بخشی از مقاله

چکیده

ویژگی های زیست محیطی از جمله عواملی هستند که در شکل گیری محوطه های باستانی حائز اهمیت می باشند و در این پژوهش نقش آن در شکل گیری محوطه های باستانی دوران ساسانی و صدر اسلام حوضه رودخانه هراز شهرستان آمل مورد بررسی قرار گرفته است و بدین منظور ابتدا مبادرت به بررسی میدانی آثار پراکنده در شهرستان آمل کرده و سپس با G.P.S نقطه ها را مشخص نموده و داده های بدست آمده در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی - - G.I.S مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و نتایج نشان می دهد که ارتباط نزدیکی بین ارتفاع، میزان بارش، آب و هوا، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، مرتع و پوشش جنگلی با فراوانی و پراکندگی آثار باستانی منطقه مورد مطالعه دارد و این روابط نشانگر نقش بارز عناصر زیست محیطی و لزوم توجه به آن در بررسی باستانشناختی حوضه رودخانه هراز می باشد.

مقدمه

داده های مربوط به محل باستانی احتمالا برای اولین بار در سال 1951 به وسیله ایهم و گاردین به یک کامپیوتر واقعی داده شد و از دهه 1960 به بعد کاربرد روزافزون کامپیوتر به عنوان بانک اطلاعات باستانشناختی که شامل فهرست کردن موزه ها و پرونده های تحقیقاتی می شد رواج یافت.[1] GIS از جمله برنامه های کامپیوتری می باشد که در بررسی های باستانشناسی رایج است که جزء برنامه ریزی فضایی محسوب می شود و در برگیرنده فعالیتهای گوناگونی است که در سطوح محلی و منطقه ای و ملی انجام می گیرند.

پی.ای.بارو در سال 1986 یکی از عمومی ترین تعاریف را از GIS ارایه کرده است که عبارت است از: دسته ای از ابزار برای جمع آوری، ضبط، بازیابی - در صورت تمایل - انتقال و نمایش داده های مکانی دنیای واقعی برای گروهی از اهداف خاص. ما می توانیم سه وظیفه اصلی GIS را در بررسی باستانشناختی شهرستان آمل این گونه مشخص کنیم: در ابتدا، ذخیره سازی، مدیریت و ادغام 405 داده مکانی باستانشناختی شناسایی شده می باشد که GIS این داده ها را ادغام کرده و ارزش داده ها در یک چارچوب مشترک فضایی تبدیل می نماید. دومین هدف اصلی GIS در رابطه با این داده ها فراهم ساختن وسایلی برای انجام تحلیلها که به طور مشخص مربوط به اجزاء جغرافیایی داده ها می باشد.

ابزار تحلیل فضایی در GIS برنامه های کامپیوتری هستند که اطلاعات را به گونه جغرافیایی بازیابی می کنند و نمایش می دهند؛ سومین وظیفه عمده GIS سازماندهی و مدیریت داده ها است به نحوی که دسترسی به اطلاعات به سهولت امکان پذیر می باشد و با کمک GIS می توان محوطه های باستانشناختی شناسایی شده را بر روی نقشه هایی با کیفیت بالا نمایش داد.

از کاربرد های GIS تحلیل، برنامه ریزی و ارزیابی در مقیاس بزرگتر برای یاری رساندن به تحقیق برای تنظیم و ارزیابی خط مشی دولت مرکزی و محلی با توجه به جنبه های مختلف برنامه ریزی کالبدی و زیست محیطی از یک طرف و برنامه ریزی اقتصادی یا استراتژیک از طرف دیگر به کار می روند[2] که نمونه آن را در سازمان میراث فرهنگی می توانیم ببینیم.

مواد و روشها جغرافیای منطقه مورد مطالعه

آمل در طرفین رود هراز در 52 درجه و 21 دقیقه طول شرقی و 36 درجه و 25 دقیقه عرض شمالی، از نصف النهار گرینویچ واقع شده است[3] و از شمال به شهرستان محمود آباد، از شمال شرقی به شهرستان بابلسر، از شرق به شهرستان بابل، از جنوب به استان تهران و از مغرب به شهرستان نور محدود است و 13 درصد از مساحت کل استان را به خود اختصاص داده است - شکل شماره . - 1 این شهرستان در فاصله 18 کیلومتری جنوب دریای خزر و 6 کیلومتری شمال پیشکوه البرز و 181 کیلومتری شمال شرقی تهران با 80 متر ارتفاع از سطح دریای آزاد و 108 متر ارتفاع از سطح دریای خزر می باشد.[4]

برای دسترسی به شهرستان آمل سه راه مهم وجود دارد: جاده آمل- تهران به درازای 201 کیلومتر؛ جاده آمل- ساری به درازای 72 کیلومتر؛ جاده آمل- محمودآباد - کرانه دریا - به درازای 22 کیلومتر؛ جاده آمل- چمستان 25 کیلومتر. رودخانه هراز از وسط شهر آمل می گذرد. این رود تنها رود جاری در شهرستان آمل می باشد که از رودخانه های دایمی استان مازندران محسوب می شود. در نواحی کوهستانی در فصل زمستان و اوایل بهار پر آب و در تابستان کم آب است.

زمین شناسی عمومی منطقه

برای شناسایی زمین شناسی عمومی منطقه باید به زمین شناسی سلسله جبال البرز و دامنه ها و دره های آن اشاره کرد چرا که اکثرا داده های شناسایی شده ما مربوط به این سلسله جبال می باشد. از سلسله جبال البرز در اوستا با نام »هرا« یا »هرائیتی« یا »هارابرزائیتی« مکرر نام برده شده است و در ترجمه پهلوی »هربرز« شده که در نهایت در فارسی کنونی به » البرز« تبدیل شده است.[5]

حافظ ابرو در کتاب جغرافیایی خود البرز کوه را این طور معرفی کرده است: کوه طبرستان آن را جبال قارن نیز خوانند و این کوه بر شرقی و جنوبی بحر خزر است. این کوه به موضعی است که طول آن 76 درجه و عرض 36 درجه و شرقی آن طول 88 درجه و عرض 35 درجه است.[6] کوه های شمالی ایران - البرز - بخشی از کمربند عظیم چین خورده آلپ - هیمالیا می باشد که از کوههای آرارات در مرز ترکیه شروع شده و با امتداد باختری - خاوری به طول تقریبی 1800 کیلومتر تا کوههای هندوکش در افغانستان کشیده شده است[7] و این رشته کوهها بر اثر کوهزایی آلپی دوره ترشیاری تشکیل شده است.

بنابراین، به طور کلی ساختمان البرز در نتیجه دو کوهزایی مهم شکل گرفته است؛ یکی کوهزایی پرکامبرین و دیگری کوهزایی آلپی مربوط به دوران مزوزوییک و سنوزوییک. اولین حرکات واقعی که منجر به چین خوردگی البرز شد دردوره های زمین شناسی ماستریستن پایانی و پالئوسن اتفاق افتاد و در اثر آن محدوده فرورفتگی کاسپین در شمال به خشکی مبدل شده و موجب تشکیل جبال البرز در اوایل دوره سنوزوییک گردید؛ دومین فاز کوهزایی در اوایل و اواسط اولیگوسن اتفاق افتاده است این حرکات موجب مرتفع شدن بیشتر و فرسایش بعدی قسمت مرکزی البرز شد آخرین حرکات کوهزایی مهم البرز در اواخر پلیوسن یا اوایل پلئیتوسن اتفاق افتاده است.[8]

کوههای البرز در امتداد باختری - خاوری به طول تقریبی 600 کیلومتر جداکننده فلات مرکزی ایران از دریای خزر است.[7] به عبارتی جلگه های ساحلی استان مازندران را از قسمت داخلی ایران جدا نموده است. استان مازندران در نیمه شرقی البرز غربی و تمام البرز مرکزی و قسمتی از البرز شرقی رشته کوه البرز قرار گرفته است به عبارتی بخش وسیعی از استان مازندران در قسمت البرز مرکزی واقع شده است و البرز مرکزی وسیع ترین و پهن ترین بخش کوهستانی البرز بین دره های کرج و چالوس در باختر و رود تالار در خاور جای گرفته است.

البرز مرکزی از شمال به جنوب از سه بخش شمالی، مرکزی و جنوبی تشکیل شده است و از مهم ترین بلندیهای آن می توان از کوههای کلارستاق در بخش شمالی و کوههای بالا گردن و قله رفیع دماوند در بخش مرکزی و کوه توچال در بخش جنوبی نام برد[7] که هر سه بخش در قسمت جنوبی بحر خزر و تقریبا مطابق با کوههای قسمت جنوبی استان مازندران می باشد.

روش تحقیق

وجود شرایط زیست محیطی- جغرافیایی به عنوان یکی از عوامل و شرایط اساسی در شکل گیری محوطه های باستانی می باشد به همین منظور ابتدا نقشه رقومی شهرستان آمل با محوریت رودخانه هراز تهیه گردید و سپس طبق این نقش اولیه شهرستان آمل مورد بررسی میدانی قرار گرفت و اکثر نقاط به صورت پیمایشی بررسی شد و با شناسایی هر کدام از آثار نقاط جغرافیایی آن با دستگاه GPS ثبت می گردید و نقاط بدست آمده به محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی داده شد تا در نهایت مورد پردازش و تحلیل قرار گیرد.

نتایج

به منظور یافتن ارتباط بین ویژگی های زیست محیطی و آثار باستانشناختی با استفاده از قابلیت نرم افزار G.I.S آثار باستانشناختی متعددی بدست آمد که در نتایج بدست آمده مورد تحلیل قرار گرفته اند.

رابطه بین آثار باستانشناختی و مرتع

به طور کلی، چمنزارهای کوهستانی، گیاهان زیر جنگل و گیاهان استپی مراتع شهرستان را تشکیل می دهند، این مراتع بر حسب ارتفاع و فصل مورد استفاده قرار می گیرند. مراتع ییلاقی به صورت چمنزار در ارتفاعات البرز در بالای حد جنگلهای سوزنی برگ گسترش دارند و در فصل تابستان مورد استفاده دامداران قرار می گیرند. این مراتع توأم با گیاهان جنگلی، وسعت زیادی دارند و از نظر ارزش اقتصادی جزو مراتع خوب کشور به شمار می روند.

به منظور بررسی ارتباط بین آثار باستانشناختی و مرتع ابتدا نقشه مراتع طبقه بندی شده با آثار باستانشناختی قطع داده شده است و نتایج نشان دهنده این است که بیشرین مساحت شهرستان آمل در ناحیه غیر مرتعی است 60/3 آثار را به خود اختصاص داده است و بیشترین آثار شناسایی شده در این ناحیه واقع شده است. و 25/6 درصد آثار در مراتع خوب واقع شده و 14/1 درصد آثار در مراتع ضعیف واقع گردیده اند و در شهرستان آمل مراتع عالی و فقیر ندارد بنابراین نمی توان درصدی از آثار را به آنها اختصاص داد. - شکل شماره های 2 و - 3

رابطه بین پوشش جنگلی و آثار باستانشناختی

از غرب تا شرق استان مازندران و از جلگه ساحلی تا ارتفاعات 2500 متری، جنگلهای انبوه خزری، به صورت نواری، دامنه شمالی البرز را فرا گرفته است. در این جنگلها در جهت شمالی - جنوبی و غربی-شرقی بر حسب تغییر شرایط محلی مانند آب و هوا، ارتفاع، جنس خاک و سنگها و شیب دامنه ها تغییرات گیاهی مشخصی به وجود می آید. از این نظر، مازندران یکی از نقاط نادر جهان به شمار می رود. به طور کلی، در این جنگلها غلبه با درختان پهن برگ است که تا ارتفاع 1800 متری گسترش دارند. بعد از آن تا ارتفاع 2500متری، درختان سوزنی برگ ظاهر می شوند.

بالاتر از آن، شرایط رویش گونه های درختی محدود می گردد و پوشش گیاهی به چمنزار - همانند چمنزارهای آلپی اروپا - تبدیل می شود که در بهار و تابستان سبز می شوند. در جهت غرب به شرق نیز تغییر گونه های درختی و تراکم جنگل محسوس است. جهت بررسی نقش پوشش جنگلی در پراکندگی و شکل گیری آثار باستانشناختی در منطقه؛ نشان دهنده این است که در نواحی غیر جنگلی 85 درصد آثار واقع شده اند و در پوشش 50-26 درصد؛ 2/2 درصد آثار؛ در پوشش -51 75 درصد 17 در صد آثار و در 100- 75 درصد پوشش جنگلی1 درصد و جنگل کاری شده 1/2 درصد و در قسمت بهره برداری شده و 25-1 درصد آثاری یافت نشده است. - شکل شماره - 4

رابطه بین آب و هوا و آثار باستانشناختی

به منظور بررسی تبعیت آثار باستانشناختی از آب و هوا؛ شرایط آب و هوایی به واحدهای مختلف تقسیم بندی و قطع داده شده اند و نتایج نشان می دهد که رابطه مستقیمی بین آب و هوای منطقه و آثار باستانشاختی وجود دارد در آب و هوای بسیار مرطوب57/3

رابطه بین آثار باستانشناختی و فاصله تا جاده

بررسی این رابطه نشان می دهد که با افزایش فاصله از جاده از فراوانی آثار کاسته می گردد و هرچه فاصله از جاده کمتر می گردد تعداد آثار افزایش پیدا می کند به این ترتیب که در فاصله 2-0 متری 55/6 درصد آثار و 10-2 متری 43/4 درصد آثار و 20-10 متری 1 درصد آثار پراکنده است و در فاصله بالای 30 متر آثاری یافت نشده است و این بیانگر نقش مهم شبکه های ارتباطی در شکل گیری آثار می باشد. - شکل شماره - 6

آثار باستانشناختی و فاصله آن تا رودخانه

عامل مهم که در زندگانی انسانی مدخلیت کلی داشته و اهمیت آن کمتر از هوایی نیست که در آن زندگی می کنیم آب می باشد؛ انسان اولیه در اولین مرحله زندگانی پی به اهمیت آن برده به طرف رودخانه ها و دریاها و مجاری میاه متوجه شده و ساده ترین و طبیعی ترین وسیله ایاب و ذهاب رودخانه بوده و آسانترین وسیله اعاشه و ارتزاق انسان صید ماهی محسوب می شده است. - 9 ، ص 63 - در فاصله 2- 0 متر 94/8 درصد آثار واقع شده اند و 5- 2 متر 5/2 درصد آثار واقع گردیده اند و در فاصله بالای 5 متر آثاری یافت نشده است. - شکل شماره - 7

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید