بخشی از پاورپوینت

اسلاید 2 :

تاریخچه
گونه شناسی بقاع ایران
گونه شناسی بقاع گیلان
معماری مذهبی گیلان
گونه شناسی بقاع لاهیجان
تاریخچه استان گیلان،1
دوره اسلامی،2
صفویه،2
قرن هجدهم،3
قرن نوزدهم،4
قرن بیستم،5
چکیده تاریخ گیلان،6
اقلیم استان گیلان،7
ارتباط اقلیم و معماری در گیلان،8
جهت گیری بناها،9
ساختار فضایی معماری بومی گیلان،10
تاریخچه زیارت،11
مقدمه،12
مبانی نظری معماری امامزادگان،13
ارتباط با الگوی چهار تاقی،14
سیر تحول تاریخی مقابر امامزادگان در ایران،15
تحلیلی بر سبک شکلی معماری امامزادگان،16
ارزیابی نمونه های موردی براساس معیارهای برآمده از تحلیل معماری امامزادگان،17
دسته بندی کلی از معماری مقابر و امامزادگان در ایران براساس دوران حکومت ،19
نتیجه گیری ،20
معماری مذهبی گیلان،21
تاریخچه ساخت بقاع متبرکه در گیلان،24
معماري بقاع متبرکه گیلان،25
مقدّمه،28
ملاحظات اقلیمی در معماری منطقه،29
تاریخچه شهر لاهیجان،31
بقعه و تاریخچة آن در لاهیجان،32
بقعة میر شهید،33
میر شمس الدین،34
چهار پادشاهان،35
میر ابراهیم،36
ملا عقیل (عاقله)،37
سید رضی،38
پیر علی،39
شیخ زاهد گیلانی،40
ویژگی های عناصر کالبدی بقاع متبرّکه در لاهیجان،41
بررسی کالبدی بناها،44
مقایسه کالبدی پلان ها و مقاطع بناها،45
الگوی بقاع لاهیجان براساس بررسی بناها ،46

اسلاید 3 :

تاریخچه استان گیلان
با آغاز سده بیستم میلادی در حفاریهای تپه مارلیک (که قدمتی ۳۰۰۰ ساله دارد) ظروف سفالین، مجسمههای کوچک از طلا، نقره و برنز و اسلحههای برنزی و آرامگاه پادشاهی از همان دوران به همراه مجموعه قابل توجهی از جواهرات کشف شد که طرز ساخت این اشیاء و فراوانی طلا و نقره در این آثار باستانی، خبر از خبرگی سازندگان و ثروتمندی مردمان این سرزمین در گذشته میدهد.

جام هیولای دوسر و غزال، موزه لوور

پیش از میلاد در کرانه دریای خزر اقوامی همچون کاسپیها و کادوسیها و آماردها ساکن بودهاند. کاسپیها در طول سواحل جنوب غربی دریای خزر زندگی میکردند. اینکه آیا آنها شمال یا جنوب رود کورا (منشعب از نام کوروش بزرگ) هم زندگی میکردند مشخص نیست. کاسپیها باید ایرانی یا شدیداً تحت تأثیر فرهنگ ایرانی دانسته شوند. به نظر میرسد که گیلها (گیله مردان) که جنگجو ذکر شدهاند، حدود قرن اول یا دوم قبل از میلاد، وارد ساحل جنوبی دریای خزر و غرب رود آماردوس (بعدها سفیدرود) شدند و همراه با دیلمیان در آنجا سکنی گزیدند. این دو نوعی گویش ایرانی شمال غربی تکلم میکردند که تا حد زیادی برای سایر فارسی زبانان قابل فهم نبود. آنها احتمالاً از منطقه داغستان آمدهاند و جایگزین کادوسیان شدهاند. متعاقباً از رود آماردوس هم گذشتند و به همراه دیلمیان جایگزین آماردیها شدند. از آنها هم مانند دیلمیان به عنوان همراهان شاهان ساسانی نام برده شده ولی به عقیده عدهای به نظر نمیرسد تحت فرمان مؤثر آنان درآمده باشند. شهر گیلها در نزدیکی دریا بود. کاسپیها خودشان ظاهراً به کوهها سوق داده شده بودند. سپس در شرق، کادوسیان میزیستند که ظاهراً با گیلها آمیخته بودند و از ساحل تا کوه سکنی داشتند. آماردیها در حاشیه رودخانه سپیدرود سکونت داشتند.

کادوسیان قبیلهای ایرانی بودند که بنا بر استفان بیزانتی بین دریاهای خزر و سیاه و بنا بر استرابو در کرانه جنوب غرب دریای خزر و جنوب ارس بین آلبانی در شمال و ماردی در شرق یعنی در بخش کوهستانی مادیه پیرامون پاراچوآتراس میزیستند. گفته شده نینوس شاه آشوری آنان را شکست داد. در دوره مادها آنان آشکارا قادر به حفظ استقلالشان بودهاند و حتی گفته شده در دوره آرتئس وقتی یک پارسی به نام پارسد که از مادها گریخته بود (برادر زن رهبرشان)، مجبور شان کرد با مادها بجنگند. شاه مادها را شکست دادهاند؛ بنابراین کادوسیان هرگز تابع شاهان ماد نبودهاند و فقط این کوروش بود که گفته شده داوطلبانه فرمانبردارش شدند. بنابر گفته گزنفون، او هنگام مرگ پسرش را ساتراپ مادها ارمنیان و کادوسیان کرد.

تا قرن هفتم میلادی، گیلان در منطقه نفوذ هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان قرار داشت که بر ایران تا قرن هفتم میلادی حکمفرمایی میکردند. فتح ایران بدست اعراب باعث ظهور تعداد زیادی سلسلههای محلی در گیلان شد. اسکندر موفق به فتح گیلان نشد.

نوشتههای دوران آغازین ساسانی و منابع عربی در قرون وسطی از تلاش اولین افراد خاندان ساسانی، اردشیر اول و شاپور اول برای تسخیر تمام ایران حکایت میکنند. تا زمان شاپور اول تمامی حاکمان محلی برکنار شده بودند و فرزندان شاپور جایگزین آنها شده بودند. از جمله بهرام که بر گیلان حکم میراند. حدود فتوحات اردشیر را نمیتوان با دقت تعیین کرد. اکثر مناطق پارتی، شامل حکومتهای تابع از ساسانیان اطاعت کردند. بنا به گفته طبری، پادشاهان کوشان و توران در شرق به اردشیر گرویدند، اما در غرب، و جزایر خلیج فارس و بحرین، لشکرکشی انجام شد و این مناطق فتح شدند. اینکه گیلان و مناطق ساحلی خزر به اردشیر پیوسته باشند غیر محتمل است چونکه عنوان گیلانشاه برای اولین بار در دوران شاپور اول ظاهر شد. مناطق حاشیه خزر مادیه یک منطقه جغرافیایی و قومیتی متمایز ایران را شکل میدادند و به استقلال سیاسی گرایش داشتند. نامه تنسر نشان میدهد شاه گشناسب، در ابتدای دوره ساسانی شاه گیلان، دیلم و رویان، طبرستان و دماوند بودهاست. منطقه، یک پادشاهی تابع و بعدها استان کوههای پتشخوارگر (فرشواذگر) را شکل میداد. شهر اصلیش، رشت (سایرو پولیس)، باید بر سر راههای پارتی به ارس و آتورپاتکان بوده باشد. مسیحیت از طریق این راه میتوانسته از قرن دوم به بعد به گیلها رسیده باشد گرچه تازه از قرن ششم به بعد اسقف نشین شدهاست. جاده ماه در جنوب از طریق شادشاپور (قزوین)، قابل دسترسی بود.

از آنجا که از دوره هخامنشیان و ساسانیان، گیلان با خاندانها و فرمانروایان محلیش تقریباً همیشه مستقل بود، دین زرتشتی و کلنیهای نسطوری توانست برای مدت طولانی در آن دوام آورد. در ۵۳۳ از گیلان همراه با آمل به عنوان پایگاه کشیشی نسطوری نام برده شدهاست. گفته میشود خاندان دابویگان هم پیش از رفتن به مازندران از گیلان نشات گرفتهاست.
گردنبند ایرانی نماد صلیب شکسته
که در تپه مارلیک گیلان پیدا شده
جام هیولای دوسر و غزال، موزه لوور

اسلاید 4 :

دوره اسلامی
سنت مقاومت در برابر اشغالگران موضوعی تکراری در نوشتههای نویسندگان و تاریخنگاران محلّی و ملیگرا است (از جمله صادق هدایت، احمد کسروی، غلام حسین صادقی، محسن عزیزی). به ادعای مینورسکی اینها گیلان را در طول تاریخ «پرچمدار ایرانگرایی» میدانند. در هجوم عربها دیلمیان مقاومت شدیدی در برابر اشغالگران عرب نشان دادند و گیلان به اشغال آنان در نیامد. هر چند که منابع خلفا عباسی خبر از پرداختن مالیات از سوی گیلانیها میدهد به نظر میرسد که ایشان مردمان باختر سفید رود بودهاند و مردم خاور سفید رود هیچگاه زیر کنترل آنها نبودهاند. تقریباً اولین مسلمانانی که از حدود قرن دوم هجری به بعد وارد این سرزمین شدند و توانستند در آنجا اقامت گزینند، علویان بودند که بهعلت مخالفت یا مبارزه با حکام عباسی بدان سرزمین روی آوردند. بدین ترتیب، پذیرش اسلام دیلمیان با مذهب تشیع آغاز شد و از فرق شیعه، مذهب زیدیه، اولین و پرطرفدارترین آنان بود. البته، مذهب اسماعیلیه با تبلیغات و فعالیت ابوحاتم رازی در دیلم، پیروانی پیدا کرد.

گیلان و دیلمان حتی پس از آوردن اسلام و بسط دیلمی، از نظر سیاسی شبه مستقل و جدا ماندند. در این دوران وجود اختلافهای دیرینه نژادی بین دیلمیان و گیلکیان و وجود دو مکتب رقیب زیدی باعث بالا گرفتن دشمنی بین گیلکیان و دیلمیان و ستیزههای فرقهای بین اینان انجامید. زیاریان، بوئیان و بعدها سلجوقیان تلاش کردند از خارج تأثیرگذار باشند و در پارهای از زمانها میتوانستند خراج مطالبه کنند، ولی نتوانستند حکمرانی یا مالیات منظم تحمیل کنند. زیدیان شرق گیلان از حکمرانان علوی مستقر در هوسم در قرون دهم و یازدهم میلادی هواداری میکردند. به هر حال، بیشتر این سرزمین همچنان در کنترل سران محلی خانوادگی بود.

در قرن دوازدهم لاهیجان جای هوسم را به عنوان مرکز فرمانروایان زیدی علوی گرفت. لاهیجان، که خاندان دیلمی آل بویه که نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند، از آن نشات میگیرد، در قرن دهم همچنان دیلمی پنداشته میشد. هماکنون این شهر اصلی شرق گیلان است. گیلان، تنها منطقهای در ایران بود که در دوره حکومت مغول، وقتی همه کشور در اشغال مغولان بود، واقعاً مستقل مانده بود و حتی پس از اشغال پرهزینه آن توسط الجایتو همانطور باقی ماند. هیچ حاکم مغولی به گیلان فرستاده نشد، در عوض؛ ایلخان به فرمانروای بیه پیش اجازه داد کل منطقه را زیر فرمان خود درآورد و به نشانه حسن نیت یک دختر مغول به او داد.

صفویه
در اواخر سده ۱۵ و اوایل سده ۱۶ میلادی، گیلان تحت سلطه اعضای دو خاندان محلی بود. از ۶۸–۱۳۶۷ میلادی علی کیا بن امیرکیای ملطی، یک رهبر علوی کنترل بیه پیش (به مرکزیت لاهیجان) را با پشتیبانی سادات مرعشی حاکم در مازندران به دست گرفت. او و جانشینانش خود را در لاهیجان مستقر ساختند و بر همه شرق گیلان تا اوایل عصر صفوی حکم راندند. خاندان شیعه زیدی امیرکیایی، خانوادهای از نسبتاً نوپادشاهان، بود، گرچه حتی یکی از اعضای آن هم در داشتن ادعای اصل و نسب ساسانی شک نداشت. در بیه پس (به مرکزیت فومن؛ و بعداً رشت)، یک منطقه سنی، خاندان سنی شفیعی اسحاقوندی از نیمه قرن سیزدهم به قدرت رسید. این خاندان که مقرش فومن بود، تدریجاً همه غرب گیلان را تصرف کرد.

این خاندان اصل و نسبش را به پادشاهان ساسانی و پیش از آن میرساند، و در همان زمان، ادعایتبار از اسحاق نبی میکرد.[ شاه اسماعیل صفوی شش سال (و به گفته لاهیجی هشت سال) در گیلان ماند، قبل از این که فروپاشی امپراطوری آق قویونلو، که به او فرصتی که دنبال اش بود تا تخت پادشاهی ایران را در سال ۹۰۵ شمسی تصاحب کند را داد. اسماعیل از ماندن نزد امیره اسحاق، حاکم بیه پس، که توسط مشاوران برای او تعیین شده بود اجتناب کرد، احتمالاً به خاطر این که نمیتوانست به یک سنی اعتماد کند. به هر حال، او به آسانی، دعوت حاکم عالی مقام وقت گیلان، کارکیا میرزا علی شیعه از لاهیجان را، که با آق قویونلو بارها جنگیده بود، پذیرفت. هر دو خاندان توسط شاه عباس صفوی از بین رفتند و گیلان تحت فرمان حکام منصوب دولت مرکزی درآمد. شاه تمام گیلان را به ملک شخصی خود تبدیل کرد.

پیش از صفویه آثار مکتوب بر جای مانده از گیلانیان به زبان فارسی انگشت شمار است زیرا مراکز آموزشی که این زبان را آموزش دهند یا ولینعمتانی که مشوق آن باشند وجود نداشت. گیلان در دورهٔ صفویه با نقاط دیگر ایران ارتباط گستردهتری یافت که منجر به نگارش بیشتر کتب فارسی نویسندگان و دانشمندان گیلانی شد.
مقبره شیخ زاهد گیلانی، پدر همسر و
استاد شیخ صفی الدین اردبیلی
نیای بزرگ دودمان صفویان، در لاهیجان
منبع متن و تصاویر:Wikipedia.com
جنگ گیو با لهاک و فرشیدورد،
در شاهنامه فردوسی چاپ گیلان،
۱۴۹۴ میلادی. نگهداری شده در موزه هنر

شهرستان لس آنجلس

اسلاید 5 :

قرن هجدهم
افول صفویان و انقراض آنان در سال ۱۷۲۲، منجر به یک حالت آشوب در کشور شد. مناطق شمالی کشور نسبت به تأثیر و اشغال خارجی آسیبپذیر شد. اولین تلاشها توسط روسیه تزاری برای تسلط بر دریای خزر و استانهای ایرانی گیلان، مازندران، استرآباد و آذربایجان در همین زمان شروع شد. این قرن پرآشوب ظهور سه رهبر قدرتمند ایلی را به خود دید، نادر شاه افشار، کریم خان زند و آغا محمد خان قاجار. طی بیشتر این دوره، گیلان توسط فرمانروایان محلی از بازماندگان اسحاقیه و خصوصاً امیره دباج فومن و بیه پس با کمک حکام شهرها و بخشها که آنها هم از خاندانهای محلی بودند اداره میشد که یا بهطور مستقل حکم میراندند یا استقلال نسبیشان را با پرداخت خراج به چهرههای نوظهور یادشده و فرمانداران کل منتصب آنان تضمین میکردند.

تقسیم گیلان به دو بخش در این دوره هم ادامه یافت. در این دوره تعدادی فرماندار کل هم توسط نادرشاه، کریم خان و آغا محمد خان برای گیلان منصوب شدند ولی دوره آنها عمدتاً کوتاه بود. طی دوره نادرشاه، فرمانروایان گیلان خراج اختصاص یافته به استان را به فرمانداران کل یا خزانه مرکزی میفرستادند. به هرحال مالیاتگیری منجر به دو شورش عمده شد. در هرج و مرج پس از قتل نادر شاه، قلمرو او به دست سران ایلی افتاد. در گیلان، آقا جمال فومنی (از بازماندگان امیره دباج، و فرزند آقا کمال که در دوره شاه سلطان حسین فرمانروای گیلان بود) همراه با آقا صافی حکومت مرکزی را شکست دادند و حکومت استان را از رشت به دست گرفتند. آقا جمال در ۱۷۵۳ در نتیجه یک عداوت قدیمی توسط آقا هادی شفتی در شفت کشته شد. آقا هادی با کمک میرزا ذکی حاکم گسکر برای ۴ ماه بر گیلان حکومت کرد.

گیلان در ۱۷۳۶، از نقشه هرمان مول

او در یک حمله ناگهانی توسط سران قاجار دستگیر و اعدام شد. آنها هدایت الله، فرزند جوان آقا جمال را به فرمانروایی رشت منصوب کردند. پس از رسیدن کریم خان به قدرت هدایت الله خان به تهران فرستاده شد و یک حامی کریمخان در ۱۷۶۰ جایگزین او شد؛ ولی وقتی کریمخان در یک کارزار نظامی در آذربایجان بود هدایت الله خان به گیلان گریخت و دوباره به مقام فرمانروایی گیلان رسید. بعد از مدتی جنگ و گریز، کریمخان نهایتاً او را ۱۷۶۷ به فرمانروایی گیلان منصوب کرد و دختر او را به عقد پسرش ابوالفتح خان درآورد. هدایت الله خان توانست شبه-استقلال گیلان را تا رسیدن آغا محمد خان به قدرت در دهه ۱۷۷۰ حفظ کند. در ۱۷۷۳ او سعی کرد حمایت روسها را کسب کند و وقتی موفق نشد در ۱۷۷۹ به فتحعلی خان خان خانات قبه برای کمک روی آورد. علاقه هدایت الله خان به حفظ حدی از استقلال باعث شد او در آخرین تلاش برای مقاومت علیه حاکمیت در حال ظهور قاجار دوباره از روسها تقاضای حفاظت کند.

گرچه نپذیرفتن تقاضای روسها برای الحاق بندر انزلی منجر شد روسها آغا محمد خان را تحریک کنند که گیلان را فتح کند. مصطفی خان دولو با ۶۰۰۰ سرباز به رشت حمله کرد و هدایت الله خان را شکست داد. وقتی او در یک کشتی روسی پناه گرفت، روسها او را به آقا علی تنها بازمانده خاندان آقا رفیع شفتی که همگی توسط هدایت الله کشته شده بودند تحویل دادند. او توسط آقا علی اعدام شد. گیلان تحت فرمانروایی هدایت الله که تجارت خارجی را با جذب شمار زیادی از ارامنه، روسها، یهودیان و هندیان به رشت حمایت میکرد پیشرفت کرد. آنها در کاروانسراهای جداگانه میزیستند و تجارت میکردند. او با حکمرانی در یکی از بارونقترین ایالات ایران با یک درآمد سالانه قابل توجه (حدود ۲۰۰ هزار پاوند) در یک دوره طولانی ثروت زیادی به دست آورد و با سخاوتمندی زیست. او خراج بزرگی از ابریشم و طلا به حاکمان از محمدحسن خان تا کریمخان و آغامحمدخان میفرستاد. او درباری درخشان و با مبلمان عالی و شرابهای قوی و بردگان گرجی، و یک ارتش حقوق بگیر از ۱۵ هزار مرد داشت که میتوانست ده هزار نیروی ایالتی هم بدان بیفزاید. او علاوه بر درآمد سرشار از تولیدات محلی خصوصاً ابریشم، از مالیات ثابت سرانه بر جامعه بزرگ ارمنی و نیز از تجارت با روسها که یک پست تجاری مستحکم در انزلی داشتند کسب میکرد.

گیلان در ۱۷۳۶، از نقشه هرمان مول

اسلاید 6 :

قرن نوزدهم

گیلان در نقشه شمال ایران در سال ۱۸۰۸، از اطلس نوی جان پینکرتن
نوشتار اصلی: تاریخ گیلان در قرن نوزدهم
در قرن نوزده در اثر منافع استعماری روسیه و بریتانیا، ایران دچار تغییرات عمده سیاسی اقتصادی و اجتماعی شد. گیلان در حوزه تأثیرات روسیه بود و ارتباطات فزاینده با این کشور منجر به تحولات عمدهای در قرن نوزده و اوایل قرن بیستم در این منطقه شد. از جمله تجارت خارجی افزایش یافت، حمل و نقل دریایی و اثر آن بر واردات و صادرات و مصرف زیاد شد که رفاه در ایالت گیلان را افزایش داد. نتیجتاً راه ارتباطی بین تهران به انزلی از طریق قزوین و رشت منجر به افزایش عبور مسافرین به اروپا از خط انزلی–باکو شد. قرن نوزدهم در گیلان با ادامه یافتن حکمرانی خاندانهای محلی دو بخش بیه پیش و بیه پس شروع شد؛ ولی تدریجاً این وضعیت در نیمه دوم قرن تغییر کرد و افزایش تجارت خارجی و توسعه سریع حمل و نقل در خزر و سیل مسافر و بار در راه ترانزیتی تهران-انزلی عوامل عمده مؤثر در جدابودن ایالت را از بین برد و آن را به مدار اقتصاد نوظهور جهانی و قدرت مرکزی آورد.

گیلان با تبدیل شدن به مرکز تماس سیاسی اقتصادی و اجتماعی با غرب در واپسین دهههای قرن نوزده، به میدانی برای شماری از جنبشهای شورشی مهم رادیکال در دوره ۱۹۰۵ تا ۱۹۲۱ تبدیل شد. قاجاریان موفق شدند بر آشوب قرن هجده با ایجاد امنیت نسبی و کنترل بر ایالات فائق آیند. دو مجموعه موقت و ثابت، دستگاه دولتی ایالت را تشکیل میداد. یکی فرماندار کل و وزیر که از تهران تعیین میشد و شاه و دولت مرکزی را نمایندگی میکرد و اغلب موقتی بود، دیگری مسئولین محلی بود که عمدتاً وراثتی و دائم بودند و خانها و حاکمان و نایبالحکومهها و کلانتران را شامل میشد. گیلان یکی در زمره چهار ایالت ثروتمند ایران بود و درآمدش گرچه تغییر میکرد، قابل توجه بود. علاوه بر این از ۱۸۹۷ که تشکیلات جدید گمرکی به دستیاری بلژیکیها تأسیس شد، درآمد گیلان از گمرک به شدت افزایش یافت. در ۱۹۱۲ درآمد گمرکی ۹٫۶ میلیون قرآن یا به عبارتی، بیش از دو پنجم درآمد کشور از گمرکات بود. افزون بر این دهقانان گیلانی از همتایان شان در بیشتر ایالات ایران بهتر بودند. این باید در خاطر بماند که حضور شدید تجار و کارگران خارجی (روس، یونانی، ارمنی) در گیلان و آگاهی بیشتر از پیشرفتهای اجتماعی در غرب عوامل مؤثر در ایجاد جنبشهای پیشروی اعتراضی کارگری مختلف و حضور فعال ایالت در جنبشهای انقلابی در ۱۹۰۶ تا ۱۹۲۱ بود.
گیلان در نقشه شمال ایران در سال ۱۸۰۸،
از اطلس نوی جان پینکرتن

اسلاید 7 :

قرن بیستم
تاریخ گیلان در قرن بیستم، نهضت جنگل، جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران و قیام سیاهکل
در ژوئیه ۱۹۰۹ پس از تعطیلی مجلس در دوره محمد علی شاه و به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی، مجاهدان مشروطه خواه گیلانی به سوی پایتخت روان شدند و با فتح تهران به همراه عشایر بختیاری، نظام مشروطه را باز در ایران مستقر کردند و سپهدار اعظم تنکابنی، فرمانده مشروطه خواهان گیلانی نیز صدر اعظم ایران شد.
با آغاز جنگ بینالملل اوّل (۱۹۱۴) و ورود نیروهای خارجی به خاک ایران و گسترش فساد در دولت و دخالت نیروهای بیگانه اوضاع سیاسی کشور آشفته بود و زمینداران بزرگ گیلان هم با پشتیبانی کنسول روسیه، بر غارت اهالی شهرها و دهقانان افزوده بودند.

میرزا کوچک خان که در تهران با اتحاد اسلام در تماس بود برای ایجاد یک پایگاه نظامی و مبارزه چریکی مخفیانه به گیلان رفت و نخستین پایگاه جنگهای چریکی دهقانی را به همراه هفت نفر دیگر از جمله دکتر حشمت در تولم ایجاد کرد. به تدریج دهقانان و زحمتکشان شهری و بخش از روشنفکران جذب جنبش شدند. قوای دولتی مورد حمایت روسیه و بریتانیا، در حال نزاع دائم با جنگلیهای مستقر در روستاها بودند. از ژانویه ۱۹۱۷، آنان شروع به خلع سلاح زمینداران و گماشتن نمایندگان خود بر مصادر دولتی در حوزه نفوذ خود کردند. به زودی، وقوع انقلاب اکتبر در روسیه به جنگلیها امید بیشتری داد. روسها در نتیجه ضعف ناشی از انقلاب با جنگلیها روابط دوستانه برقرار کردند و قول دادند قوایشان را از گیلان خارج کنند. بازگشت قوای عثمانی در ماه مه به ایران و تسخیر تبریز هم به پیشرفت آنان کمک کرد.

جنگلیها در زمانی فوقالعاده کوتاه خود را در گیلان تثبیت کردند. تا پایان این سال همه مسؤولین از منصوبین جنگلیها بودند و پس از انقلاب اکتبر همه مسؤولین منصوب حکومت تهران از گیلان خارج شده بودند. آنان دست به اصلاحات اجتماعی مهمی زدند. دهقانان را از پرداخت مالیات معاف کردند. آبرسانی را در دست گرفتند. این اقدامات منجر به ارتقای کشاورزی شد و در شرایطی که همه ایران درگیر قحطی بود تولید کشاورزی گیلان به بالاترین حد خود رسید. آنها به تهران قحطی زده و باکو برنج میفرستادند. تا پایان این سال، آنان از ۱ میلیون تومان عایدی خود به کارمندانشان ۲۱۰۰۰ تومان حقوق ماهیانه میدادند. در ۵ ژوئن ۱۹۲۰، جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران اولین و تنها جمهوری سوسیالیستی در ایران تأسیس شد. در اوایل تیر ۱۲۹۹ کنگره اول حزب کمونیست ایران در انزلی برگزار شد. سپس، تعدادی از زنان رشت جمعیت پیک سعادت نسوان را برای پیگیری حقوق سیاسی و اجتماعی زنان تأسیس کردند. این جمعیت نخستین گروه در ایران بود که هشت مارس را به عنوان روز زن پذیرفت و هر سال مراسم بزرگداشت آن را اجرا میکرد. این حکومت با حمله قوای حکومت مرکزی سقوط کرد.

در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹، گروههای از فدائیان خلق به رهبری علی اکبر صفایی فراهانی و حمید اشرف در کوههای گیلان که مناسب جنگهای چریکی بود مستقر شدند. آنها در فوریه آن سال اولین عملیات چریکی تاریخ ایران را با حمله به یک پاسگاه ژاندارمری در سیاهکل، و کشتن سه مأمور انجام داده و به جنگل بازگشتند. شاه شدیداً پاسخ داد، و برادرش را در راس یک نیروی مجهز به منطقه اعزام کرد، نتیجتاً تعداد زیادی از سربازان و ۳۰ فدایی کشته شدند. ۱۱ فدایی دستگیر شدند که ۱۰ نفرشان تیرباران شدند و دیگری در اثر شکنجه جان باخت.

وقوع زمینلرزه منجیل-رودبار در ۳۱ خردادماه ۱۳۶۹ در استان گیلان موجب خسارات جانی و مالی فراوان گردید. علاوه بر حدود ۳۵٬۰۰۰ نفر که بر اثر این رویداد جان خود را از دست دادند، بیش از ۲۰۰ هزار واحد مسکونی تخریب شدند و خسارات عمدهای به تأسیسات و اماکن عمومی در استانهای گیلان و زنجان که متأثر از این زمینلرزه بودند، وارد آمد و حدود ۵۰۰٬۰۰۰ تن بیخانمان شدند.
منبع متن و تصاویر:Wikipedia.com
محمدولی تنکابنی معروف به سپهدار حکمران گیلان،
فرمانده مشروطه خواهان گیلانی در جریان فتح تهران و
۵ دوره نخستوزیر ایران
میرزا کوچک خان جنگلی و دکتر حشمت
تصویری از خرابیهای زمینلرزه رودبار-منجیل

اسلاید 9 :

اقلیم استان گیلان

استان گیلان با مساحت ۱۴۷۱۱کیلومتر مربع در میان رشته کوههای البرز و تالش در شمال ایران جای گرفته است. این استان به واحد جغرافیایی جنوب دریای مازندران تعلق دارد و با استانهای اردبیل در غرب، مازندران در شرق، زنجان در جنوب و کشور تازه استقلال یافته آذربایجان و دریای خزر در شمال هم مرز و همسایه است. استان گیلان بین ۳۶ درجه و ۳۶ دقیقه تا ۳۸ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی و ۴۸ درجه و ۲۵ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۳۴ دقیقه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ قرار دارد و رود سفید تمشک که بین چابکسر و رامسر جاری است، آن را از استان مازندران جدا میکند. براساس تقسیمات کشوری سال ۱۳۷۵، این استان به مرکزیت رشت، ۱۲ شهرستان، ۳۵ شهر، ۳۰ بخش، ۹۹ دهستان و ۲۷۶۳ آبادی دارد. شهرستانهای استان عبارتاند از: آستارا، آستانه اشرفیه، بندر انزلی، رشت، رودبار، رودسر، شفت، صومعهسرا، طوالش، فومن، لاهیجان و لنگرود.

جغرافیای طبیعی و اقلیم استان

استان گیلان از استانهای شمالی کشور است. ناهمواریهای آن از غرب به شرق شامل: تالش، ماسوله، پشته کوه و رشته کوه البرز است که از سه بخش غربی، مرکزی و شرقی تشکیل شده است. البرز غربی مانند حصاری استان گیلان را در بر گرفته است و بلندترین قلهآن فک یا دلفک (آشیانه عقاب) نام دارد. جلگههای استان گیلان در میان دریا و کوهستان، تا ارتفاع یکصد متری سطح دریا، گستردهاند. مساحت این جلگهها به بیش از پنج هزار کیلومترمربع (نزدیک به یک سوم زمینهای استان) میرسد. این زمینها به سه قسمت عمده تالش، گیلان غربی و گیلان شرقی تقسیم میشوند.

اقلیم سرزمین گیلان به آب و هوای معتدل خزری معروف است. کوهستان تالش با جهت شمالی، جنوبی و کوهستان البرز با امتداد غربی - شرقی، مانند سدی از عبور بخار آب دریای مازندران و بادهای مرطوب شمال غربی به داخل ایران جلوگیری میکند و به علت ارتفاع زیاد، موجب بارندگیهای فراوان در استان گیلان میشود. تبخیر فراوان دریای مازندران ضمن افزایش رطوبت هوا (به ویژه در ماههای گرم سال تا ۹۳ درصد)، به تعدیل دمای هوا در تابستان و کاهش آن در زمستان، به ویژه در نواحی جلگهای نزدیک به دریا، میانجامد. از این رو، یخبندان زمستانی در نزدیکی کنارههای دریا بسیار کم گزارش شده است.

براساس گزارش ایستگاههای هواشناسی استان متوسط حداقل مطلق دمای رشت ۶/۳ و متوسط حداکثر مطلق آن ۲۹/۸ درجه سانتیگراد، متوسط حداقل مطلق دمای آستارا ۷/۳ و متوسط حداکثر مطلق دمای آن ۲۵/۴ و متوسط حداقل مطلق دمای بندر انزلی ۹/۸ و متوسط حداکثر مطلق دمای آن ۲۳/۷ و متوسط حداقل مطلق دمای منجیل ۷/۲ و متوسط حداکثر مطلق دمای آن ۳۱/۱ درجه سانتیگراد گزارش شده است. میزان بارندگی در استان گیلان به بادهای مرطوبی بستگی دارد که در زمستان از شمال غرب، در بهار از شرق و در تابستان و پاییز از غرب میوزند. این بادها، هوای مرطوب دریا را به سوی جلگه گیلان میرانند. این تودههای هوایی بر اثر برخورد با تودههای هوای مرطوبی که از سوی دریای مدیترانه به سوی فضای دریای مازندران میآیند، موجب بارندگیهای فراوان و طولانی میشوند. بادهای استان گیلان، هر یک تأثیری ویژه بر طبیعت منطقه میگذارند که مهمترین آنها عبارتاند از:

باد بیرونوا، باد خزری، باد سَرتُوک، باد دشنهوا، باد گیلهوا، باد گرمش (گرمیش)، باد منجیل، خشک دشنهوا، کنار گیلهوا،
بیرون گیلهوا، آفتاب بوشه، سیاهوا، کویتموا و باد سَمام.
موقعیت استان گیلان
جدول تغییرات دما و رطوبت استان گیلان درسال

اسلاید 10 :

تاریخچه
گونه شناسی بقاع ایران
گونه شناسی بقاع گیلان
معماری مذهبی گیلان
گونه شناسی بقاع لاهیجان
ارتباط اقلیم و معماری در گیلان
بناهای روستایی گیلان با توجه به شرایط اقلیمی و برای پاسخگویی به مطلوبترین شرایط آسایش انسانی طرح ریزی شده اند. پلان مستطیل شکل بتا یا کشیدگی شمالی- جنوبی با بدنه ی گسترده و باز به سمت شرق امکان بهره گیری از جریانهای یاد مطلوب تابستانی شرقی و شمال شرقی را فراهم می آورد. چرا که مهمترین اصل برای رسیدن به شرایط آسایش در این منطقه تهویه و کوران مطلوب است. بلند می شفاف لایه ی اول بتا که ردیفی از ستونها و ایوانی سرتاسری است که در طبقات تکرار شده، به علاوه می کرسی بلند بودن ساختمانها، گردش هوا در بنا را به حداکثر رسانده است.

جناحين شرق، جنوب و شمال خانه برای بهره گیری از جریانهایی هوا و گردش آنها در فضا کاملا باز است، ولی جناح نمربی برای جلوگیری از نفوذ یادهای غالب زمستانی با امتداد یافتن سقف شیبدار تا سطح زمین کاملا بسته شده است . بدنه های باز مانند ایوان و تلار( ایوان طبقه دوم) در فصول تابستان محل زندگی خانواده است و فعالیتهایی مانند آشپزی، خورد و خوراک و خواب و نشيمن در آن انجام می گیرد. در زمستان این فعالیتها به فضاهای بسته با کمترین باز شو(اتاقها) منتقل می شود. ضخامت دیوار و جنس آنها که از خاک وجوب با چند است، به حفظ گرمای داخل فتاها کمک می کنند. همسازی مصالح ساخت یا شرایط اقلیمی و انتخاب صحیح مصالح بوم آورد در مناطق مختلف آب و هوایی مانند جلگه، کوهپایه، کوهستان، شرایط آسایش گرمایی و سرمایی را فراهم می آورد. استفاده از چوب و خاک در مناطق جلگه ای، سنگ و چوب و خاک در مناطق کوهپایه ای و سنگ در مناطق کوهستانی، علاوه بر آنکه هزینه های ساخت را کاهش می دهد شرایط مطلوب آسایش را ایجاد می کند. سقفهای شیب دار گیاهی از جنس لی (گیاه مردایی) و کلوش (ساقه می برنج) در تابستان هوای زیر سقف شیب دار و خانه ها را تا چندین درجه خنکتر از محیط پیرامون می کند.
منبع متن : معماری بومی گیلان ، معماری سبز،سروین الهی
منبع تصاویر:خانه موسوی ،میراث روستایی

اسلاید 11 :

جهت گیری بناها
جهت گیری و کشیدگی غالب خانه های این منطقه شرقی- غربی است. این نوع جهت گیری تابع دو عامل أست: بهره گیری از تور جنوب، بینا در جبهه ی غربی سطح کمتری داشته و به دلیل وجود باران های زیاد از این جبهه عموما در این جبهه باز شویی ندارد.
خصوصیات کلی فرم ابنیه ی سنتی گیلان به دلیل بارندگی بسیار زیاد و رطوبت بیش از حد، فرم بنا در منطقه عمدتا جهت مقابله با این دو عامل شکل گرفته است. در این منطقه، شیب بام ها عاليا بسیار زیاد است و در بعضی موارد تا حدود ۱۰۰ الی ۱۵۰ درصد می رسد . جهت محافظت دیوار ساختمان که عمدتا با مصالح بنایی مانند گل وخشت و در بعضی موارد آجر می باشد، اغلب یک «تعلام گرده ، مانند ایرانی ، در سرتاسر محیط ساختمان قرار می گیرد و بام را تا جلوی غلام گرد ادامه می دهند . به این ترتیب بام مانند چتری گسترده روی کل ساختمان و ایوان می باشد .پ همچنین از سمتی که باد غالب می وزد و باران از آن ناحیه به بدنه می ساختمان برخورد می کند ، بام را تا ارتفاع پایین تری ادامه می دهند . به این صورت با ایجاد علام گرد و پوشش بالای آن، همم دیوارها محافظت می شوند هم یک فضای مناسب که در سایه قرار دارد و هوا در اطراف آن می تواند جریان باید ، برای ساکنان به وجود می آید . به دلیل رطوبت بسیار زیاد منطقه ، ساختمان ها فاقد هر گونه زیر زمین می باشند ؛ اگر ساختمان زیر زمین داشته باشد ، هوای مرطوب که سنگین تر از هوای خشک است به داخل زیر زمین نفوذ کرده و در آنجا راکد باقی می ماند. به این ترتیب فمای زیر زمین محیط مطلوبی جهت زیست نخواهد بود و در صورت انبار کردن هر گونه وسیله یا آتونه در این محل ، آن ها به سرعت پوسیده یا فاسد می شوند همچنین به خاطر اینکه عمق آبهای زیرزمینی در منطقه بسیار کم است، لذا دیوار اینگونه زیر زمینها همیشه مرطوب خواهد بود و عایق بندی آن مشکل می باشد. در نتیجه کف طبقه ی همکف ساختمان حتی المقدور بالاتر از سطح زمين أجر می شود تا از نيم و رطوبت زمین فاصله داشته باشد و بتوان از جریان یاد که در ارتفاع بالاتر، از سرعت بیشتری برخوردار است، بهره مند شد.

به طور کلی فرجه از سمت کوهپایه به سمت دریا نزدیک تر شویم، رطوبت هوا بیشتر و عمق آبهای زیر مینی کمتر می شود و به همین دلیل کف طبقه همکف بناهای مجاور دریا، تا حداکثر دو متر از کف طبیعی زمین فاصله دارد و هر چه به سمت کوهپایه نزدیک شویم، از ارتفاع آن کاسته می شود. همانگونه که عنوان شد، در مناطق مرطوب، از بهترین روشهای اقلیمی جهت تنظیم شرایط محیطی، استفاده از جریان یاد و تهویه می هوا است. لذا بر عکس ساختمانهای درونگرای مناطق خشک که سعی در قراردادن حداقل بخشی از ساختمان، درون زمین و محصور نمودن کل ساختمان از چهار طرف می باشد، در این منطقه جهت تامین آسایش، ساختمان را تا حد ممکن در ارتفاع ، بلند و از دو و یا چهار طرف باز و به صورت برون گرا احداث می کنند.

اسلاید 12 :

ساختار فضایی معماری بومی گیلان

چند عملکردی بودن فضاها، جابه جایی عملکردها در فصول مختلف سال و عدم تفکیک فقاها بر اساس جنسیت استفاده کنندگان، به فضاهای معماری گیلانی تنوع وسیالیتی خاصی بخشیده است. محورهای اصلی در خانه های روستایی گیلان که سلسله مراتب فضایی را معین می کنند از پایین به بالا، از بیرون به درون و از جلو به پشت بناست. حرکت از بیرون به درون که در بالا اشاره شد با تغییر فصول سال اتفاق می افتدد. محور جلو به پشت برای تفکیک فضاهای تمیز و کثیف به کار می رود. این تقسیم بندی تخم در سایت و هم در بنا رعایت می شود. فعالیتهای تمیز، ماند آشپزی، نشیمن خانواده، انبار برنج، فعالیتهای باغبانی و کشاورزی و صنایع دستی و . در قسمت جلوی پنا انجام می شود، در حالی که توالت، طويله و انبار به پشت خانه منتقل می شوند . قابل ذکر است که بین همسایگان مرزهای مشخصی که دید را محدود کند وجود ندارد و چشم انداز روستا و مزارع برنج از خانه به چشم می آید. همین ارتباط بی واسطه بين حياط و ينا و فضاهای داخل بنا نیز قابل مشاهده است

مصالح بکار رفته در بناهای بومی گیلان ، عاملی در جهت هماهنگی با محیط

تفاوت ظاهری خانه های روستایی گیلان متاثر از رابطه تنگاتنگ فرم معماری یا نوع معیشت و شرایط اقلیمی و محیطی می باشد اما مشاهده می شود که در پوسته ظاهری بنا با ظرافت خاصی، از مصالح بر گرفته از محیط اطراف استفاده شده است . به طور کلی به کار بردن مصالحی که از طبیعت گرفته می شود موجب احساس هماهنگی و هارمونی با طبیعت است مواد و مصالح رایج در ساخت یک بنای بومی عبارتند از الف) چوب ب) گالی یا گولش ج) گل « به شکل مخلوط با گالی یا کولش و به عنوان کاهگل استفاده می شود » د) آهک و گچ * عمدتا برای روید نهایی دیوارها کاربرد داشت » استفاده از قالی یا کولش نیز، تنها محدود به پوششی برای سقف شیبدار نیست ، جالب اینجاست که ریسمان تاییده شده از کولش که به « وريس » معروف است، اگاهی نقش سازه ای دارد؛ این در حالی است که وریس عمدتا در محل اتصال دو عضو چویی کاربرد زیادی داشته است. رنگ غالب یک بنای بومی مالي در هارموتی کامل با محیط اطراف می باشد. لازم به ذکر است که چوب نیز نقش سازه ای مهمی را در سازه های بومی گیلان دارا می باشد. معماری بومی در گیلان از نمونه های خاصی است که در آن ، معماری از مرکز بنا خارج شده و به حاشیه می پردازد و به همان گونه نیز به چگونگی قرار گیری آن محدوده توجه بیشتری می گردد .

اسلاید 13 :

تاریخ زیارت به تاریخ آفرینش انسان و حضرت آدم برمی گردد و همواره انسانها بر غم عزیزان از دست رفته خود به سوگ می نشستند، به ویژه اگر آن افراد، جزو انسان های برتر یا انبیاء و اولیاء بودند، قرنها مورد توجه و احترام مردم بوده اند و هستند. این مسئله در بین مردم ادیان مختلف وجود داشته است و بناها، مقابر و زیارتگاه هایی هم برای بزرگان خود ساخته اند. بنابراین زیارت و بزرگداشت افراد مهم هر قوم، به سبب الگوسازی برای نسل های آینده، تکریم آنان و آرامش فرد زائر، عقلی و عرفی بوده است و نتایج مثبتی دارد.

۲- پیامبر (ص) که اسوه حسنه است، خود به زیارت پدر و مادرشان و شهدا رفته اند و با مردگان در جنگ بدر حرف زده اند و آنان را مورد خطاب قرار داده اند و بر مرگ فرزند خود، ابراهیم گریسته اند. این موارد تأییدی است بر زیارت اموات، جواز گریه بر آنها، داشتن حیات برزخی و فهم اموات.

3- با بررسی منصفانه و غیر مغرضانه متون زیارات مأثور روشن می گردد، حاوی مطالب بلند توحیدی و اسماء الله است و در این چهارده قرن که مسلمانان، به ویژه شیعیان، زیارات ائمه را خوانده اند، نه تنها مشرک نشده اند، بلکه چون یا حب ولی خدا، مسير إلى الله را پیموده اند، زودتر به مقصد رسیده اند. البته زیارت نیز مانند سایر عبادات، أقاتی دارد. از جمله شرک و ریا که باید در تمام اعمال عبادی مواظب آن بود. علاوه بر مفاهیم زیارت که شامل اسم خاص خدا (سلام)، شهادت به اصول دین (توحید، نبوت و امامت) ابراز علاقه به معصوم، دعا، توسل و درخواست
شفاعت معصوم از خداست، بررسی آداب زیارت نیز نشان می دهد، منافاتی با توحید ندارد و مطایق قرآن و سنت است و در راستای تقویت توحید و رسیدن به قرب إلى الله می باشد. بنابراین، مطالب و تناقض گویی های فرقه های ساختگی مانند وهابیت روشن می نماید. آتان مغرض آند و به دنبال برهم زدن وحدت مسلمانان هستند، نه حقیقت، و تهمت های آنان علیه آداب زیارت شیعیان منتفی می گردد.

۴- هدف والای زیارت، حضور و توجه به مزور است. این کار باعث محبت به مزور می شود و محبت سیب اطاعت از آنان می گردد. طبق قرآن، اطاعت از پیامبر (ص) و ائمه سیب جلب محبت خدا میشود. همه ائمه از یک تورند؛ چرا که پیامبر (ص) فرمود: «. يا محمد إنی خلقت عليا وفاطمة و الحسن والحسين و الأيمة من نور واحد.» (ابن أبی زینب، ۱۳۹۷ق.: ۹۳). بنابراین، با زیارت اولیاء الله همراه با معرفت حق آنان، زائر محبوب خدا می شود. به نظر می رسد که از این نظر زیارت اولیاء الله، زیارت خداست. چنانچه در وسائل الشيعه از شیخ صدوق نقل است: «زيارة الله زيارة أنبيائه وحججه من زارهم فقد زار الله» (حر عاملی، ۱۴۰۹ق، ج ۱۰: ۴۸۹).

اسلاید 14 :

مقدمه
معماری مقابر امامزادگان از متنوع ترین و ماندگارترین گونه های معماری در ایران پس از مساجد است که در زمره اماکن مقدس قرار دارد. ساخت این نوع بناها در ایران به خاطر گرایش های شیعی، نسبت به دیگر کشورهای اسلامی بیشتر مشهود است و می توان با مطالعه آثار و بناهای آن و فرآیند شکل گیری و تغییرات آن در یک جامعه گذار، تحولات آن را به درستی مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد. نقش یادمانی و نشانه ای این گونه معماری در دوره های مختلف تاریخی بسیار قابل توجه است مقایر متبرکه ضمن داشتن مرکزیت در استخوان بندی شهرهای ایرانی، بستر رویدادها و حیات فرهنگی اجتماعی شهروندان در مناسبتها و ایام خاص هستند» (پیرنیا، ۱۳۸۴).

از این رو به تحلیل و ارزیابی معماری مقابر امامزادگان در ایران می پردازد. زیرا این بناها در بعد فرهنگی و اجتماعی جاذب افراد و گروههای جامعه در فضایی با قابلیت حس و حال مذهبی و روحانی بوده، همچنین نماد پایدار فرهنگی و هویتی محسوب می شوند. در بعد کالبدی نیز مقابر متبرکه، در نقاط کلیدی و ساختاری شهرها یا در دل طبیعت قرار دارند. «تفرج در دامان طبیعت و زیر سایه درختان منظر مثالی برای شاعران ایرانی بوده که با دستت زیارت اهل قبور و گردشگری آیینی پیوند خورده است» (مسعودی اصل و فرزین، ۱۳۹۵)

ضمنا ارتباط و اتصال فضاهای امامزاده های داخل بافت شهری با اجزا و عناصر پیرامون خود به ویژه شبکه معابر و مسیرهای اصلی و فرعی، مساجد، بازارها و محله های پیرامونی، و همچنین مکان یابی و همجواری امامزاده های خارج بافت شهری با عناصر طبیعی نظیر آب، درخت، کوه و دارای اهمیتی قابل توجه است. «جوادی» در این زمینه چنین می گوید : در دوره اسلامی آب و درخت داتا دارای تقدس نیست اما به واسطه نقش مهم آنها در زندگی مردم و ارتباط با باور کهن و تأکید قرآن کریم مورد توجه و مطلوب شمرده می شوند» (جوادی، ۱۳۹۲)
با بررسی و تحلیل گونه های مختلف مقابر امامزادگان می توان دریافت که آنها از تنوع زیادی برخوردارند و تأثیر بسیاری در محیط اطراف و منظر شهری دارند.

اسلاید 15 :

مبانی نظری معماری امامزادگان

در میان تمامی بناهای مذمیی، مقابر و به طور اخص امامزادگان در کنار مساجد، مهم ترین بناهای ایران اسلامی به شمار می آیند در مطالعه پیرامون تاریخچه مقایر در ایران می توان خاطر نشان شد که این ابنیه در گوشه و کنار شهرهای ایران به صورت طبیعی و ارگانیک به صورت فضای زیارتی تفرجگاهی شکل گرفته و به کمال رسیده اند (حسینی، ۱۳۸۹).

پس از ساسانیان، با آمدن دین مبین اسلام، ساختار آرامگاه به شدت زیر سؤال رفت، به طوری که پیامبر اکرم (ص) فرمودند بر مؤمنین پسندیده است بر روی قیر هیچ بنایی ساخته نشود بلکه لازم است قير با زمین به طور کامل هم سطح باشد. در آن زمان مسلمانان، بنا به دستور حضرت محمد(ص) باید از هر گونه گریه و شیون، ناله و زاری بر روی مزار مردگان دوری می کرده و شدت کار به جایی رسید که مدفن مردگان باید با زمین هم سطح می شد و اثری از آن باقی نمی ماند (غروی، ۱۳۷۸)

بدین ترتیب در صدر اسلام نمی توان هیچ اثر خاصی از آرامگاه دید. اما در همان سال ها با این استدلال که زمین بالای گور سرداران بزرگی که در جنگ های مرزی کشته میشدند باید از تعرض باد و باران دور باشد، احداث سایه بان جایز شد. پس از مدتی قبر اصحاب بزرگ پیامبر نیز به وسیله شاخص های چوبی و چادری پوشانیده و به نام قبور سایه بانی معروف شد. به هر حال در صدر اسلام، رواج عقیدههای بنیادی اسلام مانع از آن شد که توسعه آرامگادها شکل اساسی به خود گیرد. در دوره ساسانیان مقبره امیراسماعیل سامانی، گنبدقابوس وکنید علی ایرفو ساخته شد که به نظر می رسد که هر یک به نوعی از معماری پیش از اسلام الهام گرفته اند. شتیان سلجوقی شکل آرامگاه ها را متنوع کرده، ساختاری به نام برج - مقبره را به وجود آوردند که بر ارتفاع گرایی تأکید می کرد (دانشوری، ۱۳۹۰)

در قرآن آیات مشخصی برای تدفین مردگان ذکر شده و دفن کردن در خاک به عنوان یکی از اصول مهم شریعت مورد تأکید قرار گرفته است. گفن کردن و غسل جز در مورد شهدا و خواباندن جسد به گونه ای که روی او به سمت قبله باشد، امری لازم و بدیهی است. از سوی دیگر برجسته کردن قبر و ساختن بنا بر روی آن نه تنها توصیه نشده، بلکه به نظر می رسد در بسیاری از مذاهب اسلامی نبی نیز شده است. با این وجود یکی از ویژگی های مالیم اسلام امکان انطباق آن با فرهنگ های موجود در سرزمین های تازه مسلمانان شده بود.

ایرانیان نیز با پذیرش اسلام بخش مهمی از اسطوره های خود را در مورد مرگ و آیین تدفین و ساخت مقابر حفظ کردند سنگ قبر که سنگی برای اطمینان از عدم بازگشت مرده در اسطوره های کهن بود به عصری نمادین برای نشان دادن شخصیت متوفی به محلی برای بروز خلاقیت های هنر مذهبی تبدیل شد. برای بررسی مقبره سازی در دوره پس از اسلام باید توجه داشت که حدود ۸۰۰ سال پیش از اسلام و نزدیک به دویست سال پس از اسلام مقبره سازی در ایران مورد توجه نبوده پس با شروع مقبره سازی در قرن سوم هجری و ساخته شدن آثار با ارزشی چون گور امیر اسماعیل سامانی و گنبد قابوس این سوال به ذهن می رسد که این معماری در حالی که نزدیک به هزار سال به صورت جدی وجود نداشته چگونه خلق شده است. برای پاسخ به این پرسش سه مسیر متفاوت مطرح است که در ادامه ذکر شده است.

اسلاید 16 :

ارتباط با مقبره سازی هخامنشی به خصوص مقبره کورش
مقبره کورش به عنوان یک حجم مستقل و مرتفع با اتاقی برای تدفین و حضور افراد برای انجام مراسم آیینی مفهومی است که به صورت جدی در معماری مقایر پس از اسلام به خصوص برج مقبره ها قابل شناسایی است. گنبد قابوس به لحاظ عناصر سازنده تفاوت چندانی با مقبره کورش ندارد بر روی یک بلندی قرار گرفته، اتاقی برای تدفین دارد و دارای سقف شیب دار و البته قابل مشاهده از دوردست است

ارتباط با الگوی چهار تاقی

نمونه ای از تک مقبره یا بنای یادمانی مقبره کورش در پاسارگاد است و نمونه اسلامی از مقبره یادمانی می توان به گنبد قابوس اشاره کرد همان گونه که گدار می گوید چهارتاقی که تنها بنایی است که معرف و نماینده معماری مذهبی ایران باستان» و «نمونه واقعی ابنیه ملی و همان که از آیین زرتشتی نشأت گرفته و همیشه سمبل کیش پیروان اهورامزدا» بوده است (گدار، ۱۳۷۱).
چهار تاقی را از گذشته تاکنون به آتشکده های دوران ساسانی نسبت می دهند، اما قدمت چارتاقی به پیش از آیین زرتشت و زمان نیایش مهر و آناهیتا باز می گردد که در دین جدید این بناها به آتشکده تبدیل شده اند.
(جوادی، ۱۳۹۶)

چارتاقی های منفرد و بگر در نقاط مختلف سرزمین ایران پراکنده اند که امروزه به بسیاری از آنها نام های مذهبی داده اند. بی شک اینها اماکنی مقدس بوده اند که اسامی اسلامی، دوام تقدس آنها را رقم زده است.
(منصوری و جوادی، ۱۳۹۵)

معماری چهار تاقی به عنوان سنگ بنای الگوهای فضایی معماری ایرانی قطعا نقش تأثیرگذاری در مقبره سازی ایرانی پس از اسلام از خود بر جای گذاشته است. مخصوصا باید توجه داشت که این الگو که ارتباط آن با زیگورات قابل بحث است در تمام دوره ساسانیان مهم ترین الگوی معماری مذهبی بوده و ناگهان پس از ورود اسلام به ایران برای مدتی حضور خود را در معماری از دست داده است. پس یکی از راه های ظهور دوباره آن در نزدیک ترین نوع معماری یعنی مقبره سازی است و کور امیر اسماعیل سامانی با پلان مريع و یک گنبد بر محل تقاطع محورهای بنا قطعا زمینه ظهور مجدد چهارطاقی در معماری ایرانی است. اولین نمونه کاربرد چهارطاقی بعد از ورود اسلام به ایران در مساجد چهارطاقی بوده است. زیرا بسیاری از عبادتگاه های مسلمانان در دوره های اولیه اسلامی را آتشکده ها تشکیل می دادند (سلطان زاده، ۱۳۶۲).

این سازه معماری باشکوه از یک سو دارای ویژگی های عمومی است که در تمام نمونه های برجای مانده با اندکی تغییرات به چشم می آید و از سوی دیگر با توجه به شرایط جغرافیایی منطقه و دوره زمانی ساخت بتا، نشانه هایی از تفاوت ها در آنها مشهود است. اما نکته ای که مورد توجه همگان است وجه اشتراک تمامی بناهای مذهبی ایران زمین قبل از اسلام و بعد از ورود اسلام - چهارتاقی است (شایسته، ۱۳۸۷).

اسلاید 17 :

ارتباط با معماری خارج از ایران

با توجه به ممنوعیت طولانی مدت مقبره سازی در ایران الگوی مقبره سازی از دیگر کشورها به ایران با دو نظریه زیر منتقل شده است : ا. دونالدوبلير محقق در معماری ایران معتقد است الگوی مقبره سازی از سوریه که یکی از سرزمین های متعلق به امپراطور رم بوده به ایران منتقل شده است البته وجود معابدی چون پانتنون و شباهت آن با برج مقبره های ایران این احتمال را به صورت جدی مطرح می سازد اگرچه این مسئله با استاد دقیق قابل اثبات نیست.

۲. تأثیر از رسوم مردم مناطق شمال و شرق آسیای مرکزی که گورهای آنها به شکل پورت های بزرگ با مصالح پردوام بود و جسد را در یک چادر تدفینی در معرض دید همگان قرار می دادند که دسته عزاداران به دور آن می گشتند. ضمن این که مردگان خود را در تپه ای به نام گور كان به خاک می سپردند (ثبوتی، ۱۳۷۰).
سیر تحول تاریخی مقابر امامزادگان در ایران

فعالیت گسترده در زمینه ساخت بقعه بر روي مشاهد معتبر و مزار امامزادگان از دوره حکومت آل بويه (۴۴۷ تا ۳۳۳ه. ق) به ویژه در زمان پادشاهی عضدالدوله قتا خسرو آغاز می شود( درایس، ۱۳۸۱).
در دوره سلجوقیان با وجود حکومت ستی مذهب، ترویج مذهب تشیع و ساخت آرامگاه برای بزرگان شیعی رشد چشمگیری می یابد که نشان از اقتدار شیعیان در مناطقی از ایران دارد باحمله مغول به ایران و بی طرفی آنان در حمایت از مذاهب اسلامی راه برای ابراز وجود شیعیان گشوده شد (جعفریان، ۱۳۸۹).

با روی کار آمدن مکتب شیعه در دوره ایلخانیان در این کشور، معماری ایرانی و به تبع آن مقبره سازی امامزادگان وارد برهه جدیدی از تاریخ خود شد. در ادامه نیز با گسترش مذهب تشیع، معماران و هنرمندان شیعه به انعکاس باورها و اعتقادات خود در گونه های خاصی از معماری مانند مساجد و آرامگاه ها پرداختند (غروی، ۱۳۷۸)
علی رغم شروع آرامگاه سازی از دوران سامانی و غزنوی دوره های ایلخانان و تیموریان را می توان به عنوان نقطه اوج آرامگاه سازی امامزادگان در ایران شناخت، و می توان در این ادوار شاهد تبدیل آرامگاه های مجزا امامزادگان به مجموعه ای از بناها نظیر مسجد و مدرسه که بقعه امامزاده در میان داشتنده بود. با روی کار آمدن حکومت صفویان در ایران، هرچند مانند سابق ساخت مساجد، مدارس، کاخ ها، کاروان سراها و ادامه داشت ولی با رسمی شدن مذهب شیعه، هنر و معماری زبان بیان مفاهیم و تعالیم دین اسلام و به خصوص مذهب تشیع شد. بدیهی است که در ابنیه مذهبی مانند مساجد و آرامگاه های مذهبی و فرصت ظهور و بروز این تعالیم بیشتر خواهد بود. در عهد صفویه و پس از آن قاجار نیز، توجه ویژه ای به ساخت مقابر باشکوه، تعمیر و تزیین آنها برای فرزندان ائمه (أمامزاده ها)، علما و مقدسین شد.

اسلاید 18 :

تحلیلی بر سبک شکلی معماری امامزادگان
اگرچه در ارتباط با ساختار شکلی و فرم معماری بناهای آرامگاهی، تقسیم بندی های متعددی صورت گرفته ولیکن براساس آنچه مورد توافق اكتر محققان قرار دارد در یک نگاه می توان آن را به دو دسته مقایر برجی شکل و مقابر به شکل قبه یا چهار گوش کنیددار تقسیم بندی کرد (هیلن براند، ۱۳۷۷: ۳۴۳-۳۴۲)
در اوایل دوران اسلامی ساخت مقابر چهار گوش کنیددار به عنوان یکی از شیوه های کهن آرامگاه سازی اسلامی نمایان گشت و از کهن ترین نمونه های برجای مانده این گونه آرامگاهی، مقبره اسماعیل سامانی در بخارا قابل ذکر است (اتینگهاوزرن و گرابار،۳۰۱ : ۱۳۷۸ )،

هر چند از اواخر قرن چهارم دق ساخت مقابر برجی شکل بر چهار گوش های گنبددار برتری بافت و در فاصله قرون پنجم تا هشتم ه.ق. یکی از فرم های اصلی مقبره سازی شد ولیکن بر خلاف مقابر برجی شکل - که از قرن نهم ه.ق از رواج می افتد، مقابر چهار گوش گنبددار تقریبا در تمامی دوره های اسلامی رواج داشته است و از قرن نهم ه.ق. به بعد، به عنوان اصلی ترین شیوه مقبره سازی مطرح شده است (هیلن براند، ۱۳۷۷: ۳۶۶-۳۴۲)،
در دوره ایلخانی در مقابر گنبددار نوعی تحول جدید ایجاد می شود؛ بدین معنی که بنای آن به گسترش و عظمت بیشتری دست می باید بهترین مثال برای این گونه بناها گنبد سلطانیه در زنجان است (برتون، ۱۳۷۷: ۹۵).

در دوره تیموری مقایر چهار گوش بیشتر در ابعاد کوچک بنا شده و به طور معمول بر یک جنيه بنا همچون پیش طاق یا گردن تبد یا هر دو آن تأکید میشد (هیلن براند، ۱۳۷۷: ۳۵۹) از دوران صفوی به بعد، به طور قطع نشانی از مقایر برجی شکل دیده نشده است و چهار گوش گنبددار تنها فرم مورد استفاده در معماری بقاع این دوران است. زیرا تا پیش از صفویه معماری تابع جغرافيا و محیط بود که در نقاط مختلف ایران انواع گنبد و مناره دیده می شود اما در حکومت صفوی آنچه در پایتخت رایج بود به عنوان الگو در سایر مناطق مورد توجه قرار می گرفت.

سلطانیه

اسلاید 19 :

ارزیابی نمونه های موردی براساس معیارهای برآمده از تحلیل معماری امامزادگان
در این بخش با استناد به روش کتابخانه ای و مطالعه استاد تاریخی معتبر به مطالعه چند نمونه از مقابره متبرکه امامزادگان پرداخته می شود علی رغم اینکه ابعاد و جنبه های متفاوت کالبدی، محتوایی، تاریخی، کارکردی، اقتصادی، سلیقه ای، بومی و مقوله تحلیلی معماری امامزادگان را مشکل می کند. لیکن نگارندگان بر اساس مطالعات صورت گرفته و مصاحبه با متخصصین مرتبط پنج مؤلفه اصلی

هندسه» «عناصر شکل دهنده امکان ساخته طبیعت گرایی» و نمادگرایی را در معماری امامزادگان مورد توجه قرار داده است و نمونه های موردی را براساس معیارهای ذکر شده مورد تحلیل قرار داده است. ضمنا در انتخاب نمونه های موردی به رعایت اصول معماری مقابر متبرکه در قرون اولیه مقبره سازی در ایران اسلامی توجه شده و تلاش بر این است مقابری انتخاب شوند که اولا دارای ارزش معماری بالایی باشند، ثانيا کمترین دخل و تصرفی در کلیت فرم معماری آن ایجاد شده باشد ضمن اینکه از مناطق اقلیمی متفاوت و دوره های مختلف معماری آرامگاهی باشند. از این رو ابتدا نمونه ما را به تفکیک بررسی و در نهایت نتایج به دست آمده دسته بندی می شوند.

پلان،برش و نمای امامزاده جعفر اصفهان

در متن اصلی پاورپوینت به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر پاورپوینت آن را خریداری کنید