پاورپوینت تفکر اقتصاد کلان کلاسیک

بخشی از پاورپوینت

اسلاید 2 :

براي درک بهتر مجادلات موجود در اقتصاد کلان، لازم است به منشاء آنها بپردازيم که به مجادله کينز در مقابل کلاسيکها برمي گردد که از دهه 1930 شروع شده و به شکل هاي گوناگوني تا کنون ادامه يافته است. در حال حاضر نمايندگان دو مکتب فکري اصلي عبارتند از نظريه پردازان ادوار تجاري (حقيقي) تعادلي کلاسيک جديد و مکتب کينزهاي جديد. اولي بر اساس سنت اقتصاددانان کلاسيک عمل مي کند و بر توانايي بهينه سازي کارگزاران اقتصادي تاکيد دارد که در چارچوب نيروهاي بازار آزاد عمل مي کنند. دومي معتقد است که فهم نوسانات اقتصادي نه فقط نيازمند مطالعه دقيق پيچيدگيهاي تعادل عمومي است بلکه همچنين نيازمند قبول احتمال شکست بازار در مقياس بزرگ است. (Mankiw,1999)

اسلاید 3 :

قبل از پرداختن به بررسي مباحث اصلي تفکر اقتصاد کلان کلاسيک، بايد توجه داشته باشيم که قبل از انتشار کتاب نظريه عمومي، يک نظريه متحدالشکل و رسمي در مورد اشتغال در سطح کلان وجود نداشت و اختلافات اصلي در بين اقتصاددانان در مورد ماهيت و منشاء ادواري تجاري بود (Haberler,1963) .ساختار اقتصاد کلان کلاسيک عمدتا بعد از 1936 خود را نشان داد که تا حدود زيادي در واکنش به نظريه خود کينز بود.

اسلاید 4 :

اقتصاد کلان کلاسيک
اقتصاددانان کلاسيک بخوبي آگاه بودند که اقتصاد بازار مي تواند از سطح تعادلي توليد و اشتغال خود منحرف شود. هر چند آنها معتقدند که چنين اختلالهايي، گذرا بوده و عمر خيلي کوتاه دارند. نظر جمعي آنها اين بود که مکانيسم بازار بطور سريع و کارا عمل مي کند تا تعادل اشتغال کامل را مجدد برقرار نمايد. اگر تحليل اقتصاد کلان کلاسيک صحيح باشد در اين صورت دخالت دولت (يعني اجراي سياست هاي تثبيت) نه ضروري و نه مطلوب خواهد بود.
نتيجه اين شد که نويسندگان کلاسيک توجه اندکي به عواملي کرده اند که تقاضاي کل را تعيين مي کند يا به سياست هايي که مي تواند براي تثبيت تقاضاي کل جهت حصول اشتغال کامل مورد استفاده قرار گيرد. براي اقتصاددان کلاسيک، اشتغال کامل يک وضعيت طبيعي است.

اسلاید 5 :

1- تمام کارگزاران اقتصادي (بنگاهها و خانوارها ) عقلايي هستند و هدفشان حداکثر نمودن سود و مطلوبيت است و دچار توهم پولي نيستند.
2- تمام بازارها کاملا رقابتي هستند بطوريکه کارگزاران اقتصادي بر مبناي مجموعه معيني از قيمت ها که کاملا انعطاف پذيرند، تصميم مي گيرند چه مقدار بخرند و بفروشند.
3- تمام کارگزاران قبل از انجام مبادله، دانش کامل از شرايط بازار و قيمتها دارند.
4- مبادله فقط هنگامي صورت مي گيرد که قيمتهاي تسويه کننده بازار در تمام بازارها برقرار شده باشد. اين کار از طريق حراج گر خيالي والراسي که مانع مبادله غلط مي شود، تضمين مي گردد.
5- کارگزاران اقتصادي، انتظارات با ثبات دارند.
اين فروض تضمين مي کند که در مدل کلاسيک، بازارها از جمله بازار کار هميشه در تعادل باشند.

اسلاید 6 :

در بررسي بخش هاي حقيقي و پولي ما نياز داريم که سه جزء اين مدل را در نظر بگيريم: (1) نظريه کلاسيکها براي تعيين اشتغال و توليد (2) قانون بازارهاي سي و (3) نظريه مقداري پول. دو جزء اول نشان مي دهد که چگونه مقادير تعادلي متغيرهاي حقيقي در اين مدل عمدتا در بازار کار و کالا تعيين مي شوند. جزء سوم توضيح مي دهد که در اين سيستم چگونه متغيرهاي اسمي تعيين مي شوند. لذا مدل کلاسيکي تفکيک پذير است، يعني داراي يک بخش حقيقي و يک بخش پولي است که جدا از هم هستند. درنتيجه، تغييرات در مقدار پول اثري بر مقادير تعادلي متغيرهاي حقيقي مدل ندارد. لذا با توجه به اينکه متغيرهاي حقيقي: با تغيير در مقدار پول تغيير نمي کنند، اقتصاددانان کلاسيک مي گويند که مقدار پول خنثي است .

اسلاید 13 :

اينكه چه مقدار كار توسط يك جمعيت معين عرضه مي شود بستگي به ترجيحات خانوارها براي مصرف واستراحت دارد كه هر كدام داراي مطلوبيت مثبت هستند.
از اينرو ترجيحات كارگران و دستمزد حقيقي، مقدار تعادلي عرضه كار را تعيين خواهد كرد. افزايش در دستمزد حقيقي، استراحت را بر حسب درآمد از دست رفته، گرانتر مي كند و لذا افراد تمايل به افزايش عرضه كار خواهند داشت. اين مسئله تحت عنوان اثر جانشيني ناميده مي شود. از طرف ديگر افزايش در دستمزد حقيقي نيز وضعيت كارگران را بهتر خواهد كرد، بطوريكه آنها مي توانند در پي انتخاب استراحت بيشتر باشند. اين مسئله نيز تحت عنوان اثر درآمدي ناميده مي شود. مدل كلاسيك فرض مي كند كه اثر جانشيني بر اثر درآمدي غالب است بطوريكه عرضه كار به افزايش دستمزد حقيقي واكنش مثبت نشان مي دهد.

اسلاید 14 :

تعادل اشتغال كامل كلاسيكها كاملا با وجود بيكاري اصطكاكي و ارادي سازگار است، اما امكان بيكاري غير ارادي وجود ندارد. وقتي كه سطح تعادلي اشتغال در بازار كار تعيين گرديد، سطح توليد توسط تابع توليد كل تعيين مي شود. با رجوع به نمودار 2-2 مي توان مشاهده نمود كه سطح اشتغال Le توليد Ye را نتيجه مي دهد.
در تحليل فوق ديديم كه وجود رقابت در بازار كار، اشتغال كامل را در مدل كلاسيكها تضمين مي كند. در دستمزد حقيقي تعادلي هيچ فردي كه مايل به كاركردن در آن دستمزد باشد بيكار نمي ماند و بدين ترتيب بيكاري غير ارادي در مدل كلاسيك رخ نمي دهد.

اسلاید 15 :

كينز به اين پيامد تعادلي كه در نمودار 2-2 ترسيم شده است، بعنوان يك (( حالت خاص)) نگاه مي كند كه در دنياي واقعي وجود ندارد. تعادل اشتغال كامل مدل كلاسيك يك حالت خاص است زيرا وضعيتي را توصيف مي كند كه تقاضاي كل دقيقا براي جذب محصول توليد شده كفايت مي كند. كينز ايراد مي گيرد كه هيچ تضميني وجود ندارد كه تقاضاي كل با اين سطح از توليد متناسب باشد . اقتصاددانان كلاسيك احتمال كافي نبودن تقاضاي كل را با استناد به ((قانون سي)) رد مي كنند كه معادل با اين قضيه است كه هيچ مانعي براي اشتغال كامل وجود ندارد.

اسلاید 17 :

در اينجا لازم است كه بين دو تعبير از قانون سي تمايز قائل شويم. بر اساس بحث ترويتيك (Trevithick,1992) يك تعبير ضعيف از اين قانون وجود دارد كه مي گويد هر توليد و عرضه اي الزاما تقاضايي معادل با خودش را براي توليد در سطح كل اقتصاد، به همراه دارد. اما اين تعبير از قانون سي تضمين نمي كند كه محصول توليدي سازگار با اشتغال كامل باشد. تعبير قوي قانون سي بيان مي كند كه در اقتصاد رقابتي، يك گرايش خودكار به سمت برقراري اشتغال كامل وجود خواهد داشت. از انجائيكه تعبير قوي قانون سي به معني برابري آن مقدار از تقاضاي كل و عرضه كل است كه سازگار با تعادل بازار كار باشد لذا معادل با اين قضيه است كه هيچ مانعي براي حصول اشتغال كامل كه ناشي از كمبود تقاضاي كل باشد، وجود ندارد.

اسلاید 18 :

مخارج كل شامل دو جزء است : مخارج سرمايه گذاري (I) كه توسط بنگاهها و مخارج مصرفي (C) كه توسط خانوارها صورت مي گيرد.

اسلاید 19 :

با توجه به نمودار2-2رقابت در بازار كار، دستمزد حقيقي تعادلي و سطح اشتغال را تعيين مي كند و از طريق تابع توليد، سطح توليد اشتغال كامل (Ye) را مشخص مي سازد. قسمت (b) نمودار 3-2نشان مي دهد كه مخارج كل E0 براي خريد Ye ، ضروري است از آنجاييكه توليد و تقاضا در همه نقاط روي خط 045 برابر هستند، هر نقطه مانند B و C با تعبير ضعيف قانون سي سازگاند. نقطه A در قسمت (b) اين نمودار مطابق با تعادل اشتغال كامل در بازار كار است.
در مدل كلاسيك، تغييرات نرخ بهره موجب مي شود تصميمات مربوط به پس انداز و سرمايه گذاري بر هم منطبق شود، هر چند كه پس انداز و سرمايه گذاري توسط دو گروه متفاوت از مردم صورت گيرد. در نظريه كينز اختلاف بين I و S موجب واكنش مقداري مي شود. مدل كينزي مي گويد كه افزايش پس انداز موجب كاهش مخارج كل، توليد و اشتغال مي شود كه در واقع همان تناقض خست كينز است Keynes’s Paradox of Thrift .