بخشی از مقاله

نگرشي بر توليد كشاورزي و بررسي راههاي افزايش توليد در مركز آموزش كشاورزي گچساران

پيش گفتار
در حاليكه قرن بيست و يكم را قرن توليد غذا مي گويند و اعتقاد بر اين است كه در اين قرن جنگ هم جنگ غذا است و ديگر كاري از دست ارتش و اسلحه هاي مدرن آنها ساخته نيست ، توجه به امر توليد و افزايش حجم توليد در واحد سطح تا سطح خودكفايي بهترين ضامن استقلال هر كشور است . در حاليكه ايران روي كمربند بياباني جهان قرار دارد (30 درجه ) و قسمت اعظم خاك ايران (بيش از مساحت ايران ) جزء مناطق كويري يا بياباني است كه ميزان بارش ساليانه آن بين صفر تا 200 ميلي متر در سال نوسان دارد و در اين وسعت زياد حتي يك رودخانه دائمي با آب شيرين نداريم (به استثناي زاينده رود كه از كوههاي غرب سرچشمه گرفته و بخش بزرگي از آب آن توسط تونلهاي كوهرنگ از كارون تأمين ميشود. )
سطح آبهاي زير زميني بعلت برداشت بي رويه در 50 سال اخير بسيار پائين رفته و در بسياري از مناطق به حد بحراني رسيده است بنابراين دسترسي به آبهاي زيرزميني روز به روز كمتر و كمتر ميشود.


اين مسئله مطرح ميشود كه با اين افزايش جمعيت بي رويه كشور چگونه برخورد كنيم تا غذاي 65 الي 70 ميليون نفر را تأمين كنيم ؟
آيا همانند سالهاي گذشته نفت استخراج و صادر كرده و در مقابل آن گندم وارد كنيم . مسلماً جواب غير از اين است . زيرا نفت معدني تجديد شونده نيست و بزودي تمام ميشود . پس به نظر مي آيد راه ديگري را بايد دنبال كرد .


تنها پاسخ اين است كه براي جبران و تأمين غذاي جمعيت كشور افزايش توليد در واحد سطح در بقيه خاك ايران (ناحيه مرطوب خزري و غرب زاگرس و شمال البرز و كوههاي شمالي ) آن هم با مصرف بهينه آب .


براي روشن كردن اين وضعيت لازم است به تقسيم بندي ايران از نظر بارش جوي سالانه با توجه به اينكه در توليد كشاورزي داراي اهميت فوق العاده اي مي باشد توجه كنيم .
اگر به نقشه طبيعي ايران دقت كنيم دو رشته كوه را مي بينيم كه از آذربايجان در شمال غرب شروع شده و سپس دو شاخه شدن يك رشته در امتداد شمال از غرب به شرق كشيده و پس از خراسان وارد افغانستان ميشود. ميزان بارش در غرب اين رشته كوه بيشتر از شرق و در شمال بيشتر از جنوب مي باشد .


رشته كوه دوم از آذربايجان و كردستان بطرف جنوب و سپس جنوب شرق كشيده شده است . ميزان بارندگي در اين رشته كوه نيز در غرب بيش از شرق و در شمال به جنوب كم ميشود.


بنابراين در مجموع نيز بارش در ايران از شمال غرب بطرف مركز و جنوب شرق كم شده و كمترين بارندگي (بجز كويرها) در مناطق مسكوني در زابل و ميرجاوه است كه در بعضي سالها حتي يك قطره بارندگي ندارد .


در نقشه ضميمه مناطق نيمه خشك تا نيمه مرطوب ايران كه از نظر بارش و آبهاي جاري نسبتاً وضعيت بهتري دارند مشخص شده است . و در اين مناطق است كه ميتوان سرمايه گذاري نموده تا بتوان حداكثر توليد در واحد سطح را بدست آورد .


بجز اين وضعيت كلي در خاك ايران ، حدود خاك ايران كه در جنوب درياچه خزر قرار دارد وضعيتي استثنايي نسبت به بقيه خاك ايران دارد . به دليل بادهاي مرطوب خزر و ديواره البرز ابرهائي كه توليد ميشوند نمي توانند از البرز عبور كنند بنابراين يك ناحيه مرطوب و معتدل مديترانه اي ايجاد شده كه بارندگي سالانه آن در غرب (انزلي – رشت ) بين 2000-1800 ميليمتر ، در ناحيه مركزي (نوشهر – چالوس-رامسر) حدود 1500-1200 و در ناحيه شرق (دشت گرگان) حدود 700 ميليمتر مي باشد .


اين منطقه را ميتوان مستعدترين بخش ايران دانست كه از نظر فراواني آب يگانه است و 80 درصد برنج ايران از همين منطقه تأمين ميشود.
متأسفانه در سالهاي اخير اين منطقه نيز ميدان تاخت و تاز سرمايه داران و زمين خواران شده و بهترين اراضي كشاورزي كشور با خاكهاي حاصلخيز آن به ويلاهاي شخصي مبدل شده است و تنها جنگل صنعتي ايران در اين منطقه نيز غارت قاچاقچيان چوب شده و به جنگلهاي نيمه مخروب و درختچه هاي بي ارزش تبديل شده است .

مقدمه :
استان كهگيلويه و بويراحمد با مساحتي معادل 16264 كيلومتر مربع حدود يك درصد خاك ايران را تشكيل ميدهد ، اين استان با وجودي كه يكي از استانهاي بسيار كوچك كشور است ، اما از نظر تنوع « آب و هوا ، پستي و بلندي و ميزان نزولات جوي » بسيار جالب است .
استاني با داشتن سه شهرستان با سه آب و هواي متفاوت :


الف) شهرستان بويراحمد (ياسوج ، سي سخت و دشت روم ). داراي آب و هواي سرد و كوهستاني (در زمستان ) و هواي ملايم و معتدل در تابستان ، ميزان بارش ساليانه حدود 500تا 700 و در بعضي سالها به 1000 ميليمتر هم مي رسد و مرطوبترين قسمت استان مي باشد .
در اين شهرستان نسبت اراضي مسطح نسبت به كل اراضي كسر كوچكي است ، به همين دليل كشاورزي اين منطقه بيشتر پرورش درختان ميوه و زنبورداري و دامداري سنتي (پرورش گوسفند به شكل سيّار و بصورت مهاجرتي مي باشد .)


ب) شهرستان كهگيلويه (دهدشت) . اين شهرستان در منطقه گرمسيري قرار گرفته ليكن شدت گرماي اين شهرستان كمتر از گچساران وخوزستان مي باشد و بعلت وسعت زياد حومه (بخش مركزي شهرستان چندان بزرگ نيست) داراي چندين نوع آب و هوا مي باشد به گونه اي كه بخشي از حومه را ييلاق و بخشي ديگر را قشلاق مي گويند.
وجود انهار و چشمه هاي فراوان در حومه اين شهرستان تشكيل رودخانه هاي آب شيرين مارون و خيرآباد را مي دهند كه پس از ورود به خوزستان در نهايت به خليج فارس مي ريزند .
از نكات بسيار جالب اين استان ساختار نهرها و رودخانه هاست. كه با هزينه اي نه چندان زياد ميتوان با ايجاد سد و آب بند آنها را براي فصول بدون بارش ذخيره نمود ، در سالهاي اخير نيز سدهايي بر آن بسته شده كه به تازه گي مورد بهره برداري واقع شده اند اما ظرفيت استان و شهرستان كهگيلويه بخصوص بيش از دو يا سه سد مي باشد .


بهترين مثال در اين مورد تنگ پيرزال در شهرستان كهگيلويه مي باشد كه اگر به شكل تنگه دقت شود به نظر مي رسد خداوند براي احداث سد آن را خلق كرده ، در صورتيكه عبور لوله انتقال گاز صنعت نفت از كف تنگ هر نوع تغيير و دستكاري در آن را ناممكن ساخته است ، اين وضعيت در حالي به وجود آمده است كه نهر آبي در تنگ جريان دارد و جلوي تنگ دشت وسيعي قرار گرفته كه اگر آب تنگ را مهار كنيم چند هزار هكتار اراضي ديم كم محصول به آبي پر محصول تبديل ميشود .
اين شهرستان نسبت به دو شهرستان ديگر از نظر وسعت دشتهاي مسطح بزرگتر اما به دليل عدم برنامه ريزي صحيح براي مهار آبهاي جاري موقت و دائم تنها زير كشت گندم و جو ديم رفته و نان بخور و نميري به مالكانش مي دهد.


ج) شهرستان گچساران (دوگنبدان ) :
شهرستان گچساران يكي از شهرستانهاي اين استان كه داراي دشتهاي وسيع و مناسب جهت كشت و زرع مي باشد از جمله اين دشتها دشت امامزاده جعفر كه از زمينهاي مناسب و تعداد زيادي چاه عميق كه اين دشت را آبياري مي نمايد مركز آموزش كشاورزي با توجه به پتانسيلهاي فراوان استان و موقعيت خاص شهرستان گچساران و وجود دشتهاي ياد شده كه نياز به بالابردن سطح كمي و كيفي دانش كشاورزي جهت بهره برداري از اين امكانات بوده در حاشيه دشت ابدالان (امامزاده جعفر ) احداث و در زمينه ارتقاء سطح دانش كشاورزي فعاليت دارد .


منطقه اي با آب و هواي گرم و خشك كه از اين نظر كاملاً شبيه خوزستان است (با 2 تا 3 درجه اختلاف دما ) بنابراين موقعيت اين شهر از نظر كشاورزي كاملاً مشابه خوزستان است .
موقعيت ممتاز اين شهرستان نسبت به منطقه سردسير استان سرسبز بودن صحرا در زمستان تا بهار و امكان كشت و كار در طول تمام سال مي باشد .
در اين شهرستان همانند خوزستان به سادگي امكان دو كشت و حتي در مواردي سه كشت در طول سال ميسر است . با وجود اين موقعيت ممتاز متأسفانه كشاورزي اين شهرستان چندان توسعه نيافته است . علت عدم توسعه كشاورزي در اين شهرستان و در كل استان را در دو عامل زير ميتوان بيان نمود:
الف) جنگهاي محلي بين خوانين محلي با دولت وقت تا سال 1350


ب) وجود ذخاير سرشار نفت و گاز در اين شهرستان كه اكثريت مردم به شكل مستقيم يا غير مستقيم به آن وابسته شده اند .
با پيروزي انقلاب بزرگ اسلامي و نيز حذف خان و عواملش باعث شده كشاورزي در اين شهرستان تا حدودي رواج پيدا كند . متأسفانه اين توسعه كشاورزي چندان تناسبي با شرايط محلي خود نداشته ، بلكه بيشتر تقليدي از شهرستانهاي مجاور به خصوص بهبهان و نورآباد ممسني مي باشد . به عنوان مثال به كشت برنج كه اصلي ترين محصول كشاورزي اين شهرستان مي باشد اشاره مي كنيم شايد تنها نقطه اي در جهان كه برنج كاري با آب چاه عميق انجام ميشود در همين شهرستان است .
در حاليكه برنجكاري در حومه بهبهان با استفاده از آب رودخانه انجام ميشود ، در حومه نورآباد مانند فهليان و مصيري نيز برنجكاري با آب رودخانه و در روستاهاي دهنو ، كوپن و روستاهاي عرب نشين اطراف آن برنجكاري به كمك چاههاي دستي ، ( با عمق 10-6 متر ) انجام ميشود .


مورد ديگر تناوب برنج و گندم مي باشد دو گياه از يك خانواده با خواستگاه مشابه ، بيماريها و آفات مشترك ، وضعيت يكسان ريشه هر دو گياه مي باشد ، تلاش هاي اداره كشاورزي نيز براي تغيير در الگوي كاشت نيز بي نتيجه بوده و به هيچ عنوان اين كشاورزان حاضر به تغيير تناوب خود نمي باشند .
در حاليكه همچنان كشاورزان به كشت متناوب گندم – برنج مشغول هستند ، اداره كشاورزي به خصوص مركز آموزش و ترويج با تشكيل كلاسهاي مشترك سعي نمودند تناوب مناسب منطقه را رواج دهند. كه متأسفانه تا كنون چندان موفقيتي به دست نياوردند.


بهترين تناوب در منطقه گچساران تناوبهاي زير مي باشد:
الف) گندم (پاييز )- ذرت (بهار ) دو ساله
ب) گندم – ذرت – سيب زميني – ذرت 4 ساله
ج) كلزا – ذرت – سيب زميني – صيفي جات (هندوانه- طالبي ) 4 ساله
د) صيفي (خيارسبز – گوجه فرنگي – بادمجان ) – ذرت (تابستان ) گندم (پاييز سال بعد ) – ذرت (دانه اي – علوفه اي )


تاريخچه مركز آموزش كشاورزي :
يكي از وظايف مهم وزارت كشاورزي امر مقدس آموزش كشاورزي مي باشد ، اين وظيفه را سازمان آموزش كشاورزي بعنوان ايستگاه مادر واقع در روستاي محمدآباد در كيلومتر 8 جاده مردآباد بعهده دارد ، در رأس اين سازمان ابتداء رياست سازمان قرار داشت كه بعداً با تشكيل مثلث تات (سازمانهاي تحقيقات – آموزش و ترويج كشاورزي ) بعنوان حوزه معاونت وزير كشاورزي اداره آن را به معاون وزير سپردند كه سال بعد ترويج از اين مثلث خارج شده و دو سازمان تحقيقات و آموزش در حوزه فعاليت اين معاونت مي باشد.


سازمان آموزش در بدو تأسيس در چند استان كشور اقدام به تأسيس مركز آموزش كشاورزي نمود و در طي سالهاي بعد تعداد اين مراكز را در استانهاي ديگر افزايش داد ، بطوريكه در حال حاضر در استان فارس دو مركز آموزش و در ساير استانها نيز حداقل يك مركز آموزش فعال داريم ، ضمناً استانهاي بدون مركز آموزش در استانهاي مجاور سهميه آموزشي داشتند، تنها استاني كه مركز آموزش ندارد استان بوشهر است كه سهميه 33 درصد از مركز آموزش كشاورزي استان كهگيلويه و بويراحمد را داشت ، در سال 82-81 با ادغام دو وزارتخانه

كشاورزي و جهاد سازندگي سازمان آموزش دگرگون شد ، زير مجموعه سازمان جهاد نيز تعدادي مراكز آموزشي وجود داشت كه از ادغام آنها با مراكز آموزش كشاورزي مجتمع هاي آموزشي ايجاد گرديد.


اما وظايف مراكز آموزش قبل از ادغام بدو قسمت تقسيم مي شد:
الف) آموزش ب) توليدات


الف) وظيفه اول امر آموزش و مهمترين وظيفه مركز آموزشي است كه خود در سه حوزه 1- آموزش دانش آموزان (از مقطع سيكل و يا سال دوم دبيرستان يا مقطع ديپلم و فوق ديپلم مي باشد ) كه بعنوان آموزش رسمي بلندمدت مهمترين بخش آموزشي آن مي باشد . اين بخش را اصطلاحاً آموزشهاي رسمي علمي – كاربردي مي گوئيم .
2- آموزش كوتاه مدت كشاورزان : تشكيل كلاسهاي يك ، دو يا سه روزه متناسب با فصل كاشت و نوع گياهان زراعي و باغي براي آشنايي كشاورزان محلي با يافته هاي جديد و بهبود سيستمهاي كاشت ، داشت و برداشت به اين بخش اصطلاحاً آموزش بهره وران مي گوئيم.


اين كلاسها ممكن است در مراكز آموزش يا در محل روستا و حتي در مزارع تشكيل شود. بيشتر اين كلاسها با همكاري سازمان ترويج انجام مي شد كه با جدا شدن ترويج از تات تقريباً اين مسئوليت از مراكز آموزش بطور كامل سلب شده است.


3- آموزش كوتاه مدت كاركنان : اين كلاسها به طور عمده بين 3 روز تا يك هفته و بيشتر در زمان تعطيلي آموزش تشكيل ميشود ، در اين كلاسها مربيان مراكز (اعم از ليسانس و فوق ليسانس و فوق ديپلم ) در يك گروه ، ديپلمها در گروه ديگر آموزش مي بينند و نحوه آموزش آن تقريباً مشابه مورد دوم مي باشد.
با اين تفاوت كه مربيان هم رشته از چندين مركز آموزش به يك مركز (ميزبان دوره ) دعوت شده و طي مدت مذكور زير نظر مربياني از دانشگاه آموزش ديده و در پايان دوره با شركت در آزمون مربوطه گواهي دوره را دريافت مي كنند.

 


ب) توليد در مركز آموزش :
مراكز آموزش علاوه بر فضاي آموزشي معمولاً داراي امكانات كشاورزي از قبيل زمين ، آب ، امكانات دامپروري و ماشين آلات مي باشند كه مقادير آن در مراكز بسيار متفاوت است ، بعنوان مثال مركز آموزش كشاورزي علي آباد كمين فارس داراي 1000 هكتار زمين و بزرگترين مركز آموزش كشور مي باشد .
در حاليكه مركز آموزش تنكابن مازندران با مساحت 22 هكتار كوچكترين مركز آموزش مي باشد .


مركز آموزش كشاورزي گچساران واقع در 20 كيلومتري جاده گچساران شيراز در جنوب شرقي شهرستان گچساران واقع شده است . اين مركز در سال 1350 هجري شمسي تأسيس گرديده و در همين سال فعاليتهاي آموزشي با پذيرش هنرجو در رشته دامپروي آغاز نمود.


در سال 1353 اين مركز به سازمان آموزش كشاورزي وقت واگذار گرديد و علاوه بر رشته دامپروري در رشته زراعت نيز به پذيرش داوطلب تحصيل اقدام گرديد .
پس از پيروزي انقلاب بدنبال وقفه اي يكساله در پذيرش دانش آموز مجدداً فعاليت آموزشي بلند مدت تا سال 1377 در زمينه پذيرش دانش آموز دوره متوسطه كشاورزي ادامه يافت .
اولين دوره كارداني ناپيوسته در سال 1373 با پذيرش تعداد 41 نفر دانشجو در دو رشته تكنولوژي آب و خاك و تكنولوژي توليدات گياهي شروع شد و دوره كارداني پيوسته تكنولوژي توليدات باغي از سال 1377 با پذيرش 30 نفر دانشجو آغاز گرديد كه تا كنون ادامه دارد .


آموزش كشاورزي و روستائيان و همچنين آموزش كاركنان كشاورزي در تمام اين سالها در اين مؤسسه آموزشي تداوم داشته است . حاصل اين تلاش سي ساله تربيت تعداد بسيار زيادي تحصيل كرده در رشته هاي كشاورزي بوده است كه بسياري از آنان هم اكنون عهده دار مسئوليتهاي گوناگون از سطح مدير عالي در سازمانها تا مروجان كار آزموده در واحد هاي گوناگون اجرايي مي باشند .


كل مساحت اين مركز تا سال 60 حدود 52 هكتار بود كه با ضميمه شدن دو قطعه زمين كه هر كدام به مساحت حدود 11 هكتار بود در حال حاضر جمعاً 74 هكتار مساحت دارد . از كل مساحت بالا تقريباً 20 هكتار آنرا ساختمان ها – خيابان ، جاده ، فضاي باز ورزشي و بقيه را مزارع و باغات تشكيل مي دهد .
مساحت كل باغات و درختان مثمر و غير مثمر حدود 17-15 هكتار و مساحت مزارع حدود 37 تا 39 هكتار مي باشد .
مركز آموزش داراي 7 حلقه چاه نيمه عميق 70 متري است كه داراي عمر هاي متفاوت مي باشند و عمر آنها متناسب با شماره چاهها مي باشد كه قديميترين چاه ، چاه شماره يك و جديدترين آنها چاه شماره 7 مي باشد .


ميزان آبدهي چاهها بسيار متفاوت ولي بسته به سمت مركز متفاوت است بطوريكه سه چاه شماره 1و 2و 7 كه در ضلع شمالي قرار دارند پر آب ترين و چاههاي 3و 4و 6 كه در ضلع جنوبي قرار دارند كم آب ترين چاه ها مي باشد. در حال حاضر علاوه بر چاههاي 1و 2و 7 چاه شماره 7 بطور كامل در اختيار باغ جديد الاحداث مركبات مي باشد ، چاه شماره يك در اختيار آب – شرب اداره – خوابگهاي دانش آموزي ، و منازل كاركناني و آب لوله كشي سالن دامپروري مي باشد .
چاه شماره 5 نيز در اختيار باغ مركبات ( بيشتر نارنجستان) بصورت قطره اي بوده كه مازاد آب اين دو چاه (1 و 5 ) وارد استخر ذخيره آب (با گنجايش حدود 350 متر مكعب )شده كه پس از پرشدن از طريق كانالهاي سيماني به مزارع هدايت ميشود.


در سالهاي اخير به دليل حفر چندين حلقه چاه با عمق حدود 120 متر در مزارع اطراف مركز آموزش از يك طرف و خشكسالي چند ساله از طرف ديگر و ريزش بدنه چاهها دبي چاهها به شدت كم شده است و مراكز آموزش به ناچار بخشي از آب يك چاه آهكي خارج از مركز را به داخل مركز لوله كشي نموده كه دبي حدود 10-6 ليتر در ثانيه دارد .
در حال حاضر ميزان آب مزارع در يك تايم 10-8 ساعته در شبانه روز به حدود 20 ليتر در ثانيه مي رسد .


توليدات مركز آموزش:
مركز از ديرباز در زمينه دامپروري شامل پرورش گوسفند (نژاد لك قشقايي) كه نژادي گوشتي – پوستي مي باشد پرورش گاو هلشتاين (شيري ) ، پرورش مرغ گوشتي و مرغ تخمي (در سطح كوچكتر ) ، پرورش زنبور عسل فعاليت داشته كه با واگذاري امور دام به جهاد همگي حذف شدند و در حال حاضر فقط تعداد 300-250 رأس گوسفند دارد . در زمينه باغباني در سالهاي گذشته توليد صيفي جات بخصوص گوجه فرنگي – خيارسبز و بادمجان در سطح 3-2 هكتار داشته كه در سالهاي اخير اين بخش نيز تعطيل شده و بخش باغباني مركز آموزش به توليد گلهاي فصلي در حد فضاي سبز اداره اقدام مي كند . در بخش زراعت بطور عمده توليدات شامل توليد يونجه (در سطح 4-3 هكتار ) ، ذرت علوفه اي سيلويي (4-3 هكتار ) ، جو ديم (12-10 هكتار ، )و گندم ديم با آب تكميلي در بهار 2-1 نوبت آبياري ، در سطح 15-12 هكتار انجام ميشود كه كل يونجه ، ذرت و جو توليدي در اختيار بخش دامپروري گذاشته شده و گندم توليدي بيشتر گندم بذري و مادري بوده كه به تحقيقات فروخته شده و بقيه آن تحويل سيلوي كشور ميشود. ساليانه مجموع توليدات مازاد مركز آموزش فروخته شده و به حساب خزانه واريز ميشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید