بخشی از مقاله

چکیده

دنیای غیرمادی و انتزاعی فضای مجازی، دنیایی رها از ملزومات زمانی ومکانی دنیای واقعی است. اینترنت بهعنوان َابرابزار شکلدهی و گسترش این فضا، فراهمآورنده فرصتهای مساوی برای مشارکت اجتماعی مدنی و تقویت سرمایه اجتماعی فرهنگی و انسانی کاربران بوده و در مقابل شکاف و مرزبندیهای جدید دیجیتالی را به همراه میآورد.

مقاله حاضر با هدف مطالعه تاثیرات متقابل فضای مجازی و نابرابریهای اجتماعی بر یکدیگر، درصدد است نقش شکافهای اجتماعی بر قابلیت دسترسی و استفاده از فضای سایبر را در سطوح جهانی، ملی و فردی مبتنی بر متعیّنهای سن، جنسیت، طبقه، نژاد و قومیت، زبان، پایگاه اجتماعی اقتصادی و محل سکونت بررسی نموده و در مقابل 3 رویکرد برابری، تقویت و انتقال را در زمینه اثر فضای مجازی بر نابرابری اجتماعی تشریح نماید. دسترسی تکنولوژیکی، دسترسی اجتماعی، سواد دیجیتالی و کاربرد اجتماعی در قالب چارچوب تحلیلی چِن و ولمن از شکاف دیجیتالی ارائه میشود. حاصل آنکه نقش فضای مجازی در واریانس نابرابریهای اجتماعی متأثر از بافت فرهنگی اجتماعی و نهادی هر جامعه است.

-1 مقدمه

واژه »فضای سایبر« را اولین بار ویلیام گیبسون1 در سال 1984 در رمان »نیورمنسر«2 مطرح کرد. این نویسنده این فضا را به عنوان موطن دادهها و اطلاعات موجود در یک آینده دور تاریک توصیف میکند .[1] فضای سایبر، جهان موازی دنیای واقعی و فیزیکی است که در آن رابطه انسان با کامپیوتر، پدیده نوینی را شکل داده که با شبیهسازی موجودیتهای محیط فیزیکی، فضای روانی-خیالی غوطه ورساز، امکان تعامل و داد و ستد در همه ابعاد و تعاملات شبکهای شده بین افراد وآفریدههای معنویشان را ایجاد کرده است.[2]

جوامع مختلف تحتتاثیر تحولات بسیار عظیم علمی-تکنولوژیک بهسمت جامعه اطلاعاتی و سپس جامعه سایبری در حال حرکت اند. جامعهسایبریِ متاثر از فناوری با چالشهایی چون نابرابری اجتماعی، هویتهای جدید، تمایزپذیری و شالودهشکنی نهادهایی نظیر دولت، و فرصتهایی چون نقش اینترنت و شبکههای اجتماعی در پژوهش، خلاقیت، تعامل و همزیستی جهانی، شکلگیری هویت سیال و غیره رو به رو شدهاند.[3] شبکههای اجتماعی صحنهای فراهم میآورند که کاربران میتوانند از هر جنسیت، سن، طبقه اجتماعی، نژاد و قومیتی که باشند، در آن ظاهر شده و نقش دلخواه خود را بازی کنند.[4]

اما در مقابل نگاه برابرانگارانه تاثیر فضای مجازی و ابزارهای آن بر شکاف های اجتماعی، نگاه انتقادی بر بازتولید و تقویت نابرابریهای اجتماعی با ورود به عصر و جامعه مجازی تاکید دارد. از یک سو، شواهد نشان میدهد شکاف دیجیتالی در تقاطعهای بین المللی و فراملی اجتماعی اقتصادی، تکنولوژیکی و تفاوتهای زبانی رخ میدهد. در سطح جهانی شکاف دیجیتالی وسیعی بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته وجود دارد.[5]

در دولتهای ملی، اشاعه نابرابر اینترنت در قالب متعیّنهای آشنای نابرابری اجتماعی مثل پایگاه اجتماعی اقتصادی، جنسیت، سن، نژاد و موقعیت جغرافیایی ظاهر میشود. هزینه های بالا، عدم محتوای مناسب و عدم پشتیبانی فنی مانع از استفاده جوامع محروم از مزایای اینترنت میشود. از دیگر سو، استفاده اینترنت میتواند نابرابریهای اجتماعی را به شیوههای مهمی تحت تاثیر قرار دهد زیرا اینترنت ابزار مهمتری برای جستجوی اطلاعات، یافتن شغل و مشارکت در فعالیت های مدنی و کارآفرینی شده است.

مقاله حاضر با ترکیب ادبیات مرتبط با اینترنت و نابرابری اجتماعی از اوایل دهه 1990 درصدد است تا به 3 سوال اساسی پاسخ گوید؛ آیا نابرابریهای اجتماعی با ورود به دنیای مجازی از بین میروند یا بازتولید میگردند؟ تاثیرات متقابل فضای مجازی و نابرابریهای اجتماعی چگونه است؟ و سطوح نابرابری اجتماعی در فضای مجازی کدامند؟

در پاسخ به سوالات تحقیق ابتدا اشکال متنوع نابرابری اجتماعی که بطور ناخواسته بر امکان دسترسی و استفاده از فضای سایبر در سه سطح جهانی، ملی و فردی موثر بودهاند بررسی و سپس چارچوب تحلیلی چن و ولمن[6] ارائه میگردد. سپس در قسمت تشریح نقش فضای مجازی در نابرابری اجتماعی به بررسی اثر اینترنت روی افراد، جوامع و کشورها در 3 رویکرد برابری3، تقویت4 و انتقال5 میپردازیم. رویکرد برابری معتقد است اینترنت نابرابری های اجتماعی را کاهش داده و برخی از مسائل اجتماعی عام مثل فقر یا بیسوادی را بهبود میبخشد.

رویکرد تقویت بر این ادعاست که اینترنت میتواند شکاف موجود بین غنی و فقیر - دارندگان اطلاعات و ندارندگان آن، افراد با امکان قابلیت اتصال بهتر در مقابل افرادی با امکان اتصال ضعیفتر - را بیشتر کند و رویکرد انتقال که جامعتر و مبتنی بر پایههای تجربی مستحکمتری است بر بافت فرهنگیاجتماعی و نهادی جامعه تاکید دارد. در نهایت با بررسی ادبیاتی در خصوص چگونگی محدود کردن شکاف اجتماعی در جوامع محروم، سیاستهای مخابراتی دولتی، زیرساختها، دسترسی به اینترنت در مکانهای عمومی، تحصیلات و آموزش و گسترش سواد دیجیتالی بهعنوان پیش نیازهای انتقال به یک جامعه شبکهای دانش محور تؤام با کاهش شکافهای اجتماعی و دیجیتالی معرفی میگردد.

-2 نقش نابرابری اجتماعی در قابلیت دسترسی و استفاده از فضای مجازی

شکاف دیجیتالی پدیدهی اجتماعی چند بعدی و چند سطحی است که متأثر از نابرابریهای اجتماعی در سطوح فردی، محلی، ملی و جهانی است. آمارهای اتحادیه بین المللی مخابرات6 نشان میدهد که ثبت نام در مدرسه، دستیابی به آموزش و پرورش، خوانندگان روزنامه و تنوع زبانی شاخصهای مهم جوامع دانش بنیان برای دسترسی به اینترنت و استفاده از آن هستند.[7] شکاف دیجیتالی همچنین بر اساس ویژگیهای متفاوت فردی شامل سن، جنسیت، طبقه، نژاد، قومیت و زبان، پایگاه اجتماعی اقتصادی و محل سکونت متفاوت است.

شکاف دیجیتالی جهانی؛ شکاف دیجیتالی جهانی در سطح کلان، به شکاف اطلاعاتی بین کشورهای پیشرفته و در حال توسعه اشاره دارد. بیشتر شدن فاصله میان کشورهای دارای تکنولوژی اطلاعات و کشورهای در حال توسعه، موجب به حاشیه رانده شدن کشورهای در حال توسعه و سیطرهی کشورهای توسعهیافته بر فضای مجازیخواهد شد. طبیعتاً انتظار میرود فضای مجازی مبتنی بر منافع و خواستهای کشورهای پیشرفته باشد و اشکال نابرابری در جهان واقعی در آن بازتولید شود.[2]

یکی از بارزترین جنبههای شکاف دیجیتالی، تفاوت در دسترسی به اینترنت بین کشورهای پیشرفته در مرکز سیستم جهانی و کشورهای فقیر در حاشیه میباشد که فاقد زیرساختها، منابع و مهارتهای لازم برای ورود به سیستم در عصر اطلاعات هستند.[8] آمار سازمانهای بین المللی شکاف دیجیتالی بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را در خصوص دسترسی و استفاده از اینترنت نشان میدهد. شکاف آشکار بین آنهایی که در مراکز عمده شهری با آموزش و پروش بهتر، درآمد بالاتر و امکانات بیشتر جهت اتصال به جهان توسعه یافته از نظر فرهنگی و اقتصادی دارند و آنهایی که همانند دهقانان فقیر در نواحی حاشیهای زندگی میکنند وجود دارد.[6]

شکاف دیجیتالی ملی؛ نابرابری در دسترسی به اینترنت از همان دهه اول گسترش اینترنت ایجاد شد؛ کاربران بهطور ناموزونی مرفهتر، تحصیل کردهتر، مرد، سفید پوست و از شمال آمریکا بوده و تعداد کمی متعلق به سایر کشورهای توسعه یافته بودند. نابرابری در دسترسی به اینترنت صرفا مشروط به توانایی یا منابع افراد نیست. ولمن و همکارانش اصطلاح شکاف دیجیتالی مضاعف را برای توصیف شکاف در دسترسی به اینترنت و استفاده از آن ابداع کرده اند که بوسیله هر دو عامل موقعیت جغرافیایی و پایگاه اجتماعی اقتصادی فرد منفک شده است.[9]

شکاف دیجیتالی فردی؛ شکاف دیجیتالی اغلب در جهت متعیّنهای آشنای نابرابری اجتماعی هم چون طبقه، قومیت، نژاد، زبان، جنسیت و سن و موقعیت جغرافیایی و ... پدید آمد.[10,11,12,13] ناپفر و مورس ماهیت مردسالارانه فرهنگ مجازی را بررسی کردند. در عین حال، کولکو معتقد است که اعضای - کهعمدتاً آنگلو- آمریکاییاند - جوامع مجازی جدید، ارزشهایی عمدتاً - آمریکایی - از فرهنگ بومی خود نیز با خود وارد این جوامع میکنند. فریس، مورس و کناپفر نیز معتقدند که فرهنگجنسیِ فضای مجازی میخواهد زنان را از دنیای مجازی بیرون کند.[4]

-    سن: در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه نرخ نفوذ اینترنت در میان افراد جوان به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از افراد مسن است.[6]

-    پایگاه اجتماعی اقتصادی: کاربران اینترنت در مقایسه با غیر کاربران از رفاه و    تحصیلات بیشتری برخوردارند.[14]

-    جنسیت: در سراسر جهان مردان بیشتر از زنان به اینترنت دسترسی و از آن استفاده دارند. همچنین در کشورهای کمتر توسعه یافته هنجارهای جنسیتی پدرسالارانه از موانع دسترسی زنان به اینترنت است.[15] خوانشهای ماتریالیستی از ماتریس جنسیت - تکنولوژی بر فقدان دسترسی زنان به تکنولوژی کامپیوتری و به مهارت ماشینی تاکید و مردانه شدن دایمی فضای سایبر در تعدادی از سطوح را برجسته کرده اند.

-    نژاد و قومیت: اثر کالکو و همکاران با عنوان نژاد در فرهنگ سایبر شامل آزمودن تجسم نژاد در بازنمایی ها و در فضای سایبر-فیلم، تبلیغات، بازیهای کامپیوتری، مودها و آواتار استفاده از تکنولوژی سایبر برای ساختن فضایی که در آن جا “هویت قومی و نژادی مورد سنجش قرار می گیرند، مورد بررسی قرار می گیرند و تقویت می شوند[16] ” و نیز مسائل زبان در تعامل آنلاین و دلالت های مفاهیمی از قبیل سایبورگ برای صورت بندی “قومیت های سایبر” است.  چنانکه پاستر [17] مینویسد:”استفاده غالب از زبان انگلیسی در اینترنت و نیز این حقیقت که آدرسهای ایمیل در آمریکا به تنهایی نیاز به کد کشور ندارند بیانگر بسط قدرت آمریکاست. اینترنت، کاربران آمریکایی را به صورت هنجار درمیآورد.”

دیکسون - - 1997 در بررسی دسترسی به تکنولوژی در میان گروههای قومی خاص، با انتقاد از مفهوم”خونسردی تکنولوژیک“ که در مصرف گرایی سیاهان آمریکا ظاهر میشود خاطر نشان میکند که “ایجاد محدودیت الکترونیکی” در فضای سایبر درست مانند شهرهای آمریکا وجود دارد؛ اینکه تصمیم گرفته میشود چه کسی مالک چه چیزی باشد، چه کسی در کجا کار کند، چه کسی خودی و چه کسی غیرخودی است.[18] به گفته بسیاری از منتقدان فضای سایبر غالبا سفید، مردانه و فضایی غربی باقی میماند[19]؛ اگرچه برخی از آنها در فرصتهای غیرمعمولی که ممکن است امکان رمزگشایی از سیاست نژادی فرهنگ سایبر را فراهم کند تاکید میکند.

-    طبقه؛ این پرسش که “آیا به اینترنت متصل هستی؟” میتواند نشانگر تفاوت اقتصادی اجتماعی بین افراد در اواخر دهه 1990 میلادی باشد.[20] تحقیقات دانشگاهی در مورد موضوع طبقه در ارتباطات کامپیوتر-مبنا تا حد زیادی ماتریالیستی بودهاند؛ به دیگر سخن بر روی مسائل نابرابری اطلاعاتی، نظم بخشی مجدد ساختارهای اقتصادی اجتماعی در جامعه اطلاعاتی و مسائل طرد اجتماعی از فرهنگ سایبر تمرکز کرده بودند. آئوریجی و گراهام - 1998 - 7 یک گونه شناسی8 مفید، روشن و بازنمایانه از آن چه که آنها “معماری اجتماعی فضای سایبر” می نامند ارائه کرده اند. آن ها سه گروه کلیدی را شناسایی میکنند:

1.    “کابران اطلاعاتی:“ 9 یک گروه برگزیده از کارکنان خدماتی فراملی، که از مهارت و دانش برای دسترسی به موقعیت های تسلط در اقتصاد دیجیتالی برخوردارند - نخبگان دیجیتال - .

2.    “استفادهکنندگان اطلاعاتی:“ 10 کارکنانی که تحرک و تمکن مالی دارند که اتصال اصلی آن ها با اقتصاد دیجیتال همانند مصرف کنندگان تله ماتیک خانگی11 است.

3.    گروه “آفلاین:” گروه های بیکار یا دارای کار سطح پایین حاشیه ای و “مرعوب تکنولوژی“ 12که فاقد منابع مالی برای مشارکت کامل در فرهنگ سایبر هستند - طبقه پایین دیجیتال - . این نوع از قطبی شدن اجتماعی به طور خاص مرتبط با تغییر تدریجی اینترنت به یک “شاهراه اطلاعاتی” است که از نظر بسیاری از منتقدان باعث کاهش ایدهآلهای دموکراتیک و مشارکتی ارتباط بسیار به بسیار13 به نفع تولید شرکتی و مصرف هدفمند می شود.[21]

هولدرنس نیز با ترسیم نابرابری جهانی اطلاعاتی، نتیجه گیری میکند که “بیشترین و آشکارترین شکافهای شمارش پذیر در فضای سایبر، شکاف هاییاند که بر این امر که فرد در کجا زندگی می کند و چه مقدار پول دارد مبتنی هستند.[22] ” نتیجه تحلیل فرانک وبستر و رابینز - 1998 - نشان میدهد که اعضای طبقه شرکت فراملی هنوز از همان قدرت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برخوردارند که در گذشته مختص نخبگان تجاری قبل از عصر دیجیتال بوده است؛ آن ها تنها سرمایه سایبر را نیز به دارایی های خود افزوده اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید