بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
مقدمه اي بر مديريت دانش
اسلاید 2 :
كليات
سؤالاتي كه بايد برايشان در سازمان پاسخي يافت:
هدف اصلي از اين نوشتار دستيابي به درك دانش موجود در سازمانهاست.
مي خواهيم بدانيم دانش در زندگي و كار روزانه چگونه نماد پيدا ميكند؟
چه تفاوتي با داده ها و اطلاعات دارد؟
چه كسي از آن بر خوردار است؟
چه كسي از آن استفاده مي كند؟
منظور ما از دانش چيست؟
چه كاري مي بايست در مورد دانش انجام دهيم؟
به چه امور كليدي فرهنگي و رفتاري مي بايستي توجه شود تا بتوان از دانش به طور مطلوب استفاده كرد؟
مهارتها و نقشهاي اصلي دانش چيست؟
ماهيت يك بر نامهء موفق علمي چيست و چگونه دريابيم كه چنين بر نامه اي موفق بوده است؟
از چه معيارها و سنجشهايي براي ارزشيابي دانش استفاده كنيم
اسلاید 3 :
تاريخچه
تام استوارت در 1994 طي مقاله اي در مجله فورچون، اين مسئله را به شركتها يادآوري كرد كه به آنچه ميدانند بيش از آنچه دارند (سرمايه مادي) اهميت دهند.، يعني به « سرمايه فكري »
پس از وي، پيتر دراكر دانش را به عنوان پايه هاي رقابت در جامعه فرا سرمايه باوري معرفي كرد.
اقتصادداني به نام استنفورد پال رومر دانش را تنها منبع بي پاياني ناميد كه با استفاده بيشتر، حجم آن بيشتر مي شود.
در 1995، دو تن از دانشگاهيان ژاپني به نامهاي نوناكا و هيروتاكا تاكه اوچي كتابي به نام «شركت دانش آفرين» منتشر كردند كه به صورت نقطه عطفي در مطالعات گسترش دانش و استفاده از آن در شركتهاي ژاپني درآمد. در همان سال، دوروتي لئونارد بارتون كتابي به نام «سرچشمههاي دانش» (درخصوص بررسي آخرين مطالعات مربوط به نقش دانش در توليد محصولات) به چاپ رساند.
در سالهاي اخير، كتابهاي متعددي در زمينه تشويق مديران به مديريت دانش – بدون ذكر چگونگي انجام آن – چاپ و منتشر شده است. شركتهايي نظير داوكميكال واسكانديا و مشاوراني مانند مك كنيزي، ارنست و يانگ و مشاوران آي، بي، ام،«مديران ارشد علمي» و «مديران سرمايه علمي» را به استخدام در آوردهاند تا بر سرمايه علمي شركتها نظارت كنند. آنها به پساندازها، پيشرفتها و افزايش توليد ناشي از سازماندهي علمي و مديريت دانش اشاره داشته اند.
اسلاید 4 :
تاريخچه
در شركت دارويي سوئيسي هافمن – لاروش يك مبتكر مديريت دانش در سالهاي 94-1993، روند گسترش كاربرد داروهاي جديد و مدارك پيچيده جمعي را كه مي بايستي به موسسه ملي دارو و مقامات سياستگذاري اروپايي ارائه مي شد تا داروي جديد مورد تاييد آنها قرار ميگرفت و به بازار عرضه ميشد، دگرگون ساخت به دليل ابتكار او، تاييد و استفاده از داروهاي جديد طي فقط چند ماه (بسيار كمتر از سابق) صورت مي گيرد. اين بهبود رويه باعث يك ميليون دلار صرفه جويي به ازاي هر روز عدم تاخير در كسب مجوز شد.
در 1996، پنج گروه پيشگام جراحي قلب از 5 مركز نوين پزشكي در انگليس، طي تجربه اي گروهي، عمليات انجام شده در اتاقهاي عمل يكديگر را مشاهده كرده و اطلاعاتي در مورد روشهاي موثر خود مبادله كردند. در نتيجه، 24 درصد از نرخ مرگ و مير ناشي از عمل جراحي در زمينه رفع گرفتگي در شريانها كاسته شد و 74 مورد از مرگهاي قابل پيش بيني، هرگز اتفاق نيفتاد.
اسلاید 5 :
مفهوم دانش
داده ها
داده ها، رشته واقعيت هايي عيني و مجرد در مورد رويدادها هستند. از ديدگاه سازماني، دادهها به درستي يك سلسله معاملات ثبت شده منظم تلقي شده اند. وقتي يك مشتري وارد جايگاه بنزين شده و باك خودروي خود را پر مي كند، در واقع معامله اي اتفاق افتاده كه به نوعي مي تواند به عنوان « داده » توصيف شود. زمان انجام معامله، حجم كالاي خريداري شده و مقدار پولي كه بابت آن پرداخته مي شود، هر يك، داده اي خاص به شمار مي آيد. اين داده ها، فاقد هر گونه اطلاعاتي درباره علت انتخاب اين جايگاه بنزين توسط مشتري و مراجعه بعدي او هستند.
سازمانهاي نوين، معمولا داده ها را در يك سامانه فناوري ذخيره مي كنند
پيتر دراكر به عنوان يكي از نويسندگان معروف متون مديريتي، يادآور شده است كه اطلاعات يعني « داده هاي مربوط و هدفدار » به بياني ديگر از نظر او داده ها به تنهايي « مربوط » و « هدفدار » نيستند.
شركتها، مديريت داده ها را از نظر كمي بر حسب ظرفيت، سرعت و هزينه ارزشيابي مي كنند
نگهداري سوابق و بايگاني، نقطه كانوني فرهنگ داده به شمار مي آيد و مديريت موثر داده ها در موفقيت آنها نقش به سزايي دارد. البته اين وضعيت به دو دليل نا درست است : اول اينكه داده ها را مي توان مواد خام عناصر مورد نياز براي تصميم گيري به شمار آورد، البته داده ها نشانگر ربط، بي ربطي و اهميت خود نيستند، اما به هرحال براي سازمانهاي بزرگ اهميت زيادي دارند، چرا كه مواد اوليه ضروري براي خلق اطلاعات به شمار مي آيند.
اسلاید 6 :
اطلاعات
نوعي «پيام» به شمار مي آيد. پيام مورد نظر ما معمولا به شكل مدركي مكتوب يا به صورت ارتباطي شنيداري يا ديداري نمود مي يابد. اطلاعات از يك « فرستنده » ارسال شده و به وسيله « گيرنده » دريافت مي شود.
واژه اطلاعات به معني «شكل دادن به بينش و ديد دريافت كننده اطلاعات» است. به اين معني كه « تنها گيرنده مي تواند مشخص كند كه دريافتي هاي وي واقعا اطلاعات بوده و او را تحت تاثير قرارداده است.»
اسلاید 7 :
ابزار
در سازمانها، اطلاعات از طريق شبكه هاي نرم افزاري و سخت افزاري جابه جا و توزيع مي شوند، شبكه ارتباطي سخت، قسمتهاي مشخص و قابل ديدن دارد : سيمها، آنتن هاي ارسال، آنتن هاي ماهوارهاي، پست خانه ها، نشاني منازل و جعبه پست هاي الكترونيكي،نمادهاي ارتباط سخت افزاري هستند. شبكه ارتباطي نرم،كمتر قابل رويت است.
معيارهاي سنجش كمي مديريت اطلاعات، شامل مبادلات و ارتباط ميشود . مثلا پست الكترونيك چند مشترك دارد؟ و كاربران «لوتوس بوتز» چند نفر هستند؟ چه تعداد پيغام در مدت زماني مشخص مبادله ميشود؟
معيارهاي سنجش كيفي، ميزان اطلاع رساني و قابل استفاده بودن اطلاعات را نشان مي دهند : مثلا آيا پيغام دريافتي،ديد جديد به من مي دهد ؟ آيا اين پيغام به من كمك مي كند كه شرايطي خاص را درك كنم،تصميمي مناسب بگيرم و يا مشكلي را حل كنم ؟
به قول پيتر دراكر: « داشتن ارتباط و هدف، ويژگي اطلاعات است».
اسلاید 8 :
چند معيار مهم براي تبديل داده ها به اطلاعات
مربوط به متني مشخص : هدف از گردآوري داده ها را مي دانيم.
تقسيم بندي شده : بخشهاي كليدي و تعيين كننده داده ها را مي شناسيم.
محاسبه شده : داده ها ممكن است با محاسبات رياضي و آماري تجزيه و تحليل شوند.
اصلاح شده : داده ها غلط گيري مي شوند.
خلاصه شده : داده ها ممكن است در حجم كمتري خلاصه شوند.
معمولا محاسبات، خلاصه سازي و طبقه بندي توسط ” انسان” صورت ميگيرد. مشكل، اشتباه گرفتن اطلاعات، يا دانش، با فناوري انتقال آنهاست.!
از هنگام طرح اين مسئله كه « رسانه، پيام است » به وسيله مارشال مك بوهان، تا كنون كه هر روزه در مورد «قدرت دگرگون ساز شبكه ارتباطي جهان» گفت و گو مي شود،پيوسته شنيده ميشود كه كه فناوري اطلاعات نه تنها روشهاي ما بلكه خود ما را نيز دگرگون خواهد كرد. نكته مهم اين است كه هدف «رسانه» پيام نيست، هر چند كه ممكن است رسانه بر پيام اثري عميق داشته باشد. آنچه كه انتقال مي يابد به مراتب مهم تر از رسانه است. صرف داشتن تلفن نمي تواند تضمين كننده و حتي مشوق گفت و گويي عالي و دلخواه باشد.
اسلاید 9 :
دانش
اكثر مردم به طور شهودي فكر مي كنند كه دانش، وسيع تر، عميق تر و غني تر از داده ها و اطلاعات است. معناي مورد نظر در اين جا، معناي كاربردي دانش است در اين تعريف، خصوصياتي مشخص مي شود كه ارزش دانش را بيان مي كنند و در عين حال نشان مي دهد كه اين خصوصيات تا چه حد مديريت دانش را دشوار مي سازند. همچنين اين تعريف خصوصياتي مشابه را شامل مي شود كه گاهي سبب مي شوند مديريت به سختي صورت گيرد: دانش، مخلوط سيالي از تجربيات، ارزشها، اطلاعات جديد به دست مي دهد. دانش، در ذهن دانشور به وجود آمده و به كار مي رود. دانش در سازمانها نه تنها در مدارك و ذخاير دانش، بلكه در رويه هاي كاري، فرآيندهايي سازماني، اعمال و هنجارها مجسم ميشود.
دانش، ساده و روشن نيست، مخلوطي از چند عامل متفاوت است. سيالي است كه در عين حال ساختهاي مشخصي دارد و نهايت اينكه مجازي و شهودي است.
دانش، به شكلهاي پويا و نيز انباشته و ايستا قابل تصور است. دانش از اطلاعات و اطلاعات از دادهها ريشه ميگيرند. تبديل اطلاعات به دانش در عمل بر عهده خود بشر است
اسلاید 10 :
تبديل اطلاعات به دانش از طيف واژه هاي زير صورت مي پذيرند:
مقايسه: اطلاعاتي كه در مورد شرايطي خاص داريم، چه تفاوتي با اطلاعات مربوط به شرايط ديگر دارد؟
عواقب: از اطلاعات موجود، چه استنباطي مي توان براي تصميم گيري و اقدام كرد ؟
ارتباطات: اين بخش از دانش چه ارتباطي با ديگر بخشها دارد ؟
گفت و گو(تبادل و انتقال): واضح است كه اين عمليات دانش آفرين، بين انسانها صورت مي گيرد. ما معمولا دادهها را در پرونده هاي آماري داده ها و مبادلات و اطلاعات را در پيام ها مي يابيم، اما دانش را از افراد يا گروه هاي آگاه و حتي از روندهاي سازماني به دست مي آوريم. دانش از طريق رسانههاي ساختمند (مثل كتاب و مدارك) و يا از شخصي به شخص ديگر (چه بصورت گفتوگو و چه شيوه مثلا شاگردي و استادي) گسترش مييابد
اسلاید 11 :
فرآيند فرآوري دانش
اسلاید 12 :
دانش در عمل
دليل ارزشمند دانستن دانش، كاربردي تر بودن آن در مقايسه با داده ها و اطلاعات است.
بايد « بين داده ها، اطلاعات و دانش تفاوت قائل شد.» دانش داراي قابليت حركت در مسير عكس خود است، يعني با از دست دادن ارزش، به اطلاعات و سپس داده تبديل مي شود.
مثال : «وقتي حجم دانش موجود (به جز اطلاعات و داده ها) در پايگاههاي اطلاعاتي آن قدر زياد است كه مشاوران ديگر از آن سر در نمي آورند. اينها براي بسياري از مشاوران و كاربران حكم داده ها را پيدا كرده اند.
«كسي عاقل است كه مطالب مفيدي را بداند، نه مطالب زيادي را» (Aeschylus)
اسلاید 13 :
عناصر كليدي تشكيل دهنده دانش عبارتند از : دانستهها و تجربه، واقعيت، داوري، قوانين سرانگشتي
اسلاید 14 :
تجربه
دانش با گذشت زمان از راه تجربيات كسب شده، از دوره هاي آموزشي، مطالعه كتابها و آموزش غير رسمي، گسترش مي يابد. تجربيات، به كارها و رويدادهاي گذشته باز مي گردند.
دانش ناشي از تجربيات، نقش يا نقوشي آشنا در ذهن به وجود مي آورد كه با استفاده از آنها مي توان بين آنچه كه اكنون در حال شكل گرفتن است و آنچه كه قبلا اتفاق افتاده، ارتباط بر قرار كرد.
چند مثال كاربردي از نقش تجربه :
در بازرگاني، كاهش فروش، پديده اي فصلي است.
مدير مي تواند نشانه هاي ظريفي از خوش خيالي يا بي خيالي را در سازمان خود بيابد كه در گذشته باعث بروز مشكلاتي جدي شده بود.
يك محقق بداند چه راه هايي منجر به گشايش درها به سوي افق هاي جديد و يافتن فرصتهايي نو ميشود
اسلاید 15 :
توجه به واقعيتها
تجربه، تصورات مربوط به « آنچه بايد رخ دهد » را به دانش « آنچه اتفاق مي افتد » تغيير مي دهد
كليد اصلي موفقيتهايي در مديريت دانش، «مرور بعد از عمليات است. در نمودار شماره سه استفاده از روش مرور بعد از عمليات به صورت يك الگوريتم نمايش داده شده است.
اسلاید 16 :
اقدامات مرور بعد از عمليات
اسلاید 17 :
آگاهي به واقعیت ( درك پيچيدگي)
دانش، بنايي سخت و غيرقابل نفوذ نيست كه پديده هايي جديد را به درون خود راه ندهد.
دانش را مي توان به گونه اي تعبير نمود آنچه كه بر آن دانش داريم و آنچه كه دانش اش را هنوز نداريم به عبارتي ديگر دانشگر مي داند كه چه چيزي را نميداند و چه چيزي را ميداند از آنجا كه ندانستهها ميتوانند به ما آسيب برسانند، اين نوع آگاهي اهميت بسياري دارد.
مثال : يك شركت مهندسي ژنتيك، نوعي گوجه فرنگي توليد كرده است كه كشاورزان مي توانند آن را ديرتر از گونه هاي ديگر برداشت كنند. اين نوع گوجه فرنگي بيشتر روي بوته مي ماند و طعم آن نيز در مقايسه با طعم انواع ديگر به ذائقه خوشتر مي آيد. دانشمندان اين شركت، از تمام تخصصهاي لازم براي توليد اين گوجه فرنگي استفاده كردند، ولي چون اطلاعات كافي از كشاورزي نداشتند، متوجه نشدند كه بعضي مسائل اساسي را در نظر نگرفته اند. مثلا هر كشاورز با تجربه مي توانست به آساني دريابد كه در شرايط مختلف گونه هاي مختلف اين گياه ثمري يكسان به بار نمي آورد و گوجه فرنگي جديد آنها فقط از يك گونه به بار مي آيد. اين گياه در بعضي مناطق ميوه هاي بسيار خوبي به بار ميآورد، ولي در بعضي مناطق چنين نيست. در نتيجه، پيروزي علمي دانشمندان اين شركت به شكستي تجاري بدل شد.
اسلاید 18 :
داوري
دانش بر خلاف داده ها و اطلاعات، شامل قضاوت نيز مي شود. افراد تنها با اتكا به مطالبي كه در حال حاضر ميدانند، درباره اطلاعات و شرايط جديد داوري و تصميم گيري مي كنند.
دانش را مي توان به نظامهاي زنده طبيعي تشبيه كرد كه ضمن تعامل با محيط، رشد كرده و بهبود مي يابد. براي اجتناب از داوري اشتباه مي بايست ضمن ازدياد دانش و شناخت عدم دانش خود به موضوعات، انعطاف پذيري منطقي نيز داشت. پافشاري بر عقيده اي تغيير ناپذير، به جزميت بدل مي شود.
مثال : فردي در جعبه ابزار ذهنيت هاي خود، فقط يك چكش دارد، تمامي مسائل موجود و آتي به نظرش « ميخ » ميآيند. تخصص اين افراد به دليل پرهيز از آزمايش و امتحان عملي، دانش واقعي نيست. اين نوع دانش و تخصص را مي توان « عقيده شخصي » و نوعي « جزميت » ناميد
ريسك پذيري – تشخيص فرصت – تهديد – نفع – ضرر تابعي از سيستم ارزشي هستند
اسلاید 19 :
قوانين سرانگشتي، شمّ و شهود
قوانين سرانگشتي ( يا به زبان محافل هوش مصنوعي، «خود فراگيري») راههاي ميان بري هستند كه ما را به حل نهايي مشكلات جديدي كه مشابه مشكلات قديمي حل شده هستند، نزديك مي كنند.
اين نوع دانش، باعث بالا رفتن سرعت است.
اين پاسخهاي سريع و واكنش هاي دروني را «راهنما» مي نامند راهنماها، تجربيات دروني شده و راههاي درون يك شبكه تصميم گيري با انتخابهاي فراوان هستند كه ما را از تصميم گيريهاي پي در پي و گام به گام در مسيري طولاني بي نياز مي سازند. در واقع گاهي آن قدر روشن و واضح به جواب مي رسيم كه متوجه نمي شويم اين امر چگونه رخ داده است. اين دسترسي بي دردسر به راه حلها « تخصص متراكم» نام دارد. عبارتي كه به روشني نشان مي دهد دانش چگونه عمل مي كند و چه كاري مي تواند انجام دهد.
برخلاف فرد مبتدي كه حتي كارهاي معمولي را از طريق يادگيري ذهني انجام مي دهد، فرد ماهر يك رشته از كارهاي پيچيده را با سرعت و بدون نياز به تامل و تفكر زياد انجام مي دهد
اسلاید 20 :
دانش به مثابه دارايي شركت
مديراني كه تصميم گيريهايي سخت انجام مي دهند، بيشتر به دنبال افرادي، با تجربه هستند تا به جاي جستجو براي يافتن اطلاعات در پايگاههاي اطلاعاتي، دانش خود را مرتبا در معرض تصميمگيري قرار دهند. بر اساس مطالعات انجام شده، مديران دو سوم اطلاعات و دانش خود را از طريق گفتوگوهاي رو در رو و يا تلفني دريافت ميكنند و تنها يك سوم از اطلاعات مورد نياز خود را از طريق مراجعه به نوشته ها و مدارك به دست مي آورند.
دانش چيز جديدي نيست، اما پذيرش آشكار آن به عنوان سرمايه شركت، امري جديد است