بخشی از مقاله

چکیده

چگونگی بهرهبرداری از رودخانههای بینالمللی مبتنی بر دکترین مالکیت جمعی و مشاع آب و همچنین دکترین حاکمیت محدود سرزمین است و بر آن اساس به دولتهای محل گذر یک رودخانه بینالمللی توصیه میشود سازمان مشترکی را برای بهرهبرداری منصفانه از آب رودخانه تشکیل دهند، بهنحوی که رودخانه تحت حاکمیت هیچ کشوری نبوده و از سرچشمه تا انتها بهصورت مشاع باشد.

 درعینحال محدودیتهایی ازنظر استفاده از آب درخصوص کشتیرانی، آبیاری، تولید نیروی برق و... بهمنظور عدم خسارت به کشور یا کشورهای دیگر تعیین میشود، ازاینرو رودخانه هیرمند نیز علیرغم اینکه از رودخانههای عظیم و پرآب بینالمللی محسوب میشود، نهتنها هیچ گاه توافقنامه کامل و مؤثری با حفظ منافع ایران جهت استفاده از آب آن تهیه نشده، بلکه توافقنامه موجود نیز ازسوی افغانستان زیر پا گذاشته شده و سد و بندهای انحرافی فراوانی در مسیر آن در این کشور ایجاد شده است.

ازاینرو بهنظر میرسد درصورت امکان در توافقنامه موجود تجدید نظر شود و موافقتنامه جدید براساس واقعیتهای طبیعی و بهرهبرداریهای موجود در هردو کشور تدوین گردد. درعینحال هر دو کشور ایران و افغانستانمشترکاً نسبت به احداث نوعی سازه تنظیم و تقسیم آب در محل تحویل آب و دو شاخه شدن هیرمند به رود سیستان و رود پریان مشترک، اقدام نمایند. در داخل ایران نیز جهت غلبه بر کمبود آب ورودی هیرمند، میتوان بهرهوری از آب رودخانه هیرمند را افزایش داد.

برخی از این راهکارها عبارتند از: ایجاد ایستگاههای پمپاژ بر روی چاهنیمهها، احداث شبه چاهنیمههای جدید جهت جمعآوری سیلابها و ذخیرهسازی، بهرهبرداری بهینه از چاهنیمه چهارم با تعبیه کانال آبگیری مستقل از رودخانه هیرمند، آبگیری بیشتر از رودخانه پریان مشترک با تعریض و تعمیق آبگیرهای انحرافی از آن به داخل سیستان، تأمین آب به طریق غیرمستقیم با بتونی کردن کانالهای آبگیری درشبکههای اصلی موجود و پوشش انهار سنتی، بهکارگیری سیستمهای تحت فشار، استفاده از لوله بهجای کانال روباز، کشت گیاهان مقاوم به شوری وکمآبی، تبدیل کشت سنتی به کشت مدرن و بالاخره تأمین آبدهی مطمئن رودخانه هیرمند با نیمنگاهی به تأمین آب از سایر حوضهها یا آبهای ژرف.

مقدمه

در شرایطی که رودخانهها در مرز میان دو یا چند کشور قرار گیرند، مهمترین مسئله آنها تعیین خط مرزی میان دو کشور از طریق آن رودخانه است و در شرایطی که در داخل چند کشور جاری باشند، مهمترین مسئله، نظام بهرهبرداری از آن رودهاست - پیشگاهیفرد،. - 37 :1384 در سال1970، کشور فنلاند پیشنهاد توسعه و تدوین اصول حقوقی آبراهههای بینالمللی را مطرح کرد و کمیسیون حقوق بینالملل سازمان ملل مأمور اجرای آن شد.

این کمیسیون پس از 24 سال موفق به تهیه کنوانسیونی تحت عنوان »کنوانسیون بهرهبرداریهای غیرکشتیرانی از آبراههای بینالمللی« شد که در 21 می سال 1997 با 104 رأی موافق، سه رأی منفی و 27 رأی ممتنع به تصویب مجمع عمومی رسید و برای امضا و تصویب دولتها مفتوح شد. راهکارهای کنوانسیون 1997 جهت بهرهبرداری از حوضههای آبریز مشترک عبارتاند از: بهرهبرداری معقول و منصفانه از آبهای مشترک، اطلاعرسانی و همکاری در اجرای پروژههای آبی، اصل حفاظت زیستمحیطی آبهای مشترک، اصل مدیریت مشترک حوضه آبریز، سازوکار حلوفصل اختلافات. علمای حقوق، چهار دکترین را در مورد بهرهبرداری از آب رودخانههای بینالمللی مطرح کردهاند:

دکترین حاکمیت سرزمینی مطلق؛ آن قسمت از رودخانه که کلا در داخل سرزمین یک دولت میگذرد بهمثابه آبهای داخلی آن دولت قلمداد شده و هرگونه بهرهبرداری را برای دولت مذکور مجاز میداند. دکترین تمامیت ارضی مطلق؛ دولتها نباید مانعی برای جریان آزاد رودخانه در درون سرزمین خود ایجاد کنند و باید اجازه دهند رودخانه آزادانه و بدون هیچ مانعی جریان خود را تا آخر طی کند.

دکترین مالکیت جمعی و مشاع آب؛ به دولتهای محل گذر یک رودخانه بینالمللی توصیه میشود سازمان مشترکی را برای بهرهبرداری منصفانه از آب رودخانه تشکیل دهند بهنحوی که رودخانه تحت حاکمیت هیچ کشوری نباشد و از سرچشمه تا انتها بهصورت مشاع باشد. دکترین حاکمیت محدودسرزمین؛ حاکمیت دولتها بر آن قسمت از رودخانه که از سرزمین آنها میگذرد وجود دارد، اما محدودیتهایی ازنظر استفاده از آب درخصوص کشتیرانی، آبیاری، تولید نیروی برق و سایر استفادهها دارد که براساس عدم خسارت به کشور یا کشورهای دیگر تعیین میشود.

رودخانه هیرمند ازنظر حقوقی جزو دکترین سوم و چهارم جهت بهرهبرداری بوده و از رودخانههای عظیم و پرآب دنیا محسوب میشود و بهشدت سیلابی است؛ زیرا قبل از ورود آن به ایران رودخانههای متعدد دیگری نیز به آن میپیوندد. این رودخانه در مرز شرقی کشور ایران از خاک افغانستان وارد سیستان میشود و تنها منبع تأمین آب سیستان است. حوزه آبگیر این رودخانه در کشور افغانستان قرار دارد و بخشی از حوزه آبریز آن در سیستان ایران قرار گرفته است.

این رودخانه از دامنه جنوبی کوههای هندوکش در حوالی کابل سرچشمه میگیرد و پس از طی حدود 1050 کیلومتر در محلی به نام جاریکه و منطقه عمومی کوهک وارد خاک ایران میشود و در سیستان و با شیب متوسط 2/5 در هزار، امتداد مییابد. عرض این رودخانه در فصل بهار به 900 متر و در تابستان حداقل به 300 متر در چهار برجک میرسد. آورد متوسط بلندمدت سالانه رودخانه هیرمند در محلی به نام بالادستِ بند کمالخان که آخرین ایستگاه اندازهگیری قبل از ایران و به فاصله 85 کیلومتری محل ورود رودخانه مذکور به ایران قرار دارد، 5/66 میلیارد مترمکعب گزارش شده است.

با این حال طی 20 سال اخیر با توجه به تغییرات اقلیمی جهانی، آورد این رودخانه بهشدت کاهش یافته وبعضاً به کمتر از 150 میلیون مترمکعب در سال رسیده که مشکلاتی را برای ایران و افغانستان درپی داشته است. در عین حال کشور افغانستان علیرغم قراردادهای فیمابین و وجود پروتکلهای بینالمللی در این ارتباط، در مسیر این رودخانه سد و بندهایی را احداث کرده که در مواقع کمآبیعملاً سهم ایران از آب هیرمند را ازبین میبرد. در این مقاله این مهم و ابعاد مختلف آن بررسی شده است.

براساس آخرین معاهده بین ایران و افغانستان جهت بهرهبرداری از آب رودخانه هیرمند، که در سال 1351 منعقد شده است، میزان حقابه ایران در سالهای نرمال و بالاتر از نرمال - تنها معطوف به نیاز شرب و کشاورزی و بدون درنظر گرفتن نیاز زیستمحیطی تالاب بینالمللی و مشترک هامون - ، 983 میلیون مترمکعب در سال است، که برابر 26 مترمکعب در ثانیه در طول یک سال میباشد.

شایان ذکر است که یک سال نرمال عبارت است از سال آبی - از اول مهر تا آخر شهریور سال بعد - که آورد رودخانه هیرمند براساس اندازهگیری یک ایستگاه در نزدیک مرز ایران و داخل کشور افغانستان برابر 5/66 میلیارد مترمکعب است. به عبارت دیگر اگر آورد رودخانه هیرمند در این ایستگاه برابر این عدد یا بیشتر باشد، حقابه ایران برابر مقدار ذکر شده است و اگر آورد رودخانه هیرمند در این ایستگاه کمتر از این میزان باشد، حقابه کشور ایران نیز به همان نسبت کاهش مییابد. شایان ذکر است که 26 مترمکعب در ثانیه متوسط آب تحویلی در طول کل ماههاست و طبق این پروتکل آب تحویلی در هر ماه برابر جدول 1 است.

حال نظر بهنیازِآبیِ منطقه سیستان که اراضی زیر کشت آن در شرایط معمولی بالغ بر 120 هزار هکتار و اراضی آیش نیز حدود 60 هزار هکتار شامل اراضی مناطق چهارگانه شهرکی و نارویی،شیبِآب وپشتِآب و میانکنگی است، در عین حال معادل کل همین مقدار یعنی حدود 180 هزار هکتار نیز در اطراف شهر سوخته و میل نادرقابلِاحیا و بهرهبرداری است؛ لذا نیاز آبی اراضی سیستان و جمعیت ساکن در آن، امروزه چندین برابر میزان درنظر گرفتهشده در پروتکل فوقالذکر است. در عین حال حقابه تالاب بینالمللی هامون نیز در این محاسبات لحاظ نشده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید