بخشی از مقاله
مقدمه
شاید بتوان آغازگري فلسفه را حس حقیقت جویی بشر دانست، آن چیزي که با نام سقراط جانی تازه گرفت آنجا که به واسطه شور حقیقت جویی و راستگوئیاش نداي "خودت را بشناس" سر داد و در همین راستاست که حقیقت هم معنا با دانائی میشود، به عبارت دیگر حس حقیقتجویی همانند محرك درونی در انسان است که موجب میگردد تا هر آنچه که نظرش را جلب میکند کششی باشد به سوي کشف حقیقت. نظام اخلاقی و فکري که سقراط بنیان گذاشت بر پایه منطق و کاوشگري مبتنی بر پرسش بود.
او سعی در ایجاد فضائی برايتفکّر، پرسش و پاسخ و پرورش قوة خلاقانه انسان داشت تا خود فرد بتواند به حقیقت هر چیزي دست یابد - فیشر، 1388ب: . - 190 همانطور که بیان شد این مهم، رخ نمیدهد مگر با بکارگیريتفکّر؛ بنابراینتفکّر و اندیشیدن راهیست براي رسیدن به حقیقت. سقراط نوعی ازتفکّر را به وجود آورد که شاید بتوان گفت سرچشمه اصلی حقیقت بود و آنتفکّر انتقادي است، زیرا او اولین شخصی بود که از طریق مناظره و بحث و گفت وگو افکار شخص را زیر سؤال میبرد و مسیري را طی میکرد تا شخص با نقد نظریاتش و باتفکّر و متأل به حقیقت اصلی پی ببرد، جریان فکري که او پایه ریزي کرد را میتوان شروعتفکّر انتقادي و به دنبال آن رسیدن به حقیقت دانست.
از آنجا که از نظر سقراط یکی از مهمترین راههاي رسیدن به حقیقت، شناختن خود یعنی دانائی نسبت به خویشتن است پس میتوان این مقوله را در کشف حقیقت بسیار مهم دانست؛ چراکه تا انسان نسبت به خود آگاهی نداشته باشد، نمیتواند به حقیقت امور دیگري پیببرد. خودشناسی از نقد خود شروع میشود و به مرحلهي دانائی در مورد خود میرسد و این همان ویژگیست که خداوند در آغاز آفرینش بشر بر او عرضه کرد.
تفکّر انتقاديتفکّ"ري است، مستدل و منطقی در جهت بررسی و تجدیدنظر در عقاید، نظرات، اعمال و تصمیمگیري دربارة آنها بر مبناي دلایل و شواهد موید و نتایج درست و منطقی که پیامد آنهاست" - هاشمیان نژاد، 1380، به نقل از صیفوري، - 39 :1388 و مشخصه اصلی این تفکّر جستوجوگري حقیقت است. لسینگ3ازمتفکّرین قرن 18 در اثر خود به نام "پاسخ دوم" حقیقت جویی درتفکّر انتقادي را چنین توصیف می کند: "نه حقیقتی که انسانی را تصرف خود دارد یا خیال میکند که بدان دست یافته، بلکه تلاش صادقانهاي که به کار میبرد، تا به پس آن حقیقت معرفت یابد ارزش انسان را میسازد، زیرا انسان نه از راه تصاحب حقیقت بلکه از راه پیجویی آن است که توانمند میشود و سیر تکامل را میپیماید" - همان: . - 43
تفکّر انتقاديتفکّر منطقی و مستدلی است که مرکز توجه آن قضاوت و تصمیمگیري در مورد باورها و اعمال است و تلاش میکند تا مباحث را دقیقا تحلیل کند، مدارك معتبري جست و جو کند و به نتیجهگیري معتبري برسد - انیس، 76 :1987 به نقل از سلیمان نژاد، - 183 :1387 و با ارزش هایی چون حقیقتجویی پایبند میباشد. از آنجا که بشر در زندگی خویش براي رسیدن به حقیقت نیازمند چنینتفکّري است و براي اینکه فرد به چنین قدرتتفکّري برسد، باید کودکی چنینتفکّري آموزش ببیند و براي دسترسی به این هدف باید به دنیاي او نفوذ کرد و با توجه اینکه کودکان ذاتاً کنجکاو و پرسشگر و مایل به کشف حقیقت هستند، از طریق داستان میتوان وارد ذهن آنها شد.
کودکان می خوانند، تا لذت خواندن را تجربه کنند و همراه با شخصیتهاي یک اثر، در کشاکش حوادث، دنیاي جدیدي را کشف میکند در نهایت همین تجارب موجب تحولهاي فکري و تربیتی در آنان میشود - مکتبیفر، . - 98 : 1389 در راستاي همین اندیشه است که برنامه"آموزش فلسفه به کودکان 4"داستان را به عنوان یکی از ابزار مهم براي رسیدن به مقصود خود انتخاب کرده است - قایدي،. - 1383
یک داستان خوب توجه کودك را جلب و فکر او را مشغول میکند و این گامی است براي آنچه استدلال میکند، با مشغول شدن یادگیرنده با بافت داستانی و درگیري عاطفی که با متن داستان در او ایجاد میشود، میتواند مسیري براي فکر کردن و یاد گرفتن و زمینه مؤّثري برايتفکّر انتقادي، تفسیر و استدلال باشد - فیشر، . - 8: 1386 آنچنان که یک داستان موفق داراي یک کل منسجم و بار فکري مؤّثر است، میتواند کودك را از دنیاي تقلیدهاي کورکورانه، و تعصبهاي ناروا، دور کرده و او را در مسیر حقیقتجویی و کشف واقعیتهاي درست و منطقی قرار دهد.
بیان مسئله:
انسان با قوةتفکّر خویش و بکارگیري آن، مسیر را براي پرسشگري و پرورش روحیه حقیقتجوییمیسر میکند و چشمانداز گستردهاي را در این زمینه بهوجود میآورد و این پرسشگري با اضطراب و اضطرار تجربه میشود و این وضعیت را میتوان در تمثیل افلاطون از غار دید، جایی که زندانی را نیرویی ناشناخته وا میدارد که در اطرافش بگردد و حرکت به سوي نور - حقیقت - را آغاز کند، و در نتیجه دست یافتن به حقیقت، تنها از طریق عقلانیت حاصل میشود - شیرودي، . - 23: 1386
با بکار گرفتن ذهن در چالش عقلانی علاوه بر این که موجب لذت بردن از دنیایی که لحظه به لحظه در حال تغییر است، میتوان خصوصیتهاي اخلاقی و فضیلتها را نیز تعالی بخشید. ستودگی خردمندانه را میتوان به صورت مجموعه پیچیدهاي از صفات مثل کنجکاوي، شهامت خردمندانه، و سماجت در کشف حقیقت و اصول دیگري از این قبیل یافت که به واسطه عمل، پرورش یافتهاند. اینگونه ویژگیها هستند که میبایست از طریقتفکّر، تجربه شوند - فیشر، . - 22 :1388
در این میانتفکّر انتقادي امکان دستیابی به حقیقت را با عنایت به بهم ریختگی حوادث که انسان را احاطه کرده است فراهم میکند و او را به درك کامل قضایا رهنمون میسازد. چراکه مشخصه اصلیتفکّر انتقادي جستوجوي حقیقت است،تفکّر آمیخته شده از دانش، نگرش و مهارت به کاربردن این توانایی در حیطه عمل است. یک متفکّر منتقد نیازمند این است که نگرشهاي خاصی در خود گسترش دهد از جمله این نگرشها میل به دلیل و استدلال، اشتیاق به چالش کشاندن، و عشق به حقیقت است - فیشر، 1386الف: . - 118 و آنها را مایل به کشف حقیقت کند.
یکی از ابرازهاي که به کودکان کمک میکند تا به جستوجوي حقیقت بپردازند داستان است.داستان یکی از معمولیترین ابزارها براي پرورشتفکّر براي کودکان است، ضمن داشتن زمینه عاطفی نیرومند، باعث ایجاد چالشهاي بالقوه براي پردازش شناختی میشود، داستان در عمل براي کودك پیچیدهترین موضوع فکري می باشد و محرکی برايتفکّر در مورد عناصر وموضوعهاي مختلف که در روند داستان رخ میدهد است.
دراین راستا سؤالاتی ذهن انسان را به خود مشغول میدارد که بهراستی آن حقیقتی که هرکس به دنبال اوست؛ چیست؟ آیا در مسیر حقیقتجویی هر انسانی میتواند به حقیقت دست یابد؟ روحیه حقیقت جویی که درهرکودکی نهفته است، چگونه در داستانهاي کودکان تجلی مییابد؟ آیا کودکان به حقیقت نهفته در داستان پی میبرند؟ با توجه به به این موضوع که در زمینه شناسایی مؤلفههاي حقیقتجویی در داستانهاي کودکان هیچ پژوهشی صورت نگرفته است، پژوهشگر درصدد کشف مؤلفههاي حقیقت جویی در داستانهاي کودکان است.
اهداف پژوهش:
هدف از انجام این پژوهش کشف مؤلفههاي حقیقتجویی در داستانهایی است که براي کودکان تألیف شدهاند و با انجام این پژوهش سعی میشود داستانهایی که باعث رشد و تقویت روحیه حقیقتجویی در کودکان میشود، شناسایی شوند.
-1 پیدا کردنمؤلفه هاي حقیقتجویی در داستانهاي کودکان
2 -پیدا کردن موانع حقیقت جویی در داستانهاي کودکان
روش پژوهش:
رویکرد مورد استفاده در این پژوهش توصیفی- تفسیري است که به سمت رویکرد تفسیري- تجریدي سوق پیدا میکند؛ به این صورت که پژوهشگر ابتدا اسناد مرتبط با موضوع را بررسی و همزمان با گردآوري دادهها، آنها را تجزیه و تحلیل کرده در نهایت به استخراج مؤلفههاي حقیقتجویی پرداخته است. . این رویکرد را بلنکی5 و همکارانش 1992 - ، به نقل از میکات و مورهوس، - 122 : 1994، رویکرد توصیفی-تفسیري6 نامیدهاند.
از اینرو با توجه به کیفی بودن روش پژوهش و پیدایشی بودن طرح پژوهش و موضوع پژوهش، پژوهشگر خود بهعنوان ابزار پژوهش به گردآوري دادهها پرداخته است. گردآوري دادهها بهصورت اسنادي بوده، به این معنا که نمونه بهصورت هدفمند از میان کتابهاي داستان انتخاب گردید که توسط سه متخصص ادبیات کودك7 انتخاب شدهاند،. متخصصین هفت کتاب را که به نحوي حقیقتجویی در آن بیان شده معرفی کردند و سپس این کتابها بررسی شدند.
دادههاي این مطالعه با روش تحلیل محتواي استقرایی مورد بررسی قرار گرفت. روند تجزیه و تحلیل دادهها در این بخش به شیوه تحلیل محتواي استقرایی است که با استفاده از شیوة مقایسه مستمر دادهها8 تا رسیدن به نقطه اشباع شدگی، یعنی حصول اطمینان از عدم دستیابی به اطلاعات جدیدتر، صورت گرفت - میرینگ، 2000 به نقل از پیریداقی: . - 5 در پژوهش حاضر، پژوهشگر به منظور اعتمادسازي از روش مسیر ممیزي و نظر متخصصین مورداستفاده قرار داد. محقق با توجه به این دو روش مرحله به مرحله تمام کارهایی که براي انجام پژوهش صورت گرفته ثبت کرده و در اختیار اعضاي کمیته قرار داده است و هر مرحله با نظر اعضاي کمیته اصلاحات صورت گرفت و سپس محقق مرحله بعد را شروع نمود.