بخشی از مقاله

بررسي رويكرد اقتصادي و رويكرد تلفيقي در ارزيابي عملكرد شركتها

]


مقدمه


طي دو دهه گذشته تحولات عمده اي در محيطهاي کسب و کار و در عرصه هاي جهاني پديد آمدکه تأثيرات عميق و همه جانبه اي برکارکرد و فعاليت شرکتها و بنگاههاي اقتصادي برجا گذاشته است. از جمله اين تحولات مي توان به توسعه اقتصادي مبتني بر دانش و سرمايه هاي فکري، افزايش ريسک و مخاطرات بنگاه، اهميت يافتن مسئوليتهاي اجتماعي و رعايت اخلاق سازماني، تحول سريع در تکنولوژي و در محور آن تکنولوژي اطلاعات و تشديد رقابت و ضرورت مشتري مداري اشاره کرد. با توسعه و تعميق اين عناصر در حيات اقتصادي بنگاهها و تأثيرات آن بر نحوه اداره سازمانها، ادامه حيات و پايداري شرکتها بيش از پيش در گرو ارزش آفريني براي همه ذينفعان(يعني سهامداران، مشتريان، کارکنان و جامعه)است.
امروز چالش بزرگ مديريت عبارت است از، تلفيق مناسب ارزش آفريني براي ذينفعان مختلف سازمان، و بدين گونه است که اداره سازمان بر مدار ارزش آفريني و يا مديريت مبتني بر ارزش در دستور کار سازمانهاي پيشرو و تراز جهاني قرار گرفته است. اما در اينجا اين سؤال پيش مي آيد که سازمانها تا چه ميزان بر پايه محور استراتژي هاي ارزش آفريني حرکت مي نمايند و اين استراتژيها چه ميزان تحقق پيدا خواهد کرد.
در واقع معيارهاي مختلفي وجود دارد که بنگاه براي ذينفعان خود ارزش آفريني کرده يا به عبارتي معيارهاي مختلفي براي ارزيابي عملکرد سازمانها وجود دا

رد. در هر برهه اي از زمان معيار و ابزار خاصي مطرح شده و هر ذينفعي با توجه به ديدگاه خود از اين معيارها براي ارزيابي عملکرد شرکتها استفاده کرده است. با عنايت به اينکه معيارها خالي از اشکال نبوده اند، همواره بر آنها انتقاداتي وارد شده و در جهت رفع نقايص آنها تلاشهايي صورت گرفته که به ارائه معيارهاي جديد منجر شده است. ذينفعان همواره بدنبال معياري بوده اند که به به

ترين نحو عملکرد مدير را اندازه گيري کند.


تلاش براي دستيابي به بهترين معيار ارزيابي عملکرد همچنان ادامه دارد.

تعريف موضوع
براي ارزيابي عملکرد شرکتها از رويکردهاي متفاوتي مي توان استفاده نمود. مهمترين اين رويکردها عبارتند از:
1) رويکردهاي حسابداري1 مانند مبلغ فروش و روند رشد آن، مبلغ سودخالص، EPS، ROA، ROE و بطور کلي اغلب نسبتهاي مالي. . . .
2) رويکردهاي مديريت مالي2 مانند بازده سهم و بازده اضافي سهم و. . .
3) رويکردهاي اقتصادي3 مانند REVA،EVA و. . . .
4) رويکردهاي تلفيقي4 که حاصل ترکيب ارزش بازار و اطلاعات حسابداري همانندP/E، Qتوبين ساده5، Q ليندنبرگ و راس6وQ هال و.....
همانطوري که در رويکرد اقتصادي عنوان شده است يکي از شاخص هاي ارزيابي عملکرد شرکت ها EVAمي باشدکه با تبديل اطلاعات حسابداري از طريق برخي تعديلات به اطلاعات اقتصادي، اطلاعات اقتصادي را مبناي ارزيابي عملکرد شرکتها قرار مي دهد.
ازجمله نسخ متداول رويکرد تلفيقي که در ارزيابي عملکرد شرکتها مورد استفاده قرارمي گيرد شاخصهايQ توبين که دامنه آن از ساختار ساده که مبتني بر ارزش دفتري است شروع شده و تا يک ساختار بسيار پيچيده ادامه دارد.
ارزش افزوده اقتصادي(EVA)
شرکت استرن استوارت که يک شرکت مشاوره اي مديريت مي باشد مبتکر EVA است و ادعا مي کند سود هرسهم، سود، رشد سود، شاخصهاي گمراه ک

ننده اي براي ارزيابي عملکرد شرکتها مي باشند و بهترين شاخص اندازه گيري عملکرد ارزش افزوده اقتصادي مي باشد آنها همچنين مدعي شدند که ارزش افزوده اقتصادي رابطه نيرومندي نسبت به هر شاخص ديگر با ايجاد ثروت براي سهامداران در طول زمان دارد.
مجله فورچون در اکتبر 1996 ارزش افزوده اقتصادي را به عنوان جذاب ترين ايده مالي معرفي نمود و اشاره کرد يک موسسه مالي امريکايي پيش بيني کرده ارزش افزوده اقتصادي جايگزين سود هر سهم خواهد شد.


استرن استوارت به تازگي مفهوم سود اقتصادي را متداول ساخته و تحت عنوان ارزش افزوده اقتصادي آنرا به دنياي تجارت معرفي کرده است. EVA به عنوان يک ابزار مديريتي چند جانبه به طور بسيار مثبتي به ژورنالهاي تجاري مطبوعاتي مالي راه يافته است به خصوص EVA به عنوان ابزاري براي جبران خدمت مديران و تصميم گيري در زمينه بودجه بندي سرمايه اي مورد استفاده قرار مي گيرد. EVA در دنياي آكادميك مديريت مورد تحسين واقع شده و به وسيله شرکتهاي سرمايه گذاري براي اهداف تجزيه و تحليل مالي بر حسب اينکه آيا آنها سرمايه گذار خوبي هستند يا خير استفاده مي شود( بورکت و هدلي 1997 چانگ 1997 چو 1997 ابر 1998 مک اسر ي1998 به نقل از لکوسيس1999).EVA متداول ترين و عام ترين معيار سود اقتصادي است که در حال حاضر وجود دارد البته انتقاداتي نيز بر آن وارد شده است. مفهوم است که گفته شود EVA معيار جديدي نيست بلکه ارائه همان مفاهيم قبلي به صورت ديگر( چن 1997 هيگنيز 1998)ارزش افزوده اقتصادي سود باقي مانده اي است که بوسيله کسر کردن هزينه سرمايه از سود عملياتي پس از کسر ماليات در شرکت اندازه گيري مي شود. مهمترين سودمندي ارزش افزوده اقتصادي اين است که تنها مقياس عملکردي است که ارتباط مستقيم با ارزش بازار دارد و به وسيله ارزش افزوده اقتصادي مي توان اضافه ارزش در قيمت سهام هر شرکتي را توضيح داد.EVA براي اهداف زير مي تواند کاربرد داشته باشد .


1- بودجه بندي سرمايه اي
2- ارزيابي عملکرد
به بياني ديگر ارزش افزوده اقتصادي مبنايي است براي اجراي يک سيستم کامل مديريت مالي
نحوه محاسبه EVA به شرح زير است:
EVA را چگونه محاسبه کنيم:
براي محاسبه EVA از فرمول زير استفاده مي شود:
و چون


که اجزاي آن عبارتند از :
r : نرخ بازده سرمايه
C : نرخ هزينه سرمايه
NOPAT : سود خالص عملياتي بعد از ماليات
Capital : سرمايه بکار گرفته شده
در صورتي که نرخ بازده سرمايه از نرخ هزينه سرمايه بيشتر باشد ارزش افزوده اقتصادي مثبت و در صورتي که نرخ بازده سرمايه از نرخ هزينه سرمايه کمتر باشدارزش افزوده اقتصادي منفي مي باشد به عبارتي ارزش افزوده اقتصادي مثبت نشان دهنده تخصيص بهينه منابع، ايجاد ارزش در شرکت و افزايش ثروت سهامداران است از طرفي ارزش افزوده اقتصادي منفي بيانگر اتلاف ارزش و تخصيص غيربهينه و ناکارآمد منابع شرکت و به تبع آن کاهش ثروت سهامداران مي باشد.
Q توبين و هدف آن:
يکي ديگر از شاخص هاي مطرح شده براي ارزيابي عملکرد شرکتها که تلفيقي از اطلاعات حسابداري و ارزشهاي بازار را براي ارزيابي عملکرد شرکتها استفاده مي کند نسبت Q توبين مي باشد.
Q توبين بعنوان يک شاخص ارزيابي عملکرد شرکت ها بصورت زير تعريف مي شود:


هدف توبين برقرارکردن يک ارتباط علت و معلولي بين شاخص Q و ميزان سرمايه گذاري انجام شده توسط شرکت بود او عنوان کردکه اگر اين شاخص از عدد يک بيشتر باشد شرکتهاي انگيزه زيادي براي سرمايه گذاري دارند و اين به دليل مازاد بازده سرمايه گذاري بر نرخ هزينه سرمايه بکارگرفته شده مي باشد. بديهي است که اگر از تمام فرصتها سرمايه گذاري بطور مطلوب بهره برداري شود ارزش نهاييQبسمت عدد واحد يک تمايل پيدا مي کند. اينگونه انتظارمي رفت که استفاده گسترده اي از Q توبين در بين محققان مالي انجام شود، اما شايد جاي بسي تعجب و شگفتي باشد که انجمن هاي مالي از شاخص Q به عنوان يک ابزار تحليلي و يک آمار مهم استفاده چنداني نمي کنند.

 


شاخص هاي متداولي از Q که عبارتند از Q توبين ساده،Q استاندارد، Q ليندنبرگ و راس، Q هال، QLR تعديل شده،Q لي وي لن و بادرنات،Q چانک و پرويت وجود دارد.
Q هال:
يکي از نسبت هاي Q که در سال1990 مورد استفاده قرار گرفت، نسبت Q هال است که به شرح زير محاسبه مي شود:

که:
MVCE=ارزش بازار پايان سال سهام عادي شرکت
PREFL=ارزش بازار پايان سال سهام ممتاز شرکت با استفاده از تکنيک هال
STDEBT=ارزش دفتري پايان سال بدهي هاي شرکت با سررسيد کمتر از يکسال
DH=ارزش بازار پايان سال بدهي هاي بلند مدت با استفاده از تکنيک هال
ADJ=ارزش بازار پايان سال مجموع خالص داراييها ي کوتاه مدت
بهاي جايگزيني برآوردي دارائيهاي شرکت با استفاده تکنيک هال HRC =
ارزش بازار پايان سال سهام عادي شرکت(MVCE): ازحاصلضرب تعداد سهام منتشره شرکت (در تاريخ ترازنامه )در قيمت بازار معامله شده هر سهم در پايان سال بدست مي آيد. ارزش بازار پايان سال سهام ممتاز شرکت(PREFL):
از آنجا که انتشار سهام ممتاز در ايران ممنوع است اين قسمت معادل صفر قرار مي گيرد.

ارزش بازار بدهي هاي بلند مدت شرکت(DH):
با توجه به اينکه ميانگين تورم بر اساس گزارش بانک مرکزي جمهوري اسلامي ايران در سالهاي اخير نزديک به نرخ بهره بدهي هاي بلند مدت مي باشد، بنابراين ارزش بازار بدهي هاي بلندمدت معادل ارزش دفتري آن در نظرگرفته شده است.
ارزش بازار پايان سال مجموع خالص داراييهاي کوتاه مدت(ADJ):
ADJ از طريق جمع داراييهاي جاري و بدهي هاي کوتاه مدت منهاي موجودي کالا و بدهي هاي جاري بدست مي آيد.
بهاي جايگزيني برآوردي دارائيهاي شرکت با استفاده تکنيک هال(HRC):
HRCt=NPLANTt+ADJINVt+INTANt
که:


NPLANT=ارزش دفتري داراييهاي شرکت ضربدر عامل تعديلي تورم
SAA *توليد ناخالص ملي/توليد ناخالص ملي=عامل تعديلي تورم
SAA=) tنسبت متوسط سالهاي برآوردي از داراييها ثابت و مدت زمان برآوردي سال جاري(
به منظور يکنواخت سازي مدت زمان داراييهاي ثابت
SAA=(AA)*(LLt/SLLt)

 


AA=ADt/Dt
LLt=GFt/Dt
استهلاک انباشته در سال =t ADt
هزينه استهلاک در سال=t Dt
داراييهاي ثابت ناخالص در سال t GFt=
نسبت داراييهاي ثابت ناخالص تقسيم بر هزينه استهلاک در سال t = LLt
ADJINVt =ارزش دفتري موجودي کالا
INTANt = tارزش داراييهاي نامشهود در سال


چکيده:
در محيط هاي اقتصادي مجموعه اي از منابع محدود در اختيار شرکتها قرار دارد و هر شرکتي سعي مي کند تا سهم مناسبي از منابع را به دست آورد.نحوه استفاده از اين منبع بايد طوري باشد که موجبات ايجاد سهم مناسبي را براي تأمين کنندگان

و استفاده کنندگان از منابع فراهم بياورد تا فرايند جذب منابع ، تداوم داشته و اين امر به مديران و رهبران هر سازماني بستگي دارد.
ارزيابي عملکرد شرکتها از مهمترين موضوعات مورد توجه سرمايه گذاران،اعتباردهندگان، دولتها ومديران مي باشد.
مهمترين جنبه اي که توسط سرمايه گذاران در ارزيابي عملکرد مورد توجه قرارمي گيرد، اين است كه آيا براي آنها ارزش افزوده ايجادشده يا خير. در عمل رويکردهاي مختلفي براي ارزيابي عملکرد وجود دارد که در يک تقسيم بندي مي توان اين رويکردها را به رويکردهاي حسابداري،رويکردهاي اقتصادي، رويکرد مديريت مالي و رويکردهاي تلفيقي تقسيم نمود و هر يک از اين رويکردها از شاخص ها و نسبتهايي تشکيل شده اند که در اين تحقيق معيار ارزش افزوده اقتصادي از رويکرد اقتصادي(که با تبديل اطلاعات حسابداري ازطريق برخي تعديلات به اطلاعات اقتصادي، اطلاعات اقتصادي را مبناي ارزيابي عملکرد شرکتها قرار مي دهد) ومعيار Q هال از رويکرد تلفيقي( که تلفيقي از اطلاعات حسابداري و ارزشهاي بازار است) انتخاب شده است.
منابع:
1)econimic value added :Adventage of EVA {computer program}evailable at : www.steren .com.
2)Stern.m.Joel and J

 

ohn .S.shiely,"the EVA challenge" ,wily & sons,2001.
3)Steven B.Perfect,Kenneth w.wiles, "Alternative construction of tobin's q", January 1994.
پانوشتها:
1-Accounting approach
2-Financial management approach
3-Economic approach
4-consolidated approach
5-Simple Q ratio
6-Lindenberg and Ross Q ratio

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید