بخشی از مقاله
چکیده
امروزه، سازمانها با تغییرات قابل توجهی تقریبا در تمام جنبهها، به ویژه رقابت در بازاریابی، نوآوریهای تکنولوژیک و خواسته-های مشتری مواجه هستند. کارخانههای صنایع غذایی کشورمان نیز از این موضوع مستثنی نیستند و به منظور همگامی با تغییرات سریع در این بازارهای بسیار رقابتی، باید شیوههای سنتی مدیریت را کنار گذاشته و از رویکردی مناسب بهره گیرند.چابکی زنجیرهی تامین یکی از ضروری ترین عناصر کمک به سازمان برای ادامهی حیات در محیط متغیر و متلاطم است. عناصر مختلف میتوانند تسهیل کننده و یا مانعی برای دستیابی به رویکرد فوق، باشند.
از این رو، شناسایی عناصر موثر برای درک شرایط پیش نیاز چابکی زنجیرهی تامین و ارائهی راهکاری عملی برای توسعه موفق آن، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بدین منظور بررسی گسترده ای روی ادبیات موضوع انجام گرفت و مقالات مرتبط معتبر که بین سالهای 1997تا 2017 چاپ شده اند، بررسی شد. سپس 24 عامل شناسایی شده و وارد پرسشنامه شده و دراختیار خبرگان دانشگاه و کارخانههای صنایع غذایی قرارگرفت.
درنهایت 10 عامل اصلی که عبارتند از: حساسیت و پاسخگویی به بازار ، به کارگیری IT، ادغام و یکپارچگی فرآیندها، انعطاف پذیری، سرعت تحویل، توسعه مهارت های کارکنان، روابط همکارانه، برنامه ریزی متناسب، کاهش هزینه ها و رضایت مشتری، شناسایی شد. شناسایی این عناصر قادر است که به مدیران بینشی دهد تا نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کرده و در نتیجه بتوانند تمرکز لازم را روی متغیرهای مهم داشته باشند و علاوه بر کاهش رویارویی با مشکلات و احتمال ورشکستگی، به یکی از عناصر موفقیت آنها تبدیل شود.
-1 مقدمه
تغییرات سریع و مداوم یکی از چالشهای اساسی سازمانهای امروزی است. این تغییرات شامل تغییر در حجم و نوع تقاضای مشتری، جو بازار، نوآوری تکنولوژیک، معرفی محصول جدید توسط رقبا و کاهش چرخهی عمر محصولات می باشد که منجر به ایجاد محیط نامطمئن میشود که شرکتها را با رقابتی فزاینده مواجه کرده است.>1@ وان هوک، هریسون و کریستوفر[2] براساس بررسی مطالعات مدیریت در دهههای گذشته برای دستیابی به مزیت رقابتی در فضای رقابت تجارت جدید، دو درس مهم را قابل توجه می دانند: درس اول آن که، شرکتها برای تسهیل امور و موفقیت باید با تامین کنندگان، تامین-کنندگانِ تامینکنندگان، مشتریان، مشتریانِ مشتریان و حتی رقبا تعامل داشته باشند.
به عبارت دیگر شرکتها به صورت انفرادی نمیتوانند رقابت کنند و رقابت آنها، بیشتر در رقابت زنجیرهی تامین است. درس دیگر آن است که درون زنجیرهی تامین، شرکتها باید به گونهای عمل کنند که به سطحی از چابکی فراتر از تک تک شرکتها دست یابند. همچنین با افزایش تعداد تولیدکنندگان و پیدایش رقبای بیشتر، مشتریان در خرید محصولات اجباری ندارند و کالای مورد نیاز خود را با گزینههای مناسب و دلخواه خود انتخاب می کنند.
با نگاهی به سازمانها متوجه میشویم که رویکردها و راهحلهای گذشته دیگر توانایی لازم برای مقابله با چالشهایی که به دلیل تغییر سریع در تقاضای مشتریان ایجاد شده اند، را ندارند.>3@ بنابراین ادامهی حیات سازمانها دراین شرایط، نیازمند استفاده ازدانش، ابزار مدیریتی و فنی مناسب بوده و بدون تجهیز به آنها احتمالا نمی توان بقایی برای سازمان متصور بود. ازاین رو، چابکی زنجیرهی تامین یکی از ضروری ترین عناصر کمک به سازمان برای ادامهی حیات در محیط متغیر و متلاطم است[1]،.[4]
از طرفی سازمان با فرایندهای چابک زنجیرهی تامین، از حساسیت بیشتری نسبت به بازار برخوردار بوده، توانایی بیشتری برای همسان سازی عرضه و تقاضا داشته و قادر است به چرخهی کوتاهتری برای ارائه محصول دست یابد. چنین زنجیرهای سازمان را قادر خواهد ساخت تا به سطح بالاتری از چابکی سراسری در سازمان دست یابد. همچنین، سازمان قادر خواهد بود تا نسبت به آشفتگی بازار و سایر موارد عدم اطمینان به گونهای موثر و به سرعت واکنش نشان دهد. در نتیجه بتواند موقعیت و جایگاه رقابتی ویژه و برتری را کسب نماید.[1]
در کشور ما نیز صنایع مختلفی وجود دارند که برای حفظ بقای خود، دیر یا زود باید بتوانند در مسیر ایجاد زنجیرهی تامین چابک قرار گیرند. کارخانجات صنایع غذایی نیز از این موضوع مستثنی نیستند و یکی از بخشهای بزرگ کشور که تحت تاثیر این شرایط قرار گرفته، می باشند. در این صنعت تقاضای مشتریان بسیار متنوع شده و تامین به موقع نیازها و خواستههای مشتری و ایجاد رضایتمندی در آنها دشوار گردیده است. لذا این صنایع برای حفظ بقا، رفع چالشها و ایجاد مزیت رقابتی برای پیشرفت و کسب سهم بیشتر بازار، بایستی در اولویتهای کسب و کار خود تغییراتی را ایجاد نمایند.
درواقع، این کارخانهها باید به گونهای عمل نمایند که همواره از رقبای خود پیشی گرفته و مطابق سلایق مشتریان به تولید خود ادامه دهند تا علاوه بر حفظ بقای خود بتوانند سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص دهند. در این راستا لازم است تا روشهای قدیمی مبتنی بر مزیت هزینهای، مقیاس اقتصادی و... را تاحدودی کنار گذاشته و اقدامات لازم را برای ایجاد و مدیریت زنجیرهی تامین چابک انجام دهند.
لازم به ذکر است که در کنار مزایای زنجیرهی تامین چابک، ایجاد و مدیریت آن، کاری چالش برانگیز و پیچیده است و عناصر مختلف می توانند تسهیل کننده و یا مانعی برای دستیابی به آن باشند. از این رو، شناسایی عناصر موثر در زنجیرهی تامین چابک برای درک شرایط پیش نیاز چابکی زنجیرهی تامین و ارائهی راهکاری عملی برای توسعه موفق آن، از اهمیت ویژهای برخوردار است. شناسایی این عناصر قادر است که به مدیران بینشی دهد تا نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کرده و در نتیجه بتوانند تمرکز لازم را روی متغیرهای مهم داشته باشند.
اگرچه ممکن است که درحال حاضر، این صنایع با مشکلات بسیار جدی دراین رابطه مواجه نشده باشند، اما در آینده با آن روبرو خواهند شد. زیرا مواردی مشاهده شده است که در گذشته مشکلاتی نداشتهاند اما در حال حاضر با توجه به تغییرات بازار با آن روبهرو شدهاند. درنتیجه مدیران صنایع مذکور در هنگام رویارویی بامشکلات، درک درستی از انجام اقدامات لازم نداشته و علاوه بر کاهش سهم محصولات خود در بازار، بقای شرکت نیز ممکن است با مشکلاتی جدی همراه شود. هدف این مقاله شناسایی عوامل تاثیرگذار بر چابکی زنجیره تامین است که بینشی به مدیران داده تا در برنامهریزی استراتژیک برای ایجاد، مدیریت و بهبود چابکی در زنجیرهی تامین از آن استفاده نمایند، تا علاوه بر کاهش رویارویی با مشکلات و احتمال ورشکستگی، به یکی از عناصر موفقیت آنها تبدیل شود.
-2 پیشینه تحقیق:
مطالعهای توسط زند حسامی وهمکاران[14] با عنوان " بررسی مولفههای تاثیر گذار بر زنجیرهی تامین چابک و طراحی مدل مفهومی مدیریت زنجیرهی تامین چابک " انجام شد. این پژوهش، چهار فرآیند: توسعه محصول جدید، تدارکات و منبع یابی، ساخت، تحویل و توزیع را به عنوان عوامل سازنده زنجیرهی تامین چابک در نظر میگیرد. در آخر نشان داده شد که توسعهی محصول جدید و مدیریت تامین و تولید به طور مستقیم و غیر مستقیم و مدیریت تحویل تنها به طور مستقیم بر چابکی زنجیرهی تامین اثر دارند.
پژوهشی با عنوان "ارائه مدل چابکی زنجیره ی تامین، مورد مطالعه: شرکت سهامی ذوب آهن " توسط تیزرو وهمکاران آذر، انجام شد.[15] در این پژوهش،. با بررسی ادبیات موضوع و مصاحبه با خبرگان صنعت ذوب آهن، 11 فاکتور چابکی شناسایی شد. مطالعهای با عنوان" آمیخته مدلسازی ساختاری تفسیری و فرآیند تحلیل شبکهای فازی برای شناسایی و رتبهبندی عوامل مؤثر بر چابکی زنجیرهی تأمین" توسط شاهبندرزاده وهمکاران در سال انجام شد.[16]
در این پژوهش برای دستیابی به این چابکی، با بازخوانی پژوهشهای پیشین و مصاحبه با متخصصان و خبرگان، و طراحی پرسشنامه، درنهایت 5 عامل شناسایی شد که بدین صورت می باشد:-1 یکپارچهسازی شبکهای -2 یکپارچهسازی فرآیند - 3 یکپارچهسازی اطلاعات -4 حساسیت به بازار -5 یکپارچهسازی مجازی. در پژوهشی که توسط وان هوک و همکاران انجام شد[2] ، آنها با بررسی ادبیات و ادغام تکنیک های زنجیره تامین و اصول موجود برای یک رویکرد جامع، مدلی را ارائه کردند که شامل 4 جزء میباشد که عبارتند از:
-1 روابط همکاران
-2 یکپارچگی فرآیند
-3 یکپارچگی مجازی
-4 حساسیت نسبت به مشتری. مطالعه ای با عنوان توسط سوافورد و همکاران ، انجام شد که بر اساس مدل SCOR، مدلی ارائه کردند که منطبق بر نگرش فرآیندی میباشد.[1] در این مدل سه فرآیند در نظر گرفته شده است که شامل: تدارکات و تامین، ساخت و تولید و توزیع و تحویل می باشند. آنها پس از نظرسنجی از مدیران عالی رتبه صنایع و تایید مدل خود، درنهایت بیان میکنند که زنجیرهی تامینی چابک است، که انعطاف پذیری در این سه فرآیند را داشته باشد. آگاروال و همکاران، پژوهشی با عنوان " مدلسازی چابکی زنجیرهی تامین" انجام دادند.[4]
برای تدوین مدل وشناسایی متغیرهای چابکی زنجیرهی تامین، جلسات طوفان مغزی با خبرگان و شرکای تجاری زنجیرهی تامین یک شرکت خودروسازی انجام شد که 15 متغیر شناسایی شد. شارما و بات[17]، مطالعه ای با عنوان "مدل توانمندسازهای چابکی زنجیرهی تامین با استفاده از " ISM انجام دادند. آنها برای تدوین مدل نیاز به شناسایی متغیرهای موثر در چابکی زنجیرهی تامین داشته، که این مهم از طریق بررسی ادبیات و مشاوره با خبرگان صنعت خودرو هند انجام شده که هفت متغیر شناسایی شد.شامل: ساخت به سفارش، حساسیت بازار، ادغام مجازی، انعطاف پذیری، سازگاری، روابط همکارانه، مبتنی بر شبکه بودن.
-3 روش پژوهش
برای شناسایی عوامل مهم تاثیر گذار بر چابکی زنجیرهی تامین، که هدف اصلی این پژوهش میباشد، بررسی گسترده ای در ادبیات تحقیق صورت گرفت و سعی شده تا از عمومیترین و کاربردیترین فاکتورهایی استفاده شود که مورد قبول بیشتر محققان در آن زمینه باشد، به طوری که اکثرمقالات چاپ شده بین سالهای 1997 تا 2017 در مجلات معتبر بین المللی و داخلی بررسی شد و نهایتا 78 عامل شناسایی شد. سپس باتوجه به نظر خبرگان دانشگاه بر اساس میزان فراوانی آنها در مقالات مختلف 24 عامل انتخاب شد. برای شناسایی عوامل اثر گذار، پرسشنامهای طراحی شد.
پرسشنامه بین خبرگان دانشگاه که سابقهی پژوهش و تدریس در زمینه تولید را داشته و همچنین خبرگان صنایع غذایی استان خراسان رضوی با حداقل مدرک لیسانس و پنج سال سابقه کار در زمینهی تولید، که جمعا 17 نفر بودند، توزیع شد. از تیم خبره خواسته شد که میزان اهمیت هر عامل را از طریق مقیاس لیکرت 5 گزینهای مشخص کنند و اگر از نظر آنها عاملی وجود دارد که در بین عوامل موجود در پرسشنامه، ذکر نشده است، در پایان پرسشنامه اضافه نمایند. در نهایت پس از جمعآوری پرسشنامهها، از میانگین کل و انحراف معیار به عنوان میزانی برای غربال عناصر استفاده شد. به این صورت که عواملی که میزان اهمیت آنها کمتر از میانگین بود حذف شدند. در نهایت عواملی که انحراف معیار آنها بیشتر از یک بود نیز از بین عوامل تاثیرگذار حذف شد.