بخشی از پاورپوینت

اسلاید 1 :

نظریه گشتالت درمانی

اسلاید 2 :

تعریف :

گشتالت نام یک مکتب درروانشناسی و نام گروهی کوچک از روانشناسان آلمانی پیرو این مکتب در قرن بیستم است که نظریات ورتهایمررا مبنای کار خود درزمینه بررسی یادگیری قرار دادند. لغت گشتالت بهمعناى شکل (Form) و شمائل يا صورت (Shape)، و گستردهتر آن به معنى شيوه (Manner) يا حتى جوهر (Essence) آمده است. واژههاى مترادف آن در زبان انگليسى بهشکل گستردهاى استفاده شده است .

اسلاید 3 :

گشتالت بنا به تعریف، عبارت است از یک پدیده نظامدار یا یک کل که عناصر آن با آنکه متمایزند به یکدیگر سخت وابسته و مرتبط هستند.اجزای یک گشتالت خواصی دارند که از قرارگیری آنها در کل ناشی میشود و کل نیز خواصی دارد که در هیچ یک از عناصرش یافت نمیشود. بنابراین یک گشتالت واحدی متمایز از اجزا و محیط اطرافش است. گشتالت در پدیدههای فیزیکی، زیستی و در رفتار انسان به صورتهای مختلف ظاهر میشود.

اسلاید 4 :

نظریه گشتالت :
روانشناسان گشتالت معتقد بودند که گرچه تجربههای روانشناختی از عناصر حسی ناشی میشوند، اما با خود این عناصر تفاوت دارند. روانشناسان گشتالت معتقد بودند که یک ارگانیزم چیزی به تجربه میافزاید که در دادههای حسی وجود نداردو آنها آن چیز را سازمان (organization) نامیدند و همانطورکه بیان شد گشتالت در آلمانی به معنی سازمان است. طبق نظریه گشتالت ما دنیا را در کلهای معنیدار تجربه میکنیم و محرکهای جداگانه را نمیبینیم و کلا هرآنچه میبینیم محرکهای ترکیب یافته در سازمانها(گشتالتها)یی است که برای ما معنی دارند.

اسلاید 5 :

مفاهیم اساسی گشتالتدرمانی :

اسلاید 6 :

1. نظریه ی شخصیت :
پرلز، انسان را موجودی وحدتیافته، خودنظم، کل نگر، وابسته به محیط و تجربه گر می انگارد که شخصیتی با ابعاد اجتماعی، روانی – جسمانی و روحی دارد.
این سه بعد، به هنگام تولد، بهطور بالقوه در فرد وجود دارند و در امتداد یک پیوستار قرار می­گیرند :

اسلاید 7 :

به فاصله ی بسیار کمی پس از تولد آغاز می شود، به وسیله آگاهی و توجه به دیگران خصوصا به والدین، مشخص می شود. البته جنبه جسمانی نیز در این مرحله وجود دارد ولی بدون آگاهی و شعور انجام میپذیرد. در خلال مدت زمانی که تعامل با دیگران ضرورت می یابد و مرحله ی اجتماعی نامیده می شود، کودک به ارتباط با دیگران اقدام می کند. سطح اول بدان دلیل مرحله ی اجتماعی نامیده می شود که در آن به ارتباط با دیگران شدیدا احساس نیاز می شود. در این مرحله، دیگران باید به منزله منبع و مرجع مورد استفاده قرار گیرند.
-مرحله ی اجتماعی :

اسلاید 8 :

- مرحله ی جسمانی – روانی :
به وسیله آگاهی فرد از خصوصیات شخصی خودش مشخص می­شود. در این مرحله، کودک به عوامل جهان خارج با معیارهای گسترده­تر روانی پاسخ می­دهد و این پاسخ با آگاهی و وجه تمایز بیشتری همراه است. در خلال این مرحله است که اکثریت مردم اوقات زیادی از زندگیشان را به مفهوم­سازی و ایجاد ارتباط با عوامل مادی و مکانیکی سپری می کنند.

اسلاید 9 :

- مرحله روحی :
در آخرین مرحله ی آگاهی، انسان از وجود مادیش فراتر رفته، هستی خویش را به طریق دیگری تجربه می کند و آگاهیش تغییر می یابد. برای مثال، از حالت احساس حسی به آن چیزی که احساس ماوراء حسی نامیده می شود، تغییر جهت میدهد. مرحله سوم دارای منبع درونی و قائم به ذات است و پس از تشکیل، به صورت ارتباطی با اولوهیت درمیآید

اسلاید 10 :

2- ماهیت انسان :
پرلز، معتقد بود که هر شخصی استعداد آن را دارد که آزادانه انتخاب کند و مسئول رفتار خود باشد. خود­شکوفایی دیدگاه خوش­بینانه پرلز در مورد انسان بر این فرضیه او استوار است که همه موجودات زنده ذاتا به سوی خود­شکوفایی کشیده می­شوند. البته او این کار را به عنوان فرایندی ناتمام می­نگرد: ما بهطور دائم در حال شدن هستیم، ما هرگز بهطور کامل "شکوفا نمیشویم". این تمایل به خودشکوفایی فطری، انگیزش برای کلیه رفتارهای انسان است.

اسلاید 11 :

3- خودگردانی :
  هر ارگانیسمی سعی دارد که به وسیله کامرواسازی یا حذف نیازهای به وجود آمده که تعادل فرد را به هم زده­اند، به تعادل حیاتی دست یابد. آنها به این فرایند تعادل حیاتی "خودگردانی ارگانیسمی" نام نهادهاند. زمانی که ارگانیسم نوعی درد را تجربه می کند(عدم تعادل)، او می تواند خودگردانی را از طریق تخلیه تنش به وسیله تجربه هیجانی شدید یا برآوردن آن نیاز انجام دهد.

اسلاید 12 :

4- آگاهی : آگاهی، کلید گشتالتدرمانی است. تمام این رویکرد براساس کمیت آگاهی مراجع است. اجتناب از آگاهی، مشکل را تشدید می­کند؛ زیرا به جای هدایت انرژی به سوی برآوردن نیاز، این انرژی صرف بازداشتن نیاز یا هیجانی می­شود که نیاز را اعلان کرده و خبر داده است.   پرلز، بیشتر به عمل و تجربه علاقه­مند بود تا به فلسفه. او به اهمیت فلسفه گشتالتدرمانی پیبرد، اما در امور به وجود آوردن یک فلسفه منظم گشتالتدرمانی مردد بود. با این حال، این فلسفه­ها روشن باشند یا پنهان، فرضیاتی در مورد ماهیت انسان و تجربه در گشتالتدرمانی وجود دارد.

اسلاید 13 :

*چندین فرضیه­ی اصلی در مورد ماهیت انسان وجود دارد که اساس گشتالتدرمانی را تشکیل می دهند:

اسلاید 14 :

1- انسان، یک کل است شامل جسم، هیجانات، افکار، احساسات و ادراکات که همه اینها در ارتباط با یکدیگر عمل می کنند.

 2- انسان، بخشی از محیطش است و نمی تواند بدون آن درک شود.

3- انسان، موجودی فعال است نه موجودی واکنشی. او پاسخهای خود را به محرکهای برونی و درونی تعیین می کند.

4- انسان، قادر است از احساسات، افکار، هیجانات و ادراکات خود آگاه شود

5- انسان، از طریق آگاهی قادر به انتخاب بوده و بنابراین مسئول رفتار آشکار و نهان خود است.

اسلاید 15 :

5- مفهوم اضطراب :
اضطراب، فاصله و شکاف میان حال و آینده است. انسان بدان دلیل مضطرب می شود که وضعیت موجود را رها کرده و درباره­ی آینده و نقشهای احتمالی که ایفا خواهد کرد، به تفکر می پردازد. دلهره و مشغولیت در زمینه فعالیتهای آینده باعث "ترس صحنه ای" می­شود. ترس صحنه ای، از توقع و انتظار فرد از اتفاقات بد و ناگوار در رفتار و نقشهای آینده ی او به وجود می آید. فرد با تشخیص اینکه این اضطراب از چه منبعی حاصل می شود، باید به خود آید و در زمان حال زندگی کند. اگر فرد در زمان حال به سر برد، مضطرب نخواهد شد؛ زیرا هیجان و تحریک به فوریت در فعالیت خودبهخودی او جریان یافته و خلاق و مبدع می شود.

اسلاید 16 :

6- افسردگی :

درمانگران غیرگشتالتی، افسردگی را یک تشخیص مجزا در نظر می گیرند ولی گشتالت­درمانگرها می گویند میزان افسردگی در طول جلسه درمان نوسان دارد. چون در گشتالت­درمانی، رفتارها به صورت لحظه ای تغییر می کنند، روش ثابت و معینی برای رفع افسردگی مطرح نمی شود.

اسلاید 17 :

7- درمان کوتاهمدت :

هماکنون روان­درمانی انفرادی گشتالتی کوتاهمدت یا دارای محدودیت زمانی وجود ندارد. گشتالت­درمانگرها معمولا بیماران را هفته­ای یک جلسه و آنهایی را که مشکل شدیدتری دارند، هفته ای چند جلسه می بینند. برگزاری جلسات به فاصله ی بیش از یک هفته این خطر را به دنبال دارد که بیماران از محتوای جلسات فایدهای نبرند. اگر هم جلسات در فواصل خیلی کوتاه برگزار شوند، احتمالا بیماران به درمانگر وابسته شده و فرصت کافی برای لحاظ کردن محتوای جلسات در زندگی خود را نداشته باشند.

اسلاید 18 :

* گشتالت­درمانی یا تمرکز­درمانی :

اسلاید 19 :

معمولا گشتالت­درمانی به تمركزدرمانی نیز معروف است. زیرا هدفش آن است كه به فرد كمك كند تا به تجربه اش از طریق آگاهیش بیفزاید و تجارب و تلاشهای ناكام كننده ای كه این آگاهی را سد و متوقف می كنند، واقف شود. جنبه دیگر تمركز آن است كه فرد روابط بین شكل و زمینه را توسعه می دهد، بهطوری كه بتواند توجه كاملش را به شكل یا هیئت اصلی معطوف دارد و هر چیز دیگری را در زمینه رها کند. در شیوه درمان گشتالتی، با آوردن رفتارهای اجتنابی به آگاهی، سعی می­شود حالت عدم تعادل به تعادل برگردانده شود.

هدف آن است كه فرد هر چه بیشتر با محیط خود در تماس و تعامل طبیعی قرار گیرد، از عواطف و تحریكهای ناخواسته خویش آگاهی یابد، با خود و با محیط واقعی كاملا در تماس قرار گیرد و كلیت ارگانیزم او حفظ شود. اساس درمان گشتالتی توجه به زمان و موقعیت موجود و كسب حداكثر آگاهی است. در سایه وجود آگاهی، فرد می تواند براساس اصل سالم گشتالت عمل كند، یعنی مهمترین موقعیت یا كار ناتمام را تشخیص دهد و با آن برخورد اصلاحی داشته باشد. موقعیت ناتمام یا كار و امر ناتمام، همان نیازهای ارضانشده­ای هستند كه گشتالتهای ناقص را تشكیل می­دهند. موقعیتها و امور ناتمام معمولا نیرو و فشار زیادی وارد آورده و رفتار خود را شدیدا تحت­تاثیر قرار می­دهند.

اسلاید 20 :

انتقادهایی به نظریه گشتالت :

در متن اصلی پاورپوینت به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر پاورپوینت آن را خریداری کنید