بخشی از پاورپوینت
اسلاید 2 :
و به نستعين
إنّه خيرُ ناصرٍ و معين
اسلاید 3 :
هو الله
رب العالمين
مكاتب روانشناسي
الاسلام يعلو ولايعلي عليه
اسلاید 4 :
مكتب
کنشگرايي
اسلاید 5 :
كنشگراها به مطالعه اينكه ذهن چه ميكند، پرداختند نه اينكه از چه چيزي تشكيل مييابد. بهجاي عوامل ساخت ذهن، به كنش و عملكرد ذهن پرداختند.
اسلاید 6 :
كنشگرايي بيشتر از چارلز داروين، (1809- 1882)، و گالتون (1911 - 1822)، نخستين رفتارشناسان حيوان متأثر گرديد. كتاب اصل انواع داروين (1859)، تأثير زيادي بر مجامع روشنفكري بويژه روانشناسي گذاشت.
اين فكر كه موجودات زنده به مرور زمان تغيير ميكنند، ريشه آن به قرن پنجم قبل از ميلاد برميگردد. پدر بزرگ داروين و گالتون، منشأ كليه حيوانات خونگرم را موجود واحدي ميدانستند.
اسلاید 7 :
لامارك، بر تغيير شكل بدن حيوان از طريق تلاش ارگانيسم براي تطبيق خويش با محيط تأكيد ميورزيد. فسيلها و استخوانهاي كشف شده از حيواناتي كه قبلا ميزيسته و هماكنون ناپديد شدهاند و انواع ديگري از موجودات و أشكال تازهاي از حيات، اين فكر را تقويت مينمود كه اشكال حيات ثابت نيست، و دستخوش تغيير و تبديل ميباشد و تمام طبيعت احتمالاً نتيجه تغييري پيوسته است.
اسلاید 9 :
داروين معتقد بود، اين تغييرپذيري ، خودبهخودي و تابع توارث است. نتيجه انتخاب طبيعي در طبيعت، بقاء اُرگانيسمهايي است كه بهترين سازگاري و انطباق را با محيط زيست خود دارند. ارگانيسمهايي كه چنين نيستند، از بين ميروند. او بهوجود تنازع دائمي براي بقا در طبيعت، اعتقاد داشت و ميگفت ارگانيسمهايي كه باقي ميمانند سازگاري موفقيتآميزي با مشكلات محيط برقرار ميسازند. اين ارگانيسمها، مهارتها يا امتيازاتي را كه به آنها اجازه بقا داده است، به فرزندان خويش منتقل ميكنند و چون تغيير، قانون ديگري از وراثت است، لاجرم فرزندان بين خود اختلاف نشان خواهند داد، برخي از فرزندان، تواناييها بهدست ميآورند و رشد ميدهند كه از تواناييهاي والدين آنها، براي بقا سودمندتر است، اين خصوصيات براي بقاء به كار ميرود و در جريان آن نسلها ممكن است تغييرات بزرگي در شكلشان بوجود آيد.
اسلاید 11 :
انتخاب طبيعي + تجربه حيوان = نسل بعدي
نظريه داروين بر روانشناسي علمي، بهصورتي كه هم اكنون وجود دارد، تأثير بهسزايي داشته است. اول اينكه، نظريه تكامل با اين اعتقاد كه پيوستگي بنيادي در كنش ذهني انسان و حيوان وجود دارد، اين سؤال را مطرح كرد، كه اگر ذهن انسان تكامل يافته ذهنهاي ابتداييتر است، پس ممكن است شباهتهايي بين ذهن انسان و حيوان وجود داشته باشد.
اسلاید 12 :
ثانياً، نظريه داروين، هدف روانشناسي را تغيير داد. محور توجه ساختگرايان، تحليل محتواي آگاهي و تعيين عناصر ذهني بود، كه جاي خود را به كنشهايي داد كه ممكن است توسط آگاهي بهخدمت گرفته شوند.
سومين تأثير داروين بر تفاوتهاي فردي بود، بدينمعنا، اگر هر نسلي شبيه نسلهاي پيشين خود ميبود، تكامل بههيچ وجه امكان تحقق نداشت. از اينرو، تغيير، عنصر مهمي براي هرگونه نظريه تكاملي بوده است.
اسلاید 13 :
گالتون بر تفاوتهاي فردي تكيه ميكرد، و نبوغ را بيشتر ارثي ميدانست تا محيطي، امكانات و تعليم. به آمار اهميت فوقالعادهاي ميداد، لذا براي كميسازي دادههاي شناختي تلاش وافري داشت، قائل به تصوير ذهني بود و معتقد بود، كه برخي تصويرهاي ذهني مبهم و ناواضح دارند بر خلاف كودكان و زنان كه تصويرهاي ذهني واضح، روشن و جزئي دارند.
اسلاید 14 :
روانشناسي حيواني
قبل از داروين، حيوانات را موجوداتي خودكار و بدون روح كه هيچ شباهتي با انسان ندارند تلقي ميشدند، اما با نظريه تكاملي داروين مبني بر پيوستگي بين ذهن حيوان و انسان، روانشناسي حيواني را در كانون توجه كنشگراها قرار داد. داروين در كتاب تظاهر هيجانات در انسان و حيوان اظهار ميدارد، كه رفتار هيجاني در انسانها ميراث رفتاري است كه زماني براي حيوانات مفيد بوده، اما ديگر هيچگونه كاربرد و فايدهاي ندارد
اسلاید 15 :
تكامل و بقاي شايستهترينها
در ايالات متحده پيش از آنكه اسپنسر (1903 - 1820)، شهره شود، علاقه به نظريه داروين شديد بود. انديشه تكامل در آمريكا سريعتر و جامعتر از هر جاي ديگر، از جمله انگلستان، زادگاه اين نظريه، پذيرفته شده بود. اسپنسر كاربردهاي تكامل را در مورد تجربه و معرفت انساني متذكر شد و ادعا داشت كه تحول در همه جنبههاي جهان، از جمله شخصيت انسان و نهادهاي اجتماعي، جنبه تكاملي دارد و منطبق با اصل بقاي شايستهترينها (بقاي انسب) است. ديدگاه آرمانشهري اسپنسر استدلال ميكرد كه از طريق بقاي شايستهترينها، تنها بهترينترها ادامه حيات ميدهند.
مردم و سازمانها براي تحول خود و جامعهشان بايد به حال خود رها شوند، تا به طريقي كه خود برميگزينند، عمل كنند، درست به همان نحو كه انواع موجودات زنده براي تكامل در طبيعت به حال خود رها شدهاند. در اين ديدگاه، افراد، حرفهها، يا نهادهايي كه نتوانند با محيط انطباق حاصل كنند، براي ادامه حيات ناشايستهاند و بهخاطر بهبود جامعه بهعنوان يك كل بايد محو يا منقرض شوند. اگر دولت به حمايت از فقرا و ضعفاء ادامه دهد، آنان به حيات خود ادامه ميدهند و در نهايت جامعه را تضعيف ميكنند و اين تخطي از نخستين قانون طبيعت است كه ميگويد فقط شايستهترينها ادامه حيات خواهند داد. اسپنسر اعلام كرد با تضمين اينكه فقط، قويترينها، بايد باقي بمانند، جامعه انساني ميتواند خود را بهبود بخشد و سرانجام به وضعيتي از كمال انساني و اجتماعي دست يابد.
اسلاید 16 :
اين پيام با منش فرديتگرايي آمريكايي كاملاً سازگار بود و عبارتهاي بقاي شايستهترينها و تلاش براي حفظ وجود، جزئي از شعور ملي شد. آمريكاييها، بر اساس تجارب روزانه خود، همه چيز را در بقاي شايستهترينها ميدانستند. زمين آزادانه در اختيار كساني قرار ميگرفت كه با جرئت و زيرك بودند و ميتوانستند معاش خود را از آن تأمين كنند. اصول انتخاب طبيعي در زندگي روزمره كاملاً نمايان بود، بهويژه در حاشيههاي غربي، جايي كه موفقيت و بعضي وقتها بقاء به توانايي فرد در كنار آمدن با نيازهاي محيط غالبا خصمانه وابسته بود. آنان كه نميتوانستند خود را سازگار كنند، محكوم به فنا بودند.
اسلاید 17 :
چگونه زيستن و آرامش
قرآن درس
اسلاید 18 :
جو حاكم برجامعه آمريكا در اوايل قرن بيستم، كه با خُلقوخوي آمريكايي سازگار بود، سبب تمايل آمريكاييها به نظريه تكاملگرايي و كنشگرايي، گرديد. و آن در واقع، انتخاب طبيعي و بقاي أصلح در تنازع بقاء بود. و آن در گرو، موفقيت و گاهي بقاي انسانها بر انطباق بهتر با توقعات محيط مبتني بود.
اسلاید 19 :
ويليام جيمز (1842- 1910)، عليرغم اينكه روانشناسي را علم مفيدي نميدانست، و آن را توضيح واضحات ميدانست، اما بهواسطه ديدگاهش، يعني "مطالعه انسان از جهت همسازي وي با محيط" پايه كنشگرايي آمريكا شد.
اسلاید 20 :
استانلي هال (1844- 1924)، علاقه وافري به نظريه تكامل داشت، تحقيقاتش بيشتر به روانشناسي تربيتي كمك كرد تا به روانشناسي تجربي. تحقيقات او بيشتر در زمينه كودك بود و عقيده داشت كه رشد كودك، طي مراحلي صورت ميگيرد كه مشابه مراحل رشد و تكامل نسل انسان است.