بخشی از مقاله
خلاصه:
تمرکز اصلی این پژوهش، بحث در مورد چشمانداز کار تیمی و تاثیر آن بر عملکرد و موفقیت سازمانی است. همچنین معانی "تیم" و روحیه کاری ایجاد شده توسط آن در مسیر عملکرد سازمانی بهتر، و نیز اثر آن روی موفقیت سازمان را مشخص میکند. در سراسر این تحقیق، تمرکز بر روی سازمان و کار تیمی است و هدف این پژوهش، ارائه یک نگاه مشارکتی به کار تیمی در سازمان بوده و مسائل عمده کار تیمی را مورد بحث قرار میدهد.
از آنجا که تیم، نشاندهنده روحیه و ظرفیت کاری کارکنان در قالب یک گروه است و برای به موفقیت رسانیدن سازمان مهم میباشد، تمرکز بیشتر روی حوزههای اساسی کار تیمی، از اهمیت بالایی برخوردار است. با درنظرگرفتن موضوعات فوق، توضیحات، تعاریف، فرایندها و ابعاد گوناگون کار تیمی، مانند اندازه تیم و مزایای کار تیمی در موفقیت سازمان بیان شدهاند.
.1 مقدمه
در واقع، اینکه انسانها از ابتدای زندگی خود آموختهاند تا با یکدیگر بهعنوان "تیم" کار کنند، آنها را بهعنوان یک گونه منحصربهفرد به پیشرفتهای قابل ملاحظهای رسانیدهاست. وست2 معتقد است که انسان در سرتاسر تاریخ اجتماعی خود، زندگیکردن، عشق ورزیدن، پرورش دادن جوانترها و کارکردن با یکدیگر در گروهها را تجربه کرده است.
درک متقابل اجتماعی در مورد زندگی و عملکرد با هم ارتباط میان مردم، خانوادهها و جامعه را ایجاد میکند. کاری که با همکاری و در قالب یک تیم انجام میشود، میتواند نتایج بسیار فوقالعادهای را در مقایسه با کار انفرادی در پی داشته باشد. در جامعه انسانی، تیم را میتوان زندگیکردن، کارکردن، ایفای نقش و همکاری با دیگران برای انجام یک وظیفه خاص تعریف کرد.
بنا به نوشته جان نیواستورم و همکاران 3، "تیم، فرایند ارزشیابی عملکرد کارکنان، انتقال اطلاعات و کنکاش جهت یافتن شیوههایی برای افزایش عملکرد است". با مشاهده نزدیکتر میتوان نمونههایی از تیمهای اجتماعی را که بهصورت موثر و یا غیرموثر عمل میکنند در همه جا یافت: سازمانها، مدارس، محیطهای کاری، منزل و غیره. بلبین4، چنین بیان میکند که "هماهنگسازی روابط بین انسانها مانند یک خانه شنی است که با ذرات منحصربهفرد شن ساخته شده باشد".
علاوهبراین، یکی از پندارهای عمومی این است که مهارت اعضای تیم، از توان، توجه و عزم آنها برای انجام وظایف مهمتر است. دیگر تصور رایج این است که اعضای تیم بهتنهایی در قبال دستاوردها یا شکست در وظایفشان مسئول نیستند؛ واقعیت این است که اعضا اجزای کوچکی از تیمها هستند که تواناییهای فردی آنها روی نتایج مختلف در تیم اثرگذار است.
درون تیمها روابط کاری وجود دارد و این روابط ممکن است در سطوح مختلفی از مشارکت و رابطه بین اعضا مشاهده شود و با پیشرفت اعضا بهسوی درجات بالاتری از ارتباطات، همسویی و تعهد افزایش مییابد. تری و همکاران5، چنین توضیح دادهاند که "اگر اعضا مجبور باشند تا در شرایط پیچیده، به شیوهای کارآ با یکدیگر کار کنند، مهارتها ضروری هستند؛ تنها ابزار رسیدن به هدف، ممکن است توسعه مهارتها و روابط و درگیر نمودن اعضا در انجام وظایف - با در نظر گرفتن وظایف مشخصشده - باشد و این بهعنوان یک تعریف از تیم درنظر گرفته میشود".
وقتی اعضا در محل کار با روحیهای که آنها را قادر میسازد تا به یک هدف جمعی برسند، با هم کار میکنند، تیم معمولا عملکرد بالاتری دارد و این نهتنها برای سازمان مفید است، بلکه بر اطمینان و موفقیت کارکنان نیز موثر است. همکاری در انجام وظایف گوناگون، حجم کار را برای همه اعضای تیم کاهش داده و به آنها این توانایی را میدهد تا وظایف و ایدهها را به اشتراک گذارند. کارکردن تحت عنوان یک تیم، بخشی از زندگی همه است و یک فرد همانطور که عضوی از یک تیم خانوادگی، تیم کارکنان، تیم مدرسه، تیمهای اجتماعی و ... است، میتواند چگونگی اثربخش کارکردن بهعنوان عضوی از تیم را درک کند.
این درک، مخصوصا در مواقعی که انجام وظیفه با مشکلات زیاد و روبهفزونی مورد تهدید قرار میگیرد، مورد نیاز است؛ بهعنوان مثال، مسئله انرژی آثاری بر روی سازمان، زندگی خانوادگی و توسعه اجتماعی دارد و ماهیت چند بعدی بسیاری از مشکلات، رویکرد حل مسئله مبتنی بر مهارتهای علمی را میطلبد. تری و همکاران معتقدند که "تعیین اولویتها، مهارتها، شایستگیها و تلاشهای تیم میتواند اثر بهتری در حل مشکل داشته باشد و اینگونه تلاشها میتواند حجم کار و میزان دوبارهکاری را کاهش داده و در مقایسه با تلاشهای جداگانه نتیجه بهتری را با خود بههمراه داشته باشد". کار تیمی دارای فرایندهایی است که با پذیرش آنها، نیل به اهداف به آسانی میسر میشود. لپاین و همکاران6، 10 فرایند کار تیمی را مشخص کردهاند که در 3 دسته طبقهبندی میشوند
شکل-1 مدل لپاین و همکاران از فرایندهای کارتیمی
فرایند کار تیمی، استرس وارد بر هر یک از اعضا را کاهش میدهد و این به آنها اجازه میدهد تا وظایف سازمان محوله را به انجام برسانند؛ کار تیمی، راهی برای توافق اعضا با هم را به آنها ارائه داده و همچنین روابط بین اعضایی که کار تیمی را آغاز کردهاند را معمولا با حس تحسینآمیز انجام دادن توام با بهرهوری وظیفهشان توسعه میدهد . یکی از بهترین مثالهایی که در این مورد میتوان ذکر کرد، تیم جراحی است که در آن جراح توسط تیم خود کمک میشود: پرستارها، متخصص بیهوشی، متخصصین و ... همگی میدانند که موفقیت آنها در گرو کار تیمی است؛ بهعلاوه آنها خود را وقف هدف، که نجات جان انسان است، نمودهاند و با انجام کار تیمی به بهترین شکل، نیل به موفقیت آْسان میگردد.
نقش مهم مدیر، تشکیل تیم و ایجاد اعتماد و اطمینان در تیم برای بهانجام رساندن وظیفه است. هرگاه همه اعضای تیم در انجام وظیفه مشارکت داشته باشند، روابط مثبت در تیم گسترش پیدا کرده و این منجر به پیشرفت حس اعتماد اعضای تیم میشود. پلامینک 7 معتقد است که "برای عملکرد اثربخش، اعضای تیم بایستی منعظف و متعهد بوده، به یکدیگر اعتماد داشته باشند و هم را در پیشبرد و دستیابی به اهداف کمک نمایند". مسئولیت و پاسخگویی هر عضو در تیم باید افزایش یابد تا آنها به یکدیگر اجازه افت ندهند و بیشترین تلاش خود را در راه دستاوردهای تیمشان انجام دهند. کمبود اعتماد بهنفس، در مقابل انجام انفرادی یک وظیفه که معمولا فشار بالایی وارد مینماید، در تیم اثرات کمتری بر روی اعضا دارد. تیم همواره متشکل از اعضایی است که در مهارتها، دانش و تواناییها با یکدیگر متفاوت هستند اما با هم کار میکنند و این برای آنها فرصتی فراهم میآورد تا از یکدیگر دانش و مهارتهایی را فراگیرند که هیچگاه نداشتهاند.
انجام انفرادی یک وظیفه، یک چالش است و استفاده اعضای تیم از نظرات یکدیگر، به آنها کمک میکند تا به یک شفافیت متقابل و هدف و راهحل مشترک رسیده و وظیفه را انجام دهند. امروزه توسعه نظری و تحقیقات، بهعنوان یک فرایند ضروری کار تیمی، تا حد زیادی باعث پیدایش روند جدیدی درون سازمانها شدهاست.
ایلگن8 چنین بیان میکند که کار تیمی حرکت جدیدی را برای تحقیق و توسعه دادهها و ستادهها به ارمغان آوردهاست که فرایندهای تیم را درون سازمان تحدید نموده و بر آنها تأثیر داشته است . دنیا به سرعت در حال تغییر است و هیچ مجموعه واحدی از دستورالعملها نمیتواند موثر وکافی باشد؛ تغییرات نیاز به اعضا، تیمها و سازمانهای قابل انعطاف دارند تا در انجام وظایف اثربخش باشند. این مقاله پیشنهاد میکند که اعضا و تیمها باید از تواناییهای منحصربهفرد انسانی استفاده کنند. کنن وهمکاران9، ابعاد تیمها را در 3 دسته زیر طبقهبندی کردهاند:
-1 شناختها: شامل شناسایی مشارکتها، ویژگیهای همتیمیها، ماموریت تیم، اهداف، هنجارها، منابع، ساختارهای تعاملی، نقش در تیم، مهارتها، نقشها و گرایش تیم.
-2 مهارتها: مشتمل بر انطباقپذیری، آگاهی از موقعیت مشترک و مفاهیم مشترک جهت حل تعارض.
-3 گرایشها: نشاندادن انگیزه، توان جمعی، چشمانداز مشترک، انسجام تیمی، اعتماد متقابل و جهتگیری جمعی.