بخشی از مقاله
چکیده:
این مقاله با ارائه تعاریف، مفهوم سازی و مرور برمبانی علمی و نظری مفهوم کنترل استراتژیک در سازمان ها پرداخته و مدل مناسب خود را در خصوص کنترل استراتژیک دستگاه های فرهنگی کشور ارائه کرده است که مدل پیشنهادی در نوع خود بی نظیر و از جنبه خلاقیت و نوآوری در کشور منحصر به فرد است. محققین با تهیه پرسشنامه ای که در بر گیرنده شاخص ها و عوامل اصلی ساختار مدل پیشنهادی می باشد و پایائی آن بر اساس روش آلفای کرونباخ به میزان %98/8 محاسبه شده، اقدام به توزیع آن پرسشنامه و جمع آوری آمار و اطلاعات نموده و مراحل تجزیه و تحلیل آن را با استفاده از روش توصیفی با تکیه بر عوامل اصلی سازنده متدولوژی خود را در چهار گام تشریح کرده اند. جامعه آماری مورد نظر 6 دستگاه بزرگ فرهنگی کشور بوده و روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی از نوع قرعه کشی، و ابزار جمع آوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای؛ و در بخش میدانی استفاده از پرسشنامه فوق که قبلاً روایی آن تأیید گردیده، می باشد.
پس از تجزیه و تحلیل یافته ها از روش تحلیل عاملی تأییدی، فرضیه های پژوهش آزمون و تأیید گردیده و نهایتاً میزان برازش الگوی کنترل استراتژیک با استفاده از مدل تحلیل مسیر سنجیده و الگوی مفهومی تحقیق تأیید نهایی شده است. بعد از برازش الگوی مفهومی در مدل نهایی تحقیق 9 عامل اصلی موثر بر فرایند کنترل استراتژیک دستگاه های فرهنگی کشور بدست آمد که عبارتند از: ارزش های محوری؛ فرایند برنامه ریزی؛ عوامل کلیدی؛ شایستگی و مسئولیت پذیری کارکنان؛ سازماندهی؛ تخصیص منابع؛ کنترل عملیاتی؛ کنترل راهبردی و اقدام اصلاحی. یافته های این تحقیق نشان می دهد که هر چه قدر دستگاههای فرهنگی کشور در تدوین استراتژیهای خود فعال باشند در اجرای آن نیز فعال خواهند بود؛ هر چه دستگاه های فرهنگی کشور برنامههای مدون بیشتری داشته باشند، ارزیابی عملکرد آنان راحتتر به دست میآید و در ارزیابی عملکرد دستگاه های فرهنگی کشور بیشتر به برنامههای اجراء شده توجه میشود ..
کلید واژه ها: کنترل استراتژیک ؛ مدیریت استراتژیک ؛ عوامل کلیدی؛ دستگاه های فرهنگی ؛ ایران.
مقدمه:
تغییرات و دگرگونی های وسیع و همه جانبه و بحرانهای ناشی از این تغییرات در دنیای امروز، سازمانها و مؤسسات مختلف را با چالش های فراوانی روبرو ساخته است. مدیران و مسئولین در چنین شرایطی برای حفظ موقعیت خود در درون محیط رقابت و اداره فعالیت های چند بعدی و پیچیده به ابزارها و تکنیک های جدیدی نیازمندند. ابزارهایی که امکان عکس العمل مناسب را برای آنان در برخورد با رویداهای غیر قابل انتظار و ناگهانی فراهم سازد. مدیریت استراتژیک چون بر تبادل و روابط متقابل بین سازمان و محیط تأکید داشته و هدف آن ایجاد یک رابطه مناسب بین این دو عامل است، از جمله مفاهیم و ابزارهایی است که برای این منظور در کشورهای مختلف مورد عنایت جدی مدیران ارشد و عالی و صاحب نظران قرار گرفته و تحقیقات و تألیفات فراوانی در این زمینه انجام شده است - قاسم پور، - 1378؛ آن هم تحقیقاتی که تجربیات گذشته را کافی ندانسته و بر این فرض استوار است که استراتژیها باید با دقت و هوشیاری بیشتری تغییرات محیط آینده را پیشبینی و دامنه وسیع تری از راهحل ها را بررسی نمایند تا امکان دستیابی به اهداف سازمان را فراهم آورند.
در این راستا کنترل استراتژیک آخرین گام در فرآیند مدیریت استراتژیک بوده و به منظور کمک به مدیران ارشد و عالی در جهت ارزیابی استراتژی و هدایت آن به سوی اهداف از پیش تعیین شده مورد استفاده قرار می گیرد. در همین راستا دیوید لجی[1] و پیتر باکسن[2] در تحقیقی که در سال 2004 در دانشگاه دورهام[3] انگلستان انجام دادند؛ اشاره می کنند که در شرایط جدید سازمان ها تغییرات محیطی روی ادراک و تصورات منابع انسانی اثرگذاری زیادی دارد؛ و با طرح مقدمهای و تبیین اهداف و جریان کار نحوه عملکرد سیستمهای کنترلی سنتی و سیستم های جدید را بیان می کنند و کنترل استراتژیک را به عنوان یکی از اثربخش ترین سیستم های جدید کنترلی نام می برنددر شرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران، وقتی رویکرد جهان استکباری زدودن کلیه آثارخداخواهی، اخلاق انسانی، تربیت اسلامی، ارزش های فطری و معنویات است.
سازمان هایی که فلسفه وجودی آنها مقابله با این پدیده ضد فرهنگی می باشد، برای ساختن آینده ای آرمانی مسیری سرنوشت ساز و دشوار پیش روی خواهند داشت. در چنین شرایطی بسیار ضروری است که دستگاه های فرهنگی ما نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و تحقیقات و فناوری، شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر سازمانها و دستگاه های ذیربط این سؤال را از مجموعه تشکیلات خود داشته باشند که آیا در شرایط فعلی دستگاه آنها منابع مادی و انسانی را در راستای اهداف متعالی فرهنگ دینی صرف می کند؟ و آیا سازمان از وضع موجود به سمت اهداف غایی و مأموریت های اساسی اش در حرکت می باشد؟
برای پاسخ دقیق به این پرسش ها برنامهریزان و مسئولان دستگاه های فرهنگی کشور بایستی بصورت شفاف چشماندازها، رسالت ها، مأموریتها، اهداف بلند مدت و میان مدت خود را دقیقاً روشن کرده باشند. در همین راستا و در سطح کلان برای دستگاه های فرهنگی وجود مکانیسمی به منظور کنترل استراتژیک دستگاه ها لازم و حیاتی می باشد. به نظر میرسد اگر کنترل استراتژیک به درستی انجام گیرد به مثابه یک وسیله هشدار دهنده در مقاطعی که لازم است با به صدا در آوردن زنگ خطر میتواند اگر خدای ناکرده انحرافی در پیش بوده و یا زاویه در مجموعه حرکتها باعث ایجاد فاصله شود، کنترل استراتژیک وسیلهای میشود که جلوی خسارتها و ضرر و زیان های مادی و معنوی و از بین رفتن حرمت و ارزش های انسانی اسلامی و... را خواهد گرفت.
بیان مسئله و تعریف موضوع :
در عصر معاصر که تکنولوژی اطلاعات[4] و فن آوری ارتباطات[5] در کنار تغییرات و تحولات شرایط محیطی مدیران ارشد و برنامهریزان را با مجموعهای از دادهها و اطلاعات گسسته روبرو کرده که هیچگونه همخوانی هم بین اجزاء آنها وجود ندارد، به ناچار برای افزایش اثر بخشی عملکرد سازمانی و مدیریت سازمان ها نیازمند به یافتههای مدیریت استراتژیک میباشیم. به ویژه با عنایت به تأثیر تعیین کننده جایگاه وزارتخانهها و دستگاه های فرهنگی کشور، مدیریت استراتژیک به دنبال تهیه، تنظیم، اجرا و ارزیابی تصمیمات چندگانه است که در جهت تحقق اثر بخشی در زمینه جهتگیری های اساسی سازمان - چشمانداز رسالت، مأموریت و اهداف بلند مدت - می باشد. در این بین کنترل استراتژیک از آن جهت ضرورت پیدا میکند که در طبعیت درونی مجموعه روند مدیریت استراتژیک، تمرکز داشته و برای سنجش ارزیابی تأثیر و کارآیی استراتژیکی مدیریتی انتخاب شده با تأکید ویژه بر دستیابی اهداف مدیریت فرآیند در پی میگیرد.
نقشی که کنترل استراتژیک و نظام های کنترل استراتژیک با توجه به رویکردهای مختلفشان دارند، برای ردیابی و ماهیت فرآیند تصمگیمری برای مدیران ارشد سازمان های فرهنگی حائز اهمیّت است. بدین معنا که اولاًً برنامهریزان در مییابند که روی کدام نقطه یا نقاط کلیدی بایستی تمرکز پیدا کنند و ثانیأ در بازنگریهای استراتژیکی اطمینان کسب کنند که دستگاه فرهنگی در مسیر طراحی شد ه اش در حرکت است یا انحرافی به چشم می خورد - علی احمدی، 1383، ص - 464 که برای کسب اطمینان از اجرای استراتژی بگونهای که برنامهریزی شده مطالعه فوق لازم است.
دستگاه های فرهنگی خصوصاً از این تغییرات شتابان مصون نخواهند ماند و لذا برای برطرف شدن دغدغه خاطر برنامهریزان و مسئولان کشور، انجام تحقیقات و مطالعات فوق لازم و ضروری می باشد. بخصوص اگر فرض برآن باشد که در سال های اخیر تهاجم فرهنگی بنیان اعتقادات دینی و ارزش های برخواسته از مکتب اسلام را تحت تأثیر و تهاجم قرار داده است. در رویکرد تعیین اعتبار مفروضات استراتژیک به کنترل محتوی و مضمون استراتژی پرداخته می شود که از جنبه دینی و ایدئولوژیک مفروضات براساس اصول بنیادین جهان بینی استوار است و از جنبه ارزیابی