بخشی از مقاله
چکیده
این پژوهش با هدف طراحی مدل ساختاری خودسنجی تفکر استراتژیک و جهت گیری مذهبی به صورت توصیفی-تحلیلی اجرا شد و با عنایت به پرسش های پژوهش از نوع کاربردی است. و در طراحی مدل از روش تفسیری و تحلیل نظری استفاده شده است . روش نمونه گیری، تصادفی ساده بوده و جامعه آماری پژوهش شامل 1600 نفر مدیران دانشگاه های استان مازندران می باشند که از این تعداد 420 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و برای تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری و مقدار T و از نرم افزار ایموس 21 استفاده گردیده است
نتایج پژوهش نشان داده اند که متغیر جهت گیری مذهبی بر متغیر خودسنجی تفکر استراتژیک تأثیر قوی و مستقبم و معناداری دارد. پرسشنامه ی خودسنجی تفکر استراتژیک برمبنای طیف گاتمن هفت گزینه ای، و پرسشنامه ی جهت گیری مذهبی برمبنای طیف لیکرت تدوین شده است و جهت برآورد کفایت نمونه برداری از آزمون کرویت بارتلت - kmo - استفاده شد و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برآورد گردید.
-1 مقدمه
قدرت تفکر و اندیشه از بارزترین ویژگی های بشری است، در دین مبین اسلام نیز تفکر از جایگاه ارزشمند و والایی برخوردار است تا آنجا که پیامبر عظیم الشأن اسلام - صل ا... علیه و آله - می فرماید : »هیچ عبادتی - در ارزش و اثر - مانند تفکر نیست. - Majlesy, 1982 - « و حضرت صادق - ع - فرمود : »ساعتی اندیشه از سالی عبادت بهتر است. همانا تنها خردمندان درک می کنند
« محققان بر این باورند که تفکر بر عنصر مدیریت احاطه دارد .این اندیشه است که سبک و روش را تعیین می کند. - Stacey,1993 - بدیهی است، تفکری مورد تأکید است که جهت دار، هدفمند، عمیق و کشف کننده زوایای مبهم مسائل بوده و انسان را در اتخاذ تصمیم و انتخاب بهترین مسیر برای رسیدن به اهداف رهنمون باشد. تفکر استراتژیک فرایندی خلاقانه و واگرا بوده که هدف آن رفع ابهام و معنا بخشیدن به یک محیط پیچیده است. از دیدگاه ماهوی تفکر استراتژیک یک بصیرت و فهم است .
این بصیرت کمک می کند تا انسان تشخیص دهد کدام یک از عوامل در دست یابی به موفقیت مؤثر است و کدام یک نیست. بدون این تشخیص صرف منابع هیچ ثمری را در موفقیت سازمان نخواهد داشت. کن، ایچی اومی در کتاب تفکر یک استراتژیست می نویسد » اگر موضوعات اساسی را تشخیص ندهید، هرچند که به خود و کارمندانتان فشار روحی و فیزیکی تحمیل کنید، نتیجه ای جز سردرگمی و شکست حاصل نخواهد شد.« مدیریت یک سازمان در فقدان تشخیص عوامل مؤثر موفقیت، به رانندگی خوب در یک جاده اشتباه قابل تشبیه است .
در چنین شرایطی، تلاش برای حرکت سریع تر، به دوری از هدف می انجامد و نتیجه ای جز اتلاف منابع ویژگی اصلی تفکر استراتژیک، توانایی به دست آوردن نگرشی کلی از آینده سازمان و محیط آن است. از دیدگاه مینتزبرگ، تقویت تفکر استراتژیک، به تدوین استراتژی های بهتر منجر می شود. او معتقد است مدیرانی که مجهز به قابلیت تفکر استراتژیک هستند قادرند، سایر کارکنان را به یافتن راهکارهای خلاقانه برای موفقیت سازمان ترغیب کنند. آنها سازمان را آن گونه که باید باشد می بینند نه آن گونه که هست. در نتیجه می توان تفکر استراتژیک را پیش درآمدی بر طراحی آینده سازمان دانست.
همانند هر فعالیت خلاقانه دیگر، زمانی می توان از تفکر استراتژیک انتظار توفیق بیشتری داشت که از اصول خاصی پیروی کرده و از پاره ای کاستی ها و نارسایی ها نیز آگاهانه پرهیز کند. بدان معنی که بتوان عوامل مؤثر برسازمان را دید و از آینده مبهم و نامطمئن ، باملاحظه وابستگی عوامل مؤثر راه حل های مسائل را ارائه نمود .
تفکر استراتژیک چیزی بیش از توجه به روندهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فناوری بوده و مدیرانی را می طلبد که همبستگی این عوامل را تشخیص دهند. نویسندگان دیگر بر فرایند مدیریت استراتژیک تمرکز کرده اند و آشکارا بیان می دارند که برنامه ریزی استراتژیک خوب، به تفکر استراتژیک کمک خواهد کرد یاتلویحاً پذیرفته اند که یک سامانه مدیریت استراتژیک خوب طراحی شده، تفکر استراتژیک را در سازمان آسان می سازد.
دین وجه اصلی امتیاز بشر است .تاکنون هیچ حیوانی نشانه ای از وجود حیات دینی بروز نداده است و یا هیچ کار قبیله ای را نمی توان یافت که به گون های دین نداشته باشد.
ینجر - 1976 - می گوید که هر تعریف ارائه شده از دین به نظر می رسد که فقط برای نویسنده آن راضی کننده باشد. آلپورت - 1950 - به جای اینکه یک تعریف جامع از فرد دیندار و غیر دیندار ارائه دهد، معتقد است که ما باید خودآگاهی دینی را به آنهایی نسبت بدهیم که توانایی و قدرت درک آن را دارند، که تنها شامل افراد می شود که دین را تجربه می کنند. او معتقد است که ریشه های دین آن قدر متعدد است و اثر آن در زندگی آن قدر متفاوت است و اشکال تفسیر منطقی آن قدر بی نهایت است که رسیدن به یک تعریف واحد را غیر ممکن می کند.
تعریف دین از دیدگاه اسلام را می توان از موارد استعمال وازه ی اسلام در قرآن استنباط کرد. اسلام به معنی تسلیم و اطاعت است و این از آن جهت است که اسلام به معانی اصطلاحی است - دینی که حضرت محمد صلی االله علیه و آله و سلم آورده است - ، که بشریت را به تسلیم و اطاعت در برابر حقیقت کامل منحصر به فرد دعوت می کند، این نکته نیز از آیاتی استنباط می شود که دین تمام پیامبران را اسلام معرفی کرده است.
-2 مبانی نظری و پیشینه پژوهش
به نظر دیویس چالشی که در جوامع مختلف، وضعیت مدیران را نگران کننده می نماید، آن است که بسیاری از مدیران، نمی دانند که نمی دانند. آنها توانایی تلاش و یافتن راه کارهای مختلف را دارند ولی توانایی آنها زمانی مفید خواهد بود که آنها از ندانسته های خود، آگاهی داشته باشند. در وضعیت فعلی ، آنها نمی توانند عملکرد موجود را بهبود دهند.اگر یک مدیر بخواهد مؤثر واقع شود، باید مهارت های مربوط به تفکر استراتژیک خود را بهبود بخشد.
تفکر استراتژیک ابزاری است که به مدیران کمک می کند تا با تغییرات روبرو شده و برای ایجاد تحول ، برنامه ریزی نموده و فرصت های جدید را تجسم نمایند. تفکر استراتژیک بر برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک تاثیر حیاتی دارد، چرا که شناخت متغیرهای فرصت ها و تهدیدات، نقاط قوت و ضعف و استراتژی های منتج از آنها تحت تاثیر قدرت فکر استراتژیست های یک سازمان بوده و از طرفی ، اجرای استراتژی نیز بدون تفکر استراتژیک ، بدرستی انجام نخواهد شد
گرت - 1995b - تفکر استراتژیک را به عنوان فرایندی تعریف می کند که مدیران ارشد از آن طریق می توانند »فراتر از بحرانها و فرایند های مدیریتی روزانه بیندیشند تا نگرشی متفاوت از سازمان و محیط متغیر آن به دست آورند.
مینتزبرگ - 1994 - ادعا می کند که برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که باید بعد از تفکر استراتژیک اتفاق بیفتد. توانایی تفکر استراتژیک برای رقابتی ماندن در یک محیط متلاطم و جهانی، حیاتی است. فقدان تفکر استراتژیک در مدیران عالی به عنوان یک کمبود اساسی در سازمانها به شمار می رود.
بر اساس نتایج تحقیقی که با هدف شناسایی مهارت های مدیریتی مورد نیاز برای مدیران کشورهای آسیایی انجام شده است، تفکر استراتژیک از سوی تمامی پاسخ دهندگان به عنوان اولین و یا دومین مهارت مورد نیاز برای بهبود عملکرد مدیران شناسایی شده است.
-1-2 تعاریف
-1-1-2 خودسنجی
به معنی ارزشیابی یا قضاوت درباره ارزش عملکرد و آشکار کردن قوت و ضعف های خود می باشد که توسط خود فرد صورت می گیرد
-2-1-2 استراتژی
استراتژی برای ایجاد چشم انداز، سازگاری و رسالت برای یک سازمان از طریق تهیه طرح ها، تاکتیک ها، الگوها، مناصب سازمان و چشم اندازهایی که اقدام استراتژیک را هدایت می کنند، مورد استفاده قرار می گیرد.
-3-1-2 تفکر استراتژیک
هنری مینتزبرگ می گوید: تفکر استراتژیک یک فرایند سنتز ذهنی است که از طریق خلاقیت و مشهود، نمای یکپارچه از کسب و کار را در ذهن ایجاد می کند .مینتزبرگ هم چنین با ارائه الگویی، تفکر استراتژیک را به مفهوم » دیدن« ذکر کرده و می گوید: » بسیاری مدعی هستند که تفکر استراتژیک، از بالا دیدن است.« پیدا کردن الماس در معدن سنگ، شاید استعاره بهتری باشد.متفکرین استراتژیک باید گوهر یک ایده را که باعث تحول در سازمانشان می شود، پیدا کنند و این فقط با کندوکاو سخت در یک معدن نابسامان آشفته حاصل می شود.
هیچ تصویر بزرگ آمادهای برای دیدن وجود ندارد .هر استراتژیستی باید خودش آن را بسازد. بنابراین، می توان گفت که تفکر استراتژیک، تفکر استقرایی است از بالا دیدن که باید توسط » عمقی دیدن « هم پشتیبانی شود. با این وجود، شما می توانید پیش رو را همراه با پشت سر و همین طور از بالا و عمقی ببینید، اما ممکن است هنوز یک متفکر استراتژیک نباشید.