بخشی از مقاله
چکیده
یکی از قواعد مهم وارزشمند وتاثیر گزار در فقه اسلام قاعده ی » لاضرر ولاضرار « می باشد که برگرفته از حدیت معتبر ومستند رسول اکرم - ص - می باشد.
قاعده لا ضرر از جمله قواعدی است که پویائی و جامعیت سیستم حقوقی اسلام را تامین کرده و می تواند راهگشای مشکلات نو پیدا باشد ، در طول تاریخ فقاهت این قاعده همواره مورد توجه فقها بوده و تبیین بسیاری از احکام عبادی بر اساس آن صورت گرفته است ، فقیهان در این قاعده نظریات گوناگونی ارائه کرده اند، به ویژه حضرت امام خمینی - ره - که در این بحث از دیدگاه نو و متفاوتی برخوردارند،به نظر امام خمینی - ره - مفاد لاضرر نهی است اما نه نهی الهی بلکه نهی سلطانی وحکومتی که از جانب پیامبر - ص - به عنوان رهبر وحاکم جامعه اسلامی صادر شده است . حکومتی به آن استناد می شود بویژه قاعده لاضررباحکم حکومتی ارتبات نزدیکی دارد و در اکثراحکام که امام خمینی - ره - آنرا یک حکم حکومتی وسلطنتی میدانند
. حکم حکومتی ، حکمی است که ولی جامعه بر اساس ضوایط پیش بینی شده و طبق مصلحت عمومی برای حفظ سلامت جامعه و... مقرر داشته است.
احکام حکومتی گاهی بطور مستقیم توسط شخص حاکم صادر می شوند و گاهی به صورت غیر مستقیم و توسط ابزار ولایی او مانند قوای سه گانه..
این پژوهش با توجه به اهمیت موضوع وکاربرد قاعده لاضرر در بیشتر ابواب فقه و احکام حکومتی ، حقوق مدنی ایران و دیگر حقوق ومسائل نووجدید دنیای معاصر،ودیدگاه نو وجدیدوویژه ی امام خمینی - ره - تهیه و تدوین گردیده است .
مقدمه
در عصر غیبت امام معصوم - ع - ، فقهای جهان اسلام با الهام و بهره گیری از منابع معتبر، قواعد فقهی بسیاری رااستخراج واستنباط کرده اند،قاعده هایی که گاهی در یک باب از ابواب فقه وگاه در ابواب مختلف وگاهی در سرتاسر فقه گسترده شده اند ، قاعده هایی که به فقه اسلام نشاط وشادابی میدهند وآن را به روز ونو کرده و موجبات پویایی آن را فراهم می نماید، این پویایی ونشاط وبه روز بودن فقیه را در پاسخ گویی به مسائل نو پیدا وجدید جهان اسلام یاری می کند واین از ویژگی فقه پویای شیعه است .
قاعده لاضرر، یکی از قاعده های فقهی و بلکه معروفترین و مشهورترین قواعد فقهی است که در بسیاری از ابواب فقه اسلامی،جمله:از طهارت، وصیّت، نکاح، طلاق، دِین و .... کاربرد وسیعی دارد و جایگاه خاص و ویژه ای به خود اختصاص داده است .
این قاعده از متن حدیث مشهور نبوی » لاضرر و لاضرار«، گرفته شده و اهمیت آن به حدی است که در طول تاریخ فقاهت، نظرات مختلفی پیرامون مفاد و آثار آن ارائه شده است؛ و بسیاری از فقه های بزرگ از گذشته تا کنون در تالیفات وتقریرات و مباحث خود به آن پرداخته و رساله ها یا کتب مختلف ومستقلی به آن اختصاص داده اند که در بعضی از آنها به نظرات ومطالب نو وجدید بر می خوریم که جای تامل و تدبر بیشتری دارد.
اما در عصر کنونی فقیه عالیقدر ومرجع بزرگ شیعیان امام خمینی - ره - دیدگاهی نو وجدید بیان داشته اند که همه ی دیدگاه ها را تحت تأثیر قرار داده است .
به نظر امام خمینی - ره - مفاد لاضرر نهی است اما نه نهی الهی بلکه نهی سلطانی وحکومتی که از جانب پیامبر - ص - به عنوان رهبر وحاکم جامعه اسلامی صادر شده است .
باوجود اتفاق نظر فقهای شیعه و سنّی در کلیت و مبنای قاعده لاضرر که اصل 40 قانون اساسی ایران از آن گرفته شده است محدوده کاربرد این اصل دچار ابهامات فراوانی است ؛ و دلیل آن هم گستردگی موضوع و نظرات متفاوت و گاهاً متضاد است .
دراین مقاله بر آنیم تا جایگاه قاعده لاضرر در احکام حکومتی و همچنین نظر ودیدگاه امام خمینی را مورد بررسی قرار دهیم ودر پایان نمونه ها ومصادیق احکام حکومتی با عنایت به لاضرر را ذکر نماییم .
-1 قاعده لاضرر
- 1-1 تعریف وتوضیح قاعده لاضرر
این قاعده از قواعد معروف ،بنیادی ومهم فقه اسلامی است که نقش عمده ای در استنباط احکام ویا تعدیل آنها دارد . بر اساس نظریه ودیدگاه امام خمینی - ره - مفاد آن نهی حکومتی وسلطانی است و در اکثر کتب فقهی ئاصولی به آن پرداخته شده و احکام فراوانی از آن استخراج کرده وآن را به عنوان دلیل اثبات وادله ی احکام به کار برده اند .
لزوم جبران ضرر غیر، قدیمی ترین مفهومی است که از مسئولیت مدنی به جای مانده است و همه ی قواعد دیگر از این منبع سرچشمه می گیرند. در حقوق اسلامی قاعده ی لاضرر همین نقش را دارد زیرا این قاعده یکی از مشهورترین قواعد فقهی است که در بیشتر ابواب فقه از آن استفاده می شود.
اهمیت قاعده لاضرر به حدی است که بسیاری از فقهای بزرگ از گذشته تا کنون در تالیفات و تقریرات خود به آن پرداخته و کتب یا رساله های مستقلی به آن اختصاص داده اند.
این قاعده یکی از قاعده های فقهی و بلکه مهمترین و قدیمی ترین آنهاست که در بابهای مختلف فقه از جمله عبادات ، معاملات و... کاربرد دارد و در سرتاسر فقه جاری است.
فقهای قدیم و جدید در کتب فقهی و حدیثی خود آنرا نقل کرده و در بسیاری از موارد به آن استناد کرده اند تا جایی که »فخر المحققین« برای آن ادعای تواتر نموده است
بر اساس مدعای مشهور قاعده لاضرر و لاضرار از احکام ثانویه و حاکم بر احکام اولیه می باشد که مفاد آن نفی هر حکم شرعی است که موجب ضرر شود.
شیخ انضاری فرموده است که این قاعده بسیاری از احکام شرعیه ی اولیه را در صورت ضرر بر می دارد مانند : وجوب نماز یا روزه و... مبنای این قاعده حدیث مشهور نبوی است که فرموده :
» لاضرر و لاضرار فی الاسلام « براساس این قاعده احکام الهی اعم از وضعی یا تکلیفی بر مینای نفی ضرر بر مدرم وضع شده اند.
چنانچه مشمول قوانین و مقررات اجتماعی در موارد خاص ، موجب زیان بعضی توسط بعضی دیگری گردد ، آن قوانین مرتفع اند. این قاعده که خود حکم شرعی است ، به موجب آن ایراد ضرر و زیان به دیگری نفی شده ، واحکام ضرری را از بین می برد. درباره آن دیدگاه های گوناگونی مطرح است از جمله اینکه عده ای گویند حکم وضعی است که اثبات ضمان می کند ، یا حکم تکلیفی و از محرمات شرعیه است.
امام خمینی - ره - نیز عقیده دارند که لاضرر یک حکم حکومتی است
حاکم شرع براساس این قاعده عقلایی اجازه دارد جلوی ورود ضرر را بگیرد یا آنرا متوقف کند و به طورخلاصه بهترین مدرک و استناد برای جلوگیری از هرگونه ضرر قاعده »لاضرر ولاضرار« می باشد.
با توجه به ظاهر نفی ضرر در قاعده میتوان گفت هر کس موجب ورود ضرر وزیان به دیگری شود ضامن است وباید آن ضرر را جبران کند
این قاعده کلی است وبه باب یا مورد خاصی محدود نمی شود اما با عمل چندان فاصله ای ندارد ، و بیان حکم کلی موارد ضرری است که تطبیق آن بر مورد خاص بدون فاصله در دسترس است
سیوطی در کتاب الاشباه و النظائر می گوید : »بدان اکثر مسائل فقه مبتنی براین قاعده است از جمله: همه انواع خیارات مانند: خیار وصف ، خیار شرط ، خیار عیب و...
حدیث لاضرر که مبنای قاعده لاضرر است ، از احادیث مشهور در میان فقهای شیعه واهل تسنن می باشد که به سه شکل در روایات امده که عبارتند از :
-1 لاضرر و لاضرار
-2 لاضرر و لاضرار فی الاسلام
-3 لاضرر و لاضرار علی المومن آنچه که مورد تایید همه و متواتر و مشترک است جمله ی لاضرر و لاضرار می باشد.
1 -مفاد قاعده لاضرر از دیدگاه امام خمینی - نهی حکومتی وسلطانی -
بر اساس دیدگاه امام نفی در حدیث لاضرر ولاضرار ، به معنای نهی است ، ولی این نهی ، حکم شرعی الهی نیست بلکه نهی در اینجا حکم مولوی سلطانی است !
وجه صدور آن از پیامبر - ص - این است که ایشان حاکم وسلطان بر امت اسلامی است . البته این نظریه مشتمل بر مقدماتی است که به آنها خواهیم پرداخت
بر اساس دیدگاه امام خمینی - ره - پیامبر اکرم - ص - دارای سه نوع مقام بوده است : -1 مقام اول : نبوت و تبلیغ رسالت در این مقام ایشان پیام آور الهی است و فقط نقش سخنگو و مبلغ را دارند و به تبلیغ احکام ظاهری و واقعی اسلام از طرف خداوند مامور است وچیزی از خود بیان نمی کند ، فقط نظر شرع مقدس را بیان می کند . مانند مجتهد نیست که از کتاب و سنت استفاده کند ، کارش تبلیغ ورساندن پیام الهی است .