بخشی از مقاله

چکیده

لازمه گذر زمان، تغییر و تحول است لذا هر پدیدای برای زنده ماندن باید ابنوقت باشد. خط فارسی نیز چنین است باید در مسیری هدایت شودکه نه تنها از جمود برهد بلکه به خلود نیز برسد چنین تغییراتی، زمانی پذیرفتنی است که از درون و بنیاد زبان باشد. در این مقاله دو اصل برای این منظور ارائه شده است: الف - اصول نگارشی؛ عبارت است از پیروی از خط باستان در حذف حروف: ث، ح، ص، ض، ط، ظ، ع و ق. با استمساک از نگارش دوره باستان میتوان به تدریج این حروف را عوض نمود همانگونه که حرف »ط« به »ت « بدل شده است.

ادامه این بخش حذف پارهای از نشانهها از قبیل: تشدید، تنوین، مطابقت صورت مکتوب با صورت ملفوظ و رعایت فاصله کلمهها و حرفهاست. این بخش شامل هشت راهحل پیشنهادی است . ب - اصول نگرشی؛ اندیشههای متعارضی برای جدا یا پیوستهنویسی و به طور کلی خط فارسی وجود دارد با استخراج قوانین کلی میتوان بخشی از مشکلات آموزش خط فارسی را زدود. این مقاله امیدوار است بنیانهایی ارائه دهد تا یادگیری خط فارسی برای هر فارسی زبان و غیر فارسی زبان، به آسانی میسر باشد.

مقدمه

همان سان که زبان »از مراحل متعددی گذر کرده است به ویژه از یک مرحله پایینترکه مثلاً حرکات صوتی برای ابراز حالتهای عاطفی به کار میرفته و یک مرحله بالاتر که در آن از آوای تولید شده برای بیان اندیشه استفاده میشده است لذا تکامل زبان مبتنی بر نوعی تداوم است.« - چامسکی، - 98 :1384 خط که صورت ماندگار زبان و سند آن است اگر در مسیری که طی نموده کاوش کنیم، برای بقا دستخوش تغییراتی گردیده، همین تغییرات، زبان را از زوال بری داشته و بدان صورت متعالی بخشیده این دگرگونیها برخاسته از ذهن و اندیشه کسانی است که دغدغه زبان را شاید بر معاش خود رجحان دادهاند و بدین سان زبان را مصون و مسیرش را هموار ساختهاند.

در دوره معاصر همه از نارساییهای زبان میگویند، بسیار دیدهایم که:

    برای بعضی از صداها بیش از یک علامت وجود دارد - ت، ط - ، - ذ، ز، ض، ظ - و....

    بعضی حروف نماینده بیش از یک صدا هستند:
و    مثل دو - عدد - ، چو ، مور، روز و....

در خطفارسی غالباً یک حرف به دو یا چند صورت نوشته میشود و این بستگی به جایگاه آن حرف در کلمه دارد: ب / ب / ب / ب غ / غ / غ / غ؛ 

    »از 32 حرف الفبای فارسی تنها 16 حرف آن دارای شکل مخصوصی است: ا، - ب پ ت ث - ، - د ذ - ، - ر ز ژ - ، - س ش - و....

    جدا یا پیوسته نویسی که در این مقاله نیز بدان پرداخته میشود خود حدیث مفصلی است.

    و....

زبان فارسی نیز مانند بسیاری از زبانهای مهم جهان دارای نارساییهایی است که باید آنها را مشخص ساخت و برای آن چاره-اندیشی نمود تا هم آنانی که دقت ویژهای در نوشتن دارند نوشتههای خود را ویراسته و بدان سبک پرداخته دارند هم خودآگاهیی در فارسیزبانان پدید آید تا اشتباهاتی که حتا بزرگان دچار آن شدهاند اندک اندک از دامن ادب فارسی زدوده شود.

بیرون کردن اینگونه اشتباهات رایج در زبان فارسی، به زمانی بس دراز و به خودآگاهی همگانی نیاز دارد که بزرگان ادب فارسی نیز بدان تأکید دارند. این نکته نیز روشن است که نویسندگان و شاعرانی که میکوشند هرگز از حدود پیشین پا فراتر نگذارند و تنها قواعد و قوانینی را که آثار بزرگان متقدم بدان سیاق ساخته شده است، به تمامی مراعات نمایند، نیازهای جدید زبان و زمان را نادیده می-گیرند و مانع از پیشرفت زبان میگردند. آنان باید بدانند به مکتب رفتن برای آموختن امری لازم است، ولی تا پایان عمر نمیتوان در مکتب ماند. البته نمیتوان به لجامگسیختگی و زیاده روی تجدد خواهانی که در گفتار و نوشتار خود از به کارگیری بیقید و شرط واژه ها و ساختارهای دستوری غیرفارسی هیچ ابایی ندارند، مجال داد و برخی از خواستهای آنان که با عنوان ترقی و پیش-رفت ارائه میشود و با کمک آن، دیگران را به پسروی فرهنگی متهم میسازند، پذیرفت.

واضح است به مرور، نیاز به اصلاح ضروری میشود ولی دریغ از چاره و راهکار. آیا از خود پرسیدهایم که اگر بیماری درست تشخیص داده شود ولی درمانی معمول نگردد مرگ بیمار پیشبینی شده است؟ امروز اگر خط فارسی در انزوا بماند یا در آینده این زبان نتواند با سایر زبانها رقابت کند کسانی که در این زمینه رسالتی دارند بیشک منفور و مبغوض آیندگان خواهند بود.

پیشینه پژوهش

پس از میرزا فتحعلی آخوندزاده که الفبایی بینقطه، با حروف متصل ابداع کرد و مقبول نیفتاد، میرزا ملکم خان ناظم الدوله همان رویه و سرنوشت آخوندزاده داشت.

بعد از جنگ جهانی اول، باز کسانی به کوشش برخاستند و رسالههایی نوشتند که از آن میان میرزا علیاصغرخان طالقانی، سعید نفیسی، رشید یاسمی کرمانشاهی، سیدحسن تقیزاده و میرزا ابوالقاسم آزاد مراغهای را میتوان نام برد. همه این کسان و کسانی که بعد از آنها در این باره بحث کردهاند، جز عده معدودی؛ مانند: کاظمزاده ایرانشهر و احمد کسروی، اصلاح خط کنونی را کوششی بیفایده و ناصواب میدانستند و همگی اعتقاد داشتند که الفبای آینده زبان فارسی جز الفبای لاتینی نمیتواند باشد.

توجه تام به خط فارسی و تلاش برای اصلاح یا تغییر آن در هیچ دورهای از تاریخ ایران نظیر این دوره دیده نمیشود بخشی از این امر شاید ناشی از اوضاع جهانی باشد » در اسفند 1304، کنگره ترکولوژی در شهر باکو گشایش یافت و استفاده از الفبای لاتین را در تمام جمهوریها و سرزمینهای اتحاد جماهیر شوروی، که از الفبای عربی استفاده میکردند، تصویب نمود.« - همان: - 45 سه سال پس از آن آتاتورک در ترکیه همین کار را اجرا نمود.

»در سال 1338ش. انجمنی به نام “انجمن اصلاح خط ” از جمعی از دانشمندان - از جمله دکتر نصراالله شیفته، مسعود رجبنیا، ابراهیم گرانفر، منوچهر امیری، یداالله رؤیایی، یحیی ذکا، سهیل آذری و... - به ریاست سعید نفیسی در تهران تشکیل یافت و الفبایی پیشنهاد کرد.« - همان: - 45 آینده خط فارسی در مقالات مجلاتی مانند: بنیاد فرهنگ، روشنفکر و سپید و سیاه مطرح شد و به مجلات دیگر هم سرایت کرد.

نگارنده این سطور برای برونرفت از این تنگناها، دو دسته راهکار برای خط فارسی ارائه مینماید:

الف - اصول نگارشی؛

ب - اصول نگرشی؛

الف - اصول نگارشی

اگر مقایسه سادهای بین شیوه املای فارسی و انگلیسی صورت پذیرد، مشخص می گردد که در خط انگلیسی به جز حروف u، o، w و v که دارای تلفظ یکسانی هستند هر حرف نماینده یک واج است ولی در خط فارسی در شش مورد به ازای هر واج، دو، سه یا چهار حرف وجود دارد - ا، ع، ء / ت، ط / ث، س، ص/ ح، ه / ذ، ز، ض، ظ / غ، ق - . - این مسئله یکی از بزرگترین مشکلهای خط فارسی است و بزرگانی چون مجتبی مینوی و...

چنانکه ذکر شد برای حل آن بسیار کوشیدهاند تا جایی که قبل از سال 1357 برخی در اندیشه تغییر خط فارسی به لاتین برآمدند. البته تغییر خط فارسی نه معقول است و نه قابل دفاع، اگر کشور چین با الفبای کثیرش 44 - حرف - با ترکهایی که خط لاتین پذیرفتهاند، مقایسه کنیدکاملاً پیداست که خط لاتین ملاک پیشرفت نیست بلکه راه را برای استعمارزدگی زبانی و فرهنگی هموار میکند لذا اصلاح خط پارسی با توجه به مشکلات آن برای یادگیری آسان زبانآموزان لازم است اما نه با خط لاتین بلکه با خط راستنویس و جدانویس اوستایی که البته باید برای انطباق با پارسی امروز اصلاح شود و خط جدید فارسی برگرفته از این خط باشد.

وقتی از تغییر خط فارسی سخن به میان میآید بازتاب آن به فرهنگ ایران برمیگردد و اولین و بیشترین ضربه به تمدن کهن ایران وارد خواهد شد بنابراین این راه حل با اندیشیدن در نتیجه-اش، نامطبوع خواهد بود. قابل چشمپوشی نیست خط فارسی امتزاج با هنر دارد و در نگاه خطاط، بالاتر از خط و میتوان گفت نقاشی است و بنیادی هنری دارد

لذا تدارک نقصان خط زمانی مقبول خواهد بود که به فرهنگ آسیبی نرسد و آن چاره برخاسته از فرهنگ و تمدن ایرانی باشد پس با التجا به خط ایران باستان، هم مشکل گشوده میشود هم استفاده از آن برای ایرانیان و آموزش دانش آموزان راحتتر خواهد بود و در آموزش زبان فارسی به غیر فارسیزبانان و گسترش و اشاعه آن مؤثر خواهد افتاد. برای چارهیابی این موضوع مطلبی از کتاب »دستور زبان فارسی پنج استاد« نقل میشود: »هشت حرف: ث، ح، ص، ض، ط، ظ، ع، ق مخصوص زبان عربی است... و در زبان پهلوی و دری وجود نداشته است

اگر به کتاب »دستور خط فارسی« مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی مراجعه شود برای اولین ویژگی خط فارسی این مشکل را مطرح میسازد:

برای بعضی از صداها بیش از یک علامت وجود دارد: ت - در تار، چتر، دست - ، ط - در طاهر، خطر، ضبط - ؛

ز - در زن، بزم، تیز - ، ذ - در ذرت، غذا، کاغذ - ، ض - ضرب، حضرت - ، ظ - در ظاهر، نظر - ؛

ث  - در ثبت، مثل، عبث - ، س - در سبد، پسر، نفس - ، ص - در صبر، نصر، تفحص - ؛

غ   - در غالب، مغز، تیغ - ، ق - در قالب، فقیر، حلق - ؛

ع - در علم، رعد، وضع - ، همزه - در اسم، آرد، یأس، رؤیا -

ح - در حاکم، سحر، شبح - ، ه - در هاشم، فقیه، دانشگاه. -

اگر در شش سطر بالا دقت شود در هر سطر، یکی و گاهی دو مورد از حروفی که مایه دوگانگی و اشکال است حروفی است که پنج استاد بزرگ ادب فارسی در دستور زبان فارسیشان - قریب و دیگران، - 11 :1373 بدان اشاره کردهاند این حروف در بندهای کتاب »دستور خط فارسی« مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، زیرشان خط کشیده شده است.

فراموش ناشدنی است که در دورهای دری و پهلوی بنا به گفته نویسندگان دستور پنج استاد چنین حروفی وجود نداشته بی-گمان خط هم بر کمال بوده است. پس با احتساب همزه، شانزده حرف از الفبای فارسی دارای شش صورت ملفوظ - واج - است اگر هشت حرف مخصوص زبان عربی را از فارسی دور کنیم دو حرف »ز» «ذ« خواهد ماند که در بسیاری موارد میتوان به جای »ذ«، حرف »ز« آورد.

بنابراین میتوان برخی از مشکلات عمده خط فارسی را چنین بر طرف ساخت: -1 آوردن حرف »ز« به جای »ذ«؛
بیشتر کلمههای ساخته شده با این حرف، عربیاند: ذکر، ذوق، ذبح، اذعان، ذیل، ذخیره و مشتقاتش، ذروه، ذره، ذات، ذم، نذر و...

اسمهای فارسی همچون آذر، آذین و... یا واژگان آذوقه، ذباله، ذغال و... اگر با »ز« نوشته شود شاید زیباتر باشد. هیچ واژه فارسی نیز با »ظ« یا »ض« شروع نمیشود و این حروف خاص عربی است با تبدیل آنها به »ز« چه نقصانی به وجود میآید؟

-2 به جای حرف »ط«، میتوان »ت« به کار برد.

البته مدتهاست حرف »ط« از رواج افتاده است. اگر بسیاری از لغتهایی که حرف »ط« دارند، موشکافانه بررسی شوند، مشخص میشود به صورت »ت« منطقیتر و با روح خط فارسی بیشتر سازگارند؛ به عنوان مثال: واژه »ستاره« را با »ت« و »اسطرلاب« را با »ط« و گاهی با افزودن اشتباه دیگری، به صورت »اصطرلاب« مینویسیم. مگر ریشه همه این واژگان »ستاره« نیست؟

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید