بخشی از مقاله

چکیده

محله ایرانی از گذشته دارای مفهوم و تعریفی متفاوت با محله در غرب بوده است که این تفاوت منجر به بروز و شکلگیری نوع خاص و متفاوت کارکرد و ارتباط فراگیر با پیرامون خود بوده است. یکی از این تفاوت های اساسی ارتباط و همپیوندی و اتصال فراگیر محلات مجاور با یکدیگر بوده که منجر به پیدایش مورفولوژی خاصی از شهر ایرانی حاصل از این انسجام شده است. انسجام ساختار ارتباطی بر روابط اجتماعی محلات و برقراری تعاملات بیشتر منجر شده و از طرفی از شکلگیری محلات به صورت سلول های خودکفا و منفک شهری جلوگیری می کند.

هدف از این تحقیق کنکاشی پیرامون این انسجام و دلایل پیدایش آن می باشد.. روش تحقیق تحلیلی - توصیفی می باشد زیرا به منظور آگاهی از مشخصات متغیر انسجام و ارتباط محلات با یکدیگر بایستی اثرات متغیر های مختلف را در دوره های زمانی مشخص مور د بررسی قرار داد. بدین منظور با بررسی نقشه های محلات در سطح شهر می توان مولفه های این انسجام را معین نمود و همچنین با گذری بر نقشه های محلات جدید دلایل گسستگی و عدم اتصال را مورد بررسی قرار داد. در آخر تمامی شاخص های بروز نیافته انسجام را بافت جدید مورد بررسی قرار میگیرد.

مقدمه

انسجام فضایی و ساختاری محلات با یکدیگر یکی از مواردی می باشد که علاوه بر ارتقاء کارکردی منجر به افزایش روابط و تداخلات جریان های اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی محلات با یکدیگر و از طرفی پویایی شهری می گردد. در گذشته محلات با یکدیگر دارای چیدمان و ترکیب بندی منحصر بفردی بوده اند که علاوه بر ایجاد پیوستگی فضایی در شهر محلات را به صورت کلی یکپارچه و منسجم در شهر نشان میداده است.

در توسعه های جدید شهری این ساختار های باارزش دیده نمی شود و محله به عنوان کوچکترین واحد شهری با حس تعلق و مشارکت پذیری بالا ، دارای مرزبندی های کالبدی برجسته - فاقد مرزبندی ذهنی - شده که عملا اثری از ساختار مرتبط با پیرامون در آن دیده نمی شود . مساله اصلی پیش رو عدم وجود انسجام فضایی، یکپارچگی و ترکیب بندی محلات به عنوان کوچکترین سلول تشکیل دهنده شهر با یکدیگر می باشد.

همچنین در گذشته علاوه بر ارتباط محلات با یکدیگر، فصل مشترک های تعریف شده ی متعددی که خود نیز به عنوان فضای جمعی بوده؛ ایفای نقش می نموده است؛ بارزترین مثال تحت عنوان بازار ایرانی نقش بسزایی را در انسجام و ترکیب محلات دوسوی خود ایفا می نموده است ولی هم اکنون با مشاهده نقشه های شهری و حتی گذری کوتاه در محلات کنونی هیچ فصل مشترکی تعریف شده ای جهت القای کلی یکپارچه دیده نمی شود دیده نمی شود.

انسجام فضایی و ساختاری

انسجام فضایی و ساختاری محلات با یکدیگر یکی از مواردی می باشد که علاوه بر ارتقاء کارکردی منجر به افزایش روابط و تداخلات جریان های اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی محلات با یکدیگر و از طرفی پویایی شهری می گردد. در گذشته محلات با یکدیگر دارای چیدمان و ترکیب بندی منحصر بفردی بوده اند که علاوه بر ایجاد پیوستگی فضایی در شهر محلات را به صورت کلی یکپارچه و منسجم در شهر نشان میداده است.

در توسعه های جدید شهری این ساختار های باارزش دیده نمی شود و محله به عنوان کوچکترین واحد شهری با حس تعلق و مشارکت پذیری بالا ، دارای مرزبندی های کالبدی برجسته - فاقد مرزبندی ذهنی - شده که عملا اثری از ساختار مرتبط با پیرامون در آن دیده نمی شود .مساله اصلی پیش رو عدم وجود انسجام فضایی، یکپارچگی و ترکیب بندی محلات به عنوان کوچکترین سلول تشکیل دهنده شهر با یکدیگر می باشد.

همچنین در گذشته علاوه بر ارتباط محلات با یکدیگر، فصل مشترک های تعریف شده ی متعددی که خود نیز به عنوان فضای جمعی بوده؛ ایفای نقش می نموده است؛ بارزترین مثال تحت عنوان بازار ایرانی نقش بسزایی را در انسجام و ترکیب محلات دوسوی خود ایفا می نموده است ولی هم اکنون با مشاهده نقشه های شهری و حتی گذری کوتاه در محلات کنونی هیچ فصل مشترکی تعریف شده ای جهت القای کلی یکپارچه دیده نمی شود دیده نمی شود.

چالش های موجود در ارتباط با نگاه به محله:

مساله اصلی نبود ساختار ،الگوها و شاخص های تدوین شده ای در زمینه اعمال در الگوهای ساختار شهری بوده و عدم کارآیی طرحهای توسعه شهری بوده تا از توسعه های جدید در قالب محلات و محله بندی و روابط فضایی بدون انسجام ویکپارچگی آنها در شهر ممانعت به عمل آید. پیوند میان محله و محلات در یک کل بزرگتر، عامل دیگری است که باعث در هم تنیدگی محله با بسترش است.

این پیوند در شرایطی امکانپذیر است که قانونمندی خاصی بر کل مذکور حاکم باشد و تمام محلات در قالب آن با یکدیگر ارتباط برقرار سازند. چرا که قانونمندی مذکور به واسطه آن که محلات جزیی از کل هستند به تمامی آنها قابل تسری است. وقتی در مقیاس شهر برای محلات آن تصمیم گیری می شود، خواه ناخواه ارتباط میان محلات لحاظ می گردد. در حالی که تصمیم گیری های مقطعی برای هر محله عملا ارتباط آن را با سایر محلات تضعیف می کند. این قانونمندی زمانی که محلات هم جوار، هم سنخ نیز باشند باعث هماهنگی بیشتر آنها نیز می شود.

به این ترتیب محلات مسکونی مجاور هم، هر یک ساز خود را نمیزند - شکل - 1 و هماهنگی میان آنها عامل در هم تنیدگی شان است. البته این در هم تنیدگی در صورتی قابل حصول است که یک محله از محلات همجوارش با مرزهای قطعی جا نشود بلکه این مرزها مبهم بوده، محلات به صورت تدریجی به یکدیگر تبدیل گردند - شکل . - 2 وجود عناصری نظیر پارک ها، پیاده راه ها، راسته بازار ها و .... که در میان محلات هم جوار نفوذ می کنند نیز کمک موثری در پیوند زدن آنها به یکدیگر است - قاسمی، 1383، 124 - .در شکل ؟ نوع چالش مد نظر موجود و وضعیت مطلوب با نگاهی به ارزش های گذشته مد نظر می باشد.

-    اگر چیزی از اندازه مناسب آن خارج شود، انسجام آن از بین رفته و از هم گسیخته می شود.

-    وی معتقد است که انسجام فرم شهری از طریق نظریه سیستم های متقابل پیچیده درک می شود. کل هایی پیچیده با مقیاس بزرگ نتیجه ارتباط متقابل زیر مجموعه های مختلف در مقیاس های کوچکتر با یک نظم سلسله مراتبی از بالا تا کوچکترین اجزای سازنده خود می باشند.

-    یک سیستم منسجم کاملا به اجزای سازنده اش قابل تجزیه نیست. در این سیستم تعداد بسیار زیادی تجزیه با توجه به دیدگاه های مختلف وجود دارد.

-    انسجام زمانی حاصل می شود که ترکیب کل اجزا یک کل متناسب و متوازن را بسازد که بر استقلال اجزای تشکیل دهنده آن فائق آید.

-    یک موجود زنده ساختاری منسجم ، موزون و مستقل با محدوده ای مشخص و اندازه معین است. پیوند اجزا چنان نزدیک است که امکان تعیین محدوده آن به طور مشخص وجود ندارد. آنها به شیوه ای دقیق باهم کار می کنند و یکدیگر را تحت تاثیر قرار می دهند.

-روش های گسترش شهر و تاکید بر انسجام:

-1 گسترش شهر از طریق پیوستگی فضا عامل اتصال دهنده

2 -محورها عامل اتصال دهنده

-3توده عامل اتصال دهنده

-4 فضاهای در هم بافته شده عامل اتصال دهنده

-5 گسترش از طریق امتداد میان عناصر -6گسترش از طریق امتداد طولی

-    انسجام را می توان با استناد به تعریف جامعه شناسان، ، فرآیند سازمان دهنده نظم فضایی دانست که واحد های فضایی منفک را به یکدیگر مرتبط می سازد.

-    واژه انسجام را " جزو چیزی شدن" و " کل - چیزی را - معین کرد" تعریف کرده اند. شاخص ها به قرار زیر می باشد:

-    امتزاج : - Coupling - نظم در کوچک ترین مقیاس توسط اجزا و    عناصر متضادی که با یکدیگر ممزوج شده و دارای کشش بصری متعادلی هستند، حاصل میشود اجزا و عناصر شهری کهقویاً با هم ممزوج شدهاند دارای مقیاس های مشابهی بوده و تشکیل یک واحد را میدهند .بنابراین در یک واحد اجزا و عناصر ناپیوسته نبایستی وجود داشته باشند .امتزاج اجزا و عناصر شهری در مقیاس کوچک پایه و بستری برای ایجاد انسجام در ساختارهایی با مقیاس بزرگ تر میباشند

- تنوع و گوناگونی اجزا : - Diversity - اجزا و عناصر بسیار متفاوت لازم است تا به انسجام شهری دست یابیم .مسیرهای پیاده، خیابان ها، پارکینگها، فضاهای سبز، ساختمان های صنعتی، مسکونی، تجاری... بایستی همگی وجود داشته باشند. هر چند که آن ها در تضاد با یکدیگرند اما بایستی به طور هماهنگی در کنار یکدیگر قرار گیرند .در حالی که امروزه بسیاری از این اجزا و عناصر از جمله مسیرهای پیاده، پیاده روهای کنار خیابان، سایبان ها، دیوارهای کوتاه، رواقها، مسیرهای سرپوشیده و ....از شهر اتومبیل حذف شدهاند، اما برای رسیدن به انسجام هندسی وجود همه این اجزا و عناصر لازم و ضروری است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید