بخشی از مقاله
چکیده
فضاهای شهری، بیشک فضاهای اجتماعی و فرهنگی هستند. در این میان، زندگی اجتماعی صحنهی تجلی انواع ارتباطات و تعاملات اجتماعی- فرهنگی میان افراد است. بدین منظور ارتباطات میانفرهنگی، بهعنوان فرایند مبادله اندیشهها، معانی و کالاهای فرهنگی میان مردمانی از فرهنگهای مختلف، بین آن دسته از مردم اتفاق میافتد که ادراکات فرهنگی و سیستمهای نمادینشان بهاندازه کافی مجزّا باشد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر مشارکت مردم در جهت خلق عرصههای میانفرهنگی بوده و در این راستا از رویکرد کیفی و مبتنی بر روش تحلیلی استفاده شده است.
در بخش مبانی نظری با بهرهگیری از روش اسنادی، منابع و مطالب در ارتباط با فرهنگ، فضاهای فرهنگی، ارتباطات میان فرهنگی و مشارکت مردمی مستند شدهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهند که مشارکت مردمی نه تنها بصورت عام و در مقیاس کلان، بلکه در مقیاس خرد نمود عینی مییابند و مولفههای حضور در فضا، سبب خلق عرصههایی خواهد شد که سایر مولفههای خلق فضاهای میان فرهنگی را متاثر خواهد نمود.
مقدمه
مکانهای عمومی شهر، فضاهایی هستند که بستر تعاملات اجتماعی را فراهم نموده و مردم در آن به دیدار یکدیگر میشتابند. در این میان، زندگی اجتماعی صحنهی تجلی انواع ارتباطات، تعاملات اجتماعی و فرهنگی میان افراد است. در چنین حالتی است که تعامل و تأمل شکل گرفته و جمعیت به جامعه و فضا به مجموعه؛ گسترش مییابد. مشارکت مردم در فرآیند خلق عرصههای عمومی شهر، یکی از عناصر اصلی حکومتهای مردم سالارانه بوده و افزایش مشارکت میتواند در ایجاد تعادل و هماهنگی لازم بین بخشهای جامعه، نقش ارزندهای را ایفا کند.
ساختار پژوهش حاضر بر این استوار خواهد بود که ابتدا با بررسی ادبیات تحقیق در حوزه فرهنگ و ارتباطات میانفرهنگی آغاز و به تبیین ابعاد فرهنگی سازنده یک فضای شهری مدنی منتج خواهد شد. در ادامه نقش ارتباطات میانفرهنگی در بهبود زندگی اجتماعی بررسی شده و به تاثیر بحث مشارکت در ارتقاء کیفیت ارتباطات میان فرهنگی راه خواهد برد. در مرحله بعد شاخصهای موثر بر خلق فضاهای میان فرهنگی مبتنی بر رویکرد مشارکت ارائه گردیده و معیارهای مورد نظر بیان خواهند شد و به منظور تدقیق یافتهها خیابان سی تیر در تهران به عنوان نمونه میدانی مورد مطالعه قرار گرفته است که در نهایت به ارائه راهکارهای پیشنهادی خواهیم پرداخت.
روش تحقیق
روش انجام پژوهش در مرحله مبانی نظری، مبتنی بر رویکرد کیفی و روش تحلیلی است که ماحصل آن شناسایی شاخصههای موثر در بروز ارتباطات بین فرهنگی بر خلق مکانی بوده و به نوعی مدل اولیه پژوهش را بیان خواهد نمود. در رابطه با نمونهی موردی رویکرد کیفی و کمی مورد توجه است. بدین معنی که بر مبنای روش تحلیلی و تکنیک پرسشگری، پرسشنامه ها در محدوده توزیع و در ادامه و در مرحله تحلیل داده ها از رویکرد کمی مبتنی بر شیوه تحلیل همبستگی و نرم افزار آماری1 استفاده خواهد شد.
ادبیات پژوهش
فرهنگ
توانایی انسان در تولید فرهنگ یکی از مهمترین ویژگیهای است که او را از سایر مخلوقات متمایز میسازد . عادات، آداب و رسوم، تقلیدها و افکاری که مجموعهای از افراد در آن اشتراک دارند؛ بعلاوه تجاربی که در طول زمان و مکان آنها را کسب میکند در اعماق انسان جاسازی شده و نسل به نسل منتقل میگردد. این چنین میشود که مجموعهی این موارد به ارزشها و میراث فرهنگی و اجتماعی تبدیل میگردد و بقای خود را تضمین مینماید.
لذا فرهنگ را میتوان عصاره یک ملت یا عصاره زندگی اجتماعی یک قوم دانست که در تمام افکار، الفاظ، حرکات و فعالیتهای مردم جاری است و گروهی از مردم و یا ملتی را از ملت دیگر، قومی را از قوم دیگر، خرده فرهنگی را از خرده فرهنگ دیگر متمایز میسازد. به بیانی دیگر فرهنگ را باید شامل تمامی چیزهایی دانست که فرد به عنوان یک عضو از جامعه کسب میکند.
یعنی همه عادات و اعمالی که فرد از تجربه و سنت آموخته است، به انضمام تمام اشیاء مادی که توسط گروه تولید میشود و آنچه را که میتوان در آثار هنری یا مطالعات علمی متجلی سازد. بعلاوه در آنچه میخوریم و میآشامیم و میپوشیم، در انواع خانههایی که بنا میکنیم، در روابطمان با اعضای خانواده خود و با سایر افراد جامعه، در نظام ارزشی جامعه، در آنچه میآموزیم، در تصورمان از خوب و بد، در آرزوهایمان، در نظرمان نسبت به سایر جوامع و بسیاری چیزهای دیگر تجلیات فرهنگی مشهود است.[1]
ابعاد فرهنگی فضاهای شهری
در یک دستهبندی کلی رویکردهای طراحی را میتوان در سه گروه مورد مطالعه قرار داد؛ رویکردی که صرفأ به کالبد شهر توجه دارد ، رویکردی که مسائل اجتماعی را دلیل اصلی شکلدهی به فرم شهری میداند و در نهایت رویکرد مکان محور که توجه توامان به مباحث کالبدی و اجتماعی را مورد توجه قرار داده است. در واقع توجه به کالبد شهر را باید برگرفته از آراء و نظرات کامیلوسیت دانست. وی ازجمله صاحب نظرانی است که به مسائل زیبایی شناختی شهری توجهی ویژه داشته و بر تداوم بصری حرکت پیاده در فضاهای شهری که سبب افزایش ادراک فضایی میگردد، تاکید نموده است .
اما در سالهای اخیر رویکرد مکان محور بعنوان رویکردی کلی نگر که طراحی شهری را بعنوان مقولهای میان رشتهای در نظر گرفته مطرح شده است. این رویکرد توجه توامان به مباحث اجتماعی و کالبدی را مورد توجه قرار می دهد. در این رویکرد علاوه بر کالبد، به محتوای فضای شهری که همانا به زعم پارسی فعالیت و حیات مدنی میباشد توجه نموده است.[2] لذا نقش مشارکت مردمی نیز در این رویکرد از اهمیت فراوانی برخوردار است.
ارتباط و انواع آن
واژه ارتباط از ریشه لاتین آن به معنای "اشتراک" گرفته شده است .این کلمه در لغت به معنای پیوند دادن و ربط دادن و به صورت اسم مصدر به معنای بستگی ،پیوند،پیوستگی و رابطه کاربرد دارد .[3] با این وجود آنچه در این نوشتار مقصود از ارتباط است؛ فرایندی ست که در آن معنا بین موجودات زنده تعریف و به اشتراک گذاشته میشود. ارتباط به یک فرستنده، پیام و گیرنده نیاز دارد، هرچند گیرنده نیاز به حضور نداشته باشد یا از منظور فرستند در زمان ارتباط آگاه باشد؛ بنابراین ارتباطات میتوانند در سرتاسر مسافتهای گستردهی زمانی و مکانی رخ دهند .
بر این اساس ارتباط علاوه بر نیازمند بودن به عناصر: پیام، فرستنده و گیرنده، به فراگرد بودن ارتباط و معنا در ارتباطات نیز توجه دارد. این ویژگیها در ارتباطات میان فرهنگی کاربرد بسیار داشته و لازم استبه به آن توجه شود. ارتباط اجتماعی؛ یکی از انواع ارتباطهایی است که از طریق »کلامی« و »غیرکلامی« انجام میپذیرد و نیازمند برخورد چهره به چهره میباشد.
در این ارتباط نقش فرستنده و گیرنده پیام ، جابهجا میشود. هرگز یک نفر به عنوان فرستنده علی الدوام و نفر دیگر به عنوان شنونده و یا دریافت کننده پیام باقی نمیماند، بلکه به گونهای جای آنها با یکدیگر عوض میشود. فرستنده پیام به گیرنده؛ و گیرنده به فرستنده تبدیل میشود. در برخی موارد این جابه جایی فرستنده و گیرنده پیام بدون برنامهریزی و بر اساس شرایط حاکم بر فراگرد ارتباطی انجام میگیرد.
ارتباط میان فردی؛ به انواع گوناگون تقسیم میشود. یکی از انواع ارتباط میان فردی، ارتباط من و تو است. این روش از ارتباط عالی ترین شکل گفتگوی انسانی و مظهر کامل روابط و نادرترین نوع ارتباط است. چون طرفین رابطه، یکدیگر را موجوداتی ارجمند و بیهمتا میبینند. وقتی در سطح من و تو با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم به تمامیت و فردیت دیگران بها میدهیم . با آنها متناسب با نقشهای اجتماعیشان برخورد نمیکنیم و آنها را انسانهایی بیهمتا میبینیم که کلیت آنان را قبول داریمدر. ضمنِ ارتباطات من و تو ، خود را نمیپوشیم و بر چهره خود نقاب نمیزنیم بلکه تمامی مکنونات قلبی خود را فاش میکنیم و مزیتها،عیب ها، ترس هاو نقاط قوت و ضعف خویش را با آنها در میان میگذاریم .[4]
ارتباطات میان فرهنگی همانطور که در قسمتهای پیشین بیان شد ، فرهنگ بهعنوان یک پدیدهی پیچیده و فراگیر، در میان اقوام و ملل گوناگون تعاریف مختلفی دارد. فرهنگ این قابلیت را دارد تا بهعنوان یک محصول که از مجموعهی فرایندهای اجتماعی هر جامعهای بهوجود میآید، زمانی که توسط عضوی از یک فرهنگ، برای مردمانی از فرهنگ دیگر فرستاده شود، ارتباط میانفرهنگی بهوجود آورد. ارتباطات میانفرهنگی، بهعنوان فرایند مبادله اندیشهها، معانی و کالاهای فرهنگی میان مردمانی از فرهنگهای مختلف، بین آن دسته از مردم اتفاق میافتد، که ادراکات فرهنگی و سیستمهای نمادینشان بهاندازه کافی مجزّا هستند.
در اینگونه از ارتباط، اساساً بین دو طرف، هیچگونه زنجیرهی فرهنگی وجود نداشته و یا اینکه طرفین دارای پیوندهای فرهنگی ضعیفی هستند. ارتباطات میانفرهنگی، چه در ابعاد نظری و چه در ابعاد عملی،در بسترهای خاصّ ی مثل جهانگردی، روزنامهنگاری، آموزشی و تحقیقات در حوزههای علم، دین و هنر، بیشتر خود را نشان داده و دارای مجاری یکطرفه و دوطرفه است.
عناصر ارتباطات میان فرهنگی
عناصر ارتباطات میانفرهنگی را میتوان در یک دسته بندی کلی به شرح زیر بیان نمود: ×
الف - ادراک؛ ادراک فرایندی است که فرد بهواسطه آن محرّکها را از دنیای خارجی انتخاب، ارزیابی و سازماندهی میکند. این مقوله که از عناصر ارتباط بینفرهنگی است، در ادراکات فرهنگی بر مبنای سیستمهای اعتقادی، ارزشی و نگرشی بنا شده است.
ب - فرایندهای کلامی؛ چگونگی فکر کردن و حرف زدن با یکدیگر، از عناصر ارتباط بینفرهنگی بهشمار میرود.
ج - فرایندهای غیرکلامی؛ این عنصر شامل استفاده از حرکات برای برقراری ارتباط است. البته معنای این حرکات از فرهنگی به فرهنگ دیگر تغییر میکند.[5]
د - فرهنگاین؛ عنصر، موقعیّت رویداد ارتباطی را تحت تأثیر قرار میدهد. ×
نقش ارتباط میانفرهنگی در بهبود زندگی اجتماعی
کارکرد ارتباطات در ارتباطات فرهنگی عبارت است از حفظ موازنه سالم بین نیروهای فرد گرا و اجتماع و ایجاد احساس هویت مشترک که حافظ منزلت ، آزادی و خلاقیت فردی است . این کارکرد از طریق حفظ موازنه یا تعادل بین دو فرایند فرعی ارتباطات فرهنگی یعنی آفرینش و تأیید هویت مشترک انجام میپذیرید. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که ارتباطات فرهنگی در بردارنده مکالمات است. مکالمات جمعی فرایندهایی ارتباطی هستند که از طریق آنها افراد در این مورد بخصوص به مذاکره میپردازند که چگونه با یکدیگر زندگی کنند.
این مفهوم که اعضای گروه وارد مکالمه جمعی با یکدیگر شوند، در زمره اصول جمعی زندگی بشری قرار دارد ، اما هر مکالمه جمعی واجد جنبههای فرهنگی ویژه است . فیلیپسن دو اصل را برای ارتباطات فرهنگی بر میشمرد . اصل اول بیان میدارد که » هر مکالمه جمعی ردپای روشها و معانی متمایز رفتار ارتباطی را در بر دارد.« اصل دوم ارتباطات فرهنگی این است که »ارتباطات منبعی اکتشافی و کنش مند برای انجام کارکرد فرهنگی در زندگی افراد و اجتماعات است.« لذا کارکرد جمعی ارتباطات فرهنگی متضمن این است که افراد چگونه به عنوان اعضای اجتماع باید زندگی کنند .
مشارکت، رویکردی در بهبود ارتباطات میانفرهنگی مشارکت شهری را میتوان به معنای شرکت و حضور جدی، فعال، آگاهانه، ارادی و سازمان یافته و مؤثر یگانهای سازنده جامعهی شهری یعنی افراد ، خانوارها،گروهها، نهادها، سازمانها و بخشهای عمومی و خصوصی شهری در فعالیتهای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگیِ زندگی شهری برای نیل به اهداف جمعی جامعهی شهری دانست. [6]
در تعریف عام؛ مشارکت، سهیم بودن افراد گوناگون در انجام امر خاص مد نظر است. اما در تعبیر خاصی که از مشارکت می شود، مراد از شرکت دادن مردم به همراه دولت و مسئولین دولتی در اداره امور کشور یا منطقهای معین است. و از نظر جامعه شناختی؛ مشارکت ، همکاری و همیاری اعضای گروههای اجتماعی به منظور انجام کاری به صورت دسته جمعی است .
لذا میتوان مشارکت را اینگونه تعریف نمود که مشارکت عبارت است از؛ دخالت مؤثر و آگاهانه اعضای یک جامعه یا یک گروه - و یا نمایندگان آنها - در تمامی فعالیتها - از تصمیمگیری تا اجرا - که به کل گروه یا جامعه مربوط می شود. اغلب مطالعات اجتماعی نشان میدهند که وضعیت اجتماعی،اقتصادی بالاتر به طور مستقیم همراه است با مشارکت گستردهتر. ارزش و اهمیت یافتن روزافزون نقش مردم در جوامع و رشد نظامهای مردم سالارانه سبب توجه به ایده مشارکت مردم شده است.
در دهههای اخیر جنبشهای طرفدار مردم سالاری تقریباً در تمامی مناطق جهان رو به رشد و گسترش بوده و شیوههای اداره جوامع به طرف روشهای دمکراتیک گرایش داشتهاند. حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان مقبولیت عام یافته و این امر که مردم حق دارند در امور زندگی خودشان دخالت داشته باشند مورد توجه همگان است. مشارکت حکومت شوندگان در حکومت در نظریه، اساس دموکراسی است. یک ایده مورد احترام کهتوسط همگان شدیداً تحسین شدهاست.
مشارکت مردم در اجرای طرحهای شهری،تأمین منافع متقابل بین گروههای مختلف مردم، مسئولین، سیاست گذاران و در یک کلام افراد ذینفع و ذی نفوذ است.[7] مشارکت اجتماعی نه حاصل یک تمایل فردی یا دولتی بلکه یک جهان بینی است که هر شخص با هر نقشی که دارد رویاروی موقعیتی قرار میگیرد که با پذیرش مشارکت در مییابد که در آن، رابطه بین اداره کننده و اداره شونده رابطه دوجانبه و پویاست؛ زیرا مشارکت یعنی شرکت دادن و شرکت داشتن. در این نظام مدیران ادعای معجزه و پاسخگویی به همه مشکلات را ندارند و اداره شوندگان دارای توقعات غیر عملی نیستند.آن چه اهمیت دارد تحقق دادن به خواستههای همگان است.