بخشی از مقاله

چكيده

از سياست در سازمان، تعابير مختلفي برداشت ميشود اما آنچه كه مورد توجه بسياري از انديشمندان در حوزه رفتار سازماني قرار دارد، اين است كه رفتار سياسي نه تنها به گونهاي ذاتي منفي نيست بلكه ميتواند براي اعضاي يك سازمان يا خود سازمان مفيد نيز باشد

در اين مقاله ماهيت رفتارسياسي، عوامل سازماني تاثيرگذار بررفتارسياسي، انواع تاكتيكهاي سياسي،، مهار رفتارسياسي درسازمان مورد بررسي قرار ميگيرد. در مورد رفتار سياسي در سازمان ديدگاههاي متفاوتي وجود دارد. بعضي به بعد مثبت و مشروع آن توجه دارند و بعضي به بعد منفي و غيرمشروع آن. از ديدگاه مثبت و تئوري هاي مديريت، رفتار سياسي يك فرايند طبيعي در سازمان است كه از طريق آن ميتوان تعارضها و اختلافهاي بين گروهها و ذينفع را بررسي و حل و فصل نمود و بر منافع و رضايت گروههاي مختلف تأكيد كرد. مهمترين درس مديريتي آن است كه رفتار سياسي را در سازمان نميتوان از بين برد ولي ميتوان و بايد كنترل و مديريت كرد تا در محدودهاي منطقي و سازنده قرار گيرد.

مقدمه

تعاريف بسيار زيادي از سياست در سازمان وجود دارد. برخي از ديدگاهها سياست سازماني را به عنوان استفاده از قدرت، براي نفوذ در فرايندهاي تصميم گيري و يا اطمينان حاصل كردن از آن كه رهاوردهاي يك وضعيت براي يك شخص قدرتمند مطلوب ميباشند، تعبير ميكنند. همچنين سياست در سازمان به عنوان فرايند ساخت ائتلاف براي دستيابي به كنترل بر روي يك موقعيت و تضمين يك رهاورد مثبت براي ائتلاف تعريف شده است

در سازمانها سياست يك واقعيت زندگي است. آنان كه نتوانند متوجه رفتارهاي سياسي بشوند نميتوانند اين واقعيت را درك كنند كه سازمان يك سيستم سياسي است. اگر امكان داشت همه سازمانها و گروههاي رسمي موجود در درون سازمانها با اين خصوصيات تعريف شوند دنيا گلستان ميشد: حامي و پشتيبان، هماهنگ، بي غرض، بدون نظر شخصي، مورد اعتماد و اطمينان، ياري دهنده، خيرخواه و داراي روح تعاون و همكاري.

يك ديدگاه غيرسياسي ميتواند ما را هدايت كند تا متقاعد شويم كه كاركنان و اعضاي سازمان هميشه در جهت تأمين هدفهاي سازمان گام برميدارند و بدانگونه رفتار ميكنند. برعكس يك ديدگاه سياسي موجب خواهد شد تا بسياري از چيزهايي را كه ميبينيم به صورت نوعي رفتار نامعقول و بدون منطق در سازمان بپنداريم. بر همين اساس ميتواناستدلال كرد مثلاً چرا كاركنان و اعضاي سازمانها، اطلاعات را نزد خود نگه ميدارند و ميكوشند تا آنها را پنهان نمايند، ميزان توليد و بازدهي خود را محدود ميكنند، درباره موفقيتهاي خود تبليغات زيادي مي نمايند، شكستهاي خود را پنهان ميكنند، در آمار و ارقام مربوط به عملكرها دست ميبرند تا وجهه بهتري به خود بدهند و دست به كارهاي مشابهي ميزنند تا بتوانند اثربخشي و كارآيي سازمان را بسيار عالي نشان دهند.

در اين مقاله تلاش ميشود تا با ارائه استدلالهاي علمي به مديريت رفتار سياسي در سازمان پرداخته و از ديدگاه برخي كه سياست را به معني گول زدن، حيله گري، تفرقه افكني و ... ناميدهاند را به تعيين مسئوليت، واگذاري اختيارات، افزايش كارايي و ... كه همان مديريت موفق است تعريف نمود. در واقع سياست هم مثل زيبايي در چشم بيننده قرار دارد. اگر رفتار سياسي بطور صحيح مديريت شود ميتواند ثمرات باارزشي را براي سازمان و افراد به ارمغان بياورد

با توجه به اينكه رفتار سياسي در سازمانها امري عادي است، درك خوب چنين رفتاري ممكن است براي ممانعت از نتايج مضر آن ضروري باشد. و شناسايي عوامل مؤثر برفتار سياسي بسيار اهميت دارد. زيرا ممكن است سياستهاي سازماني اطلاعات لازم براي تدوين و اجراي مؤثر استراتژي را تحريف كند. وباعث تصميم گيري هاي نادرست شود.

اهميت رفتار سياسي امروزه به حدي است كه، موفقيت سازمانها در گرو شايستگيهاي مديران و به كارگيري مديريت رفتارهاي سياسي در سازمان است. و سياست به يك مهارت اساسي براي مديران تبديل شده است. رفتارهاي سياسيعمدتاً منفي مطرح شدهاند. ولي رفتار سياسي مؤثر به منظور افزايش بهره وري نيروي انساني و سازماني ضرورت دارد. برنامه ريزي استراتژيك عوامل اساسي خطر آفرين محيطي را تحليل كرده و راه حلهايي كه با احتمال بيشتر براي رسيدن به هدف را كه مناسبتر است ارائه ميدهد. به عبارتي، برنامه ريزي استراتژيك فرايند تعيين اهداف سازمان و اتخاذ تصميم درباره طرحهاي جامع عملياتي و اجرايي براي تحقق آن اهداف است.

با وجود اهميت برنامه ريزي استراتژيك، هنوز در بسياري از سازمانها تأثير حياتي آن در رسيدن به اهداف سازمان به خوبي درك نشده و حتي در بعضي از مواقع مديران آن را يك امر تجملي و پرهزينه ميدانند. به عقيده بعضي از انديشمندان برنامه ريزي استراتژيك بيانگر قدرت خلاقيت مديران و ساختن آينده است. به عبارتي، مديران از طريق برنامه ريزي استراتژيك به امر آينده سازي ميپردازند. كاربرد برنامه ريزي استراتژيك، همراهي ساير بخشها نظير R&D.MIS و توسعه منابع انساني را ميطلبد كه خود به عنوان يك تحول در بهبود و توسعه سازمان بايد آن را برشمرد

معرفي رفتار سياسي

سازمانها، جامعه امروزي را تشكيل ميدهند، بخش عمده زندگي ما در سازمانها و يا در ارتباط با سازمانها سپري ميشود؛ در يكي كار ميكنيم و همزمان از توليدات و خدمات سازمانهاي ديگر استفاده مينمائيم. هر سازمان، با انجام دادن وظايف مختلف، هدفهاي متفاوتي را براي جامعه و مردم محقق ميكنند. اهميت سازمانها بهحدي است كه حتي گردش امور زندگي تا حد زيادي وابسته به عملكرد و پيشرفت آنهاست. چالزپرو از دانشمندان مديريت در اين مورد بيان ميدارد كه سازمانها پديده كليدي جوامع امروزي هستند، زيرا تأثير مستقيم بر روي نهادهاي اجتماعي، سياستها، اقتصاد و حتي قوانين و خانوادهها دارند

در سازمانها مديريت رفتار سازماني و منابع انساني نقش بسزائي در عملكرد كاركنان دارد، بهطوري كه نيروي انساني عامل استراتژيك براي عملكرد سازمانها در نظر گرفته ميشود و مديريت بر نيروي انساني و گروههاي سازماني مهمترين عامل مؤثر بر افزايش بهرهوري است. تا كنون سازمانها، گونههاي متفاوتي مورد ملاحظه قرار گرفتهاند كه از جمله مهمترين آنها دو روش عقلاني و سياسي ميباشد. براساس نگرش عقلاني، سازمان براي دستيابي به هدفهاي روشن و مشخص تلاش ميكند و براي تصميمگيري، راهحلهاي گوناگون را شناسائي كرده و بهترين آنها را انتخاب مينمايد. اما بر مبناي نگرش سياسي، سازمان از ائتلافهاي به وجود آمدهاست كه از نظر هدفها با هم توافق ندارند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید