بخشی از مقاله

زن و پوشش اسلامی


●لزوم حجاب از دیدگاه عرف متشرعین
۱ ـ پایه و اساس زوجیت در اسلام, بر وحدت و الفت طبیعی و مكتبی استوار است. رعایت حجاب و فرهنگ آن باعث می شود كه عواطف جنسی و محبت خانوادگی زن و شوهر به یكدیگر اختصاص یابد و بیگانگان به هیچ وجه در آن مشاركت نداشته باشند. دین مقدس اسلام در مقام چاره اندیشی, از یك طرف پوشیدن مواضع زینت و مراكز جذاب اندام را بر زن واجب كرده و از جانب دیگر, نگاه های آلوده به صورت و دست های او را حرام دانسته است. تا چه رسد به مواضع زینت و

مراكزی كه اگر انسان با نیت پاك هم نگاه كند, جایز نخواهد بود. از این رو پوشش همواره با حرمت نگاه به مواضع زینت زن توأم می باشد, زیرا این مسئله, مقدمه استحكام بنیان خانواده و باعث پیدایش نسل پاك و مطمئن می گردد. شاید مرد و زنی نتوانند حداكثر بهره برداری جنسی را از یكدیگر بنمایند, ولی بسیار با هم دوست و مهربان باشند. طبعاً محبت متقابل چنین مرد و زنی

باعث صمیمیت بچه ها با والدین و سایر بستگان خواهد شد. ۲ ـ از نظر اسلام پیوند و ایثار متقابل در زندگی خانوادگی بر اساس اتحاد و محبت است, نه قانون و عدالت كه بر محور بیگانگی مردم تنظیم و فرض می شود; ولی محبت و عواطف متقابل نیز همواره یگانگی را می طلبد, چرا كه محبت شریكان با مختصر اختلافی از بین می رود, ولی محبت زوجین حتی بعد از دعوا و مرافعه نیز برقرار است. انسان به هنگام غضب دیوانه می شود و عقلش مغلوب و عواطفش مسلوب می گردد. از این رو دست به اعمال و گفتار جنون آمیزی می زند. ولی پس از این كه آتش خشمش فرو

نشست, عقل و عواطف مجدداً به صحنه می آیند و وجدان اخلاقی و دینی, او را سخت مورد ملامت قرار می دهند. صحیح است كه در جوامع بزرگ, قانون و عدالت اساس سعادت است, اما در اجتماع كوچك خانواده, وحدت و صمیمیت ركن خوش بختی می باشد. عواطف زن و شوهر در كشورهای غربی غالباً همانند عواطف دو شریك در یك شركت است. به همین دلیل با مختصر

اختلافی از میان می رود, ولی در اسلام پیوند و پیمان زناشویی بر پایه عشق و ایمان استوار است.
خـلـل پذیـر بـود هـر بـنـا كـه مـی بینـی به جز بنای محبت كه خالی از خلل استپروفسور فیروز در آلمان در میان جمعی از ایرانی ها می گفت: بسیاری از آلمانی ها از جنگ دوم جهانی تاكنون آرزو دارند مثل گذشته ها با خانواده و بچه های خود سر یك سفره غذا بخورند, اما هنوز موفق نشده اند, چرا كه شالوده خانوادگی شركتی این گونه ایجاب می كند. این یكی از ارمغان های فرهنگ

غرب است كه متأسفانه شرقی ها سعی می كنند از آن تقلید كرده, به تمدن غرب نزدیك شوند. به جای آن كه در بعد علمی و صنعتی خود را به آنان برسانند, می كوشند در بعد فرهنگی و اخلاقی مقلد آنان باشند و این بسیار فاجعه بار است.
گلوی غرب برون دار چون صدای تمدن
به گوش شرق رسانید چون ندای تمدن
وفا و عاطفه و رحم و مهر و صدق و صفا
شدند جمله به قربان خاك پای تمدن
مكن سؤال زتقوا كه او شتاب كنان


وداع كرد و روان گشت در صفای تمدن
شراب و رقص و ملاقات های نامشروع
وفور یافته از پرتو لقای تمدن
هزار گونه خیانت, هزار فسق و فجور
به هر دقیقه برآید زلابه لای تمدن
منطقه عقل و قانون, غیر از حوزه عشق و مودّت است; از این رو اسلام برای استحكام بنای زوجیت و بقای دوستی متقابل, چاره جویی هایی را اعلام داشته است:
۱ ـ اگر مرد بترسد از این كه نتواند میان زنان عدالت برقرار كند حق ندارد یك زن بیشتر بگیرد.
۲ ـ ارتباط نامشروع, از گناهان كبیره است.


۳ ـ معاشرت با زنان اجنبی, قلب را از نور ایمان تهی می سازد و عاطفه و رقت قلب را تضعیف می نماید.
۴ ـ اگر معاشرت با اجنبی به روابط نامشروع كشیده شود, گفت و گو و معاشرت مقدماتی آن حرام خواهد بود.
۵ ـ گفت و گوهای غیر ضروری با زن های نامحرم, جایز نیست.
۶ ـ بر اساس آیه قرآن كه می فرماید: (اگر از زنان پیامبر چیزی خواستید, از پشت پرده بخواهید)۱, بهتر است این موضوع از سوی همه بانوان اسلامی رعایت گردد, چرا كه تجربه نشان داده اختلاط و معاشرت با زنان اجنبی غالباً به فساد و انحلال خانواده ها منجر گردیده است. به ویژه اگر حجاب ظاهری و فرهنگ آن مراعات نگردد, مفسده آن بیشتر خواهد بود.


۷ ـ چشم چرانی و نگاه های مكرر زنان و مردان به یكدیگر جایز نیست. البته اگر مردی بخواهد با زنی ازدواج كند, هر كدام می توانند به مواضع زینت دیگری نگاه كند تا طرف مقابل را دقیق تر بشناسد.
ویل دورانت می نویسد: (در رفتار انسان امری پایدارتر و ثابت تر از نگاه مردان به زنان نیست. ببین این جانور مكّار چگونه مراقب شكار خویشتن است, در حالی كه خود را به خواندن روزنامه مشغول داشته است. گوش به گفتارش فرا دار, ببین چگونه در باره صید جاودانی سخن می گوید. خیال و تصورش را در نظر آر كه چگونه پروانه وار به دور شمع می چرخد, چرا؟ این امر چگونه صورت می گیرد؟ ریشه های این میل عمیق در چیست؟ و چه مراحلی را می پیماید تا به مرحله شكوه و جنون خود می رسد. )۲


آری, هر نگاه آلوده تیری از تیرهای نافذ شیطان است كه دل را سیاه می كند و به عشق و جنون منتهی می شود و محبت خانوادگی را تضعیف و عشق اجنبی را جایگزین می سازد. قرآن می فرماید: (و قل للمؤمنین یَغُضُّوا من ابصارِهِم;۳ به مؤمنان بگو: از چشم چرانی و نگاه های آلوده برحذر باشند و عفت خویش را پاس دارند, چرا كه این امر برای تزكیه آنها بهتر است. )
۸ ـ به بانوان دستور داده شده است كه زیبایی های زنان دیگر را برای شوهرانشان تعریف نكنند. نگویند زن فلانی صدای خوب و اندام متناسبی دارد, چون اگر شوهر بد سگالی داشته باشند, تحریك خواهد شد و چه بسا ممكن است به فروپاشی كانون خانواده شان بینجامد.
●حد و مرز حجاب از نظر اسلام


عالمان شیعه و سنی در ضرورت اصل پوشش و حجاب زن, اختلافی ندارند, اما در حد و مرز آن اقوال مختلفی مطرح كرده اند. برای رفع این اختلافات, می توان تعریف جامعی ارائه نمود كه با همه نظرات سازگار باشد و آن این كه: حجاب زن عبارت است از پوشش كامل اندام از سر تا پا به استثنای صورت و دست ها تا مچ. ۴


بسیاری از فقها و عالمان دینی, به همین دلیل, نگاه به صورت و دست های بانوان را جایز شمرده اند. مرحوم آیهٔ الله حكیم (قدس سره) می نویسد: تمام فقیهانی كه به جواز نگاه كردن به صورت و دست های بانوان فتوا داده اند بر این باورند كه پوشیدن كف و وجهین, واجب نیست.
حضرت امام (قدس سره) در تحریر الوسیله می فرماید: (در این كه بر مردها حرام است به موها و سایر قسمت های بدن و اندام زن ها غیر از صورت و دست ها بنگرند, تردیدی نیست, خواه به قصد لذت باشد و یا بدون آن.) ۵


شهید مطهری (ره) نیز می نویسد: (در میان فقهای پیشین حتی یك نفر دیده نشده كه به وجوب پوشیدن دست و صورت فتوا داده باشد. )۶
البته هر فقیهی كه به وجوب پوشش سر و گردن فتوا داده, به حرمت نگاه نیز نظر داده است. مرحوم آیهٔ الله سید محمد كاظم طباطبائی یزدی صاحب عروهٔ الوثقی می نویسد: واجب است زن تمام بدن خود را از نامحرمان بپوشاند, مگر دست ها و صورت را.
مرحوم حكیم می فرماید: شیخ طوسی در كتاب های خود به این امر تصریح نموده و گروهی از متأخران مانند شیخ انصاری بدان فتوا داده اند.


چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام:
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.
رسول خدا فرمود:چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟فاطمه عرض کرد: او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند. رسول خدا

فرمود:شهادت می دهم که تو پاره تن منی. روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای زنان چیست؟فاطمه علیهاسلام پاسخ داد: بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینندرسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.


فاطمه علیها سلام می‌فرماید: هیچ کس نمی‌‌داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد. روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود: چه بد است این تخته‌هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می‌گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است. اسماء گفت:من که در حبشه بودم، می‌دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می‌کردند و مرده را داخل آن می‌گذاشتند.


سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه‌دار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود: این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‌ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی‌شود مرده مرد است یا زن. و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.
کیفیت حجاب و پوشش فاطمه زهرا (س(
‎ در تاریخ نقل شده است که حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) وقتی می‎خواستند به بیرون منزل و نزد پیامبر اکرم(ص) بروند، از پوشش‎های خاصی، مثل جلباب (چادر) و برقع (روپوش صورت) استفاده می‎کردند؛علاوه بر این، یکی از حوادثی که بیانگر مقدار حجاب حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) در بیرون منزل و در مواجهه با نامحرم است، آمدن ایشان به مسجد برای دفاع از قضیه‌ی فدک است. در داستان

غم‎انگیز غصب فدک آمده است: وقتی ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند که حضرت را از فدک محروم نمایند، ایشان با شکل خاصی از حجاب و پوشش، برای دفاع از حق خویش از منزل به مسجد آمدند. راوی داستان، شکل خاص حجاب حضرت را این گونه توصیف نموده است:
لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها و اقبلت فی لمة من حفدتها و نساء قومها تطأ ذیولها؛حضرت زهرا (س) هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم بر سر بستند و جلباب و چادر را، به گونه‌ای که تمام بدن آن حضرت را می‌پوشاند و گوشه‌های آن به زمین می‌رسید، به تن کردند و به همراه گروهی از نزدیکان و زنان قوم خود به سوی مسجد حرکت نمودند.


قضیه‌ی فوق گویای آن است که پوشش بیرون از منزل حضرت «خمار» و «جلباب» بوده که قرآن به عنوان حجاب زنان دربیرون منزل و در مواجهه با نامحرم از آن یاد کرده است. چادر و جلباب قرآنی که حضرت فاطمه زهرا(س) در بیرون منزل و در مواجهه با نامحرم از آن استفاده کرده‎اند چه رنگی داشته است؟
قرآن به زبان عربی مبین نازل شده است و برای عرب زبانان قابل فهم بوده است؛ بنابراین، باید بررسی نمود که زنان صدر اسلام، که نخستین مخاطبان آیه‌ی جلباب بوده‎اند، از واژه‌ی جلباب چه برداشتی داشته‌اند و تبادر و سبقت ذهنی آنها از آن چه بوده است. در کتاب سنن ابی داود از امّ سلمه، همسر گرامی پیامبر اکرم(ص) قضیه‎ای نقل شده است که مبین تبادر ذهنی زنان عرب آن زمان است.
وقتی آیه‌ی جلباب «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ» نازل شد، زن‌های انصار از خانه‎هایشان خارج شدند، درحالی که پوشش‎های مشکی داشتند؛ گویی کلاغ بالای سر آنها نشسته است .در کتاب عون المعبود، شرح سنن ابی داود در توضیح قضیه‌ی یاد شده، آمده است:


چون پوشش‎هایی که زنان انصار به عنوان جلابیب از آن استفاده کرده بودند دارای رنگ مشکی بوده است، آنان به کلاغ که رنگ آن مشکی است تشبیه شده‎اند.بعضی از تفاسیر مهم، مانند تفسیر الدر المنثور سیوطی، روح المعانی و تفسیر المیزان نیز در ذیل آیه‌ی جلباب جریان تاریخی فوق را نقل کرده‎اند. علاوه بر شاهد تاریخی مذکور، که سکوت پیامبر اکرم(ص) در مقابل رنگ مشکی پوشش زنان انصار،‌ نیز دلیل بر تقریر و تأیید آن است، شواهد لغوی فراوانی نیز برای اثبات این مدعا وجود

دارد که اساساً در ریشه‎ی لغوی جلباب رنگ مشکی اخذ شده است؛ زیرا جلباب در لغت از ریشه‌ی جُلب است و یکی از معانی جُلب در بسیاری از کتاب‎های لغوی معتبر، تیرگی و سیاهی است؛ مثلاً جُلب اللیل به معنای سیاهی شب آمده است. ابن منظور، صاحب کتاب لغت معتبر لسان العرب، پس از نقل شعری که بخشی از آن «و جُلب اللیل یطرده النهار» است تصریح نموده که گوینده‌ی شعر از جُلب، سواد و سیاهی را اراده کرده است.علاوه بر این، در بعضی از کتاب‎های لغوی معتبر، شواهدی از زبان عربی نقل شده، که جُلب در آنها به معنای تیرگی و سیاهی به کار رفته است؛هم‎چنین در برخی از کتاب‌هایی که درباره‌ی انواع لباس‎های اسلامی نوشته شده‌اند، جلباب به پوشش گسترده‎ی مشکی که زن روی لباس‎های دیگر می‎پوشد معنا شده است.از مجموع شواهد لغوی، تفسیری و تاریخی مذکور، به روشنی استفاده می‎شود که رنگ جلباب و چادر زنان عرب هنگام نزول آیه‌ی شریفه، مشکی بوده است؛ بنابراین، می‎توان گفت که چادر مشکی منشأ و ریشه‌ی قرآنی دارد.

نگاهی اجمالی به شکل‎های حجاب قرآنی بانوان
بعضی با طرح این پرسش که «چه اشکالی دارد در چهارچوب شرعی، هرکس هرجور که خواست لباس بپوشد؟»خواسته‎اند این شبهه را القا کنند که اسلام، فقط چارچوب کلی برای پوشش بیان کرده است و به صورت جزئی، شکل خاصی از حجاب و پوشش در متون دینی اسلام ذکر نشده است. آیا ادعای مذکور صحیح است؟پاسخ: از نظر اسلام چارچوب واجب پوشش و حجاب زنان ـ که بیش‌تر مورد چالش و سؤال است ـ پوشاندن تمام بدن در مقابل نامحرم است، به استثنای صورت و مچ دست‎ها به پایین، که طبق نظر مشهور فقها پوشاندن آنها واجب نیست؛ البته بعضی از فقهای

فعلی، به طور احتیاط وجوبی، پوشاندن صورت و دست‌ها را نیز لازم می‌دانند؛ولی حتی افرادی که پوشاندن آن را واجب نمی‌دانند، در اصل مطلوبیت و استحباب آن بحثی ندارند.علاوه بر پوشش لباس‎های معمولی، مثل پیراهن و شلوار، که زنان و مردان در داخل منزل استفاده می‎کنند، برای حجاب بیرون از منزل و در مقابل نامحرم، در قرآن و احادیث برای تأمین حجاب واجب زنان، از چند نوع پوشش خاص، نام برده شده است که دو نوع معروف آن «خمار» و «جلباب» است.
الف) خمار
وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ: زنان باید سر، سینه، و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.
خُمُر جمع خمار، و مراد از آن پوشش مخصوص سر و اطراف سر بانوان، مثل مقنعه است.در بعضی تفاسیر، در ذیل آیه‌ی شریفه، از عایشه نقل شده است:
زنانی بهتر از زنان انصار ندیدم. وقتی این آیه‌ی شریفه نازل شد، هر یک از آنها به سمت لباس‎های مخصوص خود رفتند و از آن تکه‎ای جدا کردند و خمار و مقنعه‎ای مشکی پوشیدند، گویی بالای سر آنها کلاغ نشسته‌ است.از قضیه‎ی ذکر شده استفاده می‎شود که رنگ خمار و مقنعه در زمان صدور آیه، مشکی بوده است. برای این قضیه، از کتاب‌های لغت نیز می‎توان مؤیداتی ذکر کرد؛

مثلاً از بعضی کتاب‌های لغت، استفاده می‎شود در ریشه‌ی لغوی خمار (خ ـ م ـ ر) سیاهی اخذ شده است.به مشروبات الکلی نیز از آن جهت «خمر» اطلاق می‎گردد که باعث سیاهی و تیره‎گی عقل انسان می‎گردد. مخفی نماند که در آیه‌ی شریفه‌ی خمار، نکات تفسیری و ادبی و لغوی فراوانی وجود دارد که مقاله‌ی مستقلی را می‎طلبد.
ب) جلباب

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛ای پیغمبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویش را به چادر فروپوشند؛ که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند، تا از تعرّض و جسارت هوس‎رانان آزار نکشند، بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.همان گونه که قبلاً گذشت جلابیب در آیه‌ی شریفه، جمع جلباب است و جلباب به معنای پوشش

گسترده و فراگیر تمام بدن است، که زنان بر روی لباس‎های دیگر می‎پوشند؛ امروزه در زبان فارسی به چنین پوششی چادر گفته می‎شود. بر اساس تحقیقی که نگارنده انجام داده، بین جلباب قرآنی و چادرهای رایج، از نظر مفهوم، اندازه، کارکرد و حتی رنگ، همگرایی و شباهت‎های بسیار نزدیکی وجود دارد.علاوه بر قرآن که دو شکل خاص از پوشش فوق را برای زنان در مقابل نامحرم توصیه کرده است، در برخی احادیث نیز چهار پوشش ویژه برای زنان در مقابل نامحرم، به نام پیراهن، مقنعه، چادر، و ازار معرفی شده است.


عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): و لغیر ذی محرم اربعة اثواب: درع و خمار و جلباب و ازار.
حجاب و پوشش دارای چه آثار و فوایدی است؟
آثار و فواید حجاب در ابعاد مختلف
‎ حجاب و پوشش، در ابعاد مختلف، دارای آثار و فواید زیادی است که بعضی از مهم‌ترین فواید آن عبارت‌اند از:


الف) فایده‎ی حجاب در بُعد فردی
یکی از فواید و آثار مهم حجاب در بُعد فردی، ایجاد آرامش روانی بین افراد جامعه است که یکی از عوامل ایجاد آن عدم تهییج و تحریک جنسی است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادی معاشرت‎های بی‎بندوبار میان زن و مرد، هیجان‎ها و التهاب‎های جنسی را فزونی می‎بخشد و تقاضای سکس را به صورت عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی درمی‎آورد. غریزه‌ی جنسی، غریزه‎ای نیرومند، عمیق و دریا صفت است که هرچه بیش‌تر اطاعت شود بیش‌تر سرکش می‎گردد؛ هم‌چون آتشی که هرچه هیزم آن زیادتر شود شعله‎ورتر می‎گردد. بهترین شاهد بر این مطلب این است که در جهان

غرب که با رواج بی‎حیایی و برهنگی، اطاعت از غریزه‌ی جنسی بیش‌تر شده است، هجوم مردم به مسئله‌ی سکس نیز زیادتر شده و تیراژ مجلات و کتب سکسی بالاتر رفته است. این مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادی است که قایل‎اند همه‌ی گرفتاری‌هایی که در کشورهای اسلامی و شرقی بر سر غریزه‌ی جنسی وجود دارد، ناشی از محدودیت‎هاست؛ و اگر به کلی هرگونه محدودیتی برداشته شود و روابط جنسی آزاد شود، این حرص و ولعی که وجود دارد، از بین می‎رود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید