بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
برنامه ريزي و سياستگذاري
فرهنگي
در ايران
بنام خدا
اسلاید 2 :
بخش دوم:
برنامهريزي و سياستگذاري فرهنگي در ايران
اسلاید 3 :
برنامهريزي فرهنگي
تعريف مفهومي
اگر «برنامهريزي» را مداخلات هدفمند، آگاهانه و سنجيده انساني در مسير حوادث و فرايندها بدانيم - كه نتيجه آن ممكن است موفقيتآميز باشد يا نه - بر اين اساس، برنامهريزي فرهنگي را نيز ميتوان كوشش آگاهانه، سنجيده و سازمانيافته دولت براي ايجاد تغيير در وضع موجود و دستيابي به اهداف مطلوب در حوزههاي مختلف فرهنگي دانست.
اسلاید 4 :
«برنامهريزي فرهنگي» با مفروضات زير همراه ميباشد:
1- در حوزه فرهنگي ميتوان دست به برنامهريزي زد و اگر امري مطلوب نباشد، امري اجتنابپذير است؛
2- در حوزه فرهنگ، مشكلاتي وجود دارد كه بايد آنها را با اقداماتي كه «برنامهريزي فرهنگي» ميناميم، مرتفع سازيم؛
اسلاید 5 :
3- برنامهريزي فرهنگي بيشتر برعهده دولت است و يا از دولت انتظار ميرود كه دست به چنين اقدامي بزند؛
4- برنامهريزي فرهنگي مبتنيبر سرمشقها و الگوهاي فرهنگي موجود در جامعه است.
اسلاید 6 :
نکته:
بين مفهوم «برنامهريزي فرهنگ» و «برنامهريزي فرهنگي» تفاوت عميق و ظريفي وجود دارد. هنگامي كه اصطلاح برنامهريزي فرهنگ را به كار ميبريم، منظور هماهنگسازي فعاليتهاي فرهنگي و هنري در جامعه است، اما برنامهريزي فرهنگي كاربرد گستردهتري دارد و با مجموعهاي از وظايف و رشتههاي علمي از جغرافياي انساني تا طراحي شهري، برنامهريزي اقتصادي، سياستگذاري اجتماعي و سرانجام برنامهريزي استراتژيك پيوند دارد.
اسلاید 8 :
برنامهريزي فرهنگي
برخی تعاریف:
الف) دكتر محمدرضا تاجيك
به عقيده وي، برنامهريزي در كليترين تعريف عبارت است از: «تلاش آگاهانه براي تغيير در يك موضوع، مطابق يك الگوي ذهني كه از پيش توسط برنامهريز تعريف شده است».
اسلاید 9 :
برنامهريزي فرهنگي ادامه
ب) دكتر مسعود چلبي نيز براساس برداشتي كه از فرهنگ بهعنوان مجموعهاي از نمادها، انديشهها، ارزشها و هنجارها ارائه ميدهد، برنامهريزي را به معناي تغييرات محتوايي كم و بيش آگاهانه در مجموعه فوق ميداند.
اسلاید 10 :
ضرورت برنامهريزي فرهنگي
اصل برنامهريزي تقريباً مورد توافق همگان است و در مورد اهميت و ضرورت آن جاي هيچگونه شك و شبههاي وجود ندارد. در مورد اهميت و ضرورت برنامهريزي در عرصه فرهنگ نيز تقريباً چنين توافقي وجود دارد؛ برنامهريزي فرهنگي ميتواند امكان بهكارگيري دقيقتر مديريتها، سازمانها و طراحي اقدامها و فعاليتهاي فرهنگي متناسب با اهداف و اولويتها را فراهم آورد. اصولاً برنامهريزي براساس اين فرض پذيرفته شده انجام ميگيرد كه امكانات و منابع ما محدود است و بهرهگيري توأم با روزمرگي از منابع محدود، صدمات جبرانناپذيري به بار خواهد آورد .
اسلاید 11 :
ديدگاههاي نظري موجود در خصوص برنامهريزي و سياستگذاري فرهنگي
الف) ديدگاهي كه با سياستگذاري و برنامهريزي در عرصه فرهنگ مخالف است.
ب) ديدگاهي كه سياستگذاري فرهنگي را يك ضرورت ميداند.
اسلاید 12 :
الف) ديدگاهي كه با سياستگذاري و برنامهريزي در عرصه فرهنگ مخالف است
اين ديدگاه، ديدگاهي است كه توسط اكثر كشورهاي اروپايي و آمريكاي شمالي پيگيري ميشود. مخالفت اینان با برنامهريزي و سياستگذاري فرهنگي بر سه استدلال زير استوار است:
1. تنظيم سياستهاي هماهنگ در اين عرصه، بر فعاليت سازمانهاي خصوصي تأثير مختل كننده دارد؛
2. سياستگذاري فرهنگي دولت باعث مداخله نابجاي دولت در توسعه فرهنگي ميشود؛
3. اين مداخله بر لزوم تبعيت (نه هدايت كنندگي) دولت در عرصه فرهنگ از بخش خصوصي تأثير منفي دارد
اسلاید 13 :
ب) ديدگاهي كه سياستگذاري فرهنگي را يك ضرورت ميداند
اين ديدگاه كه عملاً شامل گروه نسبتاً وسيعي از ديدگاههاي مختلف است، برنامهريزي و سياستگذاري فرهنگي را نه تنها امري ميسر و «شدني»؛ بلكه آن را الزامي و اجتنابناپذير محسوب مينمايد. در اين ديدگاه، برنامهريزي فرهنگي تهديدي براي آزادي انتخاب فرد محسوب نميشود و اگر هم باشد، اصولاً گريزي از آن نيست .
اسلاید 14 :
الگوهاي برنامهريزي و سياستگذاري فرهنگي
1. يكسانسازي فرهنگي
2. تكثرگرايي فرهنگي
3. وحدت در تكثر فرهنگي
اسلاید 15 :
1. يكسانسازي فرهنگي
اين الگو همانگونهكه از نام آن برميآيد، بهدنبال يگانهسازي فرهنگي در جامعه است. براساس اين الگو، نوعي اصول و ارزشهاي مقدس وجود دارد كه بايد سايرين آن را بپذيرند ازنظر امكان تحقق، براساس آنچه گذشت، به نظر ميرسد تحقق اين الگو اگر محال نباشد، قطعاً بسيار دشوار خواهد بود؛ زيرا مستلزم خشونت مادي و معنوي بسياري است.
اسلاید 16 :
وجود جمعيت انبوه، خردهفرهنگهاي مختلف ، گسترش تخصصها، رشد علم و تكنولوژي، بسط نمادسازي و ازدياد سرعت جريان اطلاعات در عرصههاي گوناگون جامعه، مهاجرت و تحرك رواني جمعيت و سرانجام بالابودن پويايي اجتماعي نسبت به گذشته، همگي زمينهها و عواملي هستند كه درحالحاضر كم و بيش در هر جامعهاي حضور دارند و هر كدام از عوامل مزبور، به تنهايي قادرند - بهعنوان مانع - بر سر راه سياست يكسانسازي فرهنگي عمل نمايند.
اسلاید 17 :
2. تكثرگرايي فرهنگي
الگوي تكثرگرايي فرهنگي در پي رشد و گسترش خردهفرهنگها در كنار يكديگر و به صورت همعرض به وجود آمد. در اين الگو، خردهفرهنگهاي موجود در جامعه به رسميت شناخته ميشوند و جامعه امكان بقا و رشد آنها را فراهم ميآورد.
اسلاید 18 :
در الگوی تكثرگرايي فرهنگي جامعه براي هيچ خردهفرهنگ يا ارزش و اصول عامي اهميت برتر قائل نيست. البته در عالم واقع به نظر ميرسد اتخاذ چنين الگويي بسيار مشكل و داراي تبعات فراوان باشد. در جوامع بسيار پيشرفته غربي نيز كمتر جامعهاي را ميتوان يافت كه در سياست فرهنگي خود بهطوركامل اين الگو را پذيرفته باشد. بزرگترين خطري كه معمولاً جوامع داراي الگوي سياست فرهنگي تكثرگرا را تهديد ميكند، تجزيه است.
اسلاید 19 :
3. وحدت در تكثر فرهنگي
اين الگو ضمن تأكيد بر اشتراكات فرهنگي، امكان تكثر خردهفرهنگهاي مختلف را در چارچوب نمادي مشترك، مجاز ميداند؛ به عبارت ديگر، در هر جامعهاي مجموعهاي سؤالات بنيادي در خصوص جهان، انسان، خدا و.مطرح است، پاسخهايي كه هر جامعه براي سؤالات كليدي فوقالذكر فراهم مينمايد، بايد آنچنان كلي و تعميم يافته باشند كه بتوانند به كمك زبان مشترك ملي، نقطه اتكا وحدت نمادي و يا به عبارتي چارچوب فراگفتماني جامعه را تشكيل دهند؛
اسلاید 20 :
الگوي وحدت در تكثر فرهنگي، مبتنيبر تصورات يا مفروضاتی است که مهمترین آنها عبارتند از:
1- وجود عيني اجتماع يا ملتي خالص ازنظر ويژگيهاي فرهنگي كاملاً مشترك، امكانناپذير است؛
2- تفاوت و تمايز جزء جداييناپذير حيات فردي و اجتماعي نوع انسان است . تفاوتها و تمايزات حذف شدني نيست؛
3- وحدت در سطح اجتماعي، همواره امري نسبي است و ميان همگوني در ويژگيهاي فردي تا همگوني در سطوح فرهنگي، زيستي و ساختاري نوسان وجود دارد؛