بخشی از مقاله

چکیده

در دنیای واقعی عوامل بسیاری بر روی مسیر بحرانی تأثیر میگذارند. شناسایی مسیر بحرانی و شاخصهای تأثیرگذار بر روی آن، در مدیریت پروژه، نقش مهمی دارد. پژوهش حاضر از زمره پژوهشهای توسعهای است که به کاربرد تحلیل پوششی دادههای فازی در کنترل پروژه و شناسایی مسیر بحرانی پرداخته شده است.

در این مقاله با بررسی عوامل تأثیرگذار بر روی پروژه و بهرهگیری از تحلیل پوششی دادههای فازی، کارایی نسبی مسیرها تعیین گردیده؛ سپس بر اساس کارایی نسبی، مسیر بحرانی مشخص و مسیرها رتبهبندی شدهاند. در انتها به تحلیل مسیرها پرداخته شده و به مقایسه نتایج این روش با روش تصمیمگیری چند معیاره پرداختهایم.

بهرهگیری از کارایی نسبی برای مدیران این امکان را فراهم میکند؛ تا بتوانند مسیرها را از لحاظ کارایی نسبی با یکدیگر مقایسه کنند؛ به عدم اتلاف یا اتلاف منابع در مسیر بحرانی پی برند؛ و در سه حالت خوشبینانه، واقعبینانه و بدبینانه مسیرها را بررسی کنند و تصمیمگیری نمایند. همچنین برای مدیران قابلیت محاسبه میزان کاهش کارایی نسبی کل پروژه، درصورتیکه به اجبار یا دلخواه بخواهند مسیر بحرانی را تغییر دهند فراهم میکند.

-1 مقدمه

تحلیل پوششی دادهها یکی از ابزارهای قدرتمند مدیریتی میباشد که قادر است مدیریت را در جهت نیل به اهداف عالی سازمان و در جهت استفاده بهینه از منابع و تخصیص آنها و در نهایت کسب سودآوری بیشتر، یاری رساند - صالحی و دباغ, . - 1391 تحلیل پوششی دادهها، یک برنامهریزی ناپارامتریک ریاضی برای محاسبه کارایی نسبی واحدهای تصمیمگیری است.

در این روش واحدهای کارا را از واحدهای ناکارا جدا نمود و به بررسی شناخت علل ناکارآمدی واحدهای ناکارا میپردازد - میر جلیلی, میر دهقان, و دهقان خاوری, . - 1389 در مواردی نیز با استفاده از تحلیل پوششی دادهها به ترکیب واحدهای ناکارا پرداخته و با استفاده از واحدهای مجازی میتوان واحدهایی طراحی کرد که با ورودی کمتر، خروجی بیشتر یا مساوی شرایط اولیه را داشته باشند و شرایط بهینه را برای استفاده از منابع فراهم کنند

بهرهگیری از تحلیل پوششی دادههای فازی در مدیریت پروژه و تعیین مسیر بحرانی، این امکان را برای مدیران فراهم میکند؛ تا ضمن شناخت اصلیترین، کاراترین و مهمترین مسیر یا به عبارتی همان مسیر بحرانی - گلشنی , - 1389 در جهت نیل به اهداف سازمانی گام بردارند. تعیین کارایی نسبی در تحلیل پوششی دادهها این امکان را میدهد تا با معرفی کاراترین مسیر، بتوانند مسیرها را نیز از منظر کارایی با یکدیگر مقایسه کنند.

همچنین درصورتیکه مسیر بحرانی بهدلخواه یا اجبار تغییر کند با این روش میتوان به میزان کاهش کارایی نسبی کل پروژه پی برد. گاهی اوقات در هنگام اجرای پروژهها با فعالیتهایی برخورد میکنیم که به دلیل عوامل تأثیرگذار متفاوتی بهموقع به پایان نمیرسند و درصورتیکه در مسیر بحرانی فعلی - تنها با در نظر گرفتن عامل زمان - قرار نداشته باشند مسیر بحرانی پروژه را تغییر میدهند. شناسایی عوامل تأثیرگذار بر روی پروژه نظیر زمان، هزینه، کیفیت و... ما را در شناسایی مسیر بحرانی هدایت میکند

عوامل زیادی بر روی پروژهها تأثیرگذار هستند . شناسایی این عوامل و سپس در نظر گرفتن اثرات تمامی عوامل بر روی فعالیتها مدیران پروژه را در جهت شناسایی اصلیترین مسیر - مسیر بحرانی - کمک میکند. در استانداردهای مدیریت پروژه 9 عامل تأثیرگذار - سطح دانش - آمده است که در این مقاله چهار عامل تأثیرگذار زمان، هزینه، ریسک و کیفیت موردتوجه قرار گرفتهاند - PMI standards, 1996 - ؛ و این سبب شده گاهی برخی مسیرها که زمان بیشتری دارند بهعنوان مسیر بحرانی شناخته نشوند. زیرا عوامل دیگر اثر زمان را کمتر میکند. و چندین عامل با هم مورد بررسی قرارگرفتهاند.

در پروژهها شناسایی مسیر بحرانی به مدیران کمک بسیاری میکند تا بتوانند پروژهها با موفقت بیشتری به پایان برسانند. به عبارتی اصلیترین مسیر، مسیر بحرانی نقش بسزایی در نحوه کنترل پروژه و برنامهریزی مدیران دارد. در این پژوهش به دنبال آنیم که به سؤالات زیر پاسخ دهیم. چه شاخصهایی در تعین مسیر بحرانی تأثیرگذارند؟ مناسبترین روش برای تعیین مسیر بحرانی چیست؟ کارایی نسبی واحدها به چه صورت محاسبه میشود؟ آیا در مسیر بحرانی اتلاف منابع وجود دارد یا نه؟ کارایی هر یک از مسیرها در سه حالت خوشبینانه، واقعبینانه و بدبینانه به چه صورت است؟ و مزیت استفاده از روش تحلیل پوششی دادهها به تکنیکهای تصمیمگیری چند معیاره در تعیین مسیر بحرانی چیست؟

- 2 مبانی نظری تحقیق

پیشینه: سوخکیان و همکاران در مقالهای با در نظر گرفتن سه فاکتور هزینه، ریسک و زمان مدلی ارائه کردند و با بهرهگیری از آن به تعیین مسیر بحرانی پرداختند. آنها در مدل خود با تعین ضریبی به نام TCR که از سه عنصر زمان و هزینه و ریسک تشکیل شده است مسیر بحرانی را مشخص کردهاند. در مدل ارائه شده توسط سوخکیان ابتدا به فعالیتها، زمان و هزینه را اختصاص دادهاند؛ سپس میزان ریسک هر فعالیت را همراه با دو فاکتور زمان و هزینه در نظر گرفته و ضریب TCR هر فعالیت را به دست آوردهاند

نادرپور و همکاران در پژوهشی به بهینهسازی تخصیص منابع به فعالیتهای پروژه با استفاده از مدل دیاگرام منابع بحرانی پرداختهاند. تکنیک دیاگرام بحرانی روش تعمیمیافتهای از تکنیکهای کنترل پروژه مرسوم CPM و PERT در مورد بهینهسازی استفاده از منابع توسط فعالیتها در پروژه و تهیه برنامه زمانبندی میباشد

برزینپور و همکاران به حل مسئله زمانبندی پروژه تحت شرایط محدودیت منابع با استفاده از الگوریتم فرا ابتکاری زنبورعسل پرداختند. آنها در پژوهش خود به حل مسئله PCPSP پرداختهاند سپس نتایج را تحلیل نمودهاند

امیری و همکاران در پژوهشی با بهرهگیری از تکنیک تصمیمگیری چند شاخصه فازی با در نظر گرفتن فاکتورهای زمان، هزینه، ریسک و کیفیت به تعیین مسیر بحرانی پرداختند. آنها در الگوریتم پیشنهادی خود به دلیل عدم قطعیت در برخی اطلاعات با استفاده از منطق فازی به کمک روش تاپسیس فازی مسیر بحرانی را شناسایی کردهاند

فعالیتیک: پروژه متشکل از تعدادی فعالیت است که معمولاً به شکل کارها، عملیات و یا وظیفهها مشخص میشوند. بهمنظور اتمام موفقیتآمیز یک پروژه، هر یک از فعالیتهای پروژه باید بهصورت کامل انجام شوند. برای انجام هر فعالیت ممکن است یک یا بیش از یک روش انجام وجود داشته باشد. روش انجام هر فعالیت مشخصکننده طول زمان انجام فعالیت است که بر اساس پریودهای زمانی اندازهگیری میشود. همچنین روش انجام فعالیت مشخصکننده میزان منبع موردنیاز فعالیت از هر یک از منابع موجود است. اجرای هر حالت فعالیت مستلزم زمان و بهکارگیری منابع معین است

مدیریت پروژه: پروژه: مجموعهای از فعالیتهایی میباشد که با هدف خاصی اجرا میشوند. مدیریت پروژه شامل برنامهریزی، کنترل و مدیریت زمان، منابع و هزینهی فعالیتهای هر پروژه است که زمان از اهمیت بیشتری برخوردار است

مسیر: مسیر راهی است که از گره آغازین شروع شده و به گره پایانی ختم میشود، طول و مشخصات یک مسیر با استفاده از مجموعه زمان و شاخصهای تأثیرگذار بر اجرای فعالیتهای موجود در مسیر مشخص میشود. طولانیترین مسیر هر شبکه مسیر بحرانی نامیده میشود که تعیینکننده زمان ختم پروژه است یا به عبارتی همزمان با ختم آن پروژه هم ختم میشود. و کوچکترین تغییر در آن در زمان کل پروژه تغییر ایجاد میکند. در تعین مسیرها باید به فعالیتهای پیشنیازی هر فعالیت دقت لازم را داشت

ورودی: عواملی نظیر مواد، نیروی انسانی، سرمایه، زمین، تکنولوژی، ماشینآلات و... که برای ایجاد محصول، سود، فروش کالا یا خدمات نهایی مورداستفاده قرار میگیرند، دادهها یا ورودی نامیده میشوند

به عبارت دیگر دادهها یا ورودی عبارت است از هر عاملی که در صورت ثابت بودن سایر عوامل، افزایش آن منجر به کاهش کارایی و بهرهوری واحد تصمیم گیر شود. ورودیهای این پژوهش با بهرهگیری از استانداردهای pmbok انتخابشدهاند که شامل 3 عامل هزینه، زمان و ریسک میشوند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید