بخشی از مقاله
چکیده
آثار ادب کهن منبع غنی و پایان ناپذیری برای بهرهگیری گروههای متفاوت سنی و به ویژه گروه سنی کودک و نوجوان است. از این آثار که سرشار از روایت ها و حکایت های متنوع هستند می توان به شیوه های مختلف سود جست. از جمله شیوه های رایج استفاده از آثار ادبی برای کودکان و نوجوانان، بازنویسی است. در بازنویسی تمام تلاش بازنویس صرف قابل فهم کردن و ساده کردن آثاری می شود که به دلیل زبان استوار و پیام و درون مایهی ژرف و عمیق، برای کودکان و نوجوانان آسان یاب نیستند. بیتردید انتقال مفهوم و محتوای آثار ادب کهن به کودکان و نوجوانان امروز نیازمند دقت و مهارت بسیار است و توان و قریحهی خاصی میطلبد.
در این مقاله بازنویسیهای مثنوی مولوی برای کودکان و نوجوانان در سه دههی پس از انقلاب از نظر چگونگی انتقال پیام مورد نقد و تحلیل قرار گرفتهاند. در این بازنویسیها بیشتر بازنویسان به انتقال رویه و ظاهر داستان بسنده کردهاند و تنها تعداد محدودی از آنها توانسته اند پیام عمیق و ژرف عرفانی مورد نظر مولانا را به کودک و نوجوان منتقل کنند. برخی از این بازنویسیها با شیوهی مستقیم و تعدادی از آنها به روش غیر مستقیم و با سود جستن از شگردهای متنوع به انتقال پیام پرداختهاند.
.1 مقدمه:
بی تردید مرور و بازیافت ادب کهن، نقش مهمی در پرورش و تعلیم نسل های دورههای بعد از خود دارد و بخش بزرگی از این تعلیم و پرورش به کودکان و نوجوانان اختصاص دارد. چراکه همواره تعلیم و آموزش از دورهی کودکی آغاز می شود و ادب و فرهنگ از همان آغاز در نهاد آدمی شکل می گیرد. » فراهم آوردن خواندنیهای مناسب کودکان و نوجوانان در جامعهای که سنت نویسندگی برای کودکان پیشینهای نداشت، تنها به پشتوانه این منابع و بازنویسی آنها امکان پذیر بود.
کودکان و نوجوانان با مطالعهی این متون علاوه بر آشنایی با تمدن کهن و دیرین خویش، احساسات ملی را در خود تقویت و اخلاق و منش و رفتار اجتماعی خود را اصلاح میکنند. بنابراین هدف از بازنویسی از ادب رسمی، ایجاد رابطه کودک با محیط تاریخی و فرهنگی، تلطیف ذوق ادبی کودک و نوجوان و بالا بردن درک کلی آنها از جنبه های فرهنگی و علوم و فنون گذشته، تبحر یافتن در زبان و ادب فارسی، یافتن اطلاعات درباره تاریخ تطور ادب رسمی و آشنا کردن کودک با تجارب مختلف زندگی است. - ر.ک.هاشمی نسب، - 46-47 :1371
برای بازنویسی از ادبیات کلاسیک میتوان از آثار متعدد با موضوعات متفاوت سود جست. منظومه ها، داستانهای دینی و قصه های پیامبران، افسانه های غیر واقعی، داستان های واقعی، از جمله متونی هستند که می توان آنها را به شکلی نو بازنوشت. آثار عرفانی و متون متصوفه از جمله آثاری هستند که مورد توجه بازنویسان قرار گرفتهاند.
.2 بازنویسی
.1-2 تعریف بازنویسی و انواع آن
واژه بازنویسی در لغت به معنی دوباره نوشتن و از نو تحریر و ثبت کردن است. - فرهنگ دهخدا - و در اصطلاح » روشی است که در آن نویسنده به متون کهن و آثار گذشتگان ساختاری جدید می دهد. در این روش نویسنده بی آنکه موضوع و محتوای اصلی اثر را تغییر دهد به اثر ساختی نو می دهد. - «پایور،113 :1388و - 114 بازنویسی در واقع به شکل امروزی در آوردن اثر کهن است، به این منظور که برای نسل امروز قابل فهم و درک باشد؛ » همان حرف دیروز را که به کار امروز هم می آید با زبان و ساختاری نو دو باره گفتن.« - همان: 27و - 26 به عبارت دیگر در بازنویسی تلاش می شود اثری کهن به شکلی ادبی و هنرمندانه و در جامه ای نو به مخاطب عرضه شود.
بازنویسی از نظر شکل به پنج دسته :
1. بازنویسی از نظم به نظم
2. بازنویسی از نثر به نظم
3. بازنویسی از نثر به نثر
4. بازنویسی از نظم به نثر
5. بازنویسی از نظم به نظم و نثر و از لحاظ روش به دو دسته
-1 بازنویسی ساده
-2 بازنویسی خلاق تقسیم می شود. - ر.ک.کریمزاد، - 181 :1384 »بازنویسی ساده، شامل ساده و امروزی کردن زبان بدون تغییر در محتوای متون است. اما بازنویسی خلاق نوعی بازآفرینی است. - «پایور، - 15 :1380
.2-2 تاریخچه بازنویسی
بازنویسی در ایران پیشینهای بسیار طولانی دارد. بزرگان ادب فارسی با این روش آشنا بوده اند و بیشتر آثار گرانبهای ادبیات ما همچون شاهنامه فردوسی و مثنوی مولوی به همین روش خلق شده اند، چنانکه اغلب قصه ها و افسانه های شاهنامه از ادبیات شفاهی مردم گرفته شده است. حکیم طوس از مجموعهی اسناد و منابع متنوع، شاهنامه را با روش بازنویسی خلاق و بازآفرینی، توأمان خلق کرد. مولانا نیز در خلق مثنوی از روش بازنویسی توأم با بازآفرینی استفاده کرده است. البته به شیوه خاص خود که با تعبیر و تأویل قصه ها و روایات همراه است. - ر ک،پایور،/1380الف: - 15-23 اما از خلق اولین بازنویسی ها برای کودکان و نوجوانان مدت زیادی نمی گذرد.
برای اولین بار محمود مفتاح الملک در سال 1270 مثنوی الاطفال را از روی حکایات مثنوی بازنویسی کرد. سپس در حدود سالهای 1290 تا 1292 - هجری شمسی - محمدعلی تهرانی - کاتوزیان - در کتابهایی با نام اخلاق اساسی برای کودکان، قصه های کلیله و دمنه، مرزبان نامه، بوستان و چند اثر دیگر را برای کودکان به زبان ساده بازنویسی کرد.
در دهه 1330 که جریان ادبیات کودک بنا به قانونمندی تاریخی خود و تلاش علاقمندان این عرصه، روند رو به رشدی را آغاز کرد، این حوزه به شدت با کمبود خواندنی برای کودک و نوجوان روبه رو بود. مهدی آذریزدی در یکی از کتابهای خود با عنوان »قصه های تازه از کتاب های کهن« با اشاره به بازنویسی » قصه های کلیله و دمنه « که در سال1336 منتشر شده، در این مورد می نویسد: » آن روزها که نگارنده کار گردآوری قصه های ایرانی را به زبان امروز برای بچه ها شروع کرد، در زمینه ی خواندنی های کودکان کتاب کم بود و به تدریج فراوان شد. « - آذریزدی،:1370 - 10
علاوه بر کمبود خواندنی، پیوند دادن کودکان و نوجوانان ایرانی با گذشتهی افتخارآمیزشان و واکنش در برابر موج ترجمه از ادبیات کودکان غرب، سبب و انگیزه ای دیگر، برای روی آوردن به ادبیات کهن بود. » قصههای خوب برای بچه های خوب، از مهدی آذریزدی، تجربه ای نو در کار بازنویسی از متون ادبیات کلاسیک یا کهن ایران بود. او دو دهه کار بازنویسی از این متون را ادامه داد و آن را به جایگاهی برجسته رساند.
صدها هزار خواننده کودک و نوجوان با کتاب های او، با ادبیات کلاسیک ایران آشنا شدند... - «محمدی و قائینی،449: 1382و - 448 در دهه 1340 حرکتی که آذریزدی آغاز کرده بود با جدیت پی گرفته شد. احسان یارشاطر، زهرا خانلری و مهرداد بهار هر یک با بازنویسی آثار برجستهی ادبیات کهن فارسی به این جریان تازه جان بخشیدند. تأسیس شورای کتاب کودک در سال 1341 و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 1344 از جمله عوامل رشد و رونق بازنویسی در این دهه محسوب می شود. »
از سال 1345 به بعد توجه بازنویسان به بازنویسی و بازآفرینی از ادب رسمی سیر صعودی را می پیماید و تمامی آثار بسیار معروف ادب رسمی بارها بدون ضابطه مورد بازنویسی قرار می گیرند. به طوری که در سالهای 1361 تا 1365 بازنویسی بالاترین نشر را نسبت به تمامی سالهای گذشته به خود اختصاص می دهد.« - هاشمی نسب، - 52 :1371 »پس از انقلاب 1357 ادبیات کودک برای نخستین بار شاهد رشد تألیف کتاب نسبت به آثار ترجمه در ایران شد که تا چند سال نیز ادامه یافت. هم چنین رشد کمی کتابهای بازنویسی نیز در این آمار به چشم میخورد با این تفاوت که منابع متنوع تر شدند و بازنویسی های دینی و مذهبی هم افزایش چشمگیری یافت.
اما بیشتر این کتابها ارزش ادبی و هنری لازم را نداشتند به طوریکه در سال 1366 ثریا قزل ایاغ در سخنرانی خود در شورای کتاب کودک به نام »مشکلات بازنویسی و بازآفرینی در ادبیات کودکان و نوجوانان« مسائل این حوزه را مطرح کرد.« - پایور، - 15: 1388 در برخی سالهای دهه 1360 تعداد کتاب های منتشر شدهی بازنویسی و بازآفرینی بیش از آثار تألیفی بود. اگرچه در همین دوره، بسیاری از داستان ها و شعرهای تألیفی، توانستند خوش بدرخشند اما بازار فروش را کتاب های بازنویسی در دست گرفتند.