بخشی از مقاله

معماري دوره ساماني


بقعه اسماعيل ساماني
مقدمه
در تاريخ هر كشوري، با گذشت زمان و برخوردار با آداب و رسوم، فرهنگها و هنرهاي گوناگون همواره سبكهاي خاصي از هنر و بخصوص معماري بوجود مي آيند كه مطالعه هر كدام از اين طريق، خود نشانگر ذوق، سليقه، استعداد و امكانات آن عصر مي باشد.
طبيعي است اين آثار در ابنيه در طي قرون متمادي، همواره مورد اسيب و لطمات گوناگون قرار گرفته و شكل اصلي خود را از دست مي دهند. اما در اين بين، همواره آثاري نيز وجود دارند كه از استحكام خوبي برخوردار بوده و تا زمالن حاضر، بر جاي مانده اند.


آنچه حائز اهميت است، دسترسي به اين اثار مي باشد كه متاسفانه در مورد ايران، با توجه به تغيير حدود و ثغور، در طي ساليان متمادي، برخي از اين آثار به ساير كشورهاي همسايه تعلق يافته است.
از جمله مي توان از معماري و هنر دورة ساماني، متعلق به اواخر سدة سوم هجري – نيمه دوم قرن نهم ميلادي – نام برد كه از جمله ادوار قابل توجه در تاريخ ايران بوده و موجبات شكوفايي هنر و معماري ايراني – اسلامي را فراهم آورده است. اما همانگونه كه بعداً ذكر خواهد شد، از اين زمان، آثار چنداني در دست نبوده و آنچه در دست است، بناي بقعة اسماعيل ساماني است كه امروز در بخارا، در جمهوري ازبكستان شوري قرار دارد.


اين بنا، به علت استحكام، طرلح و نماي زيباي آن و همچنين از نظر به رفد بودن، همواره مورد توجه بوده و از مشخصات بارز دوره ساماني بشمار مي رود.
با روي كار آمدن سامانيان دراواخر قرن سوم هجري، نوزايشي اصيل در خراسان – گه بعدها ماوراءالنهر و افغانستان ناميده شد – پديدار گشت.
در خصوص تكامل تدريجي معماري در اوايل اين دوره سامانيان نتيجه گيري كلي مشكل است. از سه قرن اول هجري، بناهاي زيايد موجود نيست، در صورتيكه از منابع چنين مستفاد مي شود كه در اين دوره، صدها بناي زيبا و مساجد عالي ساخته مي شود.


معماري و بطور كلي هنر، در دوره سامانيان، آميزه اي بود از سنن پيشين هنري، همراه با ذوق جديد اسلامي كه در نتيجه، هنري ايراني – اسلامي، مهذب و داراي كيفيت عالي، بوجود آورده بود. اما لازم به تذكر است كه بعلت اشياء هنري و اينكه برخي از آنها را بطور قطع نمي توان به اصل ئ مكان مشخصي متعلق دانست، تشخيص طرحهاي هنري، آسياي مركزي از طرحها ادوار اسلامي ايران، كمي دشوار است. با توجه به كاوشهاي باستان شناسي در اسياي مركزي

شوروي، مي توان به اين نكته اشاره نمود كه آثار هنري دوره سامانيان، تركيبي از سنن هنري محلي، سنن ايران دوره ساماني و بيشتر هنر دروه اوليه اسلامي و هنر اسلامي جديدي كه در دوره عباسيان توسعه يافت. نمونه بارز اين مكتب جديد اسلامي، آثار مكشوف در شهر ساوه، پايتخت موقت خلفاي عباسي است كه از اين رو، به مكتب ساوه معروف است. مقبره اسماعيل ساماني در بخارا از نمونه هاي متأثر از اين مكتب در ايران دوره سامالني بشمار مي رود.


براي آشنايي بيشتر با معماري و تزئينات رايج اين عهد، بد نيست كه به تأثير آجر، در اين عهد اشاره اي داشته باشيم. بلژعلت شرايط اقليمي، شكل متداول ساختمان در آسياي مركزي، بناهاي خشتي و گلي بود. در ساختمانهاي بزرگتر و بناهاي عمومي، خشت خام و آجر، هر دو بكگتار مي رفته است و معمولاً داخل اين بناها را با گچ، سفيد مي كردند. خاكهاي رسي، به سهولت در مناطق مختلف موجود بود و فراواني خاكي، شكل پذير، به همراه ملاطي چسبندهؤ شكل گيري آجر اسانتر مي نمود. ساختمان آجري، فاقد ناهمواري هاي روي سنگ و سختي و سنگيني بوده است. از طرفي، ايجاد بمايي با شكوه و عظيم – كه همزمان نوعي لطافت و ظرافت را براي بيننده به همراه داشته باشد – مسئله اي بود كه در اين دوره، با ساتفاده از آجر قابل حل بود.


از اين رو، مي توان گفت كه كارگران اين زمان، در آجرپزي و آجركاري كاملاً استاد بودن و در بناهاي موجود نيز، نشاني از عجله زياد، يا بي دقتي كه در برخي از ادواز ادوار بعد ديده مي شود، مشاهده نمي گردد. در ساختمان بناهاي اوليه، تمام توجه به استفاده از بنا نبود، بلكه به آرايش و تزئين اهميت داده مي شود و ارتباطي كامل بين ساختمان و اشكال تزئيني آنديده مي شود. اين ارايش، تنها تزئين بي تناسب و جداگانه نيست كه روي سطح بنا اضافه شده باشد، بلكه نتيجه وحدت واقعي بين مصالح و سبك ساختمان است. همينكه اشكال معماري در تنوع و مقدار، زياد گرديد، معماران متوجه شدند كه مقصود از تزئين، اهميت دادن نقشه اصلي ساختمان است. تكامل آجركاري براي اين مقصود بسيار مناسب بود؛ چنانكه از ديوارهايي كه آجر در كمال سادگي استعمال مي شد، تا آنهايي كه تنوع بي حد، در طرح و نقشها داشت، به خوبي دديه مي شود.


بقعه اسماعيل ساماني، اين تنوع قريب را به خوبي نشان مي دهد. از روي اين بنا و برجهاي معروف محمود غزنوي در غزنين، چنين مستفاد مي گردد كه از اين ناحيه بسوي شمال شرقي بود كه طرق گوناگون آجركاري به ساير نقاط ايران برده شد.
بقعه اسماعيل ساماني


بقعه اسماعيل ساماني در بخارا – كه مي توان گفت پيش از سال 332 هـ.ق 943/م بنا دشه – تقريباً يه شكل مربع كاملي است كه ديوارهاي خارجي آن، كمي بسوي داخل قايل داشته و طول هر ضلع آم، دو متر است. در گوشه ها، ستونهاي مدوري است كه در داخل بنا تعبيه گشته، از گوشه هاي ساختمان و سنگيني بالا بر روي آنها فاشر مي آورد. راهروي طاقداري در بالاي ديوار دور تا دور ساخته شده و در بالاي چهار گوشه بنا، چهار گنبد كوچك واقع گشته است. اين دو قسمت، از ساختمان آتشكده اقتباس شده و بيننده را به ياد راهروي پوشيده اي كه دور اتاق موج شكل آتشكده ساخته مي شد و گنبد كوچكي داشت، مي

اندازد. اين سبك معماري، به چهار طاق معروف است. ديوارهاي جانبي بنا، داراي مدخل بزرگ گود رفته و قوس داري است كه چهارچوبي با گوشه هاي راست دارد.
از آنجايي كه ابنيه ساخته شدهدر قرون اوليه اسلامي، پس از مدتي فرو ريخته و ويران گشتند، فنوني براي استحكام گنبدها تا پيش از بناي بقعه اسماعيل، كاملاً مورد بهره برداري قرار نگرفته بود. براي اينكه گنبد مدوري روي بناي مكعب شكلي گذاشته شود، راه حلهايي متانوع و تكلف آميزتري جانشين طاقهاي پله پله اي قديمي شد كه در دوره اشكانيان و ساسانيان در گوشه هاي بنا زده مي شود.


بارزترين ويژگي درون بنا، كمربند انتقال از مربع به گنبد مي باشد. اين بخش بنا، مركب از بخشي شانزده ضلعي است كه بر شانزده پايه نهاده شده است. پايه هاي از دو طاق موازي هم ساخته شد و بر نيم طاق عمويد تكيه داده كه به پيچ غلام گردشي كه قسمت بالايي بنا را طي مي كند، نزديك مي شود. اين طرز بنا، از فشار گنبد به سوي سطوح زيرين كاسته و فاشر آن را تقسيم مي نماليد. اين سبك از معماري، در معماري اروپايي سبك گوتيك به FLYING-BUTTRESS مشهور بوده كه در بناي بسياري از كاتيدراتلها بكار مي رفته است.


همانگونه كه در نماي دروني و در نماي كلي اين بقعه هماهنگي و قدرت در معماري و طرح بنا به چشم مي خورد، در نماي بيروني نيز چگونگي كاربرد آجرها مورد توجه قرار مي گيرد. همانگونه كه در گذشته ذكر شد، آجر، نقش مهمي در در تزئينات ساختمان در اين عهد داشته است. در اين بنا، هر آجر چنان تعبيه گشته كه گويي در تركيب بنا ناپديد مي شود. آجرها با گوناگوني و فشردگي كم سابقه اي در معماري بكار برده شده و تركيب عميق سايه روشن ديوارها – كه تصويري از بافت سبد را تداعي نموده – همانند لفافي است كه از انعكاس شديبد نور آفتاب جلوگيري مي نمايد.


لازم به تذكر است، محتملاً بسياري از تزئينات از كنده كاري روي چوب مشتق گشته اند؛ چرا كه روي چوب، هنري است كه بطور ممتازي به آسياي مركزي و به دوره سامانيان تعلق داشته است. اين مسئله، تأييدي است بر گفته «اصطخري» كه چوب در مساجد اين دوره كاربرد داشته است.


همانگونه كه در گذشته ذكر شد، بقعه اسماعيا ساماني، وابستگي هايي با مكتب سامره داشت. از مميزات مكتب سامره در تزئينات، وجود رويه هاي محدبي در سطح كم و بيش برجسته براي گچبري مي باشد كه در اين بنا نيز مشهود است. اين نكته نيز قابل توجه است كه علي رغم هماهنگي در ابعاد بنا، اجزاي آن از لحاظ اصول معماري، هماهنگي ندارد. ستونهاي چهار گوشه، گنبدهاي كوچك، غلام گردشي و كمربند شانزه ضلعي نه در استواري بنا ضروري است و نه

بوسيله ساختمان به هم پيوند مي يابند، جز اينكه از طرذيق يك بستگي دل انگيزي كه به واسطه تركيب آرايش سه هنري پديد مي آيد، به هم ارتباط مي يابد.
مي توان گفت با وجوديكه طرح ساختمان تازه نبوده و ريشه در سنت قديمي سرزمينهاي اسلامي اطراف مديترانه و خاور نزديك و مكتب سامره دارد، نماي شكوهمند بتا، كاملاً تازه و بديع بوده و بعلت عدم وجود چنين طرحي، در مساجد ساير نقاط، احتمالاً معمار ي آن وابسته به هنر كاخها بوده است.


بطور كلي اين بنا در پيشرفت معماري و استفاده از مصالح، تأثير بسياري بر معماري اسلامي در اينده بخصوص در دوره سلجوقيان در تمام ايران و در دوره تيموريان در بخارا و سمرقند داشته است. بقعه اسماعيل ساماني علي رغم كوچكي، سادگي و تأثير آن در ظاهر همراه با توازن و تناسب كلي، در مره شاهكارهاي معماري ايران قرار دارد.


1: قرن 9-10 ميلادي بخارا – مقبره شاه اسماعيل ساماني
1: قرن 9-10 ميلادي بخارا – كقبره شاه اسماعيل ساماني. ابوابراهين اسماعيل بن احمد ساماني دومين امير و نخستين پادشاه مستقل ساماني است كه در دهه هاي آخر سدة نهم ميلادي بر تمام ماوارء النهر حكومت مي كرد. وي كه در تاريخ به عنوان پادشاهي شايسته و دادگر شناخته شده از پايه گذاران فارسي دري بود و در امر ترويج اين زبان شيوا خدمات شاياني نموده است. بناي اين مقبره كه به صورت مقبره خانوادگي سامانيان درآمده از نمونه هاي درخشان معماري قرن دهم ميلادي و شايد قديمي ترين بناي به جا مانده از تاريخ پرافتخار اسلام در اين منطقه است. با آن كه حدود هزار و صد سال از عمر اين ساختمان

مي گذرد، ولي تازگي اندام و شادابي آجرها حيرت آور است. اين بناي مكعب شكل كه طول هر ضلعش 2/7 متر است، گنبدي تشمه كروي كه بر پايه هشت پهلو استوار است، بر بالاي خود داشته و از چهار طرف باز است و هوا مي گيرد. گمان مي رود اين مقبره چهار دهنه از معماري ايران پيش از اسلام مايه گرفته است. واي آن چه در اين ساختمان بيش تر جلوه مي كند، استفاده از آجر پخته در ساختمان اين بناي بي نظير است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید