بخشی از مقاله
چكيده
از جمله اشكال ساختاري، زمينشناسي، ژئوفيزيكي و ژئومورفولوژي مهم خطوارهها هستند كه شناسايي آنها تاثير شگرفي در اكتشاف كانسارهاي مهم و پيشگري مخاطرات حاصل از زمين لرزههاي ناشي از اين گسلها و خطوارهها داشته است. از جمله روشهاي كارآمد در اين زمينه استفاده از دادههاي مغناطيسسنجي هوابرد است كه در اين پژوهش با استفاده از فيلترهاي مختلف نظير فيلتر مشتق افقي، سيگنال تحليلي، زاويهي تيلت بر روي اين دادهها به شناسايي خطوارههاي مغناطيسي در بخشي از منطقهي جنوب شرق ايران پرداخته شده است. از ميان خطوارههاي تشخيص داده شده، ٤ مورد از آنها از جملهي گسلهاي اصلي منطقه ميباشند. اين گسل ها كه در زير رسوبات كواترنري قرار داشتند، بهوسيلهي نقشههاي حاصل از پردازش دادهها تشخيص داده شدند.
١ مقدمه
از آنجايي كه محدودهي مطالعاتي موردنظر در بخش جنوبي كوير لوت جاي گرفته است، از لحاظ اقليمي جزو مناطق صحرايي و خشك ميباشد و همچنين داراي ارتفاعات غيرقابل عبور، عدم وجود راه دسترسي اصلي، عدم وجود راههاي جيبرو و عدم وجود امكانات معيشتي و رفاهي است، برداشت عوارض زمينشناسي به درستي دچار مشكل ميباشد. همين امر سبب افزايش اهميت دسترسي به اطلاعات ژئوفيزيك هوابرد و تفسير دادههاي حاصله شده است.
آقانباتي - ١٣٨٣ - يكي از نشانههاي جنبا بودن بخش باختري بلوك لوت را گسلش شديد و بهويژه تداوم گسلها در انباشتههاي آبرفتي كواترنر دانسته است و از آن به عنوان جايگاه رخدادهاي زمينلرزههاي مخرب و گسلشهاي مهم قيد ميكند. همين امر سبب افزايش اهميت مطالعهي اين منطقه و به ويژه گسلها و خطوارههاي موجود و سازوكار آنها مي باشد.
فيلترهاي مختلف از جمله برگردان به قطب مغناطيسي، اولين بار توسط بارانوف - ١٩٥٧ - ، با هدف سادهسازي فرايند تفسير بيهنجاريهاي مغناطيسي و تغيير شكل بيهنجاري توده مغناطيسي به گونهاي كه گويي چشمه مغناطيسي در قطب شمال واقع است، به كار گرفته شد و سپس توسط بارانوف و نودي - ١٩٦٤ - توسعه يافت. همچنين كوردل و گراچ - ١٩٨٥ - از روش مشتق افقي به جهت تعيين تقريبي مرزها يا محل برخورد لبههاي چشمه پتانسيل استفاده كردند. از ديگر فيلترهاي استفاده شده، فيلتر زاويهي تيلت و سيگنال تحليلي است. سيگنال تحليلي از جمله روشهايي است كه نبيقيان - ١٩٧٢ - و روئست و همكاران - ١٩٩٢ - معرفي كردند و بهطور گسترده در تفسير دادههاي مغناطيسي از آن استفاده شده است.
٢ روش تحقيق
دادههاي مغناطيس هوابرد منطقهي موردنظر واقع در جنوب شرق ايران در سال١٣٨٣ با فاصلهي برداشت ٤٠٠ متر، برداشت شد. نقشهي زمينشناسي ١٠٠٠٠٠:١ اين منطقه در شكل ١ نشان داده شده است. منطقهي مورد نظر از رسوبات كواترنري عهد حاضر - - Q1، كنگلومرا و مارنهاي داراي قطعات آتشفشاني - - Ngc2, Ngr,Ngcl همچنين گدازههاي آندزيتي - Ngvs - و توفهاي بلورين آندزيتي داسيتي - tu - تشكيل شده است .براساس نقشهي زمينشناسي مزبور، گسلهاي موجود در منطقه عمدتاٌ داراي روند شمال شرقي- جنوب غربي بوده كه در برخي نقاط به دليل پوشش توسط آبرفتهاي عهد حاضر فاقد رخنمون سطحي ميباشند - شكل١ - .
بر روي دادههاي فوق پس از اعمال تصحيحات لازم به جهت انجام پردازشهاي لازم فيلترهاي مختلفي اعمال گرديد كه اين فيلترها سبب كاهش نوفه و مشخص گرديدن صحيح ويژگي هاي مغناطيسي منطقه شده است. ازجملهي فيلترهاي ياد شده، فيلتر برگردان به قطب مغناطيسي، فيلتر Residual درجه ي اول منطقه، فيلتر ادامه فراسو، فيلتر مشتق افقي، فيلتر سيگنال تحليلي و فيلتر زاويهي تيلت است.
با توجه به شكل شماره ٢ كه نقشهي فيلتر برگردان به قطب در منطقه را نشان ميدهد، با اعمال اين فيلتر مكان بيهنجاريها به مكان واقعي خود برگردان شده اند. همچنين پس از اعمال فيلتر Residual پس از حدف اثر مقدار ميدان ناحيه اي، مقدار ميدان باقيمانده ناشي از بيهنجاري مشخص گرديد - شكل٣ - . همانطور كه از روي اين شكل مشاهده ميگردد، ميزان بيهنجاريهاي مغناطيسي منطقه از ٣/١٦١- نانوتسلا تا ٧/١٢٦ نانوتسلا در نقشهي Residual درجه اول برگردان به قطب شده تغيير ميكند.
از آن جايي كه معيار تشخيص خطوارههاي مغناطيسي در مطالعه ي حاضر تباين مغناطيسي در تصاوير مغناطيسي براي تعريف خطوط تكتونيكي به عنوان گسل ها و مناطق برشي است ، پس از اعمال فيلترهاي يادشده، خطوارههاي تشخيص داده شده مشخص گرديد. از ميان فيلترهاي ياد شده، مهمترين آنها فيلتر زاويهي تيلت است كه يكي از كاربردهاي مهم آن برآورد مرز تودهها و خطوارههاي مغناطيسي است.
به همين جهت تشخيص انتهايي خطوارههاي منطقه بر روي نقشهي حاصل، از فيلتر فوق انجام گرديد - شكل ٤ - . پس از مقايسهي خطوارههاي تشخيص داده شده در اين نقشه باگسلهاي نقشه ي زمين شناسي محدوده ي مورد مطالعه - شكل ١ - ، ٦ خطواره از خطوارههاي مشخص شده در شكل ٤، از گسلهاي منطقه بوده كه ٤ مورد از آنها از جملهي گسلهاي اصلي منطقه ميباشند.
در طي مطالعات انجام گرفته، قسمتهايي از گسلهاي منطقه كه توسط رسوبات عهد حاضر پوشيده شده بودند و توسط برداشتهاي سازمان زمينشناسي قابل تشخيص نبودند، تشخيص داده شدند. اين مناطق در شكل ٤ با عنوان هاي A، B، C و D مشخص گرديدهاند تقريبا ميتوان گفت كه مطابق شكلهاي ١ و ٤، اكثر خطوارههاي مغناطيسي شناسايي شده، از روند تكتونيكي غالب منطقه پيروي كرده و روندي مشابه با گسلهاي اصلي منطقه يعني شمال شرقي- جنوب غربي را دارا ميباشند.