بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
بسم رب الشهداء و الصديقين
مجموعهي تصويري مسير حركت كاروان
حضرت سيد الشهداء اباعبدالله الحسين عليه السلام
مدينه كربلا شام
اسلاید 2 :
مقدمه
فلسفه قيام ابي عبدالله الحسين (ع) را در سخنان آن حضرت، در آغاز حركت از مدينه و موضعگيريهاي ايشان در برابر حوادثي كه در منزلگاههاي ميان راه روي داده است، ميتوان يافت.
در اين مجموعه سعي شده است ضمن آگاهي از نام منزلگاهها و مسير تقريبي حركت امام حسين (ع) از مدينه تا كربلا، با اهداف و ديدگاههاي آن حضرت آشنا شده و مختصري از وضعيت سياسي و اجتماعي آن عصر بيان شود.
منابع و مآخذ:
مقتل (مقرم) ترجمه عزيزالله عطاردي.
خلاصه تاريخ اسلام (رسولي محلاتي)، تلخيص چناراني.
زندگاني حضرت ابي عبدالله الحسين (ع)، (عمادزاده).
سخنان حسين بن علي (ع) از مدينه تا شهادت، (محمدصادق نجمي)
قصه كربلا، (علي نظري منفرد).
وقعه الطف لابي مخنف (تحقيق: محمدهادي اليوسفي).
الحسين في طريقه الي الشهاده (السيد علي الهاشمي).
اسلاید 3 :
مدينه
نيمه دوم ماه رجب سال 60 هجري
حاكم وقت مدينه (وليد بن عتبه) پس از مرگ معاويه دستور يافت تا از امام حسين (ع) براي يزيد بيعت بگيرد. حضرت فرمود: «.يزيد مردي است شرابخوار و فاسق كه به ناحق خون ميريزد و اشاعه دهنده فساد است و دستش به خون افراد بيگناه آلوده گرديده و شخصيتي همچون من با چنين مرد فاسدي بيعت نميكند».
وقتي كه مروان بن حكم بيعت با يزيد را از حضرت درخواست كرد امام (ع) فرمود: اي دشمن خدا! دور شو، من از رسول خدا شنيدم كه فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفيان حرام است و اگر معاويه را بر فراز منبر من ديديد، او را بكشيد». و امت او چنين ديدند و عمل نكردند و اينك خداوند آنان را به يزيد فاسق گرفتار كرده است.
امام (ع) در شب 28 رجب سال 60 هجري همراه با بيشتر خاندان خويش و بعضي ياران، پس از وداع با جدش پيامبر (ص) از مدينه به طرف مكه حركت كرد.
امام حسين(ع) هدف خروج از مدينه را در وصيتنامهاش چنين بيان ميكند:
و جز اين نيست كه براي اصلاح در ميان امت جدم خارج شدم. ميخواهم امر به معروف
و نهي از منكر كرده و به راه و روش جدم (رسول خدا(ص)) و پدرم علي (ع) رفتار نمايم.
مدينه
اسلاید 4 :
مكه
از سوم شعبان تا هشتم ذي الحجه سال 60 هجري
امام (ع) در سوم شعبان به مكه رسيد و در خانه عباس بن عبدالمطلب سكني گزيد. مردم مكه و زائران خانه خدا كه از اطراف آمده بودند، به ديدار حضرت شرفياب ميشدند.
امام (ع) پس از رسيدن دوازده هزار نامه از جانب كوفيان، مسلم بن عقيل را در روز 15 رمضان به عنوان نماينده خويش به سوي كوفه فرستاد.
امام (ع) طي نامههايي به مردم بصره و كوفه، سزاوارترين مردم براي خلافت و امام را اهل بيت (ع) معرفي كرد و.
حضرت با رسيدن نامه مسلم بن عقيل مبني بر بيعت مردم كوفه با وي و از سوي ديگر براي حفظ حرمت خانه خدا ـ كه تصميم بر قتل آن حضرت، در آن جاگرفته بودند ـ حج را به عمره تبديل كرد و در هشتم ذي الحجه به رغم مخالفت بسياري از دوستان، به سوي عراق روانه شد.
قسمتي از آخرين سخنرانيهاي حضرت امام حسين(ع) در مكه :
ما اهل بيت به رضاي خدا راضي و خشنوديم . هر كس ميخواهد در راه ما جانبازي كند
و خون خويش را در راه لقاي پروردگار نثار نمايد، آماده حركت با ما باشد.
مدينه
مكه
اسلاید 5 :
التنعيم
چهارشنبه نهم ذي الحجه سال 60 هجري
امام حسین(ع) در آغاز حركت خود به سوی عراق، به جاى آن كه از مكّه به سوى شمال شرق و منزل صفاح (نخستين منزل مسير مكّه به كوفه) برود، به سمت تنعيم در شمال غرب و در مسير مدينه، حركت كرد و بدين سان، حدود نه كيلومتر، بر طول مسافت خود تا عراق افزود. احتمالاً اين اقدام، ترفندى بر ضدّ تعقيب مأموران حكومت بود كه قصد ممانعت از حركت امام(ع) به سوى كوفه را داشتند.
در این موضع امام(ع) قافلهای را مشاهده نمود که از یمن میآمدند. از اهل آن قافله، شترانی را برای اثاثیه خود و یارانش اجاره نمود و به آنان پيشنهاد همراهي داد.
پس گروهی پذیرفتند و با امام(ع) همسفر شدند وگروهی دیگر نپذیرفتند، به راه خود ادامه دادند.
سخنان حضرت در ديدار با قافله يمني در التنعيم:
هر کس میخواهد با ما همراه شود ما کرایه او را پرداخت نموده و صحبت او را نیکو خواهیم شمرد و هر کس که قصد دارد در اثنای راه از ما جدا شود ما کرایه او را به اندازهای که با ما طی طریق نموده خواهیم پرداخت.
مدينه
مكه
التنعيم *
اسلاید 6 :
الصفاح
پنج شنبه دهم ذي الحجه سال 60 هجري
کاروان کربلا در ادامه مسیر خود به سومین منزل، یعنی صفاح رسید. در این مکان فرزدق شاعر به ملاقات امام(ع) شتافت و عرض کرد: «هر چه از خدا میخواهید، خداوند به شما عطا کند.» امام حسین(ع) رو به او کرده فرمود: «برای من از مردم عراق بگو.»
فرزدق گفت: «از مرد آگاهی سؤال فرمودی؛ دلهای مردم (عراق) با شماست و شمشیرهای آنان با بنیامّیه! و قضا از آسمان فرود آید و هرچه خدا خواهد همان شود.»
امام(ع) فرمود: «راست گفتی، کارها همه با خداست و هر روز او را مشیّتی است، اگر قضای الهی بر وفق مراد باشد، ما او را بر نعمتهایش سپاس میگزاریم و برای ادای شکر از او توفیق میطلبیم؛ و اگر قضای الهی میان ما و آرزوهایمان جدایی اندازد، عمل کسی که خالصانه و برخاسته از تقوای الهی باشد، در نزد خدا فراموش نمیشود.»
سخن امام حسين (ع) خطاب به فرزدق در اين منزلگاه:
اگر پيش آمدها طبق مراد باشد، خدا را بر نعمتهايش شكر گوييم. اگر پيش آمدها بر وفق مراد نبود آن كس كه نيتش حق و تقوا بر دلش حكومت ميكند، از مسير صحيح خارج نشود و ضرر نخواهد كرد.
مدينه
مكه
التنعيم *
الصفاح *
اسلاید 7 :
وادي العقيق
جمعه يازدهم ذي الحجه سال 60 هجري
در این منزل، عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر طیّار به خدمت امام(ع) رسیدند و با خود نامهای از پدرشان برای امام(ع) آورده بودند که در آن درخواست شده بود که آن حضرت(ع) از رفتن به کوفه منصرف شده و به مکه بازگردد. همزمان با نوشتن نامه، عبدالله بن جعفر، نزد عمرو بن سعید (حاکم مکه) رفت و برای امام حسین(ع) امان گرفت و آن را به همراه نامهای توسط برادر عمرو بن سعید به خدمت امام(ع) فرستاد و خود عبدالله نیز آمد و امام حسین(ع) را در «ذات عرق» ملاقات نمود و امان نامه را برای امام(ع) قرائت کرد.
امام(ع) از مراجعت به مکه امتناع ورزیدند و فرمودند: «رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که مرا فرمان داد تا به حرکت خود ادامه دهم و من چیزی را که رسول خدا(ص) فرمان داده است، انجام خواهم داد.»
سپس امام(ع)، به نامه عمرو بن سعید پاسخ دادند. عبدالله بن جعفر و یحیی بن سعید از امام(ع) جدا گردیدند؛ اما دو فرزند عبدالله، نزد امام(ع) ماندند. او به فرزندان خود سفارش کرد تا در ملازمت امام(ع) باشند؛ ولی خود عذرخواهی نموده و بازگشت.
قسمتي از نامه حضرت امام حسين(ع) به عمرو بن سعيد (حاكم مكه):
بهترين امان، امان خداوند است. از خداوند، ترس از او را در دنيا خواهانيم تا در قيامت به ما امان بخشد.
مدينه
مكه
وادي العقيق *
التنعيم *
الصفاح *
اسلاید 8 :
وادي الصفراء
شنبه دوازدهم ذي الحجه سال 60 هجري
پس از وادیالعقیق، کاروان حضرت امام حسین(ع) در وادیالصفراء وارد شدند. گفته شده که در این منزل، مُجمَّع بن زیاد و عَبّاد بن مهاجر به کاروان ابا عبدالله(ع) پیوستند.
مجمع و عباد در منازل «جُهینه» در اطراف مدینه به سر میبردند، و چون امام حسین(ع) از مکه خارج گردید و به این منزل رسید، مُجمَّع و عَبّاد امام(ع) را در این منزل ملاقات نمودند و ملازم آن حضرت(ع) در این سفر شدند. آنان به دنبال آن حضرت(ع) به کربلا آمدند و در رکاب آن حضرت(ع) جنگیدند و شربت شهادت نوشیدند.
از سخنان امام حسين (ع) در بين راه مكه تا كربلا:
من مرگ را جز سعادت نميبينم و زندگي با ستمگران را جز ننگ نميدانم.
مدينه
مكه
وادي العقيق *
التنعيم *
الصفاح *
وادي الصفراء *
اسلاید 9 :
ذات عِرق
دوشنبه چهاردهم ذي الحجه سال 60 هجري
امام حسین(ع) و همراهانش وارد «ذات عرق» شده و در این منزل، رحل اقامت افکندند.
در این منزل ایشان با مردی از قبیله بنیاسد به نام بشر بن غالب ملاقات فرمود. حضرت(ع) از بشر در مورد اوضاع و احوال کوفه پرسید و او پاسخ داد: «دلها با شما و شمشیرها با بنیامیّه است!» امام(ع) فرمود: «راست گفتی ای برادر اسدی.» سپس بشر بن غالب از امام حسین(ع) درباره این آیه «یَومَ نَدعُوا کُلَّ اُناسٍ بِاِمامِهِم» سؤال نمود، امام(ع) فرمود: «یعنی پیشوا و امامی که مردم را به راه راست هدایت کند و مردم هم او را اجابت کنند، و امامی که مردم را به گمراهی و ضلالت دعوت کند و مردم نیز به دعوت او پاسخ مثبت دهند؛ گروه اول در بهشت و گروه دوم در آتش خواهند بود».
ذات عِرق به کسر عین و سکون راء، منزلی است که حاجیان عراق در آنجا مُحرِم میشوند و حدّ فاصل بین «تهامه» و «نجد» است.
مدينه
مكه
وادي العقيق *
التنعيم *
الصفاح *
ذات عرق *
وادي الصفراء *
اسلاید 10 :
الحاجر
سهشنبه پانزدهم ذي الحجه سال 60 هجري
حضرت نامهاي را براي تعدادي از مردم كوفه توسط «قيس بن مسهر» فرستاد و چنين نوشت: «نامه مسلم بن عقيل كه حاكي از اجتماع شما در كمك و طلب حق ما بود به من رسيد خداوند به خاطر نصرت و ياريتان پاداش بزرگي نصيبتان كند. هنگامي كه فرستاده من (قيس) بر شما وارد شد در كارتان محكم و كوشا باشيد، من همين روزها به شما ميرسم.»
«قيس» را در ميان راه دستگير كردند. او به ناچار نامه امام (ع) را پاره نمود تا از مضمون آن آگاه نشوند سپس او را به قصر دارالاماره نزد عبيدالله بردند. از او خواستند نام افرادي كه به حسين (ع) نامه نوشتهاند را افشا كند و يا در برابر مردم به حسين (ع) و پدر و برادرش دشنام دهد. او بالاي قصر رفته و ضمن تمجيد از علي(ع) و فرزندانش و معرفي خويش، ابن زياد و ياران او را نفرين كرد و خبر از حركت حضرت به سوي آنان داد و از مردم خواست دعوت حسين (ع) را اجابت كنند. لذا عبيدالله دستور داد او را از بالاي قصر به پايين انداختند و بدنش قطعه قطعه گرديد و اين چنين به شهادت رسيد.
فرازهايي از نامهي حضرت امام حسين(ع) به مردم كوفه:
. من از خدای متعال میخواهم که در حقّ ما احسان نماید و شما را اجری بزرگ عطا فرماید. وقتی فرستاده من نزد شما رسید
در کار خود شتاب کنید و هرچه لازمه کار است تدارک کنید که در همین روزها من خواهم رسید. انشاءالله، والسلام علیکم .
مدينه
مكه
وادي العقيق *
التنعيم *
الصفاح *
ذات عرق *
وادي الصفراء *
الحاجر *
اسلاید 11 :
الخُزَيميّه
جمعه هجدهم ذي الحجه سال 60 هجري
حضرت و همراهان يك روز و يك شب در اين منزلگاه توقف كردند. زينب كبري (س) هنگام صبح خدمت آن حضرت آمد و عرضه داشت: اي برادر! در نيمههاي شب از خيمهها بيرون آمدم، شنيدم هاتفي اين دو بيت شعر را ميخواند:
اَلا يا عُيًنْ فَاحًتَفٍلي بِجْهًد فَمُنً يُبًكي عُلَي الشُِهُدُاءِ بُعًدي
عُلي قَوًم تَقُودْهْمْ الْمُنايا بِمٍقْدار اٍلي اٍنْجُازِ وُعًد
ترجمه: هان اي ديده بسي گريه كن، كيست بعد از من بر اين شهدا بگريد. مرگ، اين گروه را به جايگاه خويش همي برد تا آن وعده كه با خداي خويش كردهاند بجاي آرند.
آنگاه حضرت، خواهرش زينب (س) را دلداري داده و دعوت به صبر كرد.
عدهاي پيوستن «زهير بن قين» به حسين (ع) را در اين منزلگاه گفتهاند.
حضرت امام حسين (ع) خطاب به خواهرش حضرت زينب كبري (س) در اين منزلگاه ميفرمايد:
خواهرم! آنچه اراده و مشيت خدا بدان تعلق گرفته، همان خواهد شد.
مدينه
مكه
وادي العقيق *
التنعيم *
الصفاح *
ذات عرق *
وادي الصفراء *
الحاجر *
الخزيميه *
اسلاید 12 :
زرُود
دوشنبه بيست و يكم ذي الحجه 60 هجري
«زهير بن قين» كه داراي عقيده عثماني بود، در آن سال مراسم حج را بجاي آورده و به كوفه باز ميگشت.
ناخوشايندترين چيز نزد زهير فرود آمدن در يك محل با حسين (ع) بود. وليکن در اين منزلگاه به ناچار فرود آمد. در حالي كه زهير با همراهانش مشغول خوردن غذا بود، حضرت از طريق نمايندهاي، زهير را به خيمهاش دعوت كرد، اما او بياعتنايي كرد. همسرش به او گفت: «سبحان الله پسر رسول خدا ترا ميخواند و تو او را اجابت نميكني!»، «زهير» با اكراه به سوي حضرت رفت، اما هنگام مراجعت از خيمه آن حضرت، آثار خوشحالي از چهرهاش نمايان شد و به همراهان گفت: «من به حسين ملحق خواهم شد، هر كس ميل دارد در ياري فرزند پيامبر شركت كند، با ما بيايد و هر كس با ما نيست با او وداع ميكنم». لذا همسرش نيز او را رها نكرده و تا واقعه عاشورا و شهادت زهير، همراه كاروان حسيني بود.
حضرت امام حسين(ع) پس از شهادت زهير فرمود:
اي زهير! خدا تو را از لطف و رحمت خويش دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزينه و خوك (از قوم بني اسرائيل) لعنت نمايد.
مدينه
مكه
وادي العقيق *
التنعيم *
الصفاح *
ذات عرق *
وادي الصفراء *
الحاجر *
خزيميه *
زرود *
اسلاید 13 :
ثعْلبيّه
سهشنبه بيست و دوم ذي الحجه سال 60 هجري
حضرت، شبانه وارد اين منزلگاه شد و خبر شهادت «مسلم بن عقيل» و «هاني بن عروه» را به وي دادند.
پس حضرت فرمود: «انالله و انا اليه راجعون. لا خير في العيش بعد هولاء» (همه از خداييم و به سوي او باز ميگرديم، پس از اينها زندگي سودي ندارد) آن گاه اشك به صورتش جاري شد و همراهان نيز گريه كردند.
فرزندان مسلم پس از سؤال حضرت كه فرموده بود: نظر شما چيست (اكنون چه خواهيد كرد)؟ گفتند: « به خدا سوگند كه ما باز نميگرديم، مگر آنكه انتقام او (پدر) را بگيريم يا ما نيز به شهادت برسيم».
نوشتهاند: حسين (ع) با يارانش اتمام حجت كرد. اما گروهي كه به طمع مال و مقام دنيا با امام آمده بودند، پس از اين خبر، از حضرت جدا شدند.
سخن امام حسين(ع) با مردي از اهل كوفه دراين منزلگاه:
به خدا سوگند كه اگر تو را در مدينه ملاقات ميكردم، اثر جبرئيل را در خانه ما، و نزول او براي وحي به جدّم را به تو نشان ميدادم. اي برادر! عموم مردم دانش را از ما برگرفتند .
مدينه
مكه
وادي العقيق *
التنعيم *
الصفاح *
ذات عرق *
وادي الصفراء *
الحاجر *
خزيميه *
زرود *
ثعلبيه *
اسلاید 14 :
زُباله
چهارشنبه بيست و سوّم ذي الحجه سال 60 هجري
حضرت امام حسين(ع) خبر شهادت مسلم و هاني وهمچنين عبدالله بن يقطر را در اين منزلگاه به يارانش داد. سپس فرمود: «شيعيان كوفه ما را بييار و ياور گذاشتهاند. هر كس از شما بخواهد، ميتواند باز گردد و از سوي ما حقي بر گردنش نيست». نوشتهاند:گروهي ديگر از همراهان بيوفاي امام (ع) در اين منزلگاه از گرد حضرت پراكنده شدند.
امام حسين (ع) عبدالله بن بقطر را به سوي مسلم فرستاده بود که در ميان راه دستگير و نزد عبيدالله بن زياد بردند. او در بالاي قصر دارالاماره، در مقابل مردم خود را نماينده امام حسين(ع) معرفي و بر ياري او تاكيد نمود و آنها را بر يزيد ملعون شوراند. به دستور ابن زياد او را از بالاي قصر به زير انداخته و به شهادت رساندند.
حضرت امام حسين(ع) در جواب مردي كه از آيه «يوم ندعوا كل اناس بامامهم» پرسيده بود، فرمود: پيشوايي مردم را به راه راست هدايت كرد و گروهي اجابت كردند، و پيشوايي مردم را به گمراهي دعوت كرد و گروهي اجابت كردند. گروه اول در بهشت و گروه دوم در دوزخ خواهند بود.
مدينه
مكه
وادي العقيق *
التنعيم *
الصفاح *
ذات عرق *
وادي الصفراء *
الحاجر *
خزيميه *
زرود *
ثعلبيه *
زباله *
اسلاید 15 :
بَطْن العقبه
جمعه بيست و پنجم ذيالحجه سال 60 هجري
پيرمردي به حضرت امام حسين(ع) عرض كرد: «به خدا سوگند از همين جا برگرد، زيرا در اين سفر جز با نيزه و شمشير مواجه نخواهي گشت. اگر آنها كه ترا دعوت كردند، بار جنگ را هم به دوش ميگرفتند و امور را برايتان مهيا ميكردند و سپس بر آنها وارد ميشديد، يك حرفي بود. اما با وضعيت پيش آمده ادامه راه را به صلاح تو نميدانم». حضرت در پاسخ به اين پيرمرد فرمودند: «اين مطلب براي من واضح و رأي همان است كه ديدهاي، ولي كسي بر مقدرات الهي پيروز نخواهد شد».
امام (ع) خطاب به يارانش ميفرمايد: «نميبينم خود را جز اينكه كشته خواهم شد». ياران علت را كه پرسيدند، فرمود: «در خواب ديدم سگاني به من يورش برده و در ميان آنها سگي از همه درندهتر است و مرا قطعه قطعه ميكنند».
فرازي از سخنان حضرت امام حسين (ع) در اين منزلگاه:
بني اميه ما را رها نكنند تا جان ما را بگيرند. هرگاه چنين كنند، خدا بر آنان كساني را مسلّط خواهد كرد كه آنها را ذليل و خوار خواهد ساخت.
مدينه
مكه
وادي العقيق *
التنعيم *
الصفاح *
ذات عرق *
وادي الصفراء *
الحاجر *
خزيميه *
زرود *
ثعلبيه *
زباله *
بطن العقبه *
اسلاید 16 :
شَراف و ذوحُسم
شنبه بيست و ششم ذي الحجه سال 60 هجري
حضرت در منزلگاه شراف دستور دادند كه آب فراوان برداشته و صبحگاهان حركت كنند. در ميان راه و هنگام ظهر به لشكري برخوردند و امام (ع) با سرعت و قبل ازدشمن در منزل «ذوحسم» مستقر شد. آن گاه امام (ع) فرمان داد تا لشكر دشمن و نيز اسبان آنان را سيراب كنند.
لشكر امام حسين (ع) و لشكر دشمن (به فرماندهي حُر) نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت خواندند.
امام (ع) سپاه حر را چنين خطاب فرمود: «.ما اهل بيت سزاوارتر به ولايت و حكومت بر شما هستيم از مدعياني كه براساس عدالت رفتار نميكنند و در حق شما ستم روا ميدارند. اي مردم! من به سوي شما نيامدم مگر آنكه دعوتم كرديد. پس اگر از آمدنم ناخشنوديد، باز گردم». تا حضرت (ع) خواست برگردد، حر مانع گشت. حضرت فرمود: «مادرت به عزايت بنشيند! چه ميخواهي؟ حر گفت: مامورم كه تو را به نزد عبيدالله بن زياد ببرم. حال اگر نميپذيري، حداقل راهي را انتخاب كن كه نه به كوفه باشد و نه به مدينه.
از سخنان حضرت اباعبدالله الحسين(ع) در اين منزلگاه:
مگر نميبينيد كه به حق عمل نميشود و از باطل پرهيز نميشود.
در اين حال، سزاوار است كه مومن، لقاي پروردگار را طلب نمايد.
مدينه
مكه
وادي العقيق *
التنعيم *
الصفاح *
ذات عرق *
وادي الصفراء *
الحاجر *
خزيميه *
زرود *
ثعلبيه *
زباله *
بطن العقبه *
شراف *
ذوحسم *
اسلاید 17 :
البيضه
يكشنبه بيست و هفتم ذي الحجه سال 60 هجري
لشكر حضرت امام حسين (ع) و سپاه حرّ بن يزيد رياحي كه به موازات و نزديك همديگر حركت ميكردند، در اين محل فرود آمدند. حضرت در اين منزلگاه لشكريان حر را مخاطب قرارداده، چنين فرمود: «بني اميه به فرمان شيطان از اطاعت خدا سرپيچي نموده و فساد كردند. حدود خدا را اجرا نكرده و بيت المال را منحصر به خود ساختند. حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام كردند. شما به من نامهها نوشتيد و گفتيد كه با من بيعت كردهايد، حال اگر به بيعت خويش با من پايبند بمانيد كار عاقلانهاي كردهايد كه من فرزند دخت پيامبر (س) و اسوهاي براي شما هستم. اگر بيعتتان را بشكنيد، سوگند به جانم! كه از شما هم بعيد نيست، چرا كه با پدرم «علي» و برادرم «حسن» و پسرعمويم «مسلم» پيمان شكني كرديد. بدانيد اگر چنين كنيد سعادت خوتان را از دست دادهايد».
قسمتي از سخنان گوهربار حضرت امام حسين(ع) در اين منزلگاه:
اي مردم! رسول خدا(ص) فرمود: «هر كس سلطان ستمگر، پيمان شكن، حلال كننده حرامها
و مخالف با سنت رسول خدا(ص) را ببيند و در برابر او برنخيزد، جايگاهش با او در جهنم است.»
مدينه
مكه
وادي العقيق *
التنعيم *
الصفاح *
ذات عرق *
وادي الصفراء *
الحاجر *
خزيميه *
زرود *
ثعلبيه *
زباله *
بطن العقبه *
ذوحسم *
البيضه *
شراف *
اسلاید 18 :
عُذيب الهجانات
دوشنبه بيست و هشتم ذي الحجه سال 60 هجري
چند تن از اهل كوفه با حضرت ملاقات كرده و اوضاع شهر را چنين توصيف كردند: «به اشراف كوفه رشوههايي گزاف دادهاند و اينك يك دل و يك زبان با تو دشمني ميورزند و ساير مردم دلشان با توست. اما فردا شمشيرهايشان به روي تو كشيده ميشود».
امام حسين(ع) از آنها درباره فرستادهاش «قيس بن مسهر» پرسيد، گفتند: «وي را پس از دستگيري بالاي قصر دارالاماره برده تا شما و پدرتان را لعنت كند، اما او بر شما و پدرتان درود فرستاد و ابن زياد و پدرش را لعنت كرد، و آمدنتان را خبر داد. از اين رو ابن زياد دستور داد او را از بالاي قصر به زمين انداخته و به شهادت رساندند». در اين هنگام اشك از چشمان حضرت سرازير گشت و اين آيه شريفه را تلاوت نمود:
«من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه، فمنهم من قضي نحبه و منهم من يتنظر و ما بدلوا تبديلا»
ترجمه: از ميان مؤمنان مرداني هستند بر سر پيمان خود با خدا ايستادگي كرده و به عهد خويش وفا كردند «به شهادت رسيدند» و برخي ديگر در انتظار شهادتاند.
حضرت سيد الشهداء (ع) هنگام شنيدن خبر شهادت «قيس» در اين منزلگاه چنين دعا فرمود:
خداوندا! براي ما و شيعيان ما در نزد خود جايگاه والايي قرارده و در جوار رحمت خود جمع بفرما.
مدينه
مكه
وادي العقيق *
التنعيم *
الصفاح *
ذات عرق *
وادي الصفراء *
الحاجر *
خزيميه *
زرود *
ثعلبيه *
زباله *
بطن العقبه *
ذوحسم *
البيضه *
* عذيب الهجانات
شراف *
اسلاید 19 :
قصر بني مقاتل
چهارشنبه اوّل محرم الحرام سال 60 هجري
گروهي از اهل كوفه در اين منزلگاه خيمه زده بودند، حضرت از آنها پرسيد: آيا به ياري من ميآييد؟ بعضي گفتند: دل ما رضايت به مرگ نميدهد و بعضي ديگر گفتند: ما زنان و فرزندان زيادي داريم، مال بسياري از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت اين جنگ نداريم، لذا از ياري تو معذوريم.
حضرت به جوانان امر كرد كه آب بردارند و شبانه حركت كنند. امام (ع) همانگونه كه سوار بر مركب بود، مختصري به خواب رفت. پس از بيداري كلمه استرجاع (انالله و انااليه راجعون) را تكرار ميكرد. «علي اكبر جلو رفت و علت را جويا شد؛ حضرت فرمود: اسب سواري جلو من در خواب ظاهر شد و گفت: اين قوم شبانگاه در حركت است و مرگ به استقبالشان ميآيد.» علي اكبر گفت: «پدرم! آيا ما بر حق نيستيم؟» حضرت فرمود: «سوگند به خدا كه ما برحقيم» علي اكبر گفت: «پس ما را باكي از مرگ نيست». امام فرمود: «خدا تو را جزاي خير دهد».
امام حسين (ع) در اين منزل به عبيدالله جعفي چنين فرمود:
پس اگر ما را ياري نميكني خداي را بپرهيز از اينكه جزو كساني باشي كه با ما ميجنگند.
سوگند به خدا اگر كسي فرياد ما را بشنود و ما را ياري نكند، خدا او را به رو در آتش ميافكند.
مدينه
مكه
وادي العقيق *
التنعيم *
الصفاح *
ذات عرق *
وادي الصفراء *
الحاجر *
خزيميه *
زرود *
ثعلبيه *
زباله *
بطن العقبه *
ذوحسم *
البيضه *
* عذيب الهجانات
* قصر بني مقاتل
شراف *
اسلاید 20 :
نينوا و كربلا
پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجري
«نينوا» جايي است كه حر دستور يافت حضرت را در بياباني بيآب و علف و بيدژ و قلعه فرود آورد. امام (ع) براي اقامت در محل مناسبتري، به حركت خود ادامه داد تا به سرزميني رسيد. اسم آنجا را سؤال فرمود؛ تا نام كربلا را در جواب شنيد، پس گريست و فرمود: «پياده شويد، اينجا محل ريختن خون ما و محل قبور ماست. و همين جا قبور ما زيارت خواهد شد، و جدم رسول خدا چنين وعده داد». سپس اصحاب امام (ع) پياده شدند و بار و اثاثيه را فرود آوردند. سپاه حر نيز در ناحيه ديگري در مقابل امام اردو زدند.
حضرت (ع) اهل بيت خود را جمع كرده، نظري برآنها افكند و گريست. سپس فرمود: «خدايا! ما را از حرم جدمان راندند، و بني اميه در حق ما ستم روا داشتند. خدايا! حق ما را از ستمگران بستان و بر دشمنان پيروز گردان».
عبيدالله بن زياد نامهاي بدين مضمون براي حضرت نوشت: خبر ورود تو به كربلا رسيد. من از جانب معاويه مامورم سر بر بالين ننهم تا تو را بكشم و يا به حكم من و حكم يزيد بن معاويه بازآيي! والسلام. امام (ع) فرمود: اين نامه را جوابي نيست! زيرا بر عبيدالله عذاب الهي لازم و ثابت است.
حضرت اباعبدالله الحسين(ع) چون نامه ابن زياد را خواند، فرمود:
رستگار نشوند آن گروهي كه خشنودي مردم را با غضب پروردگار خريدند. (خشنودي مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند).
مدينه
مكه
وادي العقيق *
التنعيم *
الصفاح *
ذات عرق *
وادي الصفراء *
الحاجر *
خزيميه *
زرود *
ثعلبيه *
زباله *
بطن العقبه *
ذوحسم *
البيضه *
* عذيب الهجانات
* قصر بني مقاتل
شراف *