بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
عنوان درس: آشنایی با روش شناسی علوم انسانی و تحول قرآن بنیان آن
اسلاید 2 :
جلسه چهارم: چیستی فلسفه علم (بیان موضوع، روش، هدف و برخی مسائل فلسفه علم) و نسبت آن با معرفتشناسی، روششناسی و روش تحقیق
برای فهم مطالب فوق، از مقاله آقای مسعود امید استفاده گردیده است.
اسلاید 3 :
از جمله مواردی که واژه«فلسفه»به صورت «مضاف»به کار میرود، در خصوص اصطلاح «فلسفه علم»میباشد.در مورد اینکه ماهیت فلسفه علم چیست، جان لازی در کتاب«درآمدی تاریخی به فلسفه علم»چهار دیدگاه را مورد نظر قرار داده است.
یک نظر این است که فلسفه علم عبارت است از صورت بندی و ترتیب و تنسیق جهانبینیهایی که با نظریههای علمی مهم، سازگار، و از برخی جهات بر آنها مبتنی هستند.بر حسب این نظر، این وظیفه فیلسوف علم است که ملازمههای عامتر علم را به دقت تبیین کند.این کار میتواند به صورت تحقیق نظری درباره مقولههای وجودی(هستی شناختی)که در بحث از مطلق وجود بکار میروند، انجام پذیرد.در این مورد میتوان به آلفرد نورث وایتهد(1861-1947)اشاره نمود.
وایتهد در صدد پرورش یک طرح مفهومی جامع برآمده بود که مقولاتش چندان کلی بودند که بتوانند همه هستیهای جهان را بنمایانند.در واقع این طرح یا صورتبندی عبارت از یک سلسله از مفاهیم است که بر مبنای آنها همه عناصر تجربه را میتوان تعبیر کرد.این طرح وایتهد با عنوان«فلسفه پویش» خوانده میشود.مراد وایتهد از این فعالیت ابداع یک نظریه علمی جدید نبود بلکه میخواست شیوههایی را پیشنهاد کند که به مدد آنها کلیترین برداشتهای ما در باب ماهیت حقیقت، علم جدید را نیز به حساب بیاورد.و برای مثال بر همین مبناست که وایتهد اصرار داشت که پیشرفتهای اخیر فیزیک ایجاب میکند که مقولات جوهر و عرض با مقولات«پویش»و«تأثیر»عوض شود. (2)
اسلاید 4 :
وایتهد در باین دیدگاه خود در خصوص فلسفه علم چنین مینویسد:این وظیفه فلسفه است که به ایجاد سازگاری میان اندیشههای دریافت شده از جهان خارجی و حقایق ملموس جهان واقعی اهتمام ورزد.فلسفه به دنبال آن کلیاتی است که مشخص کننده حقیقت کامل واقعیت بوده باشد. نظام فلسفی باید توضیح روشنی از حقایق ملموسی که علوم آنها را انتزاع کرده است، بدهد.
«باربور»در خصوص دیدگاه وایتهد چنین مینویسد:«وایتهد در پی پرورش یک نظام جامع متافیزیک است که قرار است هم برای علم و هم برای دین، در خور باشد.این نظام، با متافیزیک ماتریالیسم تجزیه گرایانه(atomistic)قرن هیجدهم و اصالت طبیعی تکاملی قرن نوزدهم فرق دارد و این فرق هم در بینش متحولتر و باریکتر آن نسبت به طبیعت است، و هم در ملحوظ داشتن طیف وسیعی از تجربه بشری، اعم از ستحسانی (زیبایی شناختی)، اخلاقی و دینی».
اسلاید 5 :
دومین نظر در خصوص فلسفه علم عبارت است از نمایاندن و ظاهر ساختن پیش فرضها و تمایلات باطنی دانشمندان.فیلسوف علم ممکن است نشان دهد که دانشمندان این را مفروض میگیرند که طبیعت بینظم نیست و در طبیعت نظمهایی هست که درجه پیچیدگیشان بقدری کم است که پژوهشگر میتواند به راز آنها دست یابد.علاوه بر این او میتواند رجحانی را که دانشمندان برای قوانین مبتنی بر ضرورت علّی نسبت به قوانین آماری، یا برای تبیینهای مکانیکی نسبت به تبیینهای غایت انگارانه قائل میشوند، آشکار سازد.
اسلاید 6 :
سومین نظر این است که فلسفه علم عبارت است از رشتهای که به مدد آن مفاهیم و نظریههای علمی، تحلیل و تشریح میگردند.البته مسأله، عرضه تفسیری تقریبا همه فهم درباره آخرین نظریههای علمی نیست.به عکس مسأله عبارت است از رفع ابهام از معنای اصطلاحاتی نظیر «ذره»، «موج»، «پتانسیل»و«ترکیب»، در کاربرد علمی آنها.البته این آشکار سازی مفاهیم را خود دانشمند انجام میدهد و لزومی ندارد تا فیلسوف علم برای او معانی مفاهیم علمی را تبیین کند.
چنین پژوهشی یک فعالیت عادی علمی محسوب میشود.قطعا کسی ادعا نمیکند که هر وقت دانشمند به تحقیقی این چنین میپردازد، به فعالیت فلسفی مشغول است.از آنچه گفته شد باید حداقل این نتیجه گرفته شود که هر تحلیلی از مفاهیم علمی به وصف فلسفه علم موصوف نمیشود.در عین حال میتوان گفت تحلیهایی مفهومی نیز وجود دارند که فراتر زا آشکار سازی و توضیح صرف مفاهیم علمی، گام بر میدارند و دارای جنبه فلسفی میباشند.
اسلاید 7 :
چهارمین نظر(که نظر لازی هم همین است) این است که فلسفه علم عبارت است از نوعی معیار شناسی جنبی.فیلسوف علم پاسخ پرسشهایی از این قبیل را جستجو میکند:
1-چه مشخصههایی تحقیق علمی را از سایر انواع پژوهش متمایز میسازند؟
2-دانشمندان در مطالعه و بررسی طبیعت چه روشهایی را باید اتخاذ کنند؟
3-برای آنکه یک تبیین علمی صحیح باشد چه شرایطی باید احراز گردد؟
4-قوانین و اصول علمی از نظر شناسایی یا معرفت بخشی چه مقام و موقعی دارند؟این تعریف مبتنی بر این اصل است که میان فعالیت علمی و تفکر درباره اینکه فعالیت علمی چگونه باید انجام شود، تمایزی وجود دارد و این تمایز لازم است که مطمح نظر قرار بگیرید.این نظر در باب فلسفه علم بعضی از جنبههای نظریات دوم و سوم را به هم میآمیزد و پیوند میزند.
اسلاید 8 :
متفکرین اسلامی در خصوص فلسفه علم تعریفاتی را مطرح ساختهاند.برخی فلسفه علم را چنین تعریف میکنند که:فلسفه علم، عبارت از تبیین اصول و مبانی، و به اصطلاح«مبادی»علم دیگر است.و بعضا مطالبی از قبیل تاریخچه، بنیانگذار، هدف، روش تحقیق، سیر، تحول آن علم نیز مورد بررسی قرار میگیرد نظیر همان مطالب هشتگانهای که سابقا در مقدمه کتاب، ذکر و به نام «رؤوس ثمانیه»(تعریف، موضوع، فایده، مؤلف، ابواب و مباحث، مرتبه، غرض، نحوه تعلیم)نامیده میشده است.
اسلاید 9 :
به عبارت دیگر باید گفت:در فلسفه علم خود علم را به عنوان یک موضوع، مورد بحث قرار میدهند.و سؤالاتی از این قبیل را دنبال میکنند: این علم چگونه پیدا شده است؟چه تحولاتی در آن پدید آمده است؟عواملی که موجب این تحول شده است چه میباشند؟روشهایی که در این علم به کار گرفته شده چه روشهایی هستند؟و احیانا قضاوت درباره اینکه کدام روش صحیح است و کدام روش صحیح نیست؟
برخی دیگر از محققان اسلامی معتقدند: فلسفه علم عبارت است از معرفت ماهیت علم و انواع اصول و مبادی و نتایج آن، و همچنین شناخت روابط علوم با یکدیگر چه در قلمرو«آنچنانکه هستند»و چه در قلمرو«آنچنانکه میتوانند باشند».
اسلاید 10 :
و برخی نیز فلسفه علم را چنین تعریف میکنند که:فلسفه علم یک سیستم فلسفی است که بررسی منظمی را در مورد ماهیت، به ویژه روشها، مفاهیم و پیش تصورات علم و مکان و موقعیت آن را در نظام تعقلی انسان، به عهده دارد
یکی از متفکرین مسلمان در توضیح فلسفه علم چنین مینویسد:«فلسفه علم به معنای«علم شناسی»علم است.برای مثال فیزیک، علمی است که از تحولات ماده و انرژی و روابط جرم، نیرو، سرعت، شتاب، فشار، انرژی و روابط جرم، نیرو، سرعت، شتاب، فشار، انرژی، الکتریسیته، نور، میدان مغناطیس و.سخن میگوید.واقعیتی که در فیزیک مورد تحقیق است، طبیعت خارجی است و دانشی که ما را با چهره خاصی از این واقعیت آشنا میسازد، فیزیک نام میگیرد.
پس از آنکه از طبیعت خارجی آگاهیهایی بدست آمد و دانش فیزیک متولد گردید(دانش درجه اول)، حال، خود این دانش(یعنی فیزیک)به منزله یک موجود خارجی مورد مطالعه و کاوش قرار میگیرد.یعنی از چگونگی تولد و رشد علم فیزیک، از ابزار و روش تحقیق در فیزیک، از نوع تئوریهای آن، از واقع نمایی آن، از تحولات آن، از روابط قانونهای آن، از حوزه عمل آن و.سؤال میکنند و بدنبال پاسخ میگردند.اینجاست که فلسفه علم فیزیک(دانش درجه دوم)به وجود میآید.فلسفه علم فیزیک، خود علمی است که در آن علم فیزیک، موضوع تحقیق و بررسی است.در حالی که علم فیزیک، علمی است که در آن، طبیعت خارجی موضوع تحقیق و بررسی است.
اسلاید 11 :
یا در مورد علم تاریخ و فلسفه علم تاریخ همین قاعده صادق است.علم تاریخ، علم به حوادث گذشته و نقد و تحلیل آنهاست.اما فلسفه علم تاریخ، علمی است که در آن از چگونگی، توانایی و مرزهای علم تاریخ بحث میشود.سؤالاتی که در علم تاریخ مطرح است از این قبیل است:انقلاب کبیر فرانسه چگونه صورت گرفت!دلائلش چه بود؟به چه نتائجی منجر شد؟اثرات آن برای صنعت چه بود؟برای سیاست چه بود؟چه تأثیراتی در کشورهای دیگر داشت و.اما پرسشهایی که در فلسفه علم تاریخ مطرح است از این قبیل است: چگونه میتوان در تاریخ پیشبینی کرد؟آیا علم تاریخ یک علم تجربی است؟آیا تفسیر پدیدههای تاریخی مانند تفسیر پدیدههای فیزیکی است؟آیا متد کاوش در تاریخ، متدی تجربی است؟ایا میتوان قانونهای تاریخی داشت؟آیا تاریخ یک هنر است یا یک علم؟و.به خوبی دیده میشود که نوع سؤالات متفاوت است و در حالی که در مورد اول، سؤالات ناظر به حوادث خارجیاند(خود تاریخ)در دومی سؤالات ناظر به دانشی است به نام علم تاریخ».
اسلاید 12 :
کارل پوپر معتقد است که فلسفه علم یا معرفت شناسی به تحلیل مسائل علمی، تئوریها، شیوهها و از همه مهمتر به تفحّصات علمی میپردازد.به عبارت دیگر باید گفت:این مشرب ما را به کاوش در مباحث علمی و بررسی مبادی و لوازم و لواحق و حدود مسألههای علمی مطرح، میکشاند و از این طریق در فهم تاریخ تفکر علمی به ما کمک میکند.
آلن راین در تعریف فلسفه علم مینویسد: «فلسفه علم پژوهشی درجه دوم است که به تبیین و تحلیل عقلانی روشها و محصولات تحقیقات درجه اول(درباره عینیات)میپردازد».
از دیدگاه پدیدار شناختی نیز، فلسفه علم عبارت از پرسشهای ریشهای در خصوص علم است.از قبیل پرسش از فرضهایی که پیدایش و تکامل علم به سبک گالیله بر آن مبتنی بودهاند، یا سؤال از معنای کل علم جدید و معنای ریاضی کردن طبیعت و.
اسلاید 13 :
*روش تحقیق در فلسفه علم
برای تعیین روش تحقیق در فلسفه علم میتوان سه راه را پیشنهاد نمود.نخست از طریق تحلیل موضوع فلسفه علم، دوم از راه تأمل در مسائل آن و سوم به واسطه ادعاها و نظرات فیلسوفان علم.حال به ترتیب به بیان این سه طریق میپردازیم.
راه نخست راهی سات که متفکرین اسلامی از آن برای بحث پیرامون روشهای علوم استفاده میکنند.این روش، حداقل، ما را با روشهای ممکن تحقیق در فلسفه علم آشنا میسازد.توضیح این طریق از دیدگاه متفکرین اسلامی چنین است که: اسلوب و روش فکری خاص هر علمی عبارت است از یک نوع ارتباط فکری خاصی که بین انسان و موضوع آن علم باید برقرار شود و بدیهی است که نوع ارتباط فکری بین انسان و شئ از اشیا بستگی دارد به نحوه وجود و واقعیت آن شئ.مثلا اگر شیئی از نوع اجسام است، ناچار باید ارتباط جسمانی و مادی بین انسان و آن شئ برقرار شود و احساس و آزمایش عملی همان ارتباطات مادی است که دستگاه فکر با اشیا پیدا میکند.و اگر آن شئ وجود نفسانی دارد باید به مشاهده حضوری و نفسانی که یگانه وسیله ارتباط ذهن با آن شئ است پرداخته شود و اگر آن شئ کیفیت عقلانی دارد، یعنی حقیقتی است که عقل با عمال قوه انتزاع آن را یافته است باید با سبک قیاس و برهان و تحلیل عقلانی مورد بررسی قرار گیرد
اسلاید 14 :
به عبارت دیگر میتوان گفت نحوه وجود موضوع، نوع یا انواع ارتباط فکری انسان و نگاه او را به موضوع، معین میکند و نحوه آن ارتباطات را تحت تأثیر قرار میدهد.در این حالت الزاما ما تنها یک نحوه ارتباط فکری و نگاه واحد نخواهیم داشت لیکن هر نوع نگاهی نیز نمیتوان به موضوع خاصی انداخت.دو نگاه متفاوت به یک چیز در روش و دو علم مستقل را به وجود تواند آورد.برای مثال فیزیک درباره جسم سخن میگوید و هندسه درباره تعیّن آن جسم.در این حالت ما با دو نگاه دو علم مستقل داریم که یکی با تجربه و دیگری با استنتاج سر و کار دارد.اما هر نگاهی را به هر چیز نمیتوان کرد.
همانطور که طعم را نمیشود دید و رنگ را نمیشود لمس کرد و درازا را نمیشود بوئید و.، هر موضوعی را از هر زاویهای نمیشود اعتبار کرد.زوایای اعتبار نیز از نحوه هستی شئ مورد مطالعه، محدودیتهایی را میپذیرد و همین محدودیتهاست که روش خاصی را برای مطالعه اشیا اقتضا میکند.به عبارت دیگر«روش»تابع «موضوع»است.نگاه ریاضی و کمی به مجردات ممکن نیست زیرا هر نگاهی، از ناحیه«هستی» شئ مورد نگاه، تعین میپذیرد.اگر مجردات آثاری در ماده داشته باشند، چنانکه نفس دارد، میتوان به آثار مادی آنها نگاه ریاضی کرد ولی به خود نفس چنین نگاهی امکان ندارد.