بخشی از پاورپوینت
اسلاید 2 :
آموزش فلسفه _ استاد حجت الاسلام مجتبی مصباح
درس سوم ایدآلیسم عینی
اسلاید 3 :
پی نوشت:
فلاسفه رومانتیک
بعد از کانت افکاری در آلمان به وجود آمد که از کانت نشات می گرفت اما سعی به تصحیح اشکالات کانت داشتند.(1)
این فلاسفه مایه های عرفانی و شاعرانه را وارد فلسفه کانت کردند و می گفتند همه چیز از درون انسان ها می جوشد و از یک دیدگاه شخصی شروع می کردند و از وحدت به کثرت(2) پیش می رفتند که به فلاسفه رومانتیک(3) معروف شدند .
فیخته از جمله فلاسفه رومانتیک با تاکید بر اراده ی آزاد و میل به فعالیت اختیاری که باز در درون انسان وجود داشت نظامی را ترسیم کرد که طبق آن طبیعت تابع من است نه اینکه امری مستقل از من باشد..
مثلا کانت قائل به اراده ی آزاد بود اما می گفت ساختار ذهنی کل انسان ها به یک شکل است این در صورتی است که انسان ها نسبت به اشیاء مختلف حس های مختلفی داشتند و این تضاد یکی از اشکالات تفکر کانت بود.
اول از دیدگاه شخصی درون خودشان شروع می شد و سپس از همان استفاده و با بیانی شاعرانه به تبیین حقایق می پرداختند.
رومانتیک دلالت بر همان حالات درونی دارد که منشا پیدایش علوم می شود کما اینکه هنر رومانتیک برخلاف هنر غیر رومانتیک که از واقعیات طبیعت پیروی می کرد پیرو تفکرات و تخیلات درونی انسان است.
اسلاید 4 :
ایدآلیسم عینی
این گرایش به آزادی موجب شد تا فیخته و سایر روماتیکها قائل به اصالت روح و ایدآلیسم به معنای ذهنی گرایی بشوند ، طبق ایدآلیسم اراده که امری درونیست موجب پیدایش امور ذهنی ما می شود و از وحدت به کثرت طبق یک نظام منطقی می رویم
هگل این فلسفه را رشد داد تا به ایدآلیسم عینی(1) رسیدو همه جهان را در یک نظام با روابط منطقی(2) ذهنیت روح مطلق دانست که در یک سیر دیالکتیک به نوع پیدایش از وحدت به کثرت پیش گرفت .
طبق نظر هگل همانگونه که در اسلاید بعدی ترسیم میشود تمام پدیده ها ابتداءً از یک تز و موضوع به معنای هستی شروع شده و که با ترکیب با ضدش(3) سنتز یعنی ترکیب این دو مورد به وجود می آید که خودش در یک نظام دیالکتیک به نوع خود تز می شود برای آنتی تز بعدی.
ترکیب ذهنیت با عینیت بدین صورت می باشد که تمامی موجودات عینی خودشان ذهنیت روح مطلق می باشند کما اینکه تصورات وجود ذهنی دارند موجودات عینی نیز وجود ذهنی پیدا می کنند.
طبیعتا وقتی موجودات را دهنیت روح مطلق فرض کنیم در عالم ذهن رابطه علی و معلولی موجود نمی باشد بلکه روابط منطقی وجود دارد از همین جهت هم می باشد که تز بدون آنتی تز تصور نمی شود.
کما اینکه گفته شد در نظام منطقی هر چیز بدون دهنش در ذهن نمی تواند وجود داشته باشد.
اسلاید 5 :
سیر پیدایش پدیده ها در نظام دیالکتیک هگل
تز (هستی)
آنتی تز
(نیستی)
سنتز
(شدن)
آنتی تز
تز
سنتز
طبق نظر هگل تمام پدیده ها ابتداءً از یک تز و موضوع به معنای هستی شروع شده و که با ترکیب با ضدش سنتز یعنی ترکیب این دو مورد به وجود می آید که خودش در یک نظام دیالکتیک به نوع خود تز می شود برای آنتی تز بعدی تا به جزئی ترین پدیده ها برسیم..
اسلاید 6 :
پوزیتویسم( اثباتی ، تحققی)
مشخصات این مکتب:
بنیان گذار: آگوست کُنت (پدر علم جامعه شناسی)
مبنا: بر اساس حس گرایی در برابر فلسفه های عقل گرا مثل ایدآلیسم
ادعا: مثبت نگری یعنی تنها چیزهایی که می توانیم بفهمیم آن هم فقط از طریق حواس ، وجود دارند. طبق این مکتب می توانیم آتش و گرما را حس کنیم اما رابطه ی بین این 2 را نه یعی مفاهیم انتزاعی را نمی توانیم بغهمیم.
اوج نظریه پوزیتویسم:قضایای متافیزیکی را نه تنها نمی توانیم بفهمیم بلکه اصلا الفاظی پوچ و بی معنی اند
اسلاید 7 :
دلیل کُنت برای مدعای خودش
سر انجام کنت می گوید علم حقیقی این مرحله آخراست که حسی و تجربی باشد حالا یک سری علوم وارد این مرحله شدند و باقی علم نیز باید وارد این مرحله شوند. که طبق ترتیب ذکر شده کنت می گوید این وسز هنوز جای یک علم خالیست و آن هم جامعه شناسی است و جامعه را به عنوان پدیده های حسی مورد مطالعه قرار داد
اسلاید 8 :
سرانجام پوزیتویسم
1. کنت به ضرورت دین برای بشر اعتراف کرد و آیین انسانیت پرستی را راه انداخت که نمونه کامل اومانیسم بود و پیغمبرش را هم خودش قرار داد که البته زیاد پایدار نماند.
علت نا پایداری دین کُنت:
این دین حرف از عبادت انسانیت می زد با ادعای اینکه خداوند را نمی توانیم ببینیم این در حالی بود که خود انسانیت نیز امری دیدنی نبودو موجب از بین رفتن دین شد
کما اینکه این انتقادات موجب از بین رفتن پوزیتویسم به دست خود پیروانش پس از کنت شده که البته آثار پوزیتویسم هنوز هم در جها ن واج دارد
اسلاید 9 :
به طور کلی مکاتب فلسفی ای که در غرب شکل گرفت یا عقل گرا بودند یا حس گرا علاوه بر اینکه معمولا فلسفه در غرب منطقه ای می باشد مثلا فلاسفه قاره معمولا عقل گرا اند و فلاسفه ی انگلستان حس گرا که البته گاهی ممکن است یک فلسفه مانند ایدآلیسم عینی هگل انقد طرفدار پیدا کند که حتی در انگلستان هم پیروانی داشته باشد
عقل گرایی و حس گرایی
اسلاید 10 :
فلاسفه ی الهی: غالبا عقل گرا
فلاسفه الحادی: غالبا حس گرا
موارد استثنا مانند مک تاگارت فیلسوف هگلی ملحد
اسلاید 11 :
نکاتی پیرامون عقل گرایی و حس گرایی
پیشرفت فلسفه ی حسی و پوزیستویستی گرایش های مادی و ملحدانه را در پی دارد که با نبودن رقیب قوی در عرصه عقل گرایی موجب پیشرفت الحاد در غرب شد.
ایدآلیسم با اینکه طرفداران زیادی پیدا کرده بود اما اشکالاتی داشت که موجب زمین خورد ن آن شد(1) و دو مکتب که یکی عقل گرا (2)و دیگری حس گرا (3) هستند در مقابلش پدید آمد و از طرف علاقه مندان خودش دچار تزلزل شد.
مثلا یکی از این اشکالاتی که می شد این بود که حال یک تز وآنتی تزی شکل گرفت و سنتز پدید امد حال چگونه این ها رشد پیدا کنند تا به جزئی ترین گزاره ها برسند علاوه بر این نظام منطقی حاکم بر ذهن خودش دوباره معارضه ی با اراده ی آزاد پیدا کرده بود و نظام پیدایش و تفکر را دچار جبر می کرد.
مکتب اگزیستانسیالیسم توسز سون کی یِر کِگارد پدید آمد.
مکتب ماتریالیسم دیالکتیک توسط کارل مارکس پدید آمد.
اسلاید 12 :
اگزیستنسیالیسم(1)
همانگونه که اشاره شد گرایش رومانتیکی را هگل برای توجیه اراده ی آزاد انسان آورده بود اما در تظامی قرار می گرفت که باز هم از دست انسان خارج می د و جبری را بر فکر حاکم می کرد.تا آنجا که هگل بوسیله این سیر دیالکتیک تاریخ را پیش بینی میکرد و آن را حاکم بر تاریخ کرده بود.
کی یر کگارد منطق و فلسفه هگل را شدیدا مورد انتقاد قرار داد و اراده ی ازاد انسان راتقویت کردو انسان راسازنده خویش می انست.
او معتقد بود که انسان یک وجود خاصی است که خودش می تواند تعیین کند تا چی باشد انسان یا حیوان که البته انسانیت او در گرو نزدیکی و پیوند با خدا بود.(2)
وجود گرایی اصالت وجود
فکر کی یرکگارد با فنومولوزی هوسّرل تقویت شد و موجب پیدایش اگزیستنسیالیم شد که الیته یک مکتب فلسفی خاص نشد و گرایش های مختلفی از جمله الهی و الحادی را در بر گرفت.
نکته: هوسّرل می گفت ما می تویانیم واقعیات را حتی با اینکه ذهنمان در شناخت دخیل است بشناسیم بدین گونه که ویژگی های پیرامونی را مورد التفات قرار ندهیم و معلق در فهم کنیم..
اسلاید 13 :
ماتریالیسم دیالکتیک
مهم ترین مکتب فلسفی مادیگرایانه
به وسیله کارل مارکس در انگلیس پی ریزی شد
این فلسفه عامل اصلی تحولات جامعه را طبق اصول دیالکتیک امور اقتصادی دانست و آن را زیر بنای همه ی شوون انسانی معرفی کرد
مبادی ماتریالیسم دیالکتیک
1. منطق دیالکتیک واصالت تار یخ از هگل.
2. مادیگری از هگل
اصولا از آنجا که مارکس دغدغه سیاسی و اجتماعی داشت این فلسفه بیشتر بر امور جامعه و امور اقتصادی و سیاسی تاکید دارد که مبنایی برای مارکسیسم و گمونیسم قرار می گیرد.
اسلاید 14 :
مراحل تاریخ اقتصادی انسان ها که موجب تحولات جامعه شد
برده داری
طبق این نظلم افرادی مولا و مالک بودند و افرادی هم برده که هیچ مالکیتی نداشتند و مانند حیوانات در اختیار موالی خود بودند و کار های آن ها را انجام می دادند.
فئود
الیسم
از آنجا که در برده داری انسان ها بین آزادی خود و عبد بودن تضاد احساس می کردند موجب به وجود آمدن نظام ارباب و رعیتی شد که افراد کارگر انسان های سرمایه دار بودند و برای آن ها کار می کردند و حقوق می گرفتند اما همه چی برای کد خدا بود.
نظام سرمایه داری
انسان ها احساس کردند که باید مالکیت داشته باشند علاوه بر اینکه کارها به گونه ای شده بود که نیاز به ایزار داشت و ابزار را هم فقط افراد سرمایه دار می توانستند تهیه نمایند که همین موجب شد تا طبق ای نیاز سرمایه داران ایزار را تهیه و طبقه ی بعدی جامعه کارگر آن ها بشوند.
سوسیالیسم
با ظلم هایی که سرمایه داران به کارگران کردند و حق حکومت و نظر دادن فقط برای سرمایه داران بود تضاد جدیدی در جامعه به وجود آمد که موجب انقلاب کارگری شد برای رواج عدالتِ به تعبیر خودشان در جامعه که از آن به عنوان سوسیالیسم یاد می شود.
مرحله اشتراکی نخستین
در این مرحله که ابتدائی ترین مرحله بود از آنجا که افراد زیاد نبودن و منابع بسیار بود اصولا هرکس هرچقدر نیاز داشت کسب می کرد وئموجود بود و موجب دعوا نمی شد که از این مرحله به عنوان کمون اول نیز یاد می شود.
اسلاید 15 :
مراحل تاریخ اقتصادی انسان ها که موجب تحولات جامعه شد
مرحله آخر کمونیسم(کمون دوم)
در این مرحله همانگونه که در مرحله اول گذشت باید نظام اقتصادی و سیاسی جامعه برگردد به اینکه تمامی مالکیتهای خصوصی لغو شود و هرکس به اندازه توان خودش فعالیت کند و هرچقدر هم که نیاز دارد برداردو نیازی هم به دولت و حکومت نمی باشد
اسلاید 16 :
پراگماتیسم
(اصالت عمل)
تنها مکتب فلسفی آمریکا که توسط ویلیام جیمز با روشی فلسفی پایه گذاری شد.
جیمز اصالت عمل را نه تنها منحصر در گزاره های حسی بلکه در گزاره های الهی و معنوی نیز می دانست و می گفت اعتقاد به خداوند و قدرت رحمت الهی فایده عملی دارد.و برای سلامت روانی مفید است
جیمز به خدا اعتقاد داشت اما او راکمال مطلق نمی دانست بلکه همتنگونه که در نظام تریاد به آن اشاره شد جیمز نیز برای خدا تکامل قائل بود و عدم آن را دلیل نقص می دانست.
طبق نظر ما قضیه ای حقیقت دارد که مطابق با واقع باشد
اما در پراگماتیسم می کویند اصالت با آن چیزی است که فایده عملی دارد حرفی که کسی نگفته بود الا چیزی که هیوم شبیه آن را می گفت که علیت واقعیتی دارد ولی فایده عملی دارد