جز چند «لكه » كوچك، چيزى از جنگل باقى نمانده است.
• كوه ها، برج هاى آب
كوه ها سدهايى هستند در برابر جريان هواى كره زمين، هوا و رطوبتى كه در آن است، در برخورد با كوه به بالا رانده و در نتيجه سرد و متراكم مى شود. در اين حال، امكان بارش باران و برف فراهم مى شود. بارش ها يا از شكاف ها و حفره هاى كوهستان به عمق زمين نفوذ مى كنند - و به اين ترتيب از تبخير شدن در امان مى مانند و در پايين دست ظاهر مى شوند - يا به شكل برف ذخيره مى شوند و از محل اين ذخيره، امكان جريان يافتن پيوسته جويبارها و رودها فراهم مى آيد. اگر كوه ها نبودند، در سرزمينى مانند ايران، بارش از آن چه كه هست كمتر مى شد و در تابستان ها هيچ روانابى نداشتيم. بنابراين مى توان گفت كه كوه ها، برج هايى هستند كه آب را ذخيره مى كنند و در طول سال، دامنه ها و كوهپايه ها و دشت ها را با جريان «كنترل شده» آب سيراب مى سازند.
• كوه ها، سرچشمه رودها و سرمنشاء تمدن
بسيارى از تمدن هاى جهان، در كناره رودخانه هايى كه از كوه ها سرچشمه مى گيرند، پديد آمده اند. تمدن «ميان رودان» (بين النهرين) كه از قديمى ترين تمدن هاى جهان است، در كناره هاى دجله و فرات شكل گرفت. در مرزهاى كنونى ايران، تمدن بزرگى كه در سيستان وجود داشته و بقاياى آن به نام «شهر سوخته» معروف است، در كناره هاى رود هيرمند - و تمدن تازه كشف
شده جيرفت - در كناره هاى هليل رود شكل گرفته بودند. منشاء تمامى آب هاى جارى و بخش عمده اى از آب هاى زيرزمينى ايران، كوه ها هستند و به اين دليل زندگى در اين سرزمين به طور كلى مديون كوه ها است. در ديگر نقاط جهان هم، رودهايى كه از كوه ها سرچشمه مى گيرند، آبادانى و بركت را براى دشت ها به ارمغان مى برند. براى نمونه مى توان از رود زرد در چين و رودخانه گنگ در هند نام برد كه از كوه هاى هيماليا سرچشمه مى گيرند، يا رود سند در پاكستان كه از كوه هاى قراقوروم جارى مى شود و رود راين در اروپا كه از كوه هاى آلپ سرچشمه مى گيرد.
• كوهستان، خاستگاه فرهنگ و تنوع فرهنگى
سرزمين هاى كوهستانى، كم و بيش به صورت جدا از يكديگر و دور از دشت ها، حامل فرهنگ هاى گوناگونى هستند كه در گذر طولانى زمان به دست قوم ها و گروه هاى انسانى مختلف پديد آمده اند. رنگارنگى تمدن ها و جلوه هاى چشمگير زيست انسانى، تا حد بسيارى نتيجه تنوع فرهنگى شكل گرفته در كوهستان ها است.
كوه ها حدود دوسوم سطح ايران را دربرمى گيرند (حدود ۸۶ ميليون هكتار كوه هاى مرتفع و ۳۰ ميليون هكتار كوهپايه ها و تپه هاى مرتفع) و تقريباً نيمى از روستاهاى كشور كه محل بيشتر فعاليت هاى كشاورزى و دام پرورى هستند، در نواحى كاملاً كوهستانى قرار دارند. شيوه هاى
متفاوت زندگى در كوهستان و دور بودن محل هاى زندگى كوه نشينى از يكديگر و دسترسى دشوار به آنها، موجب شكل گرفتن فرهنگ و آداب گوناگون شده است. در ايران، بسيارى از زبان ها و نيم زبان ها و گويش ها، آوازها، گوشه هاى موسيقى، رقص ها، شيوه هاى معمارى و دستباف ها (فرش، گليم، و...) خاستگاه كوهستانى دارند.
يكى از شيوه هاى جالب توجه زيست انسانى كه پيوند تنگاتنگى با كوهستان دارد، زندگى عشايرى است. اين شيوه، بيش از هر جاى ديگر جهان، در ايران متداول بوده است و نمونه
استفاده هوشمندانه و كم و بيش «پايدار» از مرتع هاى كوه و دشت است.
البته امروزه با افزايش جمعيت انسانى و زياد شدن تعداد دام ها، ساخت و ساز در مسيرهاى «ييلاق - قشلاق» و نيز الزام هاى زندگى نوين، ديگر زندگى عشايرى به شكل گذشته نمى تواند دوام آورد اما مى توان از زيست ِ سازگار با طبيعت كه ايل ها و طايفه هاى عشايرى در گذشته داشتند، درس هاى ارزنده اى براى زندگى امروزين گرفت. از دستاوردهاى هنرى عشاير ايران، مى توان به قالى ها و گليم هاى دست باف ايل قشقايى (ايل بزرگى كه طول مسيرهاى ييلاق - قشلاق آن چندصد كيلومتر بوده است) اشاره كرد. اين دست بافت ها به دليل محيط هاى متنوع زندگى كه آفرينندگان آن داشته اند و به خاطر برخوردارى آنان از طبيعت رنگارنگ و پرجلوه كوه ها و كوهپايه ها، چنان تنوعى در طرح ها و چنان سرزندگى در رنگ ها و اصالت در مواد اوليه دارند كه موجب شهرت بى نظير آنها در جهان شده است.
كوه ها، الهام بخش شاعران و نويسندگان و عارفان بوده و موضوع بسيارى از اسطوره ها و داستان هاى دلكش با كوه ارتباط دارد. براى نمونه مى توان به داستان زندگى زال پدر رستم - معروف ترين پهلوان اسطوره اى ايران- اشاره كرد كه در كوهستان بزرگ شد و سيمرغ پرنده افسانه اى كه ياور فرهيختگان است- و آن هم مطابق داستان هاى ايرانى در كوه مى زيد - از زال مراقبت كرد و بعدها چندبار به رستم يارى رساند. داستان پركشش ديگر، اسطوره آرش كمان گير است كه پرتاب تير
سرنوشت ساز او از فراز البرزكوه (يا دماوند) مرز كشور ايران را با توران تعيين كرد. در بسيارى از دين ها و باورها، كوه ها مكان هاى پاكيزه و مقدس به شمار مى روند. در باورهاى كهن ايرانى، مهر يا ميترا فرشته روشنايى و نگاهبان عهد و پيمان، همچنين آناهيتا فرشته نگاهبان آب، در كوه جايگاه دارند. پيدا است كه آب خيز بودن كوه ها، در سرزمين كم آب ايران جايگاه پرارجى را به آنها بخشيده است.
• كوه ها، تفرجگاه هاى بى مانند
از ديرباز انسان ها براى بهره مند شدن از هواى فرح بخش و تماشاى گل و گياه و شنيدن نواى دلكش رودها به كوه مى رفته اند. فردوسى مى گويد:
كنون خورد بايد مى خوش گوار
كه مى بوى مشك آيد از كوهسار
هوا پرخروش و زمين پر ز جوش
خنك آن كه دل شاد دارد به نوش
همچنين براى دور كردن اندوه و راندن بى قرارى به كوهپيمايى مى پرداخته اند. نظامى در داستان خسرو و شيرين مى گويد كه فرهاد از دل تنگى راه كوه و دشت را پيش گرفت:
گرفته كوه و دشت از بى قرارى
وزو در كوه و دشت افتاده زارى
نيما يوشيج شاعر بزرگ معاصر در چندين شعر به توصيف كوه ها و كوهپيمايى مى پردازد و از عشق خود به كوهستان و مردم كوه نشين سخن مى گويد. او شعر معروف «افسانه» را از «دره اى سرد و خلوت» و با توصيف بادِ سر كوه «نوبن» كه زبان به سخن مى گشايد، آغاز مى كند.
امروزه بخش مهمى از اوقات فراغت انسان ها به گردش در طبيعت و انجام ورزش هايى كه در محيط هاى طبيعى انجام مى شوند، اختصاص دارد. پياده روى در كوهستان و نيز كوهنوردى جدى از مهمترين تفريح ها و ورزش هاى طبيعى هستند. در كشور اتريش حدود ده درصد مردم به
كوهنوردى مى پردازند و در ايران، هر هفته در روزهاى تعطيل صدها هزار نفر براى كوه گردى يا كوهنوردى به كوهستان مى روند. نه تنها كسانى كه رشته ورزشى مورد علاقه شان، كوهنوردى است، بلكه افرادى كه به ورزش هاى ديگر - مانند فوتبال، كشتى، دووميدانى - هم مى پردازند، براى افزايش ظرفيت ششى و تقويت ماهيچه هاى پا و تواناتر شدن قلب خود، كوه پيمايى مى كنند.
آرامشى كه با تماشاى چشم اندازهاى پرشكوه كوهستان و غرقه گشتن در زيبايى و سكوت آن به دست مى آيد، براى انسان پركار امروزين كه در فضاهاى تنگ و پر سر و صدا كار مى كند، نعمتى بزرگ و باارزش است.
بخش دوم: ورزش كوهنوردى
كوهنوردى بخشى از تجربه انسان در زيستن بر زمين است، چرا كه بسيارى از منطقه هاى زمين كوهستانى است و آدمى براى گذر از اين سرزمين ها به مهارت هاى ويژه نياز داشته است. تسلط بر اين مهارت ها، انسان عادى را به «كوهنورد» بدل مى سازد. از ديرباز، اشخاصى وجود داشته اند كه ماهرانه از كوه ها - حتى صخره هاى دشوار- بالا مى رفته اند (در پاره اى از سفرنامه ها و ديگر نوشته هاى قديمى اران، از اين افراد به عنوان «كوه رو» نام برده شده) و اين كار را براى شكار، معدن كاوى، چراندن دام، جمع آورى هيزم يا گياهان علوفه اى و دارويى، يا به منظور فعاليت هاى نظامى و... انجام مى داده اند.
ويل دورانت، تاريخ نگار بزرگ، تاريخ سرزمين پارس را با شرح زندگى قوم ماد آغاز مى كند؛ او مى نويسد: «مادها از نژاد هندواروپايى به شمار مى روند و محتمل است كه در تاريخ هزار سال قبل از ميلاد از كناره هاى درياى خزر به آسياى باخترى آمده باشند... اين قوم، در كوه هايى كه به عنوان جايگاه خود در ايران انتخاب كرده بودند، مس، آهن، سرب، سيم و زر، سنگ مرمر و سنگ هاى گران بها به دست آوردند و چون قومى نيرومند بودند و زندگى ساده اى داشتند، به كشاورزى بر دشت ها و دامنه هاى تپه هاى منزلگاه خود پرداختند و زندگى آسوده اى براى خويش فراهم
ساختند.» رفتن به كوه ها از جهت ديگرى نيز ضرورى بوده است: در شرايط حمله بيگانگان به سرزمين مادرى (كه در تاريخ ايران بسيار رخ داده است)، كوهستان پناهگاه مبارزان بوده است. تاريخ كشور ما پر است از جنبش هاى آزادى خواهانه و ضدبيگانه كه پايگاه دست اندركاران آن كوهستان بوده است.
• ورزش كوهنوردى در جهان
خاستگاه ورزش كوهنوردى را «كشورهاى آلپى» اروپا (فرانسه، ايتاليا، اتريش، سوئيس) مى دانند. بسيارى از اهالى اين كشورها به دليل وجود رشته كوه آلپ، از ديرباز با فن پيمايش كوه ها آشنا بوده اند. چند مورد از كوهنوردى هايى را كه نه به منظور شكار و معدن كاوى و كشورگشايى... بلكه فقط براى كوهنوردى (دست يافتن به قله ها و گردنه ها، نورديدن راه هاى نو) انجام شده
است، مى توان در قرن ها قبل هم ديد؛ مثلاً صعود پت راركا (petrarca) اهل ايتاليا به قله كوه وانتو (Mont Ventox) در سال ۱۳۳۶ ميلادى. اما كار جدى تر كوهنوردى صدها سال پس از اينها آغاز شد. در سال ۱۷۶۰ يك دانشمند ثروتمند سوئيسى از منطقه مون بلان: Mont Blanc (بلندترين كوه آلپ كه ۴۸۰۷ متر ارتفاع دارد) ديدن كرد و گفت به هر كس كه بتواند تا قله اين كوه برود، جايزه اى خواهد داد. پس از چندين تلاش، سرانجام در ۱۸ اوت ۱۷۸۶ يك پزشك به نام دكتر پاكار (Paccard) و يك راهنماى محلى به نام بالما (Balmat) اهل فرانسه توانستند پا بر قله مون بلان بگذارند. از ميانه هاى قرن نوزدهم، كوهنوردى شكل باز هم جدى تر و پيوسته ترى به خود گرفت؛ در سال ،۱۸۵۴ آلفرد ويلز (Alfred wills) به قله ۳۷۰۱ مترى وترهورن (Wetterhorn) در كوه هاى آلپ صعود كرد. از اين سال، دوره اى آغاز شد كه به «عصر طلايى كوهنوردى» معروف شد؛ در اين دوره، كوه هاى بلند آلپ ها يكى پس از ديگرى صعود شدند. فتح قله سنگى و دشوار مترهورن: (Matterhorn ۴۴۷۷ متر) در سال ۱۸۶۵ به دست ادوارد ويمپر (E.Whymper) و همراهانش كه در جريان آن چهار نفر كشته شدند، پايان «عصر طلايى» كوهنوردى است. پس از آن كوهنوردان جسور و نوآور ديگر فقط به دست يابى به قله ها نمى انديشيدند، بلكه در انديشه صعود از ديوارهاى سنگى و يخ
ى دشوار و به جا گذاشتن «ركورد»هاى جديد بودند.
نخستين باشگاه كوهنوردى جهان، به نام آلپاين كلاب (The Alpine Clube) در سال ۱۸۵۸ در انگلستان پايه گذارى شد و در چند سال پس از آن، باشگاه هاى مشابه در كشورهاى اتريش، سوئيس، ايتاليا و... تاسيس شد.
امروزه، ورزش كوهنوردى، دلمشغولى و حتى حرفه افراد بى شمار است: ميليون ها نفر به شكل تفننى كوهنوردى مى كنند و هزاران نفر با كوهنوردى، سنگ نوردى، راهنمايى كوه پيمايان، اسكى كوهنوردى، توليد و فروش وسايل كوهنوردى زندگى مى كنند.
• كوهنوردى در ايران
ابوالفضل صدرى در كتاب «تاريخ ورزش» مى نويسد: «از ۱۲۹۵ شمسى كه ميرمهدى ورزنده از بلژيك و تركيه به ايران آمد، ورزش در آموزشگاه هاى كشور شكل گرفت. قبل از ايشان فقط در مدارس نظام، به وسيله بعضى از افسران خارجى از قبيل اتريشى ها و روس ها و سوئدى ها
به طور ناقص تعليمات ورزش داده مى شد.» صدرى همچنين اشاره مى كند كه نخستين باشگاه ورزشى در تهران در همان سال ها تاسيس شد. نام اين باشگاه، «كلوب ايران» بود كه عده اى از اشراف و اعيان و نمايندگان سياسى خارجى پايه آن را گذاشته بودند و در آن به اسب سوارى و چوگان و ورزش هاى ديگرى پرداختند
قانون ورزش اجبارى در آموزشگاه ها» در ۱۴ شهريور ۱۳۰۴ به تصويب مجلس شوراى ملى رسيد و «انجمن پيشاهنگى و تربيت بدنى» (كه بعدها به سازمان تربيت بدنى تغيير نام داد) در ۲۷ فروردين ۱۳۱۳ به ثبت رسيد. فدراسيون هاى ورزشى - از جمله فدراسيون كوهنوردى - در سال ۱۳۲۶ تشكيل شدند.
كوهنوردى گروهى از سال ۱۳۱۱ به همت منوچهر مهران و عده اى ديگر در مشهد آغاز شد. مهران در سال ۱۳۲۳ سرپرستى يك كاروان چهل نفره را در صعود به قله دماوند به عهده داشت و پس از اين برنامه، پيشنهاد تاسيس يك باشگاه رسمى كوهنوردى را داد كه مورد استقبال آن
صعودكنندگان و مسئولان ورزش قرار گرفت. منوچهر مهران از همين سال پايه باشگاه نيرو و راستى را مى گذارد كه يك بخش مهم از فعاليت آن، كوهنوردى بود.
• چگونه به كوه برويم؟
پيش از آن كه به كوه برويم، بايد بدانيم كه ورزش در طبيعت، تفاوت بنيادى با ورزش هاى ديگر دارد. نخست اين كه محيط اين ورزش (كوهستان) دست ساخته انسان نيست، بلكه حاصل ميليون ها سال كار عوامل پيچيده طبيعى است و به اين دليل اگر آسيبى به محيط كوهستان وارد سازيم جبران آن به سادگى ميسر نخواهد بود. ديگر آن كه عامل هاى موجود در كوهستان بسيار نيرومند و تحرك آنها تا حد زيادى پيش بينى نشدنى است و از اين رو خطر براى ورزشكار بى احتياط و
ناآزموده بسيار زياد است. يكى از كوهنوردان باتجربه گفته است كه در كوهنوردى دو چيز را بايد بياموزيم: اصول ايمنى در كوهستان براى آن كه به خود آسيب نرسانيم و اصول حفاظت كوهستان براى آن كه به كوه آسيب نرسانيم. نخستين برنامه هاى كوهپيمايى خود را بهتر است كه همراه فرد يا گروهى باتجربه اجرا كنيد. معمولاً اينان مى دانند كه رفتن به چه منطقه و تا چه ارتفاعى براى يك مبتدى مفيد و جذاب است. همچنين مى دانند كه چه وسايل و موادى براى شما لازم است. در عين حال بهتر است كه خودتان به ايشان توضيح دهيد كه تاكنون چه كارهاى كوهنورد
ى كرده ايد و بگوييد كه قصد نداريد در ابتداى فعاليت هاى جدى خود، كار برجسته و دشوارى انجام دهيد!
در نخستين برنامه هاى خود سعى نكنيد كه پا به پاى كسانى باشيد كه بيشتر كوهنوردى كرده اند، چرا كه ممكن است خود را بسيار خسته كنيد يا به خطر اندازيد. به ويژه اگر با اعضاى يك گروه يا باشگاه كوهنوردى حركت مى كنيد، توجه داشته باشيد كه در اين جمع ها معمولاً اشخاص ماجراجو و نترسى پيدا مى شوند كه پا را از «حاشيه هاى اطمينان» فراتر مى گذارند؛ شايد اين اشخاص، آگاهانه براى گذر از مرزهايى (به جا گذاشتن «ركورد» و...) خود را مثلاً درگير يك مسير سنگى دشوار كنند، يا قصد صعود سريع به قله را داشته باشند. اما شما به اين وسوسه دچار
نشويد كه خود را قوى نشان دهيد در عوض، بهتر است به سرپرست برنامه توضيح دهيد كه مى خواهيد بدون فشار آوردن بر خود و بدون پذيرش خطر از كوه لذت ببريد. در واقع، سرپرست برنامه اى كه اشخاص مبتدى يا كارآموز را با گروه خود به كوه مى برد، بايد اين موضوع را بداند، اما شما هم از تذكر فروتنانه و محترمانه خوددارى نكنيد. در آينده، وقت براى يادگيرى و انجام كارهاى دشوارتر خواهيد داشت. نخستين برنامه هاى كوهنوردى شما بايد در فصل گرم سال باشد (نيمه جنوبى كشور: فروردين تا آبان، نيمه شمالى كشور: اواخر ارديبهشت تا نيمه مهرماه) و زمانى كه صرف بالا رفتن مى كنيد از سه چهار ساعت بيشتر نباشد. وسايلى كه براى چنين برنامه هايى لازم دار
يد، مى تواند بسيار ساده باشد: يك كفش ورزشى كه زيره ضخيم و كمى نرم (براى جلوگيرى از سر خوردن) داشته باشد، يك كوله پشتى كوچك، يك شلوار و پيراهن آزاد، پيراهن بادگير، عينك آفتابى ضداشعه فرابنفش (UV protection)، كرم ضدآفتاب، حدود دو ليتر آب (اگر مطمئن هستيد كه چشمه آب پاكيزه اى سرراهتان هست، يك قمقمه يك ليترى كافى است)، كمى تنقلات، ن
ان و ميوه و ديگر اقلام خوراكى. هيچ گاه شيفته وسايل و پوشاك رنگارنگى كه در دست و برتن ديگران (يا احتمالاً در مجله هاى كوهنوردى) مى بينيد، نشويد. براى خريد هميشه فرصت هست و پيوسته چيزهاى نو به بازار مى آيند، خيلى معقولانه و صرفه جويانه ببينيد كه به راستى چه چيزى مورد نيازتان است و اگر فلان پوشاك يا وسيله را بخريد چند درصد به شما كمك مى كند تا به هدف خود برسيد؟ آيا نمى شود با كمى خوشفكرى، از آنچه كه داريد به گونه اى استفاده كنيد كه كا
رتان را راه بيندازد؟ براى مثال مى توان براى كوهنوردى هاى چندساعته تا يك روزه به جاى خريدن كوله پشتى هاى نو و گرانبها، از همان كوله پشتى اى كه به مدرسه مى برديد يا كوله دست دوم دوست تان استفاده كنيد. يا در مراحل بعدى كه نياز به كيسه خواب داشتيد، مى توانيد به جاى خريد يك كيسه خواب عالى و گرم- كه بسيار گران است- يك كيسه خواب متوسط بخريد و به جاى آن كه در كيسه خواب عالى خود مجبور شويد همه پوشاك خود را درآوريد، با پوشاك كامل و حتى كت پر بخوابيد. به دنبال كالاهاى «مارك دار» و معروف خارجى هم نگرديد. امروزه به راستى دشوار است كه دريابيد كالاى موردنظر شما با فلان مارك معروف، در كشور اصلى يا با استانداردهاى
اصلى ساخته شده يا در چين و تايلند و... بهتر است در هر مورد كه ممكن است، كالاهاى ساخت داخل را بخريد كه هم ارزان تر هستند، هم در بسيارى موارد بهتر از انواع چينى و تايلندى و اگر عيبى پيدا كنند، مى توانيد براى تعويض يا تعمير به سازنده آن مراجعه كنيد. در عين حال، خريد كالاهاى ايرانى به پيشرفت اقتصاد كشور كمك مى كند و انتقادها و پيشنهادهاى شما در مورد كيفيت كالا مى تواند آنها را بهتر كند. در انتخاب هر وسيله، بكوشيد از نظر كسانى كه از آن استفاده كرده اند، بهره ببريد و تا حد امكان، پيش از خريد نمونه اى از آن را كه در اختيار دوستا
ن تان است، امتحان كنيد و در هر حال با كوهنوردان يا فروشندگان باتجربه مشورت كنيد. يكى از وسايلى كه خوب است از همان نخستين روزهاى كوهنوردى به كاربرد آن عادت كنيم، چوب دست يا باتوم (در اصل: baton) پياده روى است. باتوم، به تقسيم وزن بدن و انتقال بخشى از ضربه ها و فشارها به دست كمك مى كند و به اين ترتيب از فشار بيش از حد به زانوها كه اندام هايى بسيار حساس هستند، جلوگيرى مى كند. باتوم در حفظ تعادل و جلوگيرى از زمين خوردن و نيز پيچ خوردن پا كه مى تواند به مچ پا آسيب برساند، بسيار موثر است.
چادر
چادر جزو وسايل گروهي كوهنوردي و خانه متحرك كوهنورد مي باشد .
بطور كل چادر ها به دو نوع كمپينگ و ارتفاع تقسيم مي شوند . نوع كمپينگ مخصوص ارتفاعات پايين و نيمه اول سال مي باشد ؛
نوع ارتفاع نيز براي ارتفاعات بالا و برنامه هاي نيمه دوم سال است .
چادرهاي ارتفاع برخلاف چادرهاي كمپينگ داراي ارتفاع و وزن كمي مي باشند و معمولا به شكل گنبدي هستند كه با تيرك هاي سبك فلزي ( آلومينيوم يا تيتانيوم ) و يا فايبر گلاس مقاومت خوبي در برابر بادهاي تند ارتفاعات داشته و سريع برپا و يا جابجا مي شوند . جنس بدنه چادر ها معمولا از پارچه داراي قابليت تنفسي گورتكس مي باشد . چادر هاي ارتفاع و بعضا كمپينگ معمولا دو پوش هستند كه پوش خارجي آن ضد آب و باد و پوش داخلي گورتكس است . بين اين دو لايه نيز حدود ۱۰ سانتيمتر فاصله براي تبادل هوا وجود دارد .
يكي از نكات مهم در استفاده از چادر ، جلوگيري از تعرق آن است كه با تنظيم و باز كردن پنجره ها و يا درچه هاي تعبيه شده در بدنه چادر امكان پذير است . همچنين در صورت يكي شدن دماي داخل و خارج چادر بر روي بدنه داخلي بر اثر تنفس و بازدم افراد برفك ايجاد مي شود كه با گرم شدن هوا در نزديكي صبح تبديل به آب شده و همه وسايل داخل چادر را خيس مي كند و خيس شدن كيسه خواب و لباس هاي پر در زمستان يعني اول بدبختي و دردسر .
چادر هاي ارتفاع كه معمولا از ۱ تا ۴ نفر ظرفيت دارند با داشتن پوش دومي بزرگتر از خود چادر ، داراي دو بخش اضافي در جلوي دو در چادر است كه يكي بعنوان انبار وسايل و لوازم غير ضروري براي خلوت شدن داخل چادر و از فضاي ديگر نيز بعنوان آشپزخانه بمنظور جلوگيري از كثيف شدن و يا آتش سوزي داخل چادر استفاده مي شود .
کیسه خواب
کيسه خواب نيز از وسايل ضروري يک کوهنورد است که بيشتر در برنامه هاي چند روزه که
احتياج به شب ماني در کوه دارد استفاده مي شود .
خواب يکي از ضروريات انسان مخصوصا براي تجديد قوا مي باشد . بنابراين کيسه خواب راحت و نرم و گرم از اهميت بالايي برخوردار است کيسه خوابها به دو نوع پر و الياف تقسيم بندي مي شوند . کيسه خوابهاي پر که حاوي پر قو هستند از قديم بسيار مورد توجه بوده اند . تنها نقيصه کيسه خواب پر اينست که اگر خيس شود خشک شدن آن به زمان زيادي نياز دارد و خيس شدن در زمستان نيز برابر با يخ زدگي و يا مرگ است ! براي رفع اين نقيصه الياف جديدي به شکل لوله هاي تو خالي ساخته شده و در ساخت کيسه خوابهاي جديد و حرفه اي از آنها استفاده مي شود . اين الياف با وجود سبکي از حجم بالايي برخوردارند که بسته بندي در کوله را کمي مشکل مي سازد . البته اين نقيصه نيز در الياف جديد به نام ترمو لايت برطرف شده است .
چون كيسه خواب پر هنوز طرفداران زيادي دارد كمي درباره آن بيشتر توضيح مي دهيم . ميزان پر موجود در كيسه خواب بصورت درصد كرك و ساقه پر بيان مي شود . مثلا پر 60/40 يعني 40 درصد آن ساقه و 60 درصد آن كرك پر است . بدين ترتيب كيسه خوابهاي 70/30 و 80/20 و 90/10 و 95/5 نيز موجود است . كه اين نوع آخر بسيار حرفه اي و مخصوص صعودهاي بلند مي باشد . لازم بذكر است كه هرچه درصد كرك پر بيشتر باشد كيسه خواب گرمتر و سبك تر است .
دماي مطلوب كيسه خوابها نيز با سه دماي حداقل و راحت و حداكثر بيان مي شود . مثلا 10و1
7- و 25- درجه سانتيگراد يعني اين كيسه خواب براي دماي بين 10 درجه بالاي صفر تا 25 درجه زير صفر مناسب است ولي 17- درجه سانتيگراد راحت ترين و مطلوبترين دماي آنست و نزديك به دماي حداقل از گرما و نزديك به دماي حداكثر از سرما اذيت خواهيد شد . دماي حداكثر يا نهايي تنها از يخ زدن اعضاي بدن جلوگيري مي كند و شما خواب خوبي در اين دما نخواهيد داشت . بنابراين در خريد كيسه خواب به دماي حداقل بيشتر توجه شود . ضمنا هرچه كيسه خواب درصد كرك بالاتري داشته باشد دماي متوسط آن به دماي حداكثر نزديكتر مي شود و اصطلاحا قويتر است .
و باز هم همان حرف تكراري كه با توجه به برنامه خود كيسه خواب را تهيه كنيد . يعني حداقل با
يد دو كيسه خواب داشته باشيد يكي براي بهار و دماهاي بالاي صفر و يكي براي پاييز و زمستان و دماهاي زير صفر . تابستانها هم كه لخت مي خوابيد تا پشه ها دلي از عذا در بياورند .
كيسه خوابهايي كه در ايران موجود است تا حدود 45- درجه سانتيگراد هستند و جوابگوي آب و هواي ايران هستند . هرچند مي توان با افزايش لباس و پوشيدن البسه پر نيز به گرماي بدن
افزود .
در مورد طول كيسه خواب حتما از طول بدن شما بلند تر باشد تا در صورت نياز بتوانيد كفش و يا ظرف آبتان را شب در ته آن بگذاريد كه تا صبح يخ نزند .
در خانه و زماني كه از كيسه خواب استفاده نمي كنيد آن را بصورت باز از چوب لباسي آويزان كنيد تا پر هاي آن پف كند و اصطلاحا نشكند . چون شكستن پر و خوابيدن آنها بر روي هم از دماي كيسه خواب مي كاهد .
نكته : حتما موقع خواب از لباس زير خشك استفاده كنيد . چون اگر تنها زيرپوش شما بر اثر
تعرق خيس شده باشد و داخل ده تا كيسه خواب هم كه برويد باز سرما خواهيد خورد .
کوله پشتی
در ميان وسايل کوهنوردي پس از کفش مهمترين وسيله کوله پشتي مي باشد ؛ چون تمام وسايل مورد نياز کوهنورد براي صعود و فرود و شب خوابي در درون آن قرار مي گيرد . کوله ها از زمان قديم تاکنون دستخوش تغييرات فراواني شده اند ؛ بطوريکه امروزه اگر براي اولين بار براي خريد کوله به يک فروشگاه وسايل کوه برويد شايد از ديدن سايزها و رنگها و اشکال مختلف آنها سرتان گيج رود ! بنابراين لازم است با مشورت يک فرد خبره و باتوجه به نيازتان کوله اي مناسب اختيار کنيد تا هميشه و در همه حال بهترين همدم شما باشد چون اگر شکل و اندازه کوله مناسب بدن
و برنامه شما نباشد ممکن است بر اثر فشارهاي وارده بر شانه و ستون مهره ها براي هميشه از کوله و کوهنوردي و حتي از زندگي سير شويد .
برخي از کوله هاي قديمي که امروزه نيز گاها استفاده مي شوند داراي يک زين فلزي در خارج از کوله هستند که با پشت فرد در تماس است و چون بار را به تناسب بين شانه و پشت و کفل تقسيم مي کند براي بارکشي هاي سنگين و حتي در موارد اظطراري براي حمل مجروح مناسب است . اشکال اين کوله ها وزن بيشتر و ارتفاع و پهناي زياد است . چون در مسيرهاي تنگ يا داراي شاخه هاي درخت و يا سنگنوردي بايد از کوله هاي باريکي استفاده کرد که عرض آن بيشتر از بدن نباشد . کوله هاي قديمي داراي جيب هايي نيز در پشت و طرفين هستند که مي توانيد وسايل ضروري و دم دست را در آنها قرار دهيد . ولي کوله هاي جديدتر که بيشتر براي برنامه هاي فني و يا زمستاني بکار مي روند بجاي جيب هاي بيروني داراي يک جيب بزرگ در روي سر کوله هستند و بعضا نيز در بخش انتهايي کوله محفظه اي را جداکرده اند که داراي زيپ است و مي توان براي وسايل ضروري و يا کيسه خواب از آن استفاده کرد ؛ در دوطرف و پشت کوله نيز بندهايي براي بستن وسايلي مانند فوم / زير انداز و کلنگ و باتوم و کرامپون و .... تعبيه شده است .
جنس کوله ها معمولا صد درصد ضد آب است که در انواع جديد از پارچه هاي گورتکس که سبکتر نيز هستند استفاده مي شود . رنگ کوله نيز مانند لباسها بايد بشکلي باشد که متضاد با محيط برنامه موردنظر شما باشد تا از دور کاملا به چشم بيايد که اين مسئله در صورت گم شدن و يا مجروح و زمينگير شدن به جستجوگران کمک زيادي مي نمايد . بنابراين کوله ها معمولا به رنگ هاي قرمز و زرد و آبي ساخته مي شوند .
نوعي از کوله ها که به رنگ سبز و يا پلنگي هستند مخصوص شکارچيان و يا سربازان است که مي خواهند در استتار باشند .
اندازه کوله ها را برحسب فضاي داخل آن و با واحد ليتر اندازه گيري مي نمايند که معمولا از 30 تا 100 ليتر متفاوت است . کوله هاي 30 ليتري براي برنامه هاي يک روزه بدون وسايل خواب و يا دوچرخه سواري مناسب هستند که البته نوع مخصوص دوچرخه آن داراي بندک نبوده و در آن نيز با يک زيپ بزرگ نيم دايره باز مي شود . هميشه کوله اي را انتخاب کنيد که پس از قرار گرفتن تمام
وسايل ديگر فضايي خالي نداشته باشد تا شکيل و خوش فرم به پشتتان بنشيند . اگر کوله بزرگتر باشد از فرم خارج شده و با لنگر انداختن موجب خستگي و آزار شما ميشود و اگر کوچکتر هم باشد که مجبوريد مقدار زيادي از وسايل را به دور کوله آويزان کنيد و يا در دست بگيريد .
نوعي کوله نيز طراحي شده است که مخصوص حمل کودک است و علاوه بر جاي مخصوص نشستن کودک که در حمايت هم باشد و سقوط نکند داراي تعدادي جيب نيز براي وسايل ضروري
است ، امروزه کوله هاي مخصوصي نيز براي نوجوانان و بانوان ساخته مي شود که متناسب با فيزيک بدني آنهاست .
بخشي از کوله که با پشت فرد در تماس است شايد مهمترين بخش باشد که بايد مانع از چسبيدن کوله به پشت و عرق کردن شود . کوله ها معمولا بند بزرگي در قسمت پايين دارند که بدور کمر پيچيده مي شود و در حفظ تعادل موثر است . برخي نيز داراي بندکي مشابه و در ج
لوي سينه هستند که تعادل بالاي کوله را حفظ مي کند ولي موقع صعود که تنفس و حرکت سينه زياد و سريع است بهتر است که بسته نشود و فقط موقع پايين آمدن آنرا ببنديد .
کوله هاي باريک و لوله اي شکلي با جنس ضخيم نيز براي غارنوردي و آبشارنوردي ( دره نوردي ) ساخته شده اند که مناسب مسيرهاي تنگ و خيس و خشن است .
موقع چيدن كوله وسايل سخت و فلزي را در تماس با بدنه كوله قرار ندهيد كه اگر در پشتتان باشد باعث آزار و اگر در اطراف باشد بر اثر كشيده شدن كوله به در و ديوار باعث پارگي كوله مي شود . وسايل را طوري بچينيد كه سنگين تر ها در نزديك پشت و بالاي كوله باشند و همچنين وسايل را به ترتيب استفاده داخل كوله قرار دهيد . در يك كلام كوله چيني خود يك هنر است كه با تمرين در شرايط مختلف روز و شب و هواي سرد و گرم و با دستكش هاي كلفت و ... بدست مي آيد . جاي وسايل را كاملا بخاطر داشته باشيد تا با چشم بسته هم بتوانيد وسيله مورد نظر را بيابيد ! مو
اد سوختي را در ظروف با در محكم و چند لايه پلاستيك قرار دهيد تا نشت آن باعث خرابي كوله و لباس و غذاها نشود .
توصيه : در خريد کوله و همه وسايل کوهنوردي چون با آسايش و حتي جان شما سروکار دارد به قيمت فکر نکنيد و بيشتر به کيفيت و دوام و راحتي و وزن کم آن بها دهيد ؛ همچنين وسايل خود را تخصصي نماييد و بدنبال کوله اي براي همه برنامه ها و يا کفشي براي همه فصول نباشيد .
کلام آخر هم اين که بقول معروف بايد چند تا کوله را کهنه و يا پاره کنيد تا بتوانيد کوله مناسب خود را پيدا کنيد .
کفش
از قديم معروف بوده است که پا قلب دوم انسان و مخصوصا کوهنوردان است . بنابراين کفش که محافظ پا است از مهمترين وسايل و پوشاک کوهنوردي به شمار مي رود . کفش هاي قديم از چرم ساخته مي شد که بنا به شرايط مورد استفاده ضخامت و تعداد لايه هاي چرم متفاوت بود . يکي از اشکالات کفش هاي چرمي زمستاني وزن بالاي آنها بود که با اختراع لايه ها و پارچه هاي جديد با عناوين گورتکس - سيمپاتکس و تينسوليت تا حدي اين نقيصه جبران گرديده است . لايه گورتکس که در انواع پوشاک زمستاني کوهنوردي نيز بکار مي رود داراي خاصيت يک طرفه بودن است ؛ يعني تنها از يک طرف کاملا ضد آب و باد است و در نتيجه از داخل بخار و گرماي ناشي از تعرق و فعاليت را بخارج مي فرستد و از خيس شدن پوشاک زير و سرمازدگي جلوگيري مي کند . لايه سيمپاتکس نيز مانند گورتکس ضد آب و ضد باد و داراي قابليت تنفسي است . لايه تينسوليت نيز گرمازا بوده و در کفش هاي زمستاني و سنگين بکار مي رود . زيره کفش کوهنوردي نيز از لايه هاي مخصوصي
ساخته مي شود که معروف ترين آن ويبرام ايتاليا است . همچنين اخيرا لايه اي شوک گير نيز ساخته شده که فشار ضربه هاي وارده به کف پا را کاسته و پا ديرتر خسته مي شود و در سرازيري زانوها کمتر آسيب مي بيند . با توجه به پيشرفت هايي که در زمينه ساخت کفش هاي کوهنوردي بدست آمده و به برخي از آنها در بالا اشاره شد ؛ امروزه براي هر نوع برنامه کوهنوردي و براي هر فصل و منطقه کفش خاصي ساخته شده و مورد استفاده قرار مي گيرد و ديگر عنوان
کفش هاي چهار فصل يا همه کاره دور از ذهن مي باشد . به عنوان مثال در کفش هاي مخصوص سنگنوردي نوع کفش براي مرد و زن و همچنين بسته به جنس و نوع سنگ متفاوت مي باشد .
بطور کل مي توان کفش ها را به 6 دسته بزرگ به شرح زير تقسيم کرد :
کفش صعودهاي هيماليايي كه سه پوش و يا دو پوش هستند . نوع دوپوش از يک کفش کوچک و تنك مثل کفش رشته کشتي که بجاي بند داراي چسبک است تشکيل مي شود و اين کفش
درون کفش اصلي که بزرگتر است قرار مي گيرد . مي توان شب در داخل چادر و کيسه خواب کفش بيروني را از پا درآورد و از پوش داخلي به عنوان جوراب و يا کفش داخل چادر استفاده کرد . در نوع سه پوش علاوه بر اين دو کفش يک لايه گتر بلند نيز بر روي کفش قرار مي گيرد که به دور کفش دوخته شده و تمام رويه و اطراف کفش را در بر مي گيرد . پوش دوم کفش يا از جنس چرم است و يا از جنس فايبر گلاس که نوع اخير شبيه کفش هاي اسکي است .
كفش كوهنوري سنگين در صعود هاي بلند زمستاني مانند ارتفاعات ايران بکار مي روند و داراي يک يا چند لايه فوق الذکر مي باشند و قابليت نصب کرامپون را هم دارند .
كفش كوهنوردي يا کفش نيمه سنگين که براي سه فصل اول سال مورد استفاده قرار مي گيرد .
كفش كوهپيمايي يا تركينك کفش هايي سبک است و براي صعود هاي يک روزه يا چند روزه سبک و کم ارتفاع بکار مي رود .
كفش راه پيمايي براي مسير هاي ساده و کفي استفاده مي شود . شبيه کفش هاي معمولي ورزشي و يا اسپرتکس هاي معروف مي باشند .
كفش سنگنوردي يا کتان سنگ جهت صعود هاي داخل سالن و يا سنگنوردي طبيعي بکار مي رود .
نکات :
بعد از هر برنامه کفش را کاملا تميز کرده و داخل آن را با روزنامه پر کنيد تا هم رطوبت آن گرفته شود و هم حالت و فرم خود را حفظ کند . هيچگاه کفش خيس را براي خشك شدن در بر
ابر حرارت مستقيم مثل آفتاب و آتش قرار ندهيد .
اول فصل زمستان کفش چرمي را کاملا با پيه شتر و يا گوسفند چرب کنيد و محل دوخت ها را نيز با موم عسل بپوشانيد تا آب وارد کفش نشود . هنگام شب خوابي در برنامه زمستاني کفش ها را با روزنامه پر کرده و داخل يک کيسه نايلني قرار داده و در انتهاي کيسه خواب قرار دهبد تا يخ نزند . در غير اينصورت صبح روز بعد به پا کردن کفشي مانند آهن غير ممکن است
طناب
همانطور که می دانيد يكي از وسايل قديمي ، اوليه و ضروري كوهنوردي ، طناب است . در كوهنوردي زمستاني و هيماليايي ، غارنوردي ، سنگنوردي ، يخنوردي و دره نوردي ، طناب از وسايل اصلي در صعود و فرود مي باشد . در واقع ساير ابزار فني كوهنوردي به نوعي در ارتباط و تماس با طناب مي باشند . طناب وسيله ارتباطي و حمايتي بين كوهنوردان مي باشد .
طناب هاي كوهنوردي داراي قطر ها و كاربردهاي متنوعي به شرح زير مي باشند :
قطر طناب به میلیمتر / كاربرد / تحمل شوك به کیلوگرم / تحمل وزن به کیلوگرم
3/ بندكفش ، بند حمايت چكش و ساير ابزار / صفر / 250
5/ طنابچه پروسيك ، ركاب / صفر / 620
7/ طناب انفرادي ، فرود دولاي اظطراري ، بلوك / صفر / 1335
8/ طناب انفرادي ، فرود دولاي اظطراري ، بلوك / 490 / 1700
9/ طناب انفرادي ، دولا صعود و فرود ، بلوك ، صندلي / 570 / 1990
11/ يك لا صعود و فرود / 1050 / 2800
12/ و13/ تيرول
اخيرا سايزهاي ميانه و زوج ديگر نيز توسط كارخانجات مختلف ساخته شده است ؛ مانند 10.5 میلیمتر و غیره . معمولا طنابهاي سايز فرد براي سنگنوردي و سايز زوج براي يخنوردي بكار مي روند . بر خلاف طناب هاي معمولي و پلاستيكي كه الياف آن بصورت مارپيچي بدور هم پيچيده و در نتيجه رويه آنها مواج است ؛ طناب كوهنوردي از رشته هايي موازي و سفيد رنگ از جنس ابريشم مصنوعي و پريلون در داخل يك روكش محافظ رنگارنگ و بافتني تشكيل شده است . در شركت هاي مختلف توليد كننده طناب كوهنوردي ، رنگ و يا شكل بافت اين روكش متفاوت مي باشد .
يك حلقه طناب صعود و فرود كوهنوردي معمولا 50 يا 40 متر طول و 10 تا ۱۱ ميليمتر قطر و هر متر آن دو تا سه هزار تومان قيمت دارد ! در دو سر طناب يك نوار چسب سفيد رنگ وجود دارد كه مشخصات طناب از قبيل قطر ، طول ، كاربرد ، خصوصيات فيزيكي و ... با علايمي مشخص و استاندارد نوشته شده است . برخي از خصوصيات فيزيكي كه در طنابهاي جديد ديده مي شود عبارتند از : ضد آب بودن ( مخصوص صعود هاي زمستاني ، غارنوردي و يا دره نوردي ) ، مقاومت در برابر سايش به لبه هاي تيز و برنده ، مقاومت در برابر مواد شيميايي و ... . بطور كل طنابهاي كوهنوردي به دو نوع استاتيك و ديناميك تقسيم بندي مي شوند .
تعاريف :
۱ - طناب ديناميك : بدليل موازي بودن رشته هاي داخلي و جنس آن حالت ارتجاعي دارد و هنگام سقوط كوهنورد كمي افزايش طول ميابد كه در نتيجه باعث كاهش ميزان ضربه وارده به كوهنورد مي گردد . كاربرد اصلي آن در جايي است كه احتمال سقوط وجود داشته باشد ، مانند سنگنوردي و يخنوردي .
۲ - طناب استاتيك : رشته هاي داخلي آن كمي حالت بافت مارپيچي داشته و فاقد حالت ارتجاعي بوده و كاربرد آن بيشتر در جايي است كه بر روي طناب صعود و فرود انجام مي گيرد . مانند غارنوردي و صعود زمستاني (هیمالیایی) .
۳ - تحمل شوك : شوك ناشي از وزنه اي ( با عدد مشخص شده در جدول فوق ) از ارتفاع يك متر .
۴ - تحمل وزن : تحمل وزني ( با عدد مشخص شده در جدول فوق ) در طول طناب بدون هيچ سقوط و شوكي .
۵ - طناب انفرادي : طناب شخصي كه هر كوهنورد ( در هر رشته اي ) بايد در كوله خود داشته باشد . قطر اين طناب بين ۶ تا 9 میلیمتر و طول آن بین 6 تا 7 متر است . اين طناب در مواقع مختلف كاربردهاي فراواني دارد ؛ از جمله : درست كردن صندلي اظطراري فرود و صعود ، حمل مجروح و ... . 6 - تيرول : طنابي كه بين دو نقطه مرتفع ( دو سوي يك دره و يا رودخانه ) بصورت افقي و يا شيب دار بسته شده و جهت حمل و انتقال بار و يا افراد از آن استفاده مي شود .
نكات ايمني :
۱ - هيچگاه طناب روي لبه تيز سنگ و خاك كشيده نشود ! ۲ - مواظب باشيد كه طناب داخل مواد روغني نيافتد ! ۳ - طناب را تنها با آب سرد ( يا بسيار ولرم ) بشوييد . در صورت نياز از مواد شوينده اي كه براي پوست انسان مضر نيستند ( مانند صابون ، مايع دستشويي ، شامپو و ... ) نيز مي توانيد به اندازه کم استفاده كنيد ! ۴ - طناب شسته شده را بدور از تابش مستقيم آفتاب و منابع حرارتي ديگر پهن كنيد تا جريان هوا آنرا خشك نمايد ! ۵ - هنگام صعود هاي متوالي از هر دو سر طناب استفاده كنيد تا پيچش ، اصطكاك و ساييدگي در تمام طناب تقسيم شود . ۶ - تعداد شوك
هايي كه يك طناب مي تواند تحمل كند محدود است ، بنابر اين از كارهايي كه شوك هاي متوالي به طناب وارد مي سازد ( مانند بكسل ماشين ، طناب كشي و ... ) با طناب كوهنوردي خودداري نماييد ! ۷ - از طناب ديگران كه نميدانيد چه بلاها و شوك هايي را تحمل كرده است در صعودهاي جدي استفاده ننماييد ! ۸ - و مهمترين نكته اين كه طناب جان كوهنورد است . هيچگاه جان خود و يا ديگران را لگد نكنيد
بهمن
بهمن : ريزش برف از ارتفاع در كوهستان بعلت سنگين شدن برف و عوامل خارجي ديگر .
عوامل دروني موثر در ايجاد بهمن : شامل خود برف و بستر زير برف مي باشد . به عبارتي حجم ؛ جنس و لايه هاي برف به همراه ميزان شيب و وضعيت بستر در ايجاد بهمن موثر هستند .
عوامل بيروني موثر در ايجاد بهمن : ميتواند شامل صدا - حيوانات - باد - زلزله - كوهنوردان و ... باشد .
نكات :
اگر حجم برف تازه بين 15 تا 20 سانتيمتر باشد احتمال ريزش بهمن كم است !
اگر حجم برف تازه بين 20 تا 30 سانتيمتر باشد احتمال ريزش وجود دارد !
اگر حجم برف تازه بيش از 30 سانتيمتر باشد ريزش بهمن حتمي است !
جنس برف : به دو نوع است ؛ 1 - برف خشك و يا پودري كه مشخصات آن سبكي - دارا بودن اكسيژن زياد در درون آن - بارش آن در دماي زير صفر درجه - نچسبيدن به لباس و به سختي در دست گلوله شدن است . 2 - برف خيس كه مشخصات آن سنگيني - نداشتن اكسيژن زياد - بارش در دماي صفر درجه - چسبيدن به لباس و گتر و راحت گلوله شدن در دست ميباشد . لايه هاي برف : اگر لايه پودري روي لايه يخ زده فشرده باشد بهمن حتمي است و اگر لايه هاي يخ زده و فشرده روي هم باشند احتمال وقوع بهمن بسيار كم است .
عوامل تاثير گزار در برف : در دماي كم برف يخ مي زند پس هر چه دما پايين تر و هوا
سردتر باشد احتمال ريزش بهمن كم تر است . باد باعث انباشته شدن برف و ريزش آن مي شود پس افزايش وزش باد برابر با افزايش خطر بهمن است . در ارتفاع بالا برف آب نمي شود و حجم برف زياد مي شود پس احتمال بهمن بيشتر است .
شيب بستر : در شيب 23 تا 60 درجه احتمال بهمن زياد است و در شيب هاي بيشتر و كمتر از اين مقدار احتمال ريزش بهمن بسيار كم است . بيشترين بهمن ها در شيب 30 تا 45 درجه رخ داده است . همچنين در شيب هاي محدب خطر بيشتر از شيب هاي مقعر يا فرو رفته اس
ت . در شيب محدب سرعت بهمن هر لحظه بيشتر مي شود و در شيب مقعر بالعكس .
وضعيت بستر : اگر بستر زير برف يكنواخت باشد احتمال ريزش بهمن زياد مي شود و هر چه يكنواختي آن كمتر باشد و موانعي مانند سنگ و بوته و درخت در آن باشد احتمال ريزش بهمن كم مي شود .
محدوده بهمن : معمولا به دور از يال ها و خط الراس ها است و بيشتر بطرف مركز خط القعرها كوه است يعني فرورفتگي بين دو يال و زير خط الراس . و از بالا به پايين شامل سه بخش تاج بهمن - مسير بهمن و انتهاي بهمن مي باشد .
انواع بهمن :
بهمن خيس : به شكل تكه هاي شكسته شده برفي حركت مي كند . مانند بهمن نقاب هاي برفي . بهمن پودري يا خشك : سرعت زيادي دارد و نيازي به تحريك خارجي نداشته و بعلت وزن خودش فرو مي ريزد و با ورود به مجاري تنفسي باعث مرگ فرد بهمن زده مي شود .
نكاتي كه هنگام عبور از مسير بهمني بايد به آن توجه كرد :
توقف گروه و دادن هشدار هاي لازم و مجهز شدن به نخ بهمن . افراد نيز نبايد به هم اتصال داشته باشند مگر اينكه عبور از مسير احتياج به كار فني و يخنوردي با حمايت داشته باشد كه بايد بصورت كرده دو نفره باشند .
نخ بهمن : طنابي است كم قطر حدود 6 ميليمتر به رنگ سفيد و قرمز كه با فلش و متراژ محل فرد حادثه ديده و فاصله با او را نشان مي دهد . اين طناب به كمر هر فردي كه قصد ع
بور دارد بسته مي شود بصورتيكه فلش ها بطرف شخص و نقطه صفر متراژ روي طناب بدور كمر وي باشد و انتهاي طناب نيز آزاد بدنبال فرد بر روي برف كشيده مي شود .
رعايت سكوت هنگام عبور.
عبور بصورت انفرادي .
قدم هاي بلند به هنگام عبور و استفاده از جاپاي نفر اول بمنظور جلوگيري از تشكيل خط برش برف . بازكردن بند تجهيزات از خود مانند كوله و كلنگ و ... تا بتوان بمحض ريزش بهمن در يك ثانيه همه وسايل را از خود جدا كرده و بدور انداخت .
بهترين زمان عبور حداقل 24 ساعت پس از آخرين بارش برف و بهنگام صبح زود و يا غروب خورشيد است كه هوا سردتر است و آفتاب به برف نمي خورد .
برخلاف صعود از شيبهاي تند كه بصورت مارپيچ است ؛ صعود از شيب بهمني بايد بصورت مستقيم باشد .
تا حد امكان از بالاي محدوده بهمن و نزديك به تاج بهمن عبور كنيم تا حجم برف كمتري بالاي سرمان باشد .
نكاتي كه فرد بهمن زده بايد به آن توجه كند :
دور كردن همه تجهيزات مخصوصا فلزي و برنده از خود .
فرار كردن به محلهاي امن . يعني بصورت شنا خود را بروي بهمن بياورد و بطرف بالا و سمت چپ يا راست فرار كند.
پوشاندن جلوي دهان و بيني .
باز كردن فضايي در جلوي صورت و سينه با كشيدن نفس عميق جهت تنفس در زير برف .
پيدا كردن جهت جاذبه زمين با انداختن آب دهان و در صورت امكان اقدام به حفاري بطرف بالا .
نكاتي كه اطرافيان بايد به آن توجه كنند :
دنبال كردن مسيري كه فرد بهمن زده طي مي كند با چشم تا زمان پايان بهمن .
پيدا كردن نخ بهمن و وسايل فرد .
گشتن نواحي پايين تر از محل شروع بهمن و حركت فرد .
در صورت امكان استفاده از سوند ؛ ميله فلزي و باريك و بلند كه داخل برف فرو مي رود تا فرد را پيدا كنند.
گرمازدگی
آسيبهاي ناشي از گرما در سه گروه قرار مي گيرد :
1- حمله گرمايي
2- خستگي ناشي از گرما
3- درد و انقباض ناشي از گرما
حمـلـه گرمـايي:
حمله گرمايي هنگامي رخ مي دهد كه مكانسيمهاي تنظيم كننده گرما در بدن، نتوانند بدن را تا حد كافي سرد كنند. در اين حالت دماي بدن بالا مي رود، ولي تعريق صورت نمي گيرد در نتيجه گرماي زيادي در بدن ذخيره مي شود و سرانجام سلولهاي مغزي دچار صدمه مي شوند كه اين مسأله حتي ممكن است به مرگ بينجامد.
تـشـخـيـص:
1- دماي بالاتر از 40 درجه سانتيگراد
2- پوست و دماغ، خشك و قرمز
3- نبض در حدود 160 بار در دقيقه، كه در ابتدا سريع بوده و با پيشرفت آسيب، ضعيف و سريع مي شود.
4- مردمكها در ابتدا كوچك شده، ولي بعد از مدتي گشاد مي گردد.
5- گيجي
6- تنفسي كه در ابتدا سريع و عميق است، ولي به تدريج ضعيف و سطحي مي شود.
7- سردرد
8- خشكي دهان
9- تهوع، استفراغ و ضعف عمومي
10- كاهش فشار خون
11- تشعشعات، انقباض عضلاني و احتمالاً از بين رفتن هوشياري
حمله گرمايي عمدتاً زماني رخ مي دهد كه دماي بالا همراه با رطوبت بالا و سرعت زياد وزش باد وجود داشته باشد.
درمـان:
مهمترين اورژانس در مورد حمله گرمايي، سرد كردن بدن است. بلافاصله بدن را از معرض تابش آفتاب دور كنيد، لباسهايش را درآوريد، بدنش را كاملاً با آب سرد مرطوب كنيد. سريعاً تهويه هواي سرد را برايش برقرار كنيد. سپس بيمار را با ملافه هايي كه با آب سرد مرطوب شده اند بپيچيد و سريعاً او را نقل مكان دهيد. همچنين به يك فرد ديگر ياد بدهيد كه چگونه در حين انتقال، بيمار را باد بزند و دستگاه تهويه را با حداكثر سرعتش به راه بيندازد. ايده آل اين است كه كل بدن بيمار را سريعاً در حمام آب و يخ قرار داده، يخ را بر پوستش مالش دهيم. اگر چنين كاري ممكن نبود، قطعات يخ را در يك كيسه پلاستيكي قرار دهيد، بدن بيمار را مرطوب كنيد و كيسه را بر بدن بيمار بماليد. پاكتهاي يخ را زير دست، دور گردن و اطراف قوزكهاي پاي بيمار بگذاريد تا عروق بزرگ سطحي را خنك كند.
وقتي دماي بدن بيمار به زير 39 درجه سانتيگراد رسيد با سنجشهاي متوالي دماي بدن مواظب سرد شدن بيش از حد بدن باشيد. تا هنگامي كه دماي بدن به زير 8/37 درجه سانتيگراد نرسيده است، عمل سرد كردن را ادامه دهيد. اگر با اقدامات شما دماي بدن بيمار به زي
ر 8/37 نرسيد حمله گرمايي مجدداً رخ مي دهد. در حين سرد كردن بدن بيمار مواد محرك يا نوشيدني داغ ندهيد. از آنجا كه گرمازدگي تمام بدن را درگير مي كند، ممكن است عوارض زيادي ناشي از حمله گرمايي يا اقدامات درماني حاصل شود از اين رو در حين سرد شدن بدن بيمار مراقب عوارض زير باشيد:
1- تشنجها
2- ورود مواد استفراق شده به راههاي هوايي
* براي جلوگيري از ورود مواد استفراق شده به ناي، بيمار را در وضعيتي قرار دهيد كه بتواند به راحتي مايع را از راههاي تنفسي خارج كنيد. اگر موفق شديد كه دماي بدن را ظرف 60-30 دقيقه به ميزان 2 درجه پايين بياوريد، عمل سرمادهي را متوقف كنيد. اگر قبل از اتمام عمليات انتقال بيمار، دماي بدنش مجدداً بالا رفت دوباره عمل سرد نمودن را آغاز كنيد.
خـستگي گرمـايي
اين حالت، در فرد سالمي رخ مي دهد كه در يك محيط بسيار گرم، به شدت فعاليت بدني انجام دهد. در واقع خستگي گرمايي حالت ملايمي از شوك است كه به واسطه تعريق طولاني و شديد بدن مقادير زيادي آب و نمك از دست مي دهد. وقتي اين آب از دست رفته به حد كافي جايگزين نشود جريان خون كاهش مي يابد و اعمال مغز، قلب و ريه تحت تأثير فراوان قرار مي گيرد.
تـشـخـيـص:
1- سردرد، سرگيجه، تهوع، ضعف
2- غش كردن
3- تعريق شديد
4- بي اشتهايي
5- كاهش هوشياري به ميزان كم
6- كاهش دماي بدن به پايين تر از سطح طبيعي يا حفظ آن در مرز طبيعي
7- گشاد شدن مردمكها
8- ضعف و نبض تند
9- تنفس سريع و سطحي
10- - رنگ پريدگي پوست (معمولاً خاكستري) سرد و مرطوب
11- دردهاي احتمالي عضلات
12- اشكال در راه رفتن
مهمترين مشكل در خستگي گرمايي، از دست دادن نمك است.
درمـان:
1- او را به يك اتاق خنك ببريد، ولي مطمئن شويد كه احساس لرز نمي كند. كمپرسهاي سرد و مرطوب روي پوست او بماليد و دستگاه تهويه هواي خنك براي او مهيا كنيد .
2- او را وادار كنيد كه دراز بكشد. پاهاي او را 30-20 سانتيمتر بالا ببريد و س
رش را كمي پايين بياوريد تا جريان خون كافي به مغزش برسد. تا آنجا كه مي توانيد لباسهايش را درآوريد و اگر نمي توانيد لباس خارج كنيد، آن را شل كنيد.
3- براي بيمار محلول آب و نمك ( يك قاشق چايخوري در هر ليوان) به ميزان نصف ليوان در هر 15 دقيقه به مدت يك ساعت تجويز كنيد.
4- اگر بيمار استفراق كرد، ديگر محلول آب نمك را به او ندهيد. او را به بيمارستان ببريد تا محلول آب و نمك را وارد رگهايش كنند.
5- اگر استفراغ صورت نگرفت، به اعضاي خانواده بياموزيد كه بيمار را به مدت 3
-2 روز آرام و در حال استراحت قرار دهند و او را از معرض حرارت دور نگه دارند.
گرفتگي عـضلاني ناشي از گرما
گرفتگي عضلاني همراه با درد است كه به هنگام خروج بيش از حد نمك در حين تعريق شديد روي مي دهد. وقتي ميزان آب و نمك بدن كم شود بيمار آن را به صورت تشنگي درك مي كند. بيمار براي فرونشاندن تشنگي مقادير زيادي آب مصرف مي كند، بدون اينكه نمك را جايگزين كند. در هر حال گرفتگي عضلاني اغلب در عضلات بازو، ران و شكم رخ مي دهد. براي ايجاد گرفتگي عضلاني الزاماً هواي بسيار گرم يا داغ مورد نياز نمي باشد، مثلاً كسي كه در هواي سرد به شدت ورزش و عرق مي كند اگر نمك از دست رفته بدنش را جبران نكند ممكن است دچار گرفتگي عضلاني شود. گرچه ممكن است بيمار دچار سرگيجه شود و حتي احساس غش كند ولي وضعيت رواني و سطح هوشياري اين بيمــار طبيعي باقي مي ماند.
درمـان:
يك قاشق چاي خوري نمك را در يك ليوان آب حل كنيد و نصف ليوان را در هر 15 دقيقه به آرامي به بيمار بدهيد.
* توجه:
عضلاتي را كه دچار گرفتگي شده اند را ماساژ ندهيد، چرا كه ماساژ، كراپها (گرفتگيها) را درمان نمي كند و حتي مي تواند درد را تشديد كند .به بيمار كمك كنيد تا آرام بماند، چرا كه آرامش باعث تسريع بهبودي مي شود. بيمار بايد به مدت 12 ساعت از هر گونه فعاليتي اجتناب كند.