بخشی از مقاله

چکیده

در شرایط کنونی جامعه جهانی و با رشد روز افزون فنآوري اطلاعات در حوزه هاي مختلف علوم و فنون، توسعه امري حیاتی و اجتناب ناپذیر و از اولویت هاي اساسی کشور ماست . در این میان ، زبان نیز از ابزارهاي مهم توسعه بشمار می رود . پر واضح است که بکارگیري روزافزون و استفاده غیر معقول از واژه هاي بیگانه در زبان فارسی این باور را در اذهان عموم و بعضاً متخصصان کشور بوجود آورده است که زبان فارسی در ارائه مفاهیم علمی و تخصصی ناتوان است .

در این مقاله ، ضمن بررسی وضعیت کنونی زبان فارسی و نقشی که این زبان می تواند به عنوان زبان علم در شکوفایی و تولید علم داشته باشد قابلیت هاي واژگانی آن را براي رسیدن به این مهم مورد بررسی قرار می دهیم . براي این منظور فرآیندهاي واژه گزینی در زبان فارسی را مد نظر قرار داده و نشان خواهیم داد که تنها زبانهایی می توانند به عنوان ابزاري مفید و کارآمد در خدمت توسعه فراگیر جامعه قرار گیرند که بتوانند در زمان و متناسب با مقتضیات با استفاده از فرآیندهاي واژگانی ، صرفی و نحوي و قابلیت انطباق در نظامی خود جوش پاسخگوي نیازهاي توسعه باشند . سعی اصلی در این مقاله یافتن پاسخ براي این سوال است که آیا زبان فارسی از تمهیدات لازم و یا به عبارت دیگر انطباق خودجوش براي همراهی با آهنگ توسعه در کشور برخوردار است ؟

مقدمه

در شرایط کنونی و همراه با رشد روز افزون علوم و فنون ، توسعه براي کشور ما امري حیاتی و اجتناب ناپذیر است و لذا همه چیز و از جمله زبان فارسی باید در خدمت توسعه باشد . بدیهی است که در فرآیند توسعه ، زبان نیز باید توان مواجهه با شرایط بحرانی را داشته و موفقیت آن مرهون انعطاف پذیري در همه ساخت ها و الگو هاي زبان است تا بتواند به سرعت با نیازهاي جدید ناشی از تحولات اجتماعی منطبق گردد .

این قابلیت امري ذاتی و قابل تعمیم بر همه زبانهاست اما بروز آن را در فارسی می توان ناشی از آزادي عمل کامل اهل زبان در طرح ، ارائه ، اجرا و پذیرش نوآوري هاي مورد نیاز در همه جنبه ها و شئون زبان دانست که این خود ناشی از قابلیت انطباق زبان فارسی براي نیازهاي توسعه است  اما انتظار توسعه از زبان چیست ؟ آیا لازمه توسعه برخورداري از پشتوانه ادبی غنی براي زبان است ؟ پر واضح است که عدم برخورداري از ادبیات غنی حداقل در فرآیند اقتصادي توسعه خللی ایجاد نمی کند . البته بعد فرهنگی توسعه امري است متفاوت که قصد پرداختن به آن در این مجموعه نیست اما از آنجاییکه پیرامون جنبه فرهنگی توسعه هنوز اتفاق نظر وجود ندارد بویژه آنکه جامعه ما اصولاً درصددپذیرش فرهنگ جوامع توسعه یافته نیست بنابراین جنبه هاي فرهنگی توسعه را نباید فعلاً با جنبه هاي اقتصادي آن در آمیخت .

آیامنظور از همراهی زبان با توسعه همان فرآیند سره سازي فارسی و پالایش آن از واژه هاي بیگانه است و آیا بدون پالایش این زبان و حفاظت از آن در مقابل هجوم واژه هاي بیگانه توسعه امکان پذیر نخواهد بود ؟ پاسخ به این سوال منفی است در جوامع توسعه یافته هم هنوز پالایش زبان صورت نگرفته است و بعید است که در آینده هم چنین امري انجام پذیرد .

پس یک زبان براي پاسخگویی به نیازهاي توسعه باید از چه قابلیت هایی برخوردار باشد . مهمترین قابلیت مورد انتظار از زبان در فرآیند توسعه آن است که بتواند نیارهاي ارتباطی را به سادگی ، به وضوح و به صورتی فراگیر و همراه با مقتضیات زمان برآورده سازد . لازم به توضیح است که نیازهاي ارتباطی توسعه نیازهاي ثابت نیستند بلکه به سرعت تغییر می کنند و همواره نیازهاي ارتباطی جدیدي پیش روي زبان قرار می گیرد ، لذا زبان باید داراي نوعی مکانیسم خودکار و خودجوش براي پاسخگویی به نیازهاي جدید باشد

بدیهی است که فهرست باز واژگان زبان و اصل نسبیت در زبان - Langauge relativity - این قابلیت را به زبان می دهد که همراه با ظهور پدیده هاي جدید و افزوده شدن آنها به فرهنگ جوامع زبانی سخنگویان ، واژه هاي مربوط به آنها نیز در زبان خلق شده و به فهرست واژگان افزوده شوند . اما ، در این میان سوال اصلی این است که آیا زبان فارسی از مکانیسم هاي لازم براي استفاده از این قابلیت و انطباق خود با نیازهاي توسعه برخوردار است ؟ براي پاسخ به این سوال ضروري است ابتدا توضیحی مختصرازنظام زبان ارائه گرددوسپس وضعیت زبان فارسی دراین خصوص مورد بررسی قرار گیرد .

-2 نظام خودجوش زبان ، توانش و کنش زبانی

نظام زبان یکی از پیچیده ترین نظام هایی است که بشر در طول زندگی خود با آن سر و کار دارد . بدین معنی که انسان می تواند با تعداد معدودي قاعده زبانی و نیز واژگان محدودي که در ذهن خود جاي داده و بخشی از دانش یا توانش زبانی - Language competence - او را تشکیل می دهند تعدادي بیشماري جمله تولید کند و آنها را در شرایط مختلف بکار ببندد و به همین ترتیب جمله هایی را که دیگر سخنگویان تولید می کنند شنیده و ادراك نماید - کنش زبانی Language . - Performance بدیهی است که این نظام پیچیده داراي ویژگی هاي خاص خود می باشد که آن را از سایر نظام هاي ارتباطی بشر متمایز ساخته و در جایگاه برتر خود قرار می دهد

از جمله این ویژگی ها می توان به فرآیند تغییر در زبان - - Language change اشاره نمود . منظور از این فرآیند این است که بخش هاي مختلف زبان از قبیل بخش آوایی یا تلفظ ، بخش واژگان و حتی بخش نحوي دستخوش تغییرات موجود در زبان می گردند . البته چنانکه ملاحظه می شود این تغییرات بیشتر در سطح واژه ها اتفاق می افتد و همواره کلماتی در زبان خلق شده و به فهرست واژگان آن زبان اضافه می گردند در حالیکه بعضی از کلمات با گذشت زمان از این فهرست حذف می شوند .

دلیل این امر را می توان در این واقعیت جستجو کرد که واژه هاي زبان فارسی انعکاسی از پدیده ها و عناصر مادي و غیر مادي فرهنگ جامعه سخنگویان این زبان هستند . با ایجاد یک مقوله یا عنصر فرهنگی واژه اي به آن افزوده و با حذف یک عنصر فرهنگی واژة معادل آن در زبان فارسی نیز از بین خواهد رفت . بنابراین تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی به چگونگی سیر و تکامل زبان امري اجتناب ناپذیر است

در بسیاري از موارد فارسی زبانان براي حل این مشکل به زبانهاي دیگر مراجعه کرده و در صورت لزوم و به منظور پر کردن خلاء هاي واژگانی کلماتی را از این زبانها در گفتار خود وارد می نماید . این پدیده را در اصطلاح قرض گیري زبانی - - Language borrowing می نامند . قرض گیري زبانی به معنی انتقال بعضی از عناصر زبانی بخصوص واژگان از یک زبان به زبان دیگر است .

به عبارت دیگر ، هر زبان در صورت لزوم ممکن است بعضی از عناصر زبانی را از سایر زبانها به عاریه گرفته و در اختیار سخنگویان خود قرار دهد . هاگن - 76 :1950 - قرض گیري زبانی را دوباره سازي الگوهاي یک زبان در زبان دیگر می داند و بنابر تعریف آرلاتو - 123:1972 - قرض گیري زبانی روندي است که طی آن یک زبان یا گویش عناصري را ازیک زبان یا گویش دیگردرخود می پذیرد .

به نظرهارتمن و استورك - 23:1972 - قرض گیري زبان عبارتست از رواج عناصري از یک زبان یا گویش در زبان یا گویش دیگر از طریق تقلید یا برخورد . چنانکه خواهیم دید معمول ترین نوع قرض گیري ، قرض گیري واژگانی است که بیشتر به عنوان راه اصلی براي نامیدن پدیده هاي قرض گیري فرهنگی به کار گرفته می شود ، یعنی هنگامی که یک پدیده جدید مادي و غیر مادي وارد جامعه اي می شود همراه با نیازهاي ارتباطی در اجتماع لزوم نامگذاري آن نیز مطرح می گردد . واقعیت امر این است که زبان هاي طبیعی بالقوه داراي قابلیت انطباق طبیعی با شرایط اجتماعی جدید می باشند . منظور از قابلیت انطباق طبیعی آن است که سخنگویان زبان ، یعنی همه افراد جامعه زبانی اعم از با سواد و بی سواد به طور ناخودآگاه و با تکیه بر شم زبانی خود را با شیوه هاي مختلف براي پاسخگویان به نیاز ارتباطی آماده می سازند و البته این امر به طور خودجوش و بدون آموزش رسمی یا غیر رسمی به انجام می رسد

با وجود این درپاره اي از موارد این استعداد در یک زبان از بین می رود . جوامعی که نوعی سکون اجتماعی بر آنها حاکم می گردد و براي مدتی طولانی هیچ گونه تحول ، تغییر یا تبادلی در وضعیت اجتماعی آنها رخ نمی دهد براي مدتی طولانی که معمولاً چند نسل زبانی را شامل می گردد ، آن جامعه با هیچ نوع نیاز ارتباطی جدیدي مواجه نمی گردد ، در نتیجه توانایی ایجاد تحول در زبان نیز از بین می رود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید