بخشی از مقاله

چکیده

عرفان، مجموعهاي از باورها و تلاشهاي دیرینه بشر در طلب هستی و جستوجوي حق است و عارف کسی است که براي یافتن حق و هستی مطلق، قدم در راه او میگذارد و در پرتو عشق الهی مراحل سیر و سلوك را طی میکند. عرفان شامل دو بخش نظري و عملی است. عرفان نظري عبارت است از جهانبینی عارف و نگرش او نسبت به هستی و جایگاه انسان در آن و بخش عملی عرفان، سیر و سلوكهاي او را در مسیر رسیدن به حق دربر میگیرد. این پژوهش نیز در پی آن است که ضمن تحقیق درمورد سرگذشت باباطاهر همدانی، مراحل عرفان و سلوك عاشقانه او را مورد بررسی قرار داده و دربارة تعیّنات عرفانی این شاعر سوختهدل، بحث و گفتگو نماید.

کلیدواژهها :ادبیّات، عرفان، تصوّف، دوبیتی، باباطاهر.

مقدمه

عرفان، پیشینه درازي در جهان بینی بشریت دارد و عارف کسی است که به دنبال یافتن حقیقت و هستی مطلق گام در وادي ها و منازل گوناگون می نهد و به جایی میرسد که در آتش عشق الهی می سوزد و در عشق او فانی و نیست میگردد. در مکتب عرفان، این عشق،که در ذره ذرة عالم جاري و ساري است،عامل برپایی جهان و تمام کائنات است. عارف پس از طی مراحل گوناگون سیر و سلوك در نهایت به جایی میرسد که جز حق نمیبیند و به اعتباري بودن تمام کائنات در مقابل حق اقرار میکند و آنجاست که حتی از هستی خود غافل میگردد و به فناء فی االله و بقاء بااالله میرسد.تلاش براي رسیدن به سرچشمه این عشق و در دیدي جامع تر،عرفان و تصوف یکی از ارکان بنیادین ادبیات فارسی را تشکیل می دهد و ادب فارسی از این حیث صاحب یکی از غنی ترین گنجینه هاي دنیا است. ادبیات عرفانی میراث شاعران و نویسندگان بزرگی چون خداوندگار عشق و عرفان، مولانا، سعدي، حافظ، ابوسعیدابوالخیر، سنایی، عطار و باباطاهر همدانی است. مطالعه و بررسی احوال و آثار این شاعران همواره مورد توجه پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی بوده است و در این زمینه دستاوردهاي ارزشمندي نیز پدید آمده است.

از جمله این شاعران میتوان به باباطاهر همدانی اشاره کرد.از آنجا که سرگذشت شاعرانی چون باباطاهر در هاله اي از ابهام قرار دارد، بررسی سرگذشت و افکار و اشعار شاعران در قالب این گونه پژوهشها اهمیت و ضرورت پیدا میکند. باباطاهر که میان عامه مردم بیشتر به عنوان یک شاعر شناخته شده است تا یک عارف،یکی از سوخته دلان این عرصه است و مورخان و تذکره نویسان او را از حکما و عرفاي عصر خود و صاحب کرامات و مقامات عرفانی شمرده اند. باباي همدانی در اشعار خود دائم از درد جدایی و غم عشق شکوه میکند و براي یافتن معشوق خود، - به تعبیر مولانا - »هفت شهر عشق« را گام به گام طی میکند. بررسی این سیر و سلوك- که از مقولات مرتبط با عرفان عملی است-هدف این پژوهش را تشکیل می دهد. در ادامه به سیر و سلوك باباطاهر عریان میپردازیم تا بیشتر با اندیشه و احساس این شاعر عارف آشنا شویم.

روش تحقیق:

در این مقاله کوشش شده است با استفاده از روش تحقیق کتابخانه اي و با رویکردي گذشته نگر به سرگذشت باباطاهر و عرفان و سیروسلوك او در دوبیتیهاي باقی مانده از او پرداخته شود. منبع و مرجع اصلی این مقاله-که از مقالات بنیادي به شمار می آید-اسناد و منابع موجود در روش تحقیق کتابخانه اي است.

عرفان

»عرفان - به معناي شناختن و دانستن بعد از نادانی که ریشه ثلاثی مجرد آن از عُرف و عَرَف به معناي شناختن و معانی متعدد دیگري که در کتب لغت ملاحظه میگردد - عرفان حالتی است که در بخش عملی به روابط انسان با خودش و جهان و خداوند میپردازد تا آنجا که آدمی به توحید کامل نایل آید و به این بخش از حالات انسانی سیر و سلوك گویند» . - 255 - «عرفان با نظري جامع و عمیق به شخصیت انسان می نگرد و با طبع انسانی سخت سازگار است و راز قدرت عظیم عرفان را باید در همین جست.عرفان در همان حال که سرکوبی نفس را اساس زندگی می شمارد فعالیت عقلی را از انسان دریغ ندارد« - حقیقت، عبدالرفیع، مقدمه - .

عرفان، »در اصطلاح حکما و صوفیه معرفت قلبی است که از طریق کشف و شهود، نه بحث و استدلال حاصل میشود و آن را علم وجدانی هم میخوانند. کسی را که واجد مقام عرفان است عارف میگویند و دانشی را که مبتنی بر عرفان است معرفت میخوانند.نزد حکما،عرفان هم مثل علم، درجات دارد و نهایت آن کمال علم است. صوفیه علم رسمی را-که حاصل بحث و استدلال عقلی و نقلی است –مودي به کشف حقیقت نمیدانند و در بیان تفاوت بین علم و عرفان میگویند علم فقط نشان حقیقت را می دهد درصورتی که عرفان حقیقت را به معاینه میبیند و درك میکند متصوفه متاخر که تحت تاثیر مکتب محیی الدین ابن عربی تعالیم و آرا صوفیه را به صورت علم تدوین کرده اند،این علم را که در واقع نوعی حکمت نظري است عرفان میخوانند و باین معنی است که گفتهاند عرفان بی علم محال است؛ چنان که علم بی عرفان وبال بال است« - مصاحب،. - 1729:1391

دیدگاه عرفانی حق را در همه چیز میبیند و و معتقد است جهان و هرچه در آن است همه یک واحد را تشکیل می دهند و آن چیزي جز ذات حق تعالی نیست.»حقیقت به منزله ي آب دریا و پدیده ها و حوادث همچون امواج و حبابند که در نگرش سطحی حباب و امواج حقایق جداگانه به نظر میرسند اما با یک نظر عمیق روشن میشود که در آنجا هرچه هست آب است و بس و بقیه جلوه ها و مظاهر آن آبند و داراي تحقق و ذات جداگانه و مستقلی نیستند و در حقیقت نیستی هاي هستی نما می باشند« - یثربی، - 39:1372 و عارف کسی است که به دنبال یافتن حق قدم در راه سیروسلوك میگذارد.از جمله شاعران و نویسندگان فارسی زبانی که در زمینه عرفان صاحب نامند میتوان به خواجه عبداالله انصاري، سنایی، عطار، مولانا، حافظ و باباطاهر همدانی اشاره کرد. در ادامه به باباطاهر، این شاعر عارف، بیشتر میپردازیم.

باباطاهر:

»باباطاهر عریان همدانی شاعر متصوف و ترانه گوي بزرگ قرن پنجم هجري است.مسلک درویشی و فروتنی او که شیوة عارفان بزرگ است سب شد که گوشه گیري را اختیار نماید و در نتیجه شرح احوال مفصلی از او در دست نماند.فقط در بعضی از کتاب هاي صوفیه ذکري از مقام معنوي و ریاضت و درویشی و صفت تقوي و استغناي طبع وي آمده است« - حقیقت:1375،. - 393به همین دلیل از سرگذشت باباطاهر همدانی اطلاعات چندانی در دست نیست لیکن میدانیم که »بعضی وي را معاصر دیالمه دانسته اند و نوشتهاند که در حدود 447یا450 ملاقاتی میان او و طغرل بیگ سلجوقی در همدان دست داد. بعضی از پژوهندگان احوال وي با تفسیر این دوبیتی معروف از او:

من آن بحرم که در ظرف آمده ستم    من آن نقطه که در حرف آمده ستم

بر هر الفی الف قدي برآید    الف قدم سر الف آمده ستم

کوشیده اند تا به روش هاي گوناگون تاریخ حیات او را معلوم دارند که البته هیچ یک قانع کننده نیست و محمد قزوینی اساسا در صحت انتساب این دوبیتی به باباطاهر تردید کرده است« - شریفی، - 243-242:1391درمورد انتساب لقب »بابا« به باباطاهر همدانی روایات و تفاسیر گوناگونی موجود است. آنچه درمورد لفظ »بابا« باید دانست این است که »بابا اسم تفخیم است مانند شیخ و پیر و استاد و مانند اینها،که در خصوص اولیا، زاهدان و عارفان از سوي مردمان به نام اصلی ایشان افزوده میگردیده و غالبا به همان نام اشتهار یافتهاند« - اذکایی، . - 127:1375 درمورد لقب "عریان" باید گفت که منظور از آن، معناي مجازي عریان است و به کسی اطلاق میشود که ترك تعلقات نموده ودل را از وابستگی هاي دنیا خالی نموده است. »شهرت باباطاهر به واسطه دوبیتیهاي لطیف و دل انگیز است که به لهجه لري سروده و از نوع فهلویات - پهلویات - و ترانههاي معمول در نقاط مختلف ایران است.

از مضمون هاي دوبیتیهاي باباطاهر معلوم میشود که وي صاحب دلی دردمند بوده و این نغمه ها شاهد آواي سوز درون اوست که به صورت ترانههاي ساده و موثر و عارفانه سروده شده و مقبولیت عام یافته است« - حقیقت،. - 394 : 1375»از ویژگیهاي این ترانهها که به صورت رباعی است و به زبان محلی شبیه به لغت هاي لري میباشد این است که به وزن هجایی است و کمی با وزن رباعی فرق دارد و به همین علت به فهلویات - پهلویات - معروف شده است« - حقیقت،. - 394 : 1375ترانههاي باباطاهر غالبا در بحرهزج مسدس محذوف - مفاعیلن مفاعیلن فعولن - سروده شده اند و»در تمام این دوبیاتی هاي ساده و موثر و دلنشین از وحدت جهان و دورافتادگی انسان از یکدیگر و پریشانی و تنهایی او در اجتماع سخن رفته است« - حقیقت،:1375 » . - 394این دوبیتیها که سرشار از عواطف رقیق و معانی لطیف است به سبب اشتهار و تداول میان عامه فارسی زبانان مورد دخل و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید