بخشی از مقاله

مقدّمه:

یکی از توجهات و علایق انسانی پس از دوره یکجانشینی سیر و سیاحت در زیستگاههای انسانهای دیگر و اقالیم غیراز اقلیم خود بوده است که این علاقه پس از شکل گیری شهرها و کشورها به دلایل خاص شدت بیشتری یافت. برای انسانها، انسانهای دیگر اهمیت دارند و محیطهای زیست و اماکن مورد استفاده آنها نیز مهم بوده است. اولی را »سیر در انفس« و دومی را »سیر در آفاق« نام داده اند - دانش پژوه، ص - 11 انسان موجودی اجتماعی است و آگاهی و آشنایی از حالات مردمان قبایل و طوایف و شهرها و کشورها جز با سیر و سیاحت و سفر که بسیار هم لذت بخش است صورت پذیر نبوده و نیست.

سیاح و مسافری که به اقالیم دیگر به هر منظور رفته برایش نحوه زندگی، آداب و عادات و رسوم عقاید، مذهب و روش و منش، خورد و خوراک، پوشاک و مسکن و ... ویژگیهایی خاص دارد، حال اگر این جهانگرد جزء علما و دانشوران باشد با ثبت و نگارش مشاهدات خود آنها را برای دیگران که قادر به تحمل رنج سفر نیستند یا امکان آن را ندارند مفید فایده قرار می دهد و برای اهل پژوهش و تحقیق مدرک مهم و پر ارجی باقی می گذارند.

جهانگردانی که اقدام به نوشتن سفرنامه خود نموده اند هم محققینی عینی هستند و هم نویسنده و پژوهشگر و هم سفیرانی هستند میان اقوام و ملل و کشورها. البته می دانیم که سفر با اهداف خاصی انجام میشود که آگاهی از هدف مسافر پژوهشگر را در پژوهشی که انجام می دهد کمک مینماید: عمده هدف سیاحان گذشته مواردی چون : تجارت و کسب و کار، تحصیل علم، زیارت، لشکرکشی و جنگ ، و مقاصد سیاسی چون سفارت و یا فقط حس ماجراجویی و سیر آفاق بوده است.

در قرآن نیز در سوره های متعدد چون سوره انعام سوره عنکوبت، سوره روم، سوره نمل خداوند فرمان به گردش در زمین را داده تا چگونگی آفرینش را فرجام پیشینیان و عاقبت مجرمین و مشرکین و کافران را مشاهده کنیم.
وجه تسمیه شوشتر در خصوص ساخت شهر شوشتر برخی از مورخین به ذکر افسانه پرداخته اند و آنرا منتسب به هوشنگ پیشدادی دانسته اند و ابن مقُقفع گوید »اول شهری که بعد از طوفان نوح بنا نمودند شوش و شوشتر بود«و صاحب نزهه القلوب نیز می گوید: »هوشنگ پیشدادی ساخت و خراب شده بود. اردشیر بابکان تجدید عمارت کرد و شکلش بر مثال اسب1 ساخت

و درباره وجه تسمیه آن چنین آورده است:شوش» معرّب سوس است و این لفظ در فارسی به معنی خوب بوده و شوشتر یعنی خوبتر« - حمزه اصفهانی، ص 5 - این شهر را از آن جهت تستر گویند که تستر بن نون که مردی بود از طایفه بنی عمل آن را فتح نمود و به اسم او موسوم شد

برخی از مورخین گفته اند شوشتر در گذشته دارای شش دروازه بوده و به همین علت آن را شش درخوانده اند

شوشتر ازمنظرجغرافی نویسان درباره شوشتر جغرافی نویسان قرون اولیه اسلامی به مطالبی اشاره کرده اند که به ذکر پارهای از آنها بسنده می کنیم: احمد بن ابی یعقوب - قرن دوم هجری - می نویسد: »نهر اهواز از دو رودخانه می آیدکه یکی از آن دو از اصفهان بر می خیزد و همچنان جاری است تا بر شاذروان شوشتر و عسکر مکرم و جندی شاپور بگذرد« و همچنین می نویسد: »در خوزستان رودخانه های بسیاری است که از همه بزرگتر رودخانه شوشتر است و شاپور در دروازه شوشتر شاذروانی که طول آن حدود یک میل است بر آن بنا کرد تا آب آن وارد شهر شد«   و اصطخری - قرن چهارم هجری - می نویسد: »دیبا که در آفاق از آن حمل می کنند از شوشتر بر می خیزد و جامه کعبه نیز از آنجا می برند و در شوشتر سلطان طرازی ساخته است

قباد بن فیروز کشور خود را بر رسید، آبها و خاکها را وزن کرد تا برای سکونت شهری بسازداز عراق که ناف اقلیمها است آغاز کرد و چنین یافت که سیزده جای از همه کشور او خوش آب و هواتر است مداین - تیسفون - شوش و گندی شاپور، شوشتر و شاپور، سیاهان و یازده جای مردمش فریبکارترند، خراسان و سپاهان و ری و همدان وشوشتر و... 

.1 در گذشته شکل جغرافیایی شهرها را به شکل حیوانات می ساختند شهر شوش به شکل باز و شهر شوشتر به شکل اسب و شهر اهواز به شکل شطرنجی ساختنه شده اند.

.2 نوعی پارچه که در حاشیه لباس سلاطین استفاده می شده. و ضرب المثل همطراز بودن از نوع همین پارچه گرفته شده یعنی دو نفر که در لباسشان از یک نوع طراز استفاده شده است.

صوره الارض در قرن چهارم هجری نیز چنین آمده است: سرزمین خوزستان در محل مستوی و هموار قرار گرفته است و دارای آبهای جاری است. بزرگترین رودهای آن شوشتر است که شاپور شادروان رادر دروازه شوشتر بر آن ساخت تا آب آن بالاآمد وبه شهر رسید چه شوشتر در زمین مرتفعی قرار دارد واین رودخانه از عسکر مکرم گذشته و به اهواز می رسد. ... از ناحیه شوشتر نیزرود مسرقان1 جاری شده وپس از عبور از عسکرمکرم آنرا به دونصف میکند به اهواز می رسد. ...

در سراسر خوزستان کوهی و ریگی نیست و تنها در مجاورت نواحی شوشتر، جندی شاپور، ایذج - ایذه - ]می توان دید... [ نی های عسکر مکرم و شوشتر شکر فراوان ندارد بر خلاف سوس... در آثار آنجا شادروانی است که شاپور آن را ساخته است و بنایی است شگفت انگیز و استوار طول آن حدود یک میل و با آجر ساخته شده است چنانکه جلو آب را می گیرد و اب تا باب شوشتر بالا می آید... دیبای شوشتر معروف است و آن را به همه نواحی دنیا می برند و در زمان حیات سلطان استار کعبه و بیت الحرام از دیبای شوشتر تهیه می شد تا آنگاه که سلطان فقیر گشت و بدرود زندگی گفت و این فریضیه از وی ساقط شد. برای همه پادشاهان عراق در شوشتر طراز آماده می کنند.

در کتاب اشکال العالم در نیمه دوم قرن چهارم هجری همین مطالب صوره الارض نوشته شده و نویسنده کتاب، مداین و شوش و شوشتر را بخاطر قرار گرفتن بین چهار رود ستایش می کند. و در کتاب احسن التقاسیم در قرن چهارم هجری درباره شوشتر چنین آمده: در همه این سرزمین خوشتر و استوارتر و مهم تر از آن شهری نباشد، نهر به دور آن می چرخد نخلستان و باغها آن را فرا گرفته است. بافندگان ماهر پنبه و دیبا در آن بسیارند.

بهشتی است که در آن خوکان می چرند، باغهایش پر از اترج و انار خوب و انگور و گلابی عالی و خرما باشد. بهشت خوزستان است، دیبای آن را به مصر و شام برند، مردمش با خوشی می گذرانند، از میوه و دیگر خیراتش مپرس! مرا خوش آمده آنرا پسندیدم، بازارهایش هموار است با ویژگیهای دیگر، از خاور و باختر به دیدارش می آیند ]در تابستان[ آبی سرد دارد که در ] کاریز[ زیرزمین روانست .

جامعی لطیف دارند، گرما در آنجا سخت و دانش اندک است، نهر همچون خندق بر گرد آنست، پلی دراز در سمت جندی شاپور با قایقها ساخته اند و جز آن راه ندارد و در سوی دیگر اندکی ساختمان هست، جامع در بازار بزازان - میان شهر - است. دَم دروازه نیز بازار بزازی دیگر هست و بر سر پل گردشگاهی هست و گازران در آنجایند، هر کس بخواهد با کشتی به »عسکر«

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید