بخشی از مقاله

چکیده:

مقاله پیش رو در صدد تبیین ضرورت بهره گیری از روش اجتهاد استنتاجی با رویکرد نظام مند برای تولید گزاره های تربیتی و طراحی نظام تعلیم و تربیت است. سوال اساسی که این مقاله در پی پاسخ به آن می باشد چرائی بهره گیری از روش استنتاجی با رویکرد نظام مند و نحوه کار بست آن است. برای دست یابی به پاسخ از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که علاوه بر بهره گیری از روش استظهاری، باید از روش استنتاجی نیز بهره گرفت.

بهره گیری از روش استنتاجی هر چند ابزار مناسبی برای تولید گزاره ها و بسط آموزه های تربیتی از منابع دینی است ولی کافی نیست؛ بلکه برای دست یابی به نظام تعلیم و تربیت، باید جهت گیری نظام مند در تولید گزاره و نظام تعلیم و تربیت نیز، مورد توجه قرار گیرد. تاکید بر رویکرد نطام مند، رویکردی نوظهور است. به همین دلیل، تلقی های مختلفی از آن شکل گرفته و به تبع آن، عکس العملهای موافق و مخالف قابل توجهی را بر انگیخته است. به همین دلیل، پیشنهاد می شود در کنار تعمیق مبانی نظری این رویکرد، به کار بست عملی آن نیز مبادرت شود تا حدود کارایی و اعتبار آن، به صورت عینی محک بخورد.

از مهمترین و با سابقه ترین دغدغه های بشر در حوزه دانش در طول تاریخ، تلاش برای انسجام بخشی به آگاهی های خویش و عبور از دانش عرفی به دانش رسمی بوده است. هر چند همه انسانها عالم به معنای معرفت شناختی و منطقی آن هستند ولی به لحاظ اجتماعی،همین انسانهای عالم، خود بر دو دسته عالم و جاهل طبقه بندی می شوند. ملاک این طبقه بندی نیز، بر تسلط برخی از انسانها بر دانش رسمی به مفهوم دیسپیلینی آن و فقدان این توانمندی در سایر انسانها بر می گردد. در حقیقت هویت منسجم و روشمند دانش رسمی مهمترین عامل تمایز دانش عرفی از دانش رسمی شده است.

سئوال اساسی که در این میان مطرح بوده و هست، عامل انسجام گزاره های و محور وحدت بخش مسائل یک دانش چیست؟ در پاسخ به این سئوال، ملاکهای متعددی ارائه شده است که در این میان، موضوع، روش و غایت از مهمترین آنها به شمار می رود. در این مقاله، نمی توان درباره این ملاکها و برتری یکی بر دیگری بحث و گفتگو کرد. آنچه که در صدد بیان آن هستیم تاکید بر این واقعیت است که دغدغه انتظام بخشی بر دانش و تلاش برای اتخاذ رویکرد نظام مند، پدیده نو ظهوری نیست.

آن چه تا حدی تازگی دارد، تلاش اندیشمندان مسلمان به ویژه صاحب نظران معاصر برای اتخاذ رویکرد نظام مند در فهم، تبیین و ارائه آموزه های اسلامی است. این جهت گیری با پیروزی انقلاب اسلامی، با شدت و حرارت بیشتر دنبال شد. ریشه این موضوع نیز بر این نکته دارد که بنیان گذران و رهبران فکری و عملی انقلاب اسلامی، خود از چنین بینشی نسبت به اسلام برخوردار هستند.

برای نمونه مقام معظم رهبری در مقدمه کتاب طرح کلی اندیشه اندیشه در قرآن، بر ضرورت مواجهه نظام مند با آموزه های اسلامی در سطوح مختلف آن تاکید کرده می نویسد: »مباحثات و تحقیقات اسلامی از اینکه بتواند مجموعه طرح و نقشه یک آیین متحد الاجزاء و متماسک را ارائه دهد، و    نسبت آن را با مکتبها و آیینهای دیگر مشخص سازد، عاجز مانده است.

 لازم است مسائل فکری اسلامی به صورت پیوسته و به عنوان اجزاء یک واحد مورد مطالعه قرار گیرد و هر یک به لحاظ آنکه جزئی از مجموعه دین و    عنصری از این مرکب و استوانهای در این بنای استوار است و با دیگر اجزاء و عناصر هم آهنگ و مترابت است و نه جدا و بی ارتباط، با دیگر اجزاء بررسی شوند؛ تا مجموعا از شناخت این اصول طرح کلی و همه جانبه از دین به صورت یک ایدئولوژی کامل و بیابهام و دارای ابعادی متناسب با زندگی چند بعدی انسان استنتاج شود.« 

شهید مطهری نیز که از ایشان در امتداد حضرت امام - ره - به عنوان معمار اندیشه نظام اسلامی یاد می شود، بر»مجموعه هماهنگ« بودن هویت اندیشه دینی تصریح می کند. به اعتقاد شهید مطهری»کسی که میخواهد پیامی را به جامعه برساند باید خودش با ماهیت آن پیام آشنا باشد. باید فهمیده باشد که هدف این مکتب چیست؟ اصول و پایههای این مکتب چیست و راه این مکتب چیست و به کجا میرسد. اخلاق، اقتصاد و سیاست این مکتب چیست؟ .… از اینجا معلوم میشود که برای یک نفر مبلغ تا چه اندازه وسعت اطلاعات علمی و شناخت اسلام آن هم به صورت یک مکتب لازم است.

اسلام خودش یک مکتب است، یک اندام است. یک مجموعه هماهنگ است. یعنی اگر تک تک شناختی، فایده ندارد. باید همه را در آن اندام و ترکیبی که وجود دارد بشناسی. ارزیابی ما درباره مسائل اسلامی باید درست باشد. برای یک اندام، یک عضو به تنهایی ارزش ندارد. در اندام انسان دست، پا و غیره هر کدام یک عضو هستند، ولی آیا ارزش این اعضا در این اندام، با اینکه همه لازم و واجب هستند، یک جور است؟ آیا اگر لازم شد، یک عضو را فدای عضو دیگر کنیم، کدام عضو را فدا میکنیم؟ آیا اگر لازم شد، قلب را فدای دست میکنیم؟ اسلام هم همینطور است. - «مطهری:ص - 415

تبیین پیشینه و حدود نوفیق این تلاشها، در این مقاله مقدور نیست. آنچه که در این مقاله در صدد بیان آن هستیم، تلاش برای تبیین جایگاه رویکرد نظام مند در روش اجتهادی به عنوان روش اصیل فهم دین و کیفیت بهره گیری از از روش نظام مند در زیر چتر روش اجتهادی برای تولید و استنباط گزاره های تربیتی از یک طرف و استخراج نظام تعلیم و تربیت از جانب دیگر است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید