بخشی از مقاله
چکیده
هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر نگرش دانشجویان دورههای مجازی نسبت به یادگیری الکترونیکی به عنوان یک ابزار یادگیری اثربخش بود. بدین منظور از بین دانشجویان دانشکده آموزشهای الکترونیکی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1390-91، نمونهای به حجم 200 نفر با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب گردید.
برای جمع آوری اطلاعات، از مقیاس نگرش نسبت به یادگیری الکترونیکی لیاو و همکاران - 2007 - استفاده و روایی و پایایی آن محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از آزمونهای تی تکنمونهای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافتههای حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که دانشجویان دانشکده آموزش های الکترونیکی دانشگاه شیراز نگرشی مثبت نسبت به یادگیری الکترونیکی به عنوان یک ابزار یادگیری اثربخش دارند.
به علاوه، یافته ها نشان داد که بین میزان تجربه دانشجویان در استفاده از رایانه و اینترنت و نگرش آنان نسبت به یادگیری الکترونیک رابطهای مثبت و معنادار وجود دارد، در حالی که بین جنسیت و نگرش آنها نسبت به یادگیری الکترونیکی رابطه معناداری مشاهده نگردید. در نهایت، مشخص گردید که محیطهای یادگیری خودراهبر، یادگیری تحت راهنمایی استاد و محیطهای آموزش چندرسانه ای پیشبینیکننده مثبت و معنادار نگرش دانشجویان نسبت به یادگیری الکترونیکی به عنوان یک ابزار یادگیری اثربخش میباشند.
-1 مقدمه
در دنیای امروز هیچ کس بی نیاز از آموزش و یادگیری نیست و به جرأت میتوان گفت که آموزش و یادگیری عنصر اصلی زندگی انسانهاست و حیات موفق آنان به یادگیری پیوند خورده است. در دنیای به سرعت در حال تغییر که در آن از دانش و مفاهیم گرفته تا ابزارها، فنآوریها و تقریباً همه چیز مدام تغییر می کنند، تعلیم و تربیت و مسائل مربوط به آن نیز نمی توانند از دست امواج تغییر در امان بوده و به ناچار در معرض تغییرات قرار میگیرند.
به همین دلیل، امروزه دیگر نمیتوان تنها با روشهای سنتی همچون سخنرانی، دانشجویان را به سوی تحول و پیشرفت سوق داده و همگام با موج سهمناک تغییر و پیشرفت علمی حرکت نمود. از سوی دیگر، با پیشرفت علوم و فنون و تغییر نیازها و مسائل آموزشی دانشجویان، نیاز به ارائه آموزش با شیوهها و ابزارهای جدیدی است که مستلزم شناخت، تمایل و نیز توانایی اساتید و دانشجویان در استفاده از آنها می باشد. - مرزوقی و همکاران، . - 1391
امروزه، آموزش عالی با تغییرات زیادی در سطوح مختلف از محلی گرفته تا بین المللی روبروست و برای سازواری با این تغییرات تحت فشار است. کلارک - - 2006 به برخی عوامل سیاسی و اجتماعی از قبیل جهانی شدن؛ افزایش تحرکات دانشجویی؛ انتظارات در حال افزایش یا در حال تغییر دانشجویان؛ نیاز فزاینده به دسترسی به اطلاعات و انعطافپذیری در کسب آن؛ مشارکت بخش خصوصی و فشار ناشی از کمبود بودجه اشاره نموده و آنها را عوامل فشار بر آموزش عالی جهت ایجاد تغییر در فعالیتها و شیوه های آموزشی خود معرفی مینماید.
وی بر این باور است که موارد مذکور انکارناپذیر و غیر قابل برگشت بوده و دارای پیامدهای جدی برای تمام جنبههای آموزش عالی از جمله نحوه انتقال یادگیری، مدیریت، ارزیابی و پژوهش میباشند. در همین راستا، ایجاد شیوه یادگیری جدیدی تحت عنوان یادگیری الکترونیکی، با هدف ایجاد شرایط مناسبتر جهت یادگیری اثربخشتر، یکی از اقدامات آموزش عالی در جهت پاسخ به این فشارهاست.
با نگاهی به دنیای آموزشی اطراف خود در مییابیم که یادگیری الکترونیکی به عنوان یکی از ابزارهای حاصل از فناوری اطلاعات، در برنامه های درسی بسیاری از دانشگاهها گنجانده شده است، لیکن این ابزار، هنوز هم یک تکنولوژی یادگیری نسبتاً جدید است - سلیم، . - 2007 در واقع، در طی سالهای اخیر، طراحی و اجرای نظام آموزشی مبتنی بر یادگیری الکترونیکی به طرز چشمگیری رشد کرده - هوگو، - 2010 و این نوع آموزش، نقش مهمی در تدریس و یادگیری ایفا نموده است - فرانسیسکای و همکاران، . - 2009
در این بین، یادگیری الکترونیکی، به عنوان یک روش آموزشی جدید، که مکمل روشهای آموزشی سنتی است به کار میرود - وان و مکویکار، - 2004 و هدف نهایی آن ساخت یک جامعه پیشرفتهتر برای شهروندان و حمایت از خلاقیت و نوآوری آنهاست - کیم، . - 2005 در واقع، این پارادایمِ جدید، مسیر آموزش را از استاد محوری به سوی دانشجو محوری تغییر داده است - لی و همکاران، . - 2009
یادگیری الکترونیکی را میتوان به عنوان یک محیط یادگیری مجازی که در آن تعامل یادگیرنده با مواد آموزشی، همسالان و یا مربیان از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات صورت میگیرد، توصیف نمود - وان و همکاران، . - 2008 در تعریفی دیگر، اصطلاح یادگیری الکترونیکی اشاره به هر نوع آموزش به کمک ابزارهای الکترونیکی دارد، اما در اغلب موارد به آموزش ارائه شده از طریق کامپیوتر و اینترنت اتلاق گردیده و از اوایل دهه 2000 رایج گردیده است - دانشگاه ایالتی، . - 2008 اساساً، یادگیری الکترونیکی شیوه دیگری برای تدریس و یادگیری بوده و با یادگیری سنتی متفاوت است.
خان - 2000 - یادگیری الکترونیکی را شامل یادگیری مبتنی بر وب، آموزش مبتنی بر اینترنت، یادگیری توزیعشده پیشرفته و یادگیری مجازی تعریف میکند. علاوه بر این، در تعریف دیگری، یادگیری الکترونیکی شامل آموزش ارائه داده شده از طریق کلیه رسانه های الکترونیکی از قبیل اینترنت، اینترانت، اکسترانت، و اسناد فرامتنی/ فرارسانهای تعریف گردیده است - گاوینداسمی، . - 2002
در همین راستا، روزنبرگ - 2001 - اظهار میدارد که یادگیری الکترونیکی مبتنی بر سه معیار اساسی است: اولاً، یادگیری الکترونیک وابسته به وب است که آن را قادر به به روز رسانی فوری، ذخیره و بازیابی، توزیع و به اشتراکگذاری اطلاعات و آموزش مینمایدثانیاً،. از طریق یک کامپیوتر و با استفاده از اینترنت به کاربر نهایی ارائه میشودثالثاً.، یادگیری الکترونیکی بر گستردهترین دیدگاه یادگیری که فراتر از پارادایمهای سنتی آموزش است، متمرکز میباشد.
بنابراین، در یادگیری الکترونیکی، فعالیت های یادگیری حول محور استقلال یادگیرنده و اقدامات تعاملی صورت می گیرد، علاوه بر این، یادگیری الکترونیکی، مبتنی بر قالبهای چندرسانهای و فاقد ساختار است. مضافاً، یادگیری الکترونیکی، فرصتهای یادگیری همکارانه را در بین اساتید و دانشجویان و یا دانشجویان با یکدیگر ایجاد مینماید. بر اساس رویکرد روزنبرگ، یادگیری الکترونیکی فرصتهای بیشتری برای بهبود قابلیت حلمسأله، ارتقاء مهارتهای تفکر مرتبه بالاتر و دستیابی به یادگیری اثربخش فراهم مینماید.
با وجود گسترش یادگیری الکترونیکی و نفوذ قابل توجه آن به درون حوزه آموزش عالی، باید خاطر نشان ساخت کهصِرفِ در اختیار داشتن محیط و امکانات یادگیری الکترونیکی، ضمانت کنندهی موفقیت برنامههای آموزشی مبتنی بر این روش نخواهد بود، بلکه در کنار وجود فناوری، نگرشهای شخصی ذینفعان امر یادگیری در آموزش عالی، یعنی اساتید و دانشجویان نیز عاملی عمده و تأثیرگذار در استفاده فرد از فنآوری اطلاعات و یادگیری الکترونیکی است. به عبارت دیگر، درک نگرش کاربران نسبت به یادگیری الکترونیکی، ایجاد محیطهای یادگیری الکترونیکی مناسب برای تدریس و یادگیری را تسهیل مینماید.
از این رو، لازم است که ادراکات، عقاید و نگرشهای دانشجویان به عنوان ذینفعان اصلی، در مورد یادگیری الکترونیکی در سطح آموزش عالی مورد بررسی قرار گیرد. در همین رابطه، لیاو - 2004 - معتقد است که اگر دستاندرکاران آموزش الکترونیکی گرایش و دیدگاه مثبتی درباره یادگیری الکترونیکی داشته باشند، آنگاه انگیزه بیشتری برای استفاده از آن خواهند داشت.
از نظر لیاو - 2004 - ، برای طراحی محیطهای یادگیری الکترونیک اثربخش، سه موضوع را میبایست مد نظر قرار داد: ویژگیهای یادگیرنده، ساختار آموزشی و تعامل. برای ایجاد و توسعه یادگیری الکترونیکی شناخت جامعه هدف لازم است. اول از همه، ویژگیهای یادگیرنده از قبیل نگرش، انگیزه، باور و اعتماد به نفس، میبایست شناسایی گردد - پاسرینی و گرنجر، . - 2000 اساساً، یادگیری الکترونیکی دلالت بر محیطهای یادگیری خودراهبر دارد. به عبارت دیگر، کاربران در محیطهای یادگیری الکترونیکی، فرصتهای بیشتری برای دستیابی به یادگیری خودگردان دارند.
در ارتباط با ساختار آموزشی، آموزش چندرسانهای یادگیرندگان را به رشد و توسعه مهارتهای شناختی پیچیده از قبیل شناخت و درک عناصر مهم پیچیدگی مفهومی، توانایی استفاده از مفاهیم کسب شده برای استدلال و استنباط، و شایستگی در کاربرد منعطفانه دانش مفهومی در موقعیتهای جدید قادر میسازد - اسپیرو و همکاران، . - 1995 در نهایت، محیطهای یادگیری الکترونیکی امکان برقراری تعاملات گروهی بین یادگیرندگان با هم و نیز بین یادگیرندگان و مربیان را فراهم میآورد.
وقتی دانشجویان تعامل خود را با اساتید و سایر همکلاسیها افزایش میدهند، به نوبه خود، شانسشان را در زمینه ساخت دانش شخصی خود افزایش میدهند، چرا که بخش اعظم یادگیری به ناچار در درون بافت اجتماعی صورت گرفته و این فرایند، ساخت متقابل و دوجانبه شناخت و درک را شامل میگردد - برونر، . - 1971 بنابراین، بر اساس معیارهای اساسی یادگیری الکترونیکی، در طراحی محیط های یادگیری الکترونیکی سه مورد را میبایست مد نظر قرار دارد: یادگیری خودراهبر، محیطهای چندرسانهای، و یادگیری به کمک استاد. محققان زیادی جنبه های متعدد یادگیری الکترونیکی را مورد مطالعه قرار دادهاند.
- ابوسنیین و زایری، . - 2010 بسیاری از این تحقیقات نشان دادهاند که یادگیری الکترونیک، یک روش آموزشی مناسب بوده و پذیرش آسان راهبردهای جدید را برای بهبود نتایج یادگیری ممکن میسازد - وان و همکاران، . - 2008 با این وجود، برخی از محققان دیگر اشاره می دارند که دورههای یادگیری الکترونیکی هنوز هم دچار کاستی ها و کمبودهایی بوده و اکثر آنها نرخ افت بالایی دارند - مینز و همکاران، 2009؛ استونبراکر و هازلتین، 2004؛ ولش و همکاران، . - 2003
نتایج پژوهش لیاو و همکاران - 2007 - نشان داد که به طور کلی، دانشجویان ، نگرش مثبتی نسبت به یادگیری الکترونیکی دارند. به علاوه، هر چند یادگیری خودراهبر، آموزش چندرسانهای و یادگیری هدایتشده توسط مربی، همگی پیشبینیکنندههای مهمیهستند، لیکن، یادگیرندگان نگرش بسیار مثبتی را نسبت به آموزشهای چندرسانهای و نگرش نسبتاً مثبتی را نسبت به یادگیری هدایت شده توسط مربی داشتند. نتایج به دست آمده مؤید این نکته است که اکثر یادگیرندگان آموزش چندرسانهای را ترجیح داده و بسیاری از آنها بر این باورند که تعامل با دیگران امری ضروری است.
یافتههای پژوهش کرامتی و همکاران - 2011 - نیز نشان داد که عوامل مربوط به آمادگی سازمانی مهمترین تأثیر را بر روی نتایج یادگیری الکترونیکی دارند. همچنین، آموزش و انگیزه معلمان مهمترین عامل در یادگیری الکترونیکی است. الخلف و همکاران 2012 - - ، نیز در تحقیقی دریافتند که استفاده از یادگیری الکترونیکی تأثیر مثبتی در میزان یادگیری دانشجویان دارد. به علاوه، نتایج پژوهش سید نقوی - 1386 - حاکی از نگرش مثبت دانشجویان نسبت به یادگیری الکترونیکی میباشد. همچنین، در این پژوهش، عواملی نظیر استقلال، راهنمایی استادان و آموزش چندرسانهای به عنوان مهمترین متغیرهای مؤثر بر نگرش دانشجویان نسبت به مؤثر بودن آموزشهای الکترونیکی معرفی گردیه است.
از نظر لیاو - 2004 - ، یادگیری الکترونیکی فرصت های بیشتری را برای کاربر فراهم میسازد تا بتواند یک یادگیرنده فعال و خودتنظیم گردد. به عنوان مثال، در یک محیط یادگیری الکترونیکی، یادگیرندگان میتوانند زمان و روشهای یادگیری را خودشان کنترل نمایند. بنابراین، از دیدگاه یادگیرنده، یادگیری الکترونیکی یک محیط یادگیری خودراهبر است.
علاوه بر این، محیطهای یادگیری الکترونیکی کارکردهای کمکی مختلفی از قبیل آموزش مجازی مدرسساخته، کنفرانسهای مجازی، کمکها و پیشنهادات آنلاین، آزمون آنلاین، و نظارت آنلاین را فراهم میآورند. تمامی این کارکردها فرصتهایی برای اساتید جهت یک تبدیل شدن به یک مربی کمکی برای دانشجو فراهم می نمایند. علاوه بر این، محیط های یادگیری الکترونیکی هر دو نوع آموزش چند رسانهای فاقد ساختار و ساختارمند را ارائه مینمایند.
در واقع، همانگونه که محیطهای یادگیری الکترونیکی معمولاً نظامی مشارکتی، تعاملی و شبکهای همراه با محتوای چندرسانهای، ارائه مینمایند، همزمان محیط یادگیریای برای بهبود قابلیتهای حل مسأله و مهارتهای تفکر فراگیران فراهم میسازند. بنابراین، با توجه به آنچه که مطرح گردید، مشخص میگردد که خودراهبری و استقلال دانشجو در یادگیری، کمک و راهنمایی استاد به وی و نیز ارائه آموزش چندرسانهای، معیارهای اساسی یادگیری الکترونیکی برای ایجاد و توسعه محیطهای یادگیری اثر بخش میباشند. لذا، با توجه به اهمیت نگرش دانشجویان نسبت به یادگیری الکترونیکی و تأثیر آن بر استفاده از این ابزار به عنوان ابزاری مؤثر در یادگیری و نیز ملاحظه معیارهای اساسی یادگیری الکترونیکی، فرضیههای زیر در پژوهش حاضر مطرح و مورد بررسی قرار گرفتند:
-1 دانشجویان دانشکده آموزشهای الکترونیکی دانشگاه شیراز نسبت به یادگیری الکترونیکی به عنوان یک ابزار یادگیری اثربخش نگرش مثبتی دارند.
-2 بین جنسیت دانشجویان دانشکده آموزشهای الکترونیکی دانشگاه شیراز و نگرش آنان نسبت به یادگیری الکترونیکی به عنوان یک ابزار یادگیری اثربخش، رابطه معناداری وجود دارد.
-3 بین میزان تجربه دانشجویان دانشکده آموزشهای الکترونیکی دانشگاه شیراز در استفاده از رایانه و اینترنت و نگرش آنان نسبت به یادگیری الکترونیکی به عنوان یک ابزار یادگیری اثربخش، رابطه معناداری وجود دارد.
-4 یادگیری خودراهبر، پیشبینیکننده نگرش دانشجویان دانشکده آموزشهای الکترونیکی دانشگاه شیراز نسبت به یادگیری الکترونیکی به عنوان یک ابزار یادگیری اثربخش است.
-5 یادگیری تحت راهنمایی استاد، پیشبینیکننده نگرش دانشجویان دانشکده آموزشهای الکترونیکی دانشگاه شیراز نسبت به یادگیری الکترونیکی به عنوان یک ابزار یادگیری اثربخش است .
-6 آموزش چندرسانهای، پیشبینیکننده نگرش دانشجویان دانشکده آموزشهای الکترونیکی دانشگاه شیراز نسبت به یادگیری الکترونیکی به عنوان یک ابزار یادگیری اثربخش است.
-2 روش
پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشکده آموزشهای الکترونیک دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1390-91 بود که از بین آنها تعداد 200 نفر با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، مقیاس نگرش نسبت به یادگیری الکترونیکی بود که لیاو و همکاران در سال 2007 طراحی نموده بودند.