بخشی از پاورپوینت
اسلاید 2 :
مفهوم پردازی در آثار دکتر مرتضی فرهادی
علوم اجتماعی با موضوعاتی چون رفتار انسانها،گروهها و جوامع،و بهطورکلی سیستمهای انسانی و اجتماعی سروکار دارد؛موضوعاتی که بسیار پویا و متغیر بوده،و در شبکهای از تعامالت پیچیده شکل میگیرند.با این حال سیر نظریه پردازی به ویژه در حوزه علوم اجتماعی،با نوعی رکود مواجه است. ما بیشتر مصرف کننده تولیدات دانشی جهان غرب هستیم، ازاینرو بیشتر فعالیتهای علمی و پژوهشی این حوزه علمی،معطوف به بازآزمایی نظریههای موجود است. لذا بیشتر نتایج تحقیقات تقلیدی بوده و فاقد مبانی نظیری بومی و مرتبط با جامعه ایرانی است. متون دانشگاهی و محتوای دروس در علوم اجتماعی در ایران اغلب ترجمه و یا اقتباسی ضعیف از برخی کتاب های کشورهای غربی است که ارتباطی با جامعه ایرانی ندارد.
اسلاید 3 :
آنتونی گیدنز نظریه پردازی را تلاش برای درک اشکال بنیادین و آغازین موجودیت دو پدیده عمده یعنی عامل و کارگزار انسانی و الگوهای نهادی شده در سطوح خرد و کالن می داند. جفری الکساندر جامعه شناسی معاصر آمریکایی معتقد است نظریه ها اموری مجرد و انتزاعی شده از امور عینی جهان خارج هستند که در زمانها و مکانهای متفاوت مطرح می شوند و به اعتقاد وی ؛ نظریه هنگامی تولد می یابد که بتوان رابطه ای مجرد و منطقی میان دو یا چند مفهوم ایجاد کرد.
اسلاید 4 :
از نظر وبر که وفادار به روح معرفت شناختی کانتی و متأثر از شناخت شناسی ریکرت می باشد، شناخت نمی تواند یک باز تولید یا یک رونوشت مساوی با اصل از واقعیت باشد، چرا که واقعیت امر اجتماعی را آشفته و پیچیده می داند و معتقد است که این ذهن ماست که بر واقعیت ها قالب می زند و آنها را به حیطه شناخت در می آورد. وبر محتوای علوم را مرتبط با مفاهیم آن و ساختن مفاهیم را مبتنی بر «طرح مسأله» می داند و اساس و زیربنای طرح مسأله و سؤال تحقیق را دستگاه ارزشی و محتوای تمدن ها برمی شمارد. او تاکید می کند در علوم مربوط به فرهنگ بشری، ساختن مفاهیم وابسته است به نحوه طرح مسأله، که آن نیز به نوبه خود همراه با محتوای تمدن ها تغییر می کند. از نظر وبر شناخت واقعیت در علوم(علوم فرهنگ)، تابع نوع مسأله ای است که دانشمند در برابر واقعیت طرح می کند. همچنین نوع سؤالی که محقق طرح می کند، تابع دستگاه ارزشی ای است که به صورت اجتماعی آفریده شده است. بنابراین، دستگاه ارزشی جامعه و به تعبیر وبر، محتوای تمدن ها که واقعیتی اجتماعی است، بر شناخت و معرفت تأثیر می گذارد.
اسلاید 5 :
آنچه در نگاهی دقیق به کارهای فرهادی به چشم می آید، مفاهیمی جدیدی است که او در جای جای کارهایش به خصوص در برابر مفاهیم و نظریه های غربی، مطرح کرده است. او به راستی در مواجهه با واقعیت پیش روی اش ، همانطور که وبر تاکید می کند – در مواجهه با فرد تاریخی خود – به مفهوم پردازی از واقعیت می پردازد و سعی در استفاده از اشل های آماده نظریه های غربی برای توضیح واقعیت جامعه خود ندارد.
اسلاید 6 :
مشکل اصلی آکادمی های علوم اجتماعی این است که به جای مشاهده دقیق جامعه ایران و مفهوم سازی در رابطه با واقعیت این جامعه در زمان و مکان حاضر به استفاده از نظریه هایی می پردازند که برای توضیح و تبیین جامعه ای دیگر در زمان و مکان خاص آن اجتماع ساخته شده است. این همان نقطه ای است که فرهادی را از بسیاری از جامعه شناسان آکادمیک ایران متمایز می سازد . او با رویکردی مردم شناسانه و انجام کارهای میدانی به مفاهیم جدیدی می رسد که می تواند پایه ی نظریه پردازی برای نسل های بعدی جامعه شناسان باشد. از جمله این مفاهیم عبارتند از :
اسلاید 7 :
- « تعاون بقا» در برابر تنازع بقای داروین برای نشان دادن انواع همیاری در نظام رفاقتی نه تنها برای بقا بلکه زندگی پر بارتر و پر برکت تر .
- « تامل فرهنگی» در برابر تاخر فرهنگی برای نشان دادن ظرفیت های یادگیری معقول و همراه با گزینش و نه تقلید کور کورانه و طوطی وار از غرب
- «زور پوشیده » برای نشان دادن ترکیب انواع شناخت با رابطه اجباری که در مقابل زور لخت کشورهای غربی قرار دارد و نشان می دهد که کشورهای غربی در صورت توازن و تعادل نیروهای متخاصم از زور لخت و در صورت توازن از زور پوشیده برای استعمار استفاده می کنند.
اسلاید 8 :
«دقیقه فاضله» در برابر مدینه فاضله که نظر به عشق انسان مدرن به آینده و هراس او از گذشته دارد و در مقابل مدینه فاضله که نظر به مکان دارد این مفهوم نظر به زمان و آن آینده اتوپیایی دارد که انسان در آرزو ی رسیدن به آن است.
- «پتانسیل فرهنگی» که شامل همه ذخیره دانشی و تجربی و فنی و بینشی و منشی و کنشی یک ملت است که در شرایط عادی، همچون ثروتی از نسلی یه نسل دیگر منتقل شده و حرکت به جلو را همچون نوعی انرژی ذخیره شده، آسان و میسر می سازد.
- « گسل فرهنگی» که اشاره به جدایی نسل های جدید در اغلب کشورهای توسعه نیافته از تجربیات تاریخی و از آن جمله، از بخش هایی از این ذخایر و ثروت های مستور و ساخت های تسهیل گر فرهنگ ملی و بومی است.
اسلاید 9 :
«کوالیگری»یا نظریه برکت بخشی یا خیر افزایی در برابر نظریه خیر محدود جورج فاستر و « بازده افزایی»در برابر نظریه بازده نزولی که نشان می دهد دانش ها و فن آوری های سنتی ، آموزه ها ، ارزش ها و هنجارهای کار مشارکتی با به کار گرفتن بیشتر نقصان نمی پذیرند بلکه برکت و گوالش می یابند و با کار مشارکتی در فضای غیر رقابتی کمیت های قدیم به کیفیت های جدید تبدیل می شوند یا گوالش می یابند.
- طبقه بندی انواع یاریگری که نتیجه سالها کار میدانی و جمع آوری آخرین بازمانده های انواع یاریگری ( خودیاری ، دگریاری و همیاری)در گوشه و کنار ایران است. آنچه در این میان قابل توجه است تاکید فرهادی بر استمرار جوهر همکاری و تغییر اشکال آن در طول زمان است. به این معنا که ممکن است شکل همکاری از واره شیر به واره پول تغییر کرده باشد اما جوهر آن که همیاری است همچنان باقی مانده است . توجه به ساختارهای ماندگار و یافتن طبقه بندی برای کنش های انسانی مثل انواع یاریگری بسیار جالب است.
- «حرکت پاندولی در زمان فرهنگی »اشاره به حرکت خالقانه و پاندول وار و مستمر نخبگان فرهنگ ساز به نمایندگی از ملت ها و فرهنگ ها ، از گذشته به حال و از حال به گذشته دارد.
اسلاید 10 :
خیر محدود و خرده فرهنگ آکادمیکی شنبل و لیله شناسان
نظریه خیر محدود limited good در زمان طرح اشاره به یکی ویژگی از جامعه دهقانی داشته است مبنی بر اینکه اعضای چنین جامعه ای مقدار هر چیز خوب را محدود می پندارند و از اینرو اگر کسی بخشی از این چیز خوب همانند آب، زمین، پول، وام، خانه، ماشین یا ارتقای شغلی و پست سازمانی را صاحب شد، شانس و فرصت دستیابی دیگران به چیزهای خوب را کاهش می دهد و از بین می برد. دلالت چنین باوری در سطح اجتماع برخورد نامساعد و حتی دشمنانه دیگران با افراد پیشرفت کننده صاحب چیزهای خوب است. اما آیا این ویژگی خاص اجتماعات محلی و سنتی است؟ بر حسب تجربه بنده، خیر. هر اجتماعی می تواند این خصیصه نابسود را داشته باشد حتی آکادمیسینها که می بایست طلایه دار تفکر پیشرفت و توسعه جامعه باشند. در ادامه وضعیتی شرح داده می شود که گویای این مدعاست و البته لزوما هیچ ربطی هم به ما و اجتماعات علمی ما ندارد بلکه تجربه زیست روایت شده ای یکی از اعضای اجتماع علمی رشته شنبل ولیله شناسی[1] واحد شنگول آباد دانشگاه سربسته تاریک در سیاره میمونها است!
اسلاید 11 :
در این اجتماع علمی، اعضا ژنتیکی و تجربی می پندارند خیر محدود است؛ نشان به آن نشان که اعضای محترم و محترمه، ارتقای همدیگر را برنمی تابند و چون برخی از آنها ارتقا یافتند فکر می کنند دیگران نمی توانند و نباید ارتقا یابند و از اینرو ارتقایافتگان فتیله ارتقا را هر روز بالا می برند و شرط می گذارند تا جلوی ارتقای سایر اعضا را بگیرند و سایر اعضا هم از ارتقای ارتقایافتگان ناخشنودند و هر چند ممکن است ارتقایشان را تبریک گویند ولی در عمل مثل ماری که به جای موش، کاکتوس یا جوجه تیغی بلعیده باشد از ارتقای آنها به خود می پیچند و ارتقایشان را رانتی، رابطه ای و ناشایسته می دانند. اعضای این اجتماع چون با همدیگر کار می کنند و نفع متقابل از دیگری به آنها می رسد همدیگر را تحمل می کنند ولی کارشان که تمام شد دیگر چشم دیدن همدیگر را ندارند و تلفن و ایمیل همدیگر را جواب نمی دهند و در محافل مشترک حاضر نمی شوند مبادا اینکه چشمشمان به چشم همدیگر بیافتد.
اسلاید 12 :
برخی اعضای این اجتماع سکان تحریریه و داوری مجله یا همایشی را که عهده دار می شوند بومی کشند مقالات دیگری یا دیگرانی را رد کنند بویژه اگر دارای نوآوری و ابتکاری باشد؛ اگر ببیینند کسی بیشتر از آنها کار می کند می نوازنش به اوضاف و القابی چون کپی کار، خطی کار و غیره و اگر هم گزیده کار باشد متصفش می کنند به تنبلی, تعطیل خارج از گود. اعضای این اجتماع فراسوی احترمات ظاهری خشک همدیگر را قبول ندارند و چون تحمل نقد متقابل را ندارند دائما پشت سرهم بد می گویند و تنها در یک زمان متحد می شوند آنهم زمانی که یکی از آنها ارتقا شغلی یابد یا پست مدیریتی کسب نماید و در این صورت بقیه اعضا برای بدگفتن پشت سر فرد مزبور و زیرآب زدنش اتحاد نامیمونی را شکل می دهند.
اصلا زیرآب زدن خصیصه بارز این اجتماع است به گونه ای که اگر کسی پیدا نشود زیرابش را بزنند زیر اب خود را می زنند! هر چند ممکن است برخی از اعضای این اجتماع علمی مباحث توسعه، تغییر و نوآوری، کارآفرینی، روابط و مدیریت و دیگر مباحث اجتماعی – انسانی مرتبط با پیشرفت شنبل ولیله را تدریس کنند اما در عمل باور و تعهدی به این مباحث ندارند هر چند ممکن است طوطی وار آنها را در کلاسهای درس بلغور کنند نشان به این نشان که از هر گونه تحول و تغییری در اجتماع خود برای ورود عضو جدید یا خروج عضوی از اعضا به قصد انتقال به اجتماعی دیگر جلوگیری می کنند.
اسلاید 13 :
اعضای این اجتماع از گرفتاری همدیگر خوشحالند و هنگامی که خبر گرفتاری عضو دیگری را می شنوند نمی توانند از نقش بستن لبخند بر چهره سرد و بی روح و البته همیشه حق به جانب در پس گفتار آرام خویش جلوگیری کنند و البته آن خبر را آنی از طریق یک کمپین رسانه ای به اطلاع اعضای دیگر می رسانند، این در حالی است که اگر با بلندگو خبر موفقیت دیگری را در گوششان پیج کنند خود را به نشنیدن می زنند. این اعضا در امورات حاشیه ای و شخصی فضول و محرم راز نیستند. اعضای این اجتماع رفتاری مگس وار دارند که کارش نشستن بر کثافت و ناپاکی است تا زنبور عسل که بر گل می نشیند و شهد می مکد و عسل پس می دهد و بدین سان آنها همواره زشتی ها را می بینند و پلشتی ها را بازگو می کنند[2] و دنیای آنها خیلی کوچک است و در تمام طول عمر حرفه ای خویش سعی می کنند یک بوته شنبل و لیله را خیالا در ذهن خود ترسیم کنند و چون عنکبوت بدور آن تاری بتنند و منتظر مگسان بمانند.اینان هر چند با گفتاری مودبانه و رفتاری موقرانه همواره در حال نق زدن هستند بدون اینکه ایده ای برای برون رفت از وضع موجود داشته باشند چرا که اصلا ایده دان آنها خشکیده از بس که دریغ ورزیده اند از اندیشیدن به پیشرفت و بهبود و نوآوری و تغییر
اسلاید 14 :
اینان چون بخیل و حسودند حاضرند به قحطی حرفه ای و گرسنگی دچار شوند ولی سفره حرفه ای اجتماع خود را نگسترانند تا مبادا دیگر اعضا نیز بهره ببرند از این خوان گسترده. نمونه اش را در اکراه و اباه گروه های شاکله چنین اجتماعی در توسعه گروه های خویش از طریق راه اندازی رشته های جدید، جذب نیرو, راه اندازی نشریه، برگزاری همایش، گرفتن طرح مشترک، راه اندازی هسته پژوهشی و دیگر تغییرات می توان دید.اینان همدیگر را قبول ندارند و حتی حاضر نیستند به مقالات و آثار همدیگر استناد دهند.تنگ نظرند و بی بهره از توان همذات پنداری و همدلی, معمولا سطح آرزویشان پایین است و روح جمعی اشان چون قیچی باغبانی هر کسی را که تلاش کند اندکی از میانگین بالا زند، هرس می کند. در مناسبات حرفه ای خویش, شنبل و لیله شناسان پیشکسوت را به بوته فراموشی می سپارند از بس که این پیشکسوتان در زمانی که بر صدر بوده اند آنها را مورد مهر و محبت قرار داده اند.
اسلاید 15 :
و بدینسان کینه و نفرت غیرقابل گذشت و ادامه دار فرانسلی نسبت به هم دارند .تاسف اینجا است که چنین اجتماعی اخلاق حرفه ای ضدپیشرفت و خرده فرهنگ توسعه نیافتگی خود را بازتولید می کند از طریق شاگردان دست پرورده خویش و چه بسا دیده شده دانشجویی شاغل در مقطع پیشرفته شنبل و لیله شناسی بعد از گرفتن نمره پایان نامه اش مراجعه کند و از اینکه دانشجوی دیگری نیز نمره ای هم سطح او گرفته گلایه نماید و چندتا اتهام مبین تقلب، داده سازی و کپی کاری را بر دانشجوی مزبور روا دارد.
اسلاید 16 :
متاسفانه چنین اجتماعی نسبت به دیگر اجتماعات کمتر اصلاح پذیر است؛ چون اعضای این اجتماع خود را مروج و معلم پیشرفت و توسعه می پندارند و در هاله ای تقدس و نقادناپذیری، اعضای اجتماع خود و دیگران را اصلا قبول ندارند که بخواهند اصلاحشان کنند! بماند که خیلی از این اساتید صاحب کرسی و پیشکسوت نگاهی ایدئولوژیک به رشته شنبل و لیله شناسی دارند و ضمن پنداشت قداستی ذاتی برای اون, حتی از تغییر اسم نه چندان جذاب به اسمی علمی تر مخالفت می کنند.
متاسفانه هر کسی با این اجتماع مراوده حرفه ای داشته باشد پس از مدتی خوی آنها را می گیرد از جمله روایت کننده این تجربه زیرا همه نمی توانند گفتار آن فیلسوف را در عمل تحقق بخشند آنجا که می گوید مواظب باشید در جدال با گرگها، خود گرگ نشوید و عملا هم بازی شدن با خوکها آدم را به کثافت آلوده می کند! آری، پنداشتن چنین اجتماعی دردآور است چه برسد به زندگی در آن، پس بدا به حال عضو گروه مزه شناسی پیشرفته شنبل ولیله از اجتماع علمی دانشکده شنبل ولیله شناسی دانشگاه سربسته تاریک!