بخشی از مقاله
اجزاي تشكيلدهنده سقف تيرچه و بلوك و نقش آنها در مراحل دوگانه باربري
سقف اجرا شده با تيرچه و بلوك از انواع سقفهاي با پشت بند ( تيركدار ) بتني است كه تحمل فشار به بتن بالايي يا ضخامت حداقل پنج سانتيمتر واگذار ميگردد و كشش توسط ميلگردهاي كششي تيرچه (ميلگردهاي تحتاني تيرچه) تحمل ميشود.
بتن بالايي، همچنين ، همانند يك دال نازك با دهانهاي برابر فاصله دو تيرچه، خمش موضعي را در محل بين دو تيرچه تحمل ميكند. در اين نوع سقف، تيرچهها به فاصله حداكثر 70 سانتيمتر ( محور تا محور كنار هم و در امتداد دهانه كوتاهتر سقف قرار ميگيرند و با بتن پوششي كه در محل ريخته ميشود و ضخامت آن حداقل پنج سانتيمتر است، تيرهاي T شكل چسبيده و مجاور هم را تشكيل ميدهند. براي پر كردن فاصله تيرچهها، از عناصر گوناگون، مانند آجرهاي توخالي، بلوكهاي بتني و حتي پلاستيك و چيزهاي ديگر استفاده ميشود. اين عناصر پركننده در سقف تحمل نيرو نميكنند.
بنابراين، سقف تيرچه و بلوك از اجزاي اصلي، به شرح زير تشكيل ميشود:
1. تيرچه
2. بلوك
3. ميلگرد حرارتي و افت و ميلگرد منفي
4. بتن پوششي (درجا)
كه نقش هر يك از اين اجزا در مراحل دوگانه باربري، يعني مرحله حمل و نقل تيرچه و اجزاي سقف و مرحله بهرهبرداري را، به ترتيب زير ميآوريم:
تيرچه : عضو پيش ساختهاي است، متشكل از بتن و فولاد به مقطع تقريبي T، كه در دو نوع تيرچه خرپايي و تيرچه پيش تنيده، توليد ميشود و مانند همه قطعههاي پيش ساخته در هر دو مرحله تحت اثر نيرو قرار ميگيرد. اين دو مرحله به علت اهميت آنها بايد به دقت مورد ملاحظه قرار گيرند:
الف) مرحله اول باربري : در اين مرحله بايد تيرچه به تنهايي قادر به تحمل بار ناشي از وزن خود در هنگام حمل و نقل بوده و همچنين قادر به تحمل وزن مرده سقف ( وزن تيرچه، بلوك و بتن پوششي) بين تكيهگاههاي موقت (شمعبنديها) در زمان اجراي سقف باشد.
ب) مرحله دوم باربري : اين مرحله در تيرچه پس از حصول مقاومت بتن پوششي فرا ميرسد كه تكيهگاههاي موقت اجرايي برداشته شده و تيرچه به عنوان عضو كششي مقطع تير T تحمل نيرو مينمايد .
تيرچه پيشساخته خرپايي : تيرچه پيش ساخته از خرپاي فولادي و پاشنه بتني تشكيل شده است و در صورتي كه داراي قالب سفالي باشد، تيرچة كفشكدار ناميده ميشود.
تيرچه پيشساخته خرپايي براي تحمل مراحل دوگانه باربري ، از اجزاي زير تشكيل ميشود :
عضو كششي
ميلگردهاي عرضي
ميلگرد بالايي
بتن پاشنه تيرچه
عضو كششي : در مرحله اول باربري تيرچه، فولاد زيرين خرپا به عنوان عضو كششي خرپاي تيرچه بايد قادر به تحمل نيروي كششي (حاصل از لنگر خمشي) ناشي از وزن خود تيرچه در زمان حمل و نقل باشد و همچنين قادر به تحمل نيروي كششي (حاصل از لنگر خمشي) ناشي از وزن مرده سقف در فاصله محور تيرچهها و بين دو تكيهگاه موقت (شمعبندي) باشد.
در مرحله دوم باربري تيرچه، فولاد زيرين خرپا به عنوان عضو كششي تير T عمل ميكند.
ميلگردهاي عرضي : در مرحله اول باربري، ميلگردهاي عرضي همانند عضو مورّب خرپا عمل ميكنند و به كمك اعضاي كششي و بالايي ، ايستايي لازم را جهت تحمل وزن خود تيرچه (در هنگام حمل و نقل) و وزن مرده سقف بين تكيهگاههاي موقت (در هنگام اجرا) تأمين مينمايند.
در مرحله دوم باربري تيرچه، ميلگردهاي عرضي، پيوستگي لازم بين ميلگرد كششي خرپا و بتن پوششي (بتن در جا) را تأمين ميكنند. همچنين مقابله با نيروي برشي تير T به وسيله ميلگردهاي عرضي انجام ميگيرد.
در بعضي از انواع تيرچههاي پيش ساخته ، در خرپا به جاي ميلگرد، از ورق خمكاري شده به جاي عضو كششي – ميلگردهاي عرضي – ميلگرد بالايي استفاده ميشود
ميلگرد بالايي : در مرحله اول باربري، فولاد تعبيه شده در قسمت بالاي تيرچه، به عنوان ميلگرد بالايي خرپا عمل مينمايد و به كمك ديگر اعضاي خرپا، وزن تيرچه را هنگام حمل و نقل و همچنين وزن مرده سقف را در فاصله دو تيكهگاه موقت (هنگام قالببندي و بتنريزي پيش از به مقاومت رسيدن بتن پوششي) تحمل ميكند.
در مرحله دوم باربري تيرچه اگر ميلگرد بالايي در ضخامت بتن پوششي و بالاتر از سطح بلوكها قرار گيرد، در نقش فولاد افت و حرارتي مقطع مركب سقف عمل ميكند ( در مقطع تير T)، و در صورتي كه پايينتر از سطح بلوكها قرار گيرد، نقشي نخواهد داشت.
بتن پاشنه تيرچه پيشساخته : براي تأمين تكيهگاه بلوكها و نيز براي پرهيز از قالببندي قسمت زيرين جان تير T در موقع اجرا، بتن پاشنه تيرچه در كارخانه ريخته ميشود. حسن ديگر اين عمل اين است كه به علت فراهم بودن شرايط بهتر اجرا در كارخانه، پوشش آرماتورهاي كششي به صورت مطمئنتري تأمين ميگردد. اين پوشش در مقاومت سقف در برابر آتشسوزي اثر بسزايي دارد.
براي جلوگيري از خرد شدن هنگام حمل و نقل و جاگذاري (مرحله اول باربري) و همچنين تأمين مقاومت لازم در برابر آتشسوزي ( پوشش روي ميلگرد) بتن ياد شده بايد مقاومتهاي مندرج در فصل دوم را داشته باشند.
تيرچة پيشساخته پيش تنيده : اين نوع تيرچه كه فقط در كارخانههاي مجهز توليد ميشود، از مقطع بتني T و سيمهاي فولادي با مقاومت بالا (17500 تا 19000 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع) تشكيل ميشود. سيمها را پيش از بتنريزي تيرچه توسط جكهايي تحت كشش قرار داده و پس از حصول مقاومت لازم بتن، آنها را آزاد ميكنند. در نتيجه، بتن تيرچه تحت تنش فشاري قرار ميگيرد . با توجه به اينكه طرح و محاسبه تيرچة پيش ساختة پيش تنيده موضوع نشريه جداگانهاي را تشكيل خواهد داد، در اينجا به همين شرح مختصر بسنده ميكنيم.
2. بلوك : براي پر كردن محلهاي خالي بين تيرچهها، از بلوكهاي توخالي استفاده ميشود كه جنس آنها از سفال يا بتن و حتي پلاستيك و يونوليت است . بلوكها علاوه بر خصايت پركنندگي فضاي خالي در حكم قالب بتن پوششي نيز هستند. بلوكها علاوه بر خاصيت پركنندگي فضاي خالي، در حكم قالب بتن پوششي نيز هستند. بلوكها در سقفهاي اجرا شده با تيرچه و بلوك، تحمل نيرو نميكنند و فقط خاصيت پركنندگي دارند.
3. ميلگردهاي افت و حرارتي : جهت مقابله با تنشهاي متفرقه در بتن پوششي و به منظور جذب تنشهاي ناشي از افت و تغيير حرارت، ميلگردهايي در دو جهت عمود بر هم و در قسمت بالايي تير نواري T و روي بلوكها نصب ميگردند، كه ميلگرد افت و حرارتي ناميده ميشوند.
محدوديتها و ويژگيهاي فني سقف تيرچه و بلوك و اجزاي آن
1) فاصله محور تا محور تيرچهها نبايد از 70 سانتيمتر بيشتر باشد.
2) بتن پوششي قسمت بالايي تير ( بتن روي بلوك) نبايد از 5 سانتيمتر، يا فاصله محور به محور تيرچهها كمتر باشد.
3) عرض تيرچه نبايد از 10 سانتيمتر كوچكتر باشد و همچنين نبايد از برابر ضخامت كل سقف كمتر باشد.
4) حداقل فاصله دو بلوك دو طرف يك تيرچه ، پس از نصب نبايد كمتر از 5/6 سانتيمتر باشد.
5) ضخامت سقف براي تيرهاي با تيكهگاه ساده نبايد از دهانه كمتر باشد. در مورد تيرهاي يكسره (تكيهگاههاي گيردار) نسبت ضخامت به دهانه، به كاهش مييابد. در سقفهايي كه مسئله خيز مطرح نباشد، اين مقدار تا دهانه نيز كاهش مييابد.
6) حداكثر دهانه مورد پوشش سقف ( در جهت طول تيرچه پيش ساخته خرپايي) با تيرچههاي منفرد، نبايد از 8 متر بيشتر شود. توصيه ميشود براي اطمينان بيشتر، دهانه مورد پوشش، بيشتر از 7 متر نباشد و در صورت وجود سربارهاي زياد، و يا دهانه بيش از هفت متر، از تيرچههاي مضاعف استفاده شود.
حال به توضيح ويژگيهاي هر يك از اجزاي تشكيلدهنده سقف، يعني تيرچة پيشساخته، بلوك، ميلگردهاي افت و حرارتي و بتن پوششي ميپردازيم.
1. ويژگيها و مشخصات فني تيرچه پيش ساخته خرپايي : پارهاي از محدوديتها و ويژگيهاي فني سقف تيرچه و بلوك كه در بالا گفته شد شامل تيرچة پيش ساخته نيز ميشود. در زير، ويژگيهاي مهم اجزاي تشكيل دهنده خود تيرچه، مورد بحث قرار ميگيرد. همان گونه كه پيشتر توضيح داده شد، تيرچه پيشساخته خرپايي از قسمتهاي زير تشكيل مييابد:
1-1 عضو كششي
1-2 ميلگردهاي عرضي
1-3 ميلگرد بالايي
1-4 بتن پاشنه
1-1 عضو كششي : حداقل تعداد ميلگرد كششي دو عدد بوده و سطح مقطع ميلگردهاي كششي از طريق محاسبه تعيين ميشود. در هر صورت، سطح مقطع ميلگرد كششي براي فولاد نرم، از 0025/0 و براي فولاد نيمسخت و سخت، از 0015/0 برابر سطح مقطع جان تير نبايد كمتر باشد. توصيه ميشود قطر ميلگرد كششي از 8 ميليمتر كمتر و از 16 ميليمتر بيشتر نباشد. در مورد تيرچههايي كه ضخامت بتن پاشنه آنها 5/5 سانتيمتر يا بيشتر باشد، ميتوان حداكثر قطر ميلهگرد كششي را به 20 ميليمتر افزايش داد. براي صرفهجويي در مصرف فولاد و پيوستگي بهتر آن با بتن، معمولاً از ميلگرد آجدار، به عنوان عضو كششي استفاده ميشود. حداكثر سطح مقطع ملگردهاي كششي، بستگي به نوع فولاد و بتن مصرفي
دارد و نبايد از مقادير مندرج در جدول زير بيشتر شود. توصيه ميشود سطح مقطع ميلگردهاي كششي، از 5/2 % سطح مقطع جان تير بيشتر نشود. براي صرفهجويي در مصرف فولاد، در توليد خرپا از فولاد نوع نيمسخت و سخت استفاده شود. براي استفاده اقتصاديتر از فولادهاي گرم نورد شده، ميتوان حد كشساني(=ارتجاعي) آنها را به وسيله تغيير شكل دادن بطور سرد، افزايش داد.
جزئيات اجراي سقفهاي تيرچه و بلوك
1-تكيهگاههاي موقت اجرايي: بطور كلي به محض اينكه تيرچهها و بلوكهاي انتهايي بين دو تكيهگاه اصلي قرار گرفتند، شمعبندي و قالببندي بوسيله چهار تراشهاي عمود بر جهت تيرچه كه در مورد تيرچههاي پيشساخته خرپايي، فاصله آنها از همديگر، 1 تا 20/1 متر است، انجام ميشود. موقع شمعبندي، خيز مناسبي برابر دهانه به طرف بالا در نظر گرفته ميشود تا پس از بارگذاري خيز منفي اوليه حذف شده و سقف مسطح گردد.
بطوركلي، چهار تراشها و شمعها بايد طوري نصب شوند كه بتوانند در مقابل نيروهاي وارده مقاومت نمايند؛ آنها را بايد طبق اصول و قواعد مربوط به آن، به يكديگر متصل كرد.
در اجراي تكيهگاههاي موقت و جمعآوري آنها، نكتههاي زير بايد رعايت گردند:
الف) در صورتي كه شمعها روي زمين تكيه داشته باشند، بايد مطمئن بود كه زمين زير شمع، به علت دستي بودن خاك يا جذب رطوبت بعدي، نشست نكند. بطور كلي، در صورت سست بودن زمين، بايد با افزايش سطح تكيهگاه شمعها و جلوگيري از نمناك شدن زمين، از نشست جلوگيري كرد.
ب) چنانچه تكيهگاه شمعها، سقف طبقه زيرين باشد، بايد وزن شمعبندي و سقف مورد احداث به منزله سربار سقف زيرين در نظر گرفته شده و با توجه به عمر بتن سقف زيرين، تقويت لازم براي آن پيشبيني گردد. در غير اينصورت، سقف زيرين تحمل سربار وارده را ننموده و اين امر باعث آسيبديدن آن خواهد شد.
ج) در جمعآوري تكيهگاههاي موقت نيز بايد از حصول مقاومت كافي سقف مورد نظر، جهت تحمل وزن خود و سربارهاي وارده از جمله شمعهاي مربوط به سقف بالاتر، اطمينان حاصل كرد.
جهت اطلاع از جزئيات اجرا و جمعآوري تكيهگاههاي موقت، به نشريه شماره 55 دفتر تحقيقات و معيارهاي فني سازمان برنامه و بودجه به نام مشخصات فني عمومي كارهاي ساختماني مراجعه شود.
2-كلاف مياني (Tie Beam) : براي جلوگيري از پيچش تيرهاي T ، و براي توزيع يكنواخت بار روي سقف تيرچه و بلوك، و همچنين در محلهايي كه بار منفرد موجود باشد، كلاف مياني بتني كه جهت آن عمود بر جهت تيرچههاست، در سقف تعبيه ميشود. حداقل عرض كلاف مياني، برابر عرض بتن پاشنه تيرچه و ارتفاع آن برابر ارتفاع سقف خواهد بود.
در صورتي كه بار زنده سقف، كمتر از 350 كيلوگرم بر مترمربع، و طول دهانه بيشتر از 4 متر باشد، يك كلاف مياني در سقف تعبيه ميشود. حداقل سطح مقطع آهنهاي طولي آن بايد برابر نصف مقادير ميلگرد كششي تيرچهها باشد. براي دهانه كمتر از 4 متر و بار زنده سقف كمتر از 350 كيلوگرم بر مترمربع، به كلاف مياني نيازينيست.
در مورد بار زنده بيشتر از 350 كيلوگرم بر مترمربع و دهانه 4 تا 7 متر، دو كلاف مياني، و براي دهانه بيشتر از 7 متر، سه كلاف مياني اجرا مي شوند. حداقل سطح مقطع ميلگردهاي طولي آن برابر سطح مقطع ميلگردهاي كششي تيرچه خواهد بود.
ميلگردهاي كلاف مياني در بالا و پائين تعبيه ميشوند و حداقل قطر ميلهگرد در مورد ميلگرد آجدار 6 ميليمتر، و در مورد ميلگرد ساده 8 ميليمتر است. در صورتي كه بار منفرد سبك روي سقف موجود باشد، بايد توسط كلافهاي مياني مناسب، بار منفرد وارده را روي تيرهاي T شكل پخش نمود.
3-تعبيه سوراخ(بازشو) در سقف: در صورتي كه عرض سوراخ از فاصله بين دو تيرچه مجاور كوچكتر باشد، كافي است كه پيش از بتنريزي، دال بالايي، در محل سوراخ جعبهاي چوبي قرار داده و دور آن بتن ريخته شود و پس از گرفتن بتن، قالب را خارج نمايند. چنانچه عرض سوراخ از فاصله بين دو تيرچه بيشتر باشد، ، تيرچههاي مجاور آن را بصورت مضاعف اجرا كرده و لبههاي بازشو را بوسيله تيرچههاي كوتاهتر و ميلگرد تقويتي ميپوشانند. سرانجام در صورتي كه مقطع مركب تيرچههاي مضاعف براي تحمل بارگذاري مربوط ضعيف باشد، بوسيله تيرهاي كمكي كه به تيرهاي اصلي تكيه داشته باشند، محل بازشو تعبيه ميگردد.
4-جزئيات اجراي تيغه روي سقف تيرچه و بلوك : در صورتي كه تيغه در امتداد تيرچهها واقع گردد، توصيه ميشود كه در زير تيغه تيرچههاي مضاعف با كنترل محاسباتي اجرا گردد. در مورد تيغههاي عمود بر امتداد تيرچههاريال مطابق آييننامه وزن آنها بصورت بار گسترده در محاسبه لنگر خمشي تيرچهها منظور ميشود.
5-سقفهاي طرهاي(كنسول) : بطوري كه ملاحظه ميشود، سقف تيرچه و بلوك طرهاي را ميتوان به دو صورت اجرا كرد. در حالت اول، تنها تيرهاي اصلي(بتني يا فلزي) بصورت طره است و دو انتهاي تيرچه بر اين تيرهاي طرهاي قرار دارند. در اين صورت، تيرچه با تيرچه سقفهاي معمولي فرقي ندارد و مسائل محاسبه و اجراي آن وجه تمايزي نخواهد داشت. در حالت دوم، تيرچهها معمولاً بصورت يكسره است و آن قسمت كه در خارج تكيهگاه واقع است، به شكل طره عمل ميكند. در اين حالت، اولاً لازم است كه كلاف لبه در انتهاي سقف طرهاي اجرا شود؛ ثانياً برخلاف سقف معمولي، در اينجا لنگ وارده منفي بوده و در نتيجه ناحيه كششي مقطع تير T در بال، و ناحيه فشاري در جان تير قرار خواهد داشت. بنابراين، بايد
آرماتورهاي كششي در بال قرار داده شده و همچنين كنترل گردد كه تنش فشاري بتن جان تير، بيشتر از تنش مجاز آن نباشد. چنانچه اين تنش بيشتر از مقدار مجاز باشد، ميتوان برحسب مورد، يك يا چند بلوك مجاور تكيهگاه را حذف كرد و پس از قالببندي لازم بتنريزي نمود. لازم است يادآوري شود كه نسبت ضخامت سقف طرهاي به طول آزاد آن، نبايد كمتر از باشد.
طول مهاري ميلگرد طره به نوع ميلگرد و نوع بتن و سطح تماس آنها بستگي دارد و توصيه ميشود براي ميگرد با قطر كمتر از 18 ميليمتر دست كم، 5/1 متر باشد. لازم است يادآوري شود كه طول مهاري از نقطهاي كه از نظر محاسباتي انتهاي ميلگرد باشد، به حساب ميآيد.
6-سقفهاي شبدار با تيرچه و بلوك: تيرريزي سقفهاي شيبدار به دو طريق ميتواند انجام شود. در حالت اول، تيرچهها در امتداد شيب قرار ميگيرند و در حالت دوم عمود بر امتداد شيب. چنانچه تيرچهها در امتداد شيب باشند تحت اثر خمش ساده و نيروي محوري قرار خواهند گرفت، و اگر عمود بر امتداد شيب باشند خمش آنها بصورت دو محوري، يا به عبارت ديگر، خمش مركب خواهد بود. آنچه كه در عمل اهيمت دارد، نحوه اتصال تيرچه به تكيهگاه است كه در زير، چند نمونه از جزئيات اتصالهاي ممكن آورده ميشود( براي آگاهي از جزئيات بيشتر، به فصل دوم مراجعه شود).
7-ترميم و تقويت فولاد بر شي در محل تكيهگاه: در صورتي كه ميلگرد عرضي تيرچه خريداري شده، از مقدار لازم براي تحمل نيروي برشي محاسباتي كمتر باشد، لازم است كه از ميلگردهاي عرضي باي تقويت تيرچه استفاده شود. سطح مقطع اين ميلگردها با محاسبه تعيين مي گردند.
8-اجراي سقف با تيرچههاي مضاعف: به علت محدوديت سطح مقطع فولاد كششي و تنش برشي در تيرچههاي خرپايي، براي سقفهاي با سربار زياد و دهانههاي بزرگ، ميتوان سقف را با تيرچههاي مضاعف اجرا نمود. محاسبات و محدوديتهاي اجرايي سقف با تيرچههاي مضاعف مانند سقفهاي با تيرچههاي منفرد است.
براي تعيين سطح مقطع ميلگردهاي كششي تيرچههاي مضاعف ميتوان از جدولهاي پيوست كه براي تيرچههاي منفرد تنظيم گرديده، استفاده نمود.
تيرچه و بلوك
سقف تيرچه و بلوك از انواع سقفهاي با پشتبند(نواري) است كه با استفاده توأم از دو روش پيشساختگي و بتنريزي، در محل ساخته ميشود. در اين روش، قالب زيرين بكلي حذف و فقط به نصب چند رديف شمع اكتفا ميشود. ايستايي لازم براي تحمل بارهاي زمان اجراء، توسط شبكههاي پيش ساخته آرماتور و يا تيرچههاي پيشتنيده، تأمين ميشود. شكل پاشنه بتني تيرچه طوري است كه تكيهگاه كافي و مناسبي را براي نصب بلوكها(قالبهاي هميشگي) فراهم ميكند.
تيرچهها در دو نوع خرپايي و پيشتنيده توليد ميشوند. در كارگاه پس از قرار دادن آنها در فواصل معين و شمعبندي زير تيرچهها، بلوكها بين تيرچههاي مجاور قرار داده ميشوند و سپس آرماتورهاي حرارتي نصب و بتنريزي انجام ميشود، بطوريكه حداقل ضخامت بتن روي بلوكها، از 5 سانتيمتر يا فاصله محور به محور تيرچهها كمتر نباشد. سرعت اجراي اين نوع سقف نسبتاً زياد است و هزينههاي مربوط به قالببندي، بتنريزي و كارهاي وقتگير كارگاهي، به حداقل ممكن تقليل مييابد.
مراحل اجراي سقف تيرچه و بلوك به شرح زير است:
1-حمل و انبار كردن مصالح تشكيلدهنده سقف.
2-نصب تيرچهها
3-نصب تكيهگاههاي موقت(شمعبندي)
4-نصب بلوكها
5-آرماتوربندي
6-تكميل قالببندي
7-بازديد سقف و آمادهسازي آن براي بتنريزي
8-ساخت بتن
9-انتقال بتن
10-بتنريزي و متراكم كردن آن
11-پرداخت سطح بتن
12-عملآوري بتن
روش حمل و انبار كردن مصالح تشكيلدهنده سقف
حمل و انبار كردن بلوكها
اين عمل طوري بايد انجام شود كه از شكسته شدن آنها زير فشار نيروهاي غيرمتعارف و در اثر ضربه جلوگيري شود.
در صورتي كه تجهيزات كافي براي بلوكهاي بتني در دسترس باشد، ابتدا بلوكها بوسيله ماشينهاي مخصوص روي پالتهاي چوبي و يا فلزي به ابعاد 20/1×20/1 مترمربع چيده ميشوند. در هر پالت، بسته به ابعاد بلوكها ميتوان 5 يا 6 رديف 12 تا 18 تايي بلوك چيد تا سطح پالت كاملاً ر از بلوك شده و در عين حال ارتفاع بلوكهاي چيده شده از حدود 20/1 متر بيشتر نشود. سپس پالتهاي پر از بلوك، بوسيله بالابر از محل توليد به محل انبار كارخانه حمل ميگردند و از آنجا توسط كاميون كفي به محل مصرف ارسال ميشوند. در صورتي كه بالابرهاي مناسب در كارگاه موجود باشند، پالتهاي پر از بلوك تا روي سقف نيز قابل حمل خواهند بود.
در كارگاه، بلوكهاي سفالي و بتني معمولاً بوسيله زنبههاي مخصوص و فرغونهاي مناسب به محل نصب حمل مي شوند.
چيدن بلوكها روي زمين صاف، چنان انجام ميشود كه تيغههاي آنها در امتداد قائم قرار گرفته و بطور مرتب كنار هم انبار شوند. پس از اتمام هر رديف، بلوكهاي رديف بالاتر در جهت عمود بر رديف قبل چيده ميشود تا قفل و بست مناسب بين رديفهاي متوالي ايجاد گردد. تعداد رديفها طوري بايد باشد كه بلوكهاي زيرين در اثر فشار وزن بلوكهاي بالاتر از خود، خرد نشوند و همچنين چيدن و برداشتن بلوكها به سادگي ميسر باشد.
حمل و انبار كردن تيرچهها
به دليل تأثير نيروهاي ديناميكي به هنگام حمل و نقل و اجراف ضريب اطمينان محايبات براي كنترل ميزان باربري قطعات پيشساخته در اين مرحله، برابر 3، فرض ميشود. همچنين به منظور كاهش هرچه بيشتر هزينههاي حمل و نقل و احتراز از اثر نيروهاي ديناميكي بر قطعات پيش ساخته، حمل و نقل آنها به حداقل ممكن تقليل داده ميشود و از حمل و نقل توأم با تكانهاي شديد، ضربه و سقوط جلوگيري ميگردد.
در مورد قطعات پيشساخته خرپايي، عدم دقت و مراقبت به هنگام حمل ونقل، باعث شكستن جوشها و خم شدن اعضاي خرپا و شكستن پاشنه بتني ميشود. در مورد قطعات پيش تنيده، حمل و نقل ناصحيح ممكن است به شكستن كل قطعه بيانجامد. توضيح اينكه، به علت خارج از مركز بودن نيروي پيش تنيدگي، امكان شكستن آنها وجود خواهد داشت.حمل و نقل تيرچههاي خرپايي و پيش تنيده، توسط دو نفر و در حالي كه هر كدام از 20 تا50 سانتيمتري دو انتهاي تيرچه را گرفتهاند، انجام ميشود. در مورد تيرچههاي بلندتر و سنگينتر، تعداد نفرات به نسبت افزايش مييابد. نفرات بعدي، تيرچه را طوري ميگيرند كه فاصلة نفرات از يكديگر تقريباً مساوي باشد. تيرچههاي خرپايي كوتاهتر از 3متر را يك كارگر، در حالي كه از وسط تيرچه گرفته است، بسادگي ميتواند حمل كند. اگر در بالا بردن قطعات از جرثقيل و يا ساير دستگاهاي بالابر استفاده ميشود، قلابهاي جرثقيل بايد در فاصله 20 تا 50 سانتيمتري دو انتهاي قطعه پيشساخته وصل شود و تيرچهها و دالها با كمال مراقبت به طبقه مورد نظر حمل شوند.
براي انبار كردن تيرچهها و دالها، ابتدا تختههايي به ضخامت حداقل 5/2 سانتيمتر و به عرض حدود 10 سانتيمتر روي زمين مسطح مقابل هم گذاشته مي شوند، سپس يك يا چند رديف از قطعات پيشساخته كنار هم و روي تختهها چنان قرار داده ميشوند كه فاصله انتهاي قطعات از محل اتكاي آنها روي تخته، در حدود 20 تا 50 سانتيمتر باشد. بعد از پر شدن هر رديف، دو عدد تخته در امتداد تختههاي قبل و در امتداد شاغولي آنها گذاشته شده و مجدداً عمل تكرار ميشود. تعداد رديفهاي روي هم چيده شده، به حدي بايد باشد كه قطعات زيرين صدمه نبينند و جابهجا كردن آنها نيز مشكل نباشد.
تيرچههاي خرپايي به طولهاي مساوي را ميتوان مطابق شكل 12 روي يك سطح صاف، طوري روي هم قرار داد كه تيرچههاي هر رديف عمود بر رديف قبل از خود باشند و به اين ترتيب نيازي به تختههاي جداكننده نخواهد بود.
عمل چيدن تيرچه و دالهاي خرپايي و پيشتنيده در كاميونهاي كفي نيز به روشهاي ياد شده در بالا انجام ميشود. توصيه ميشود براي حمل و نقل سريع و صريح اين قطعات، از كاميونهاي كفي مجهز به جرثقيل استفاده شود.