بخشی از پاورپوینت

اسلاید 1 :

هوش هيجاني (عاطفي)

به نام خدا

اسلاید 2 :

ارائه نگرش مثبت، احترام و رفتار مناسب به خود و دیگران

اسلاید 3 :

هوشبهر: (Quotient Intelligence)
نتايج پژوهش ها نشان دهنده اين بود كه هوشبهر پيش بيني خوبي براي عملكرد شغلي نيست.
هوش هيجاني (Emotional Intelligence)

اسلاید 4 :

مقايسه IQ و EQ
ضريب هوش عاطفی
ثابت نيست
در طول زندگی قابل افزايش است
IQ
در حدود 15 سالگی تثبيت می شود
قابل افزايش نيست
می تواند به اندازه 10 تا 20 درصد در موفقيتها نقش داشته باشد.

اسلاید 5 :

تفاوتEQ با IQ
با اشاره به تفاوت EQ و IQ اهميت EQ در رفتار و عملكرد سازماني افراد بيشتر نمايان خواهد شد : اولاً IQ تا حد زيادي غير اكتسابي و موروثي است در حاليكه نتايج پژوهشها نشان مي دهد با دادن آموزشهاي لازم و فراهم كردن بستر تربيتي مناسب مي توان EQ افراد را ارتقا داد.
ثانياً با توجه به اهميت روابط اجتماعي در سازمانها بدون ترديد نقش EQ در موفقيت شغلي افراد پر رنگ تر است. امروزه گفته مي شود موفقيتهاي افراد در سازمانها 80 % وابسته به EQ و تنها 20 % در گرو بهره مندي ازIQ بالاست به عنوان مثال فردي با توانايي هاي منطقي و بهرة هوشي بالا كه نتواند احساساتش را كنترل كند يا روابط اجتماعي خوبي را بنا كند در محيط كاری اش با مشكل روبرو مي شود، ولي فردي با بهرة هوشي عادي و در عين حال برخورداري ازEQ بالا با مديريت بر احساسات خود برانگيختگي ، همدلي و داشتن روابط اجتماعي مطلوب در سازمان با احتمال بيشتري مي تواند به جايگاههاي بهتر و موفقتيهاي بيشتر دسترسي پيدا كند.

اسلاید 6 :

مفاهيم كليدي تعريف گلمن عبارتست از :
خود ( Self )
ديگران (Others)
آگاهي (Awareness)
اقدام (Action)
هوش هيجاني (Emotional Intelligence)

اسلاید 7 :

هوشبهر هيجاني :
در اوايل دهه 1990 دانيل گلمن با انتشار كتاب خود تحت عنوان هوش هيجاني (Emotional Intelligence) به تاكيد برجنبه هاي غير شناختي هوش با اين اصطلاح رسميت بخشيد.
تعريف هوش هيجاني به تعبير آقاي گلمن عبارتست از :
“ ظرفيت درك احساسات خود و ديگران و آگاهي از آن به منظور انگيختن خود و مديريت هيجان ها در خويشتن و روابط خود ”
هوش هيجاني (Emotional Intelligence)

اسلاید 8 :

تاريخچه هوش هيجاني
- 1983 ميلادي، هوارد گاردنر، دانشگاه هاروارد،(Harvard) امريكا
- 1990 ميلادي، پيتر سالووي، دانشگاه ييل(Yale)، امريكا
1991ميلادي، جان مي ير، دانشگاه نيو همشاير
(New Hampshire)
1995 ميلادي، دانيل گولمن، دانشگاه هاروارد(Harvard)، امريكا

اسلاید 9 :

ابعاد 5 گانه هوش هیجانی
Personal Competence 1- قابليتهاي فردي: Self Awareness(خود آگاهي)
Self Management (خود مديريتي)
Motivation (انگيزش)
Social Competence :2-قابليتهای اجتماعي
Empathy (همدلي)
Social Skills ( مهارتهاي اجتماعي)

اسلاید 10 :

خود آگاهي
پنج حيطه اصلي
توانايي هاي
هوش هيجاني
هنر
برقراري
ارتباط مؤثر
توان
همدلي بالا
مديريت
هيجانها
توانايي
برانگيختن خود

اسلاید 11 :

احساسات ما انعکاسی از احساسات غالب در محیط خانواده می باشد:
والدینی با هوش هیجانی بالا:
مهربانی ، حساس بودن
عشق ،گرمی وحرارت ،همدلی
شادی ،سرزندگی ،حق شناسی
اعتماد به نفس داشتن ، پر هیجان و خوش بین بودن
بیان مستقیم عواطف
والدینی با هوش هیجانی پایین:
بیان غیر مستقیم احساسات نظیر سکوت
عیب جویی کردن ،احساس گناه
انکار یا سرپوش نهادن مشکلات
عدم مسئولیت عاطفی
بدرفتاری ،خشونت

اسلاید 12 :

ويژگي افراد با هوش هيجاني بالا
احساسات خود را به خوبي مي شناسند .
احساسات خود را به خوبي هدايت مي كنند .
احساسات ديگران را نيز درك مي كنند .
با احساسات ديگران به طور مؤثر برخورد مي كنند .
در هرحيطه اي از زندگي ممتازند ، خواه روابط عاطفي وخواه شغلي .

اسلاید 13 :

ويژگي افراد باهوش هيجاني پائين
برزندگي عاطفي خود تسلط ندارند .
درگير كشمكش هاي دروني هستند .
دركار وزندگي عملكرد ضعيفي دارند .
قادر به درك خوب احساسات خود نيستند .
قادر به درك احساسات ديگران نيستند .
بااحساسات ديگران به طور مؤثر برخورد نمي كنند

اسلاید 14 :

کودکی سالهای پیش از مدرسه:
خود پنداره در چند ماه اول زندگی شروع به شکل گیری می نماید.
نوزادان پس از تولد، ویا حتی پیش از آن درگیر احساسات می شوند .
تمام احساسات از محیط خانواده ریشه می گیرد،وسپس دراثرتعامل با دنیای بیرون تأثیر می گیرد.
همان طور که عزت نفس شکل می گیرد هوش هیجانی نیز پرورش می یابد.

اسلاید 15 :

سالهای مدرسه :
محیط مدرسه در رشد عواطف و عزت نفس بسیار بالا، پر اهمیت و تعیین کننده است . به طور کلی ویژگیهایی که در محیط خانه و خانواده شکل می گیرد در محیط مدرسه تقویت می شود . اگر کودکی با هوش ، با اعتماد به نفس و دوست داشتنی باشد احتمال بیشتری می رود که معلمان و سایر دانش آموزان تصور مثبت او را از خودش تقویت نمایند . از سوی دیگر اگر کودکی احساس عدم امنیت نماید ، عصبانی باشد و عملکرد ضعیفی داشته باشد ممکن است معلمان و دانش آموزان دیگر او را طرد نموده و منجر به احساس حقارت شود .

اسلاید 16 :


امروزه بسياري ازسازمانها دستخوش تغييرند وهرگونه تغيير، نيازمند کارکنان ومديراني است که انطباق پذير بوده وباتغييرات سازگار شوند. دراين ميان تعامل اجتماعي به شيوه اي شايسته وثمربخش براي بيشتر مديران و رهبران به عنوان عنصر کليدي درمديريت تغييرات سازماني اهميت فزاينده اي دارد. بررسيها نشان داده است که گوي رقابت آينده را مديراني خواهند برد که بتوانند به طور اثربخش ونتيجه بخش با منابع انساني خودارتباط برقرارکنند. دراين زمينه هوش عاطفی یا همان هوش هیجانی یکي ازمؤلفه هايي است که مي تواند به ميزان زيادي درروابط مديران با اعضاي سازمان نقش مهمي ايفا کند و به گفته گلمن (1998)شرط حتمي واجتناب ناپذير درسازمان به حساب مي آيد. اخيراً برخي ازدانشمندان نيز دريافتهاند که هوش عاطفی بااهميت تراز بهر ه هوشي (IQ) براي يک مدیر و رهبر است. امروزه هوش عاطفی به عنوان نوعي هوش تبيين شده است که هم شامل درک دقيق هيجانات خود شخص وهم تعبير دقيق حالات هيجاني ديگران است .هوش عاطفی ،فرد را از نظرهيجاني ارزيابي مي كند، به اين معني که فرد به چه ميزاني ازهيجانات واحساسات خود آگاهي دارد وچگونه آنها راکنترل واداره مي کند. نکته قابل توجه در راستاي هوش عاطفي اين است که "تواناييهاي هوش عاطفي ذاتي نيستند، بلکه می توانند آموخته شوند. "

اسلاید 17 :

نحوه شکل گیری هوش عاطفی از ديرباز، سنجش توانائيهاي ذهني و هوش انسانها براي محققان و دانشمندان جالب توجه بوده است . مدتها تصور مي شد كه قابليتهاي انتزاعي فقط منحصر به توانائيهاي منطقي، استدلالي و رياضي مي شود. با همين ديدگاه مي توان گفت اولين آزمون هوش (IQ) توسط آلفردبينه در 1900 طراحي شد. آزمون بينه مخصوص دانش آموزان بود. در 1918 با توسعه و اصلاح آزمون بينه نسخة بازنگري شدة آن در ارتش امريكا استفاده شد. تا سال 1985 تلاشهاي متعدد ديگري در زمينة ارزيابي بهره هوشي انجام گرفت (مثل مطالعات اوهايو، تلاشهاي وكسلر ، نظريات ثرندايك و.) در اين سال ديويد وكسلر مقياس معروف بهرة هوشی خود را ابداع كرد كه به WAIS شهرت دارد . آزمون و كسلر باتوجه به درجة دشواري براي 3 گروه سني، كودكان، نوجوانان و بزرگسالان، طراحي شده است. امروزه آزمونهايي نظير استنفورد- بينه (شكل جديدتر آزمون بينه اي ريون)، WAIS ، ریون آزمون كتل و 000 براي سنجش بهرة هوشی افراد به كار مي رود. در همين سالها، به تدريج نظر دانشمندان به جنبه هاي ديگر هوش معطوف شد. تا اينكه در سال 1983 دكتر هاوارد گاردنر در كتاب« چارچوبهاي ذهن » هفت دسته هوش را شناسايي كرده و نام برد:

1- هوش كلامي: توانايي بيان افكار از طريق صحبت كردن و نوشتن. 

2- هوش منطقي رياضي: توانايي استدلال منطقي و كاركردن با ارقام و اعداد.

اسلاید 18 :

3- هوش تجسمي: توانايي درك و تجسم تصاوير ذهني.

4- هوش موسيقيايي: توانايي شنيدن و بازنوازي آوا يا آهنگ

5- هوش جسمي/ حركتي: توانايي كنترل حركات جسمي 

6- هوش درون فردي: آگاهي از احساسات و علايق شخصي

7- هوش ارتباطي: توانايي ايجاد ارتباط مطلوب و مناسب با ديگران

در 1990 سالووي و ماير، با تكيه بر طبقه بندي گاردنر، واژة هوش هيجاني(عاطفی) را براي اولين بار به كاربردند. آنها با تركيب دو دسته هوش درون فردي و هوش ارتباطي، مفهوم هوش هيجاني را توسعه دادند.

از ديدگاه سالووي و مايرهوش هيجاني شامل 5 عضو مي شود:

1) خودآگاهي: خودآگاهي يا تشخيص احساس در همان زمان كه در حال وقوع است، بخش مهم و كليدي هوش عاطفی را تشكيل مي دهد. توانايي کنترل و اداره لحظه به لحظه احساسات نشان از درک خويشتن و بصيرت روان شناسانه دارد. در واقع خود آگاهي به اين معني است كه فرد هر احساسي را به همان صورتي كه بروز مي كند تشخيص دهد. توانايي نظارت بر احساسات در هر لحظه براي به دست آوردن بينش روان شناختي و ادراك خويشتن، نقش تعيين كننده دارد. ناتواني در تشخيص احساسات راستين نیز، فرد را به سردرگمي دچار مي كند. در مورد واقعي بودن احساسات

اسلاید 19 :

به نكته اي از برن اشاره مي شود . اريك برن ، پايه گذار مكتب تحليل رفتار متقابل ، در كتاب بازيها، در بخش تسط بر خود، 3 عامل را براي مسلط شدن فرد برشخصيت خود بر مي شمرد:

آگاهي، آرامش خاطر و صميميت.

آگاهي از ديدگاه برن، بايد اصيل و بدون سوگيري باشد. مثالي كه برن ذكر مي كند به اين صورت است كه كودكي در حال تماشاي پرندگان و مناظر بيرون، از پنجرة اطاق خود است. درك كودك از محيط خارج، آگاهي و دركي اصيل و راستين است. به محض اينكه يكي از والدين، براي كمك به آگاهي كودك، اسامي پرندگان و درختان رابراي او بيان مي كند، آگاهي جهت پيدا مي كند و از حالت اصيل خود خارج مي شود . براي تسلط بر خود، از ديدگاه برن، و براي ارتقاء هوش هيجاني از ديدگاه سالووي و ماير، فرد نيازدارد كه از احساسات و درون خود آگاهي راستيني داشته باشد. مديران و رهبراني كه درجه اي بالایی از خود آگاهي دارند، با خود و ديگران صادق هستند و مي دانند كه چگونه احساساتشان بر آنها، ساير مردم و عملكرد شغليشان تأثير مي گذارد. آنها با يك احساس قوي از خودآگاهي، با اعتماد به نفس و در استفاده از قابليتهايشان كوشاهستندو مي دانند چه وقت درخواست كمك كنند.

اسلاید 20 :

2) خودنظم دهي (خود مدیریتی) : كنترل و اداره احساسات مهارتي است كه برپايه خود آگاهي شكل مي گيرد. اين توانايي عاطفي به ظرفيت شخص براي تسكين دادن خود، دور كردن اضطرابها، افسردگي ها و بي حوصلگي هاي متداول و قابليت او در به تأخير انداختن ارضاي نياز بستگي دارد. آزمايش جالبي در اين زمينه توسط والتر ميشل، روان شناس آمريكايي انجام شد . او تعدادي از كودكان 4 ساله رابراي آزمون انتخاب كرد و از آنها خواست تا يكي از اين دو وضعيت را برگزينند: يا الان، يك قطعه شيريني دريافت كنند و يا 15-20 دقيقه بعد، دوقطعه بگيرند. ميشل نتايج آزمون را ثبت كرد. چهارده سال بعد، وقتي همان كودكان، در سنين نوجواني مورد ارزيابي قرار گرفتند، دسته اي كه توانسته بودند 15-20 دقيقه تحمل كنند، هم از نظر اجتماعي كارآمدتر بودند و هم در آزمون استعداد تحصيلي(SAT) نمرات بالاتري دريافت كردند. مديران و رهبران قادرند محيطي از اعتماد و انصاف خلق كنند. عامل خود نظم دهي به دلايل رقابتي بسيار مهم است، زيرا در محيطي كه سازمانها مستهلك مي شوند و فناوري كار با سرعتي گيج كننده تغيير شكل مي يابد. فقط افرادي كه بر هيجانهايشان تسلط يافته اند، قادر به انطباق با اين تغييرها هستند. 

3) خود انگيزشی : هدايت احساسات در جهت هدفی خاص براي تمركز، توجه و ايجاد انگيزه در خود بسيار مهم است. هر فرد براي رسيدن به اهداف، نياز دارد خود را برانگيخته كند و لازمه خودانگيختگي اين است كه فرد از احساسات و علايق واقعي خود آگاه باشد

در متن اصلی پاورپوینت به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر پاورپوینت آن را خریداری کنید