بخشی از مقاله
مُعَرَّقکاری
پیشینه
در دوران قبل از اسلام قطعات بزرگ چوبی به عنوان بخشی از ساختمان به کار میرفتهاست. در این دوره چوب به عنوان یکی از فراوانترین مصالح طبیعی نقش مهمی در ساخت ابزار فنی و کشاورزی و حتی وسایل خانگی ایفا میکردهاست. از دوره سلوکیان آثار چندانی در دست با همان شیوه معرق چوب کار میشود، فقط زمینه طرح یا کار را به قطعههای پازل مانند بریده، در کنار هم میچسبانند و سپس باز هم برای مراحل تکمیلی به کارگاه رنگ فرستاده میشود.
معرق زمینه آجری: با همان شیوه معرق زمینه چوب کار میشود، فقط تفاوت کار در این است که زمینه طرح به صورت آجری بریده و در کنار هم چیده میشود. آنگاه مراحل تکمیلی را به صورت رایج طی میکنند.
نازک بری در معرق: در این شیوه از معرق، ابتدا قطعات طرح مورد نظر معرق بریده میشود. آنگاه به وسیله اره مویی معمولی برشهای بسیار ظریف و نزدیک به هم در تمامی قسمتهای طرح داده میشود، برشهایی که به فاصلههای میلیمتری در کنار هم داده میشود. سپس چوبهای شکل داده شده در کنار هم بر روی زمینهای از تخته روکش شده و غالباً بدون هیچ نوع تزئینی چسبانده میشود.
معرق منبت: معرقی که نقشهای آن برجستهاست معرق منبت گفته میشود برای ساخت معرق منبت ابتدا همه قطعهها را مانند معرق میبرند و بعد آنها رابه طور مجزا به شیوه منبت کاری ساخت و ساز نموده، کنار یکدیگر جفت و جور میکنند. در پایان قطعه را رویزیر کار در محل مربوط نصب میکنند.
ايرانيان هنر معرق را ابداع کردند
قديمي ترين نمونه اثر چوبي، در کاوش هاي باستاني شهر سوخته زابل به دست آمده است اين اثر يک قطعه شانه چوبي است که قدمت آن به هزاره پنجم قبل از ميلاد مي رسد. گروهي از کارشناسان معتقدند که طرح هاي موجود بر روي آن طرح هايي کاملا ايراني است.معرق يکي از رشته هاي پرپيشينه صنايع دستي ايران که نسبت به صنايع ديگر چوبي در ايران از قبيل خاتم،
نازک کاري، منبت، خراطي و بافت سبد و حصير داراي قدمت بيشتري است.نوشته حاضر مقالهاي در خصوص اين هنر ايراني با عنوان "معرق چوب" است که روز سه شنبه 24 بهمن در نشست انجمن فراوران با موضوع "هنر معرق" ارائه شده است.بشر از هزاران سال پيش از چوب به واسطه شکل متناسب آن براي ايجاد سرپناه، ساخت قايق و ديگر موارد استفاده مي کرده است. بررسي آثاري که از بررسي هاي سه هزار سال قبل از ميلاد که در شوش بدست آمده، نشاندهنده اين مطلب است که مردمان بومي ايران نه تنها از چوب براي کلبه سازي خود استفاده مي کردند بلکه در ساخت نردبان و ديگر وسايل زندگي هم از آن بهره مي بردند.در دوران هخامنشي ها هم استفاده از چوب بسيار متداول بوده; به طوري که در ساخت عمارت هاي کاخ هخامنشي
- شوش و آپادانا - از درخت هاي بلوط ايراني و سدر لبناني استفاده شده بوده است. به اين ترتيب قبل از استعمال آهن در ساخت بنا، تخت جمشيد بزرگ ترين سطح زيربنايي بود که از چوب در آن استفاده فراواني شده و تمامي اين آثار چوبي در اثر آتش سوزي از بين رفتند. گزنفون ضمن توصيف سلاح هاي نبرد کوروش از يک نيزه عالي چوبي که از چوب سنجد ساخته شده بود، ياد مي نمايد. توجه پارسيان باستان به درخت،
بسيار قابل توجه مي باشد. مي گويند بزرگ ترين درخت سروي که در ايران موجود بوده، توسط زرتشت پيامبر کاشته شده و سرو کاشمر ناميده مي شد و در ادبيات پارسي شهرت به سزايي داشته است. اين سرو را اعجاز زرتشت مي دانستند و معتقد بودند که زرتشت آن را از بهشت آورده است. نهايتا اين سرو توسط متوکل عباسي، قطع و تکه تکه به بغداد فرستاده شد. عمر اين درخت در زمان قطع 1450 سال و دور تنه آن بالغ بر 28 تازيانه بوده است.
در ديگر مناطق هم استفاده از چوب براي مردمان آن نواحي ناآشنا نبوده است. در افسانه هاي يونان آمده هر درخت را فرشته اي به نام هامادراياد که در داخل او پنهان مي باشد، نگهباني مي کند و جان وي به حيات درخت بستگي دارد; اگر مجبور به قطع درختي مي شدند، براي درخت تحف و هدايا مي بردند. مصري ها هم راه استفاده از چوب را به خوبي مي دانستند.
آنان سه هزار سال پيش، کاغذ و روکش هاي چوبي را در آثار خود بکار مي بردند. فنيقي ها هم در ساحل لبنان، معبد حضرت سليمان را در سال 1012 قبل از ميلاد از چوب ساختند، سقف و ديوارهاي اين معبد از چوب سدر لبنان تهيه شده و کف آن از چوب سرو پوشيده شده درها از چوب زيتون و ستونهاي نگهدارنده نيز چوبي بودند.در طول تاريخ، استفاده از چوب و حکاکي بر روي آن، همچنان به ترقي خود ادامه داد; اما در قرن 17 و 18 ميلادي رو به افول نهاد تا آن که در قرن 19، رشد مجددش را از سر گرفت.
معرق:معرق در فرهنگ عميد معناي تکه تکه، رگه رگه و وصله مي باشد. همه ما دردوران کودکي در مهدکودک ها از روشي به اسم کولاژ استفاده کرده ايم که در اين کار تکه هاي رنگي مقوا، پارچه و کاغذ را به اشکال مختلف بريده و کنار هم قرار مي داديم و در نهايت به شکل خاصي مانند درخت، خانه و گل مي رسيديم. اگر اين کار را با چوبهاي مختلف به رنگ هاي متنوع و مطابق با طرح مورد نظر انجام دهيم، اين کار را معرق مي گويند. اين هنر به اشتباه مرقع هم ناميده شده است که خود هنري جدا در کتابت مي باشد و به معني گردآوري تکه هاي مختلف آثار گوناگون در يک مجموعه مي باشد.معرق انواع گوناگوني دارد که وابسته به نوع مصالح است و شامل معرق کاشي، چرم، پارچه، فلز، خاتم و چوب است.
تاريخچه معرق چوب:از آن جايي که چوب يکي از مواد نسبتا ناپايدار و کم دوام طبيعت مي باشد آثار ساخته شده از چوب يا در طول زمان و يا بر اثر حوادث و عوامل مختلف آسيب ديده و از بين رفته اند و يا آن که هيچ کس به فکر نگهداري و جمع آوري آثار دست ساز چوبي نبوده است. بر اين اساس، تقريبا هيچ گونه آثار چوبي مشخصي از دوره هاي مختلف تاريخي، باقي نمانده است. با اين حال محققان و تاريخ نويسان زمان هاي متفاوتي را به عنوان مبدا معرق چوب در نظر مي گيرند.بنا به استناد گروهي معرق چوب الهام گرفته شده از معرق کاشي است و گفته شده در زمان افول صنعت کاشي، معرق چوب شروع به رشد کرده است. در معرق کاشي، قطعات کاشي هاي الوان به شکل تکه تکه توسط چکشي به نام چکي، دورتراشي مي شده و از کنار هم قرار گرفتن آنها طرحي واحد به وجود مي آمده است. دور آن را با خميري به نام ساروج گرفته و براي محکمي کار روي آن را دوغاب مي ريختند تا سفت شود.
کاشي معرق دردوران ايلخانيان پديدار شد که به صورت نقش هاي هندسي در دوران تيموري به اوج شکوفايي خود رسيد نمونه کاشي معرق گنبد سرخ مراغه است که در زمان ايلخانيان ساخته شد. نمونه زيباي آن در دوران تيموري هم مي توان از گنبد سلطانيه نام برد.نظريه ديگري هم وجود دارد مبني بر اين که معرق کاري چوب، تکنيکي نيست که از انواع مختلف معرق از جمله کاشي کاري گرفته شده باشد.معرق کار چوب بايد نه تنها با چوب کار کرده باشد و بافت آن را بشناسد، بلکه مي بايست تکنيک معرقکاري بر روي چوب را هم، فرا بگيرد.به گفته گروهي هم معرق از کشورهاي چين و هند و مصر وارد ايران شده است.
اين افراد معتقدند که بر اساس اسناد و مدارک موجود سه هزار سال پيش مصري ها به ارزش چوب پي بردند و ساخته هاي خود را از قبيل صندلي صندوق و غيره با چوب هاي معمولي ساخته و بر روي آنها از روکش هاي مرغوب مانند آبنوس و تزئينات عاج استفاده مي کردند. قديمي ترين نمونه اثر چوبي، در کاوش هاي باستاني شهر سوخته زابل به دست آمد. اين اثر يک قطعه شانه چوبي است که به شيوه ي جايگزيني نقوش هندسي و گره را بر آن حک کرده اند و قدمت آن به هزاره پنجم قبل از ميلاد مي رسد. گروهي که معتقدند معرق از کشورهاي ديگر وارد ايران شده،
تفسير اين کاوش را اينگونه اظهار داشتند که اين شانه متعلق به مسافريني بوده که از اين شهر گذر کرده اند.اما تحقيقات محققين بر روي نقوش اين شانه، روشن نمود که طرح هاي موجود بر روي آن (گره و نقوش هندسي) طرح هايي کاملا ايراني مي باشد.بر اين اساس مي توان به اين نظريه رسيد که ايران پايه گذار معرق کاري بوده و هنر مذکور از اين منطقه به ساير نقاط منتقل شده است. يک دوران سکوت چند هزار ساله، ما بين تاريخ ساخت دو اثر معرق موجود، وجود دارد; که اولي مربوط به شانه بدست آمده در حفريات شهر سوخته و دومي تابلويي متعلق به سال 1313 هجري شمسي است که توسط استاد احمد رعنا با سبک معرق جايگزين کار شده است.
اين سبک اولين سبک معرق چوب به حساب مي آيد.در سال 1309 اولين کارگاه هاي سنتي به منظور آموزش و حفظ و اشاعه هنرهاي ملي و بومي ايران، توسط استاد حسين طاهرزاده بهزاد بنا نهاده شد. اولين کارگاه داير شده مربوط به صنايع چوبي، کارگاه منبت بود که زير نظر استاد احمد امامي و دو پسرش خليل و علي امامي اداره مي شد. در سال 1310 رشته مشبک و معرق چوب به کارگاه منبت اضافه شد. سرپرستي اين کارگاه به عهده استادان معرق و منبت کار از جمله : شهميرزادي، احمد رعنا، زابلي، ويزايي، حاج غلامعلي و در سال 1370 استاد کمال ميرطيبي، بود. در حال حاضر سرپرستي کارگاه معرق در سازمان ميراث فرهنگي به عهده استاد مولايي مي باشد.
معرق کاری
مُعَرَّقکاری یکی از رشتههای صنایع دستی است.ساختن یا نصب کاشیهای معرق ، معرق کاری در قرن ۶ هجری یعنی در دوره سلجوقیان به سمت کمال رفت و بسیار متداول گردید. در قرن هشتم هجری هنرمندان معرق کار بمراتب از هنرمندان عهد سلجوقی جلو افتادند .
در این قرن موفق شدند اجزایی را که اشکال معرق از آنها تشکیل مییابد کوچکتر کنند و لطیفترین و زیباترین اشکال بنائی و و هندسی را در مجموعهای از رنگهای زیباولعاب صدفی دار بمراتب کمتر از هزینه آجرهای کاشی مینایی بود وعلت این امر واضح است . زیرا در کاشی لازم بود پس از کشیدن رنگ و نقش یک بار دیگر آن را درکوره گذارند و این عمل گذشته از هزینه اضافی که داشت چندان مورد اطمینان نبود و چه ممکن بود کاشیها از کوره سالم بیرون نیاید، صنعت معرق کاریدر قرنهای نهم و دهم هجری به منتهای ترقی خود رسید در این دوره مراکز مهم معرق سازی شهرهای اصفهان ، یزد ، کاشان ، هرات ، سمرقند و تبریز بود.
کاشی معرق
قسمتی از خشت کاشی منقشی که نقشها را مانند عرق در آن قرار دادهاند . قسمی کاشی مرکب از قطعات مختلف و رنگهای گوناگون که چون کنار هم قرار گیرند نقشی بدیع بوجود آید.
ابزار
ابزار کاری که در کارگاه معرق به کار میرود عبارتاند از:
اره دست - اره مویی– اره چوب بر – اره فلز – پرس دستی (پیچ دستی) – پیشکار – تیزک – چکش – سوهان تخت – سوهان چوب ساب – کمان اره – رنده دستی- سنگ نفت – گازانبر – لیسه – ماشین پرداخت – مته دستی – میخ - سمباده - چسب چوب و در نهایت پس از پرداخت نهایی توسط سیلر - کیلر ویا رزین پلی استر اسپری میشود
مواد اولیه
برای معرق کاری، وجود انواع چوب با تنوع رنگی ضرورت دارد و در انتخاب چوب باید مواردی چون استحکام و خشک بودن چوب و قابلیت اره شدن و رنده شدن را در نظر گرفت. هم چنین از صدف، عاج، فلزات در معرق استفاده میشود.
مراحل اجرای یک طرح معرق
ابتدا طرح مورد نظر را قلم گيري و نقوص آنرا برطرف كرده سپس با توجه به رنگ چوب و زيبايي كار چوب هاي لازم را تعيين كنيدو جهت راحتي كار و ير روي تمام قسمتهاي طرح نوع چوب مورد نظر را يادداشت كنيد سپس تخته پشت کار را به اندازه طرح مورد نظر انتخاب کرده، به روی آن یک ورق از نایلون قرار میدهند، انگاه طرح و نقشه مورد نظر را بر روی کاغذ آورده و به وسیله چسب آهن آن را بر روی تخته سه لایی میچسبانند،
پس از آن تکههای مختلف طرح با اره مویی بریده شده قطعات مختلف آن را به وسیله میخ سایه بر روی تخته زمینه به طورموقت نصب میکنند. آنگاه قطعات طرح را جداگانه بر روی چوبها با رنگهای مورد نظر به وسیله همان میخ سایه نصب کرده و روی چوب پیشکار قرار داده و به وسیله اره مویی دور طرح را روی تخته بریده و حال قطعه چوب بریده شده را در جای خود مطابق نقشه روی تخته پیشکار به وسیله میخ سایه موقتاً نصب میکنند. بدین ترتیب با این روش همه نقشهای خرد شده را از رنگهای مختلف چوب، صدف و عاج تهیه و جایگزین مدل میکنند.
هنگامی که تمام چوبهای رنگی جایگزینی طرح اولیه شده، چسبی از سریشم و پودر امرا تهیه کرده و به وسیله انگشت سبابه روی تمام شیارهای بین تکههای قرار میدهند. به این طریق تمام شیارهای بین نقوش پر میشود و قطعات به طور کامل به هم چسبیده و ثابت میشود. دراین مرحله میخهای سایه را از روی طرحها بر میدارند و آنگاه نوبت به نایلونی میرسد که قبلاً در زیر کار و روی تخته پشت کار قرار داده شده بود،
آن را نیز برداشته و نقشهای چسبیده شده را بر میگردانند و پشت آنها را سمباده نرم میزنند. در نتیجه چسبهایی که از میان شیارها به پشت کار نفوذ کرده، پاک میشود. حال سطح تخته پشت کار را به وسیله کاردک به چسب گرم آغشته کرده، نقشه معرق شده را روی آن میچسبانند و برای ثابت نگاه داشتن آن دو میخ سنجاقی در بالا و پایین آن نصب میکنند. در این مرحله لایهای از نایلون و قطعهای از نمد یا پتوی ضخیم را روی نقشه معرق شده قرار داده ترکیب فوق را در میان دستگاه پرس گذاشته،
تحت فشار میدهند و بعد از گونیا کردن تابلو، اضلاع آن را رنده میکنند. سطح تابلو رابه دلیل متفاوت بودن ضخامت چوبهای صنعتی، با ماشین سمباده میسایند تا یکنواخت و صیقلی شود. حال محیط تابلو را به وسلیه نوار چسب کاغذی به طریقی که ۲ یا ۳ میلیمتر آن از سطح تابلو بالاتر قرار گیرد چسبانده مخلوط پلی استر آماده شده را به طور یکنواخت روی صفحه مورد نظر میریزند تا کاملاً سطح را بپوشاند. بعد از خشک شدن پلی استر به وسیله سمباده لرزان آن را میسایند تا رنگ چوب از زیر پلی استر ظاهر شود و مجدداً برای شفافیت بیشتر، قشری از پلی استر شفاف بر آن پاشیده و سمباده میزنند. در پایان به وسیله دستگاه پرداخت و مواد جلا دهنده سطح کار را پرداخت میکنند.
منبت
هنر کنده کاری نقوش به روی چوب را منبت گویند. قابل توجهاست که منبت میتواند به صورت یک تکه یا چند تکه انجام شود هرگاه منبت کاری بر روی چوب بزرگ یک تکه انجام شود، منبت یک تکه و هرگاه منبت کاری بر روی تکههای کوچکی انجام شود، منبت چند تکه خواهد بود. منبت بر حسب نوع برجستگی که در کار آن به وجود میآید به پنج دسته تقسیم میگردد: منبت کم بر جسته، منبت نیم برجسته، منبت تمام برجسته، پیکره، قلم زنی بر روی چوب
ابزار کار
مغار: وسیلهای است برای تراشیدن چوب که انواع آن در ذیل نام برده شده مغار کبریتی- مغار تخت یا صاف – مغار نیم باز – مغار [گلویی] – مغار شفره کلیه مغارهای نامبرده دارای خمیده یا کج نیز هستند که در جاهایی که امکان استفاده از مغار صاف نباشد، از مغار کج استفاده میشود.
سوهان: برای ساییدن چوب و دیگر ابزار منبت کاری به کار میرود و انواع آن شامل موارد زیر میشود. سوهان دو سر صاف – سوهان دو سر کج – سوهان سه پهلوی سه گوش- سوهان سه پهلوی صاف – سوهان نیم گرد – سوهان دم کاردی – سوهان دم موشی – سوهان گرد – چوب ساب
مواد اولیه
شامل: ۱- چوبهای محکم و بدون گره که برای این منظور چوبهای آبنوس، بقم، شمشاد، فوفل، عناب، و گردو و .... از همه مناسب تر هستند.
۲- عاج، صدف و استخوان
روش کار
ابتدا طرح بر روی زمینه چوب منتقل میشود و با بستن کار به گیره دستی هنرمند شروع به کار کرده و ابتدا خطوط محیطی طرح با مغار مشخص میشود سپس بابرداشتن زمینه کار به صورت یکنواخت و به وسیله مغارهای مختلف منبت کار روی چوب ادامه پیدا میکند. پس از پایان کار منبت کاری، سطوح کار با سنباده بسیار نرم، صاف و صیقلی میشود. در مرحله به سطح کار روغن با پلی استر زده میشود تا چوب بر اثر مرور زمان ترک نخورد و در مقابل رطوبت مقاوم باشد.
انواع منبت
از انواع منبت میتوان نمونههای زیر را نام برد:
منبت کمی بر جسته: نوعی از منبت است که در آن هنرمند منبت کاری خود را به حدی برساند که نقش برجستهای که به وجود آورده از سطح زمینه کار بیرون نیاید و هم سطح حاشیه اطراف کار باشد.
منبت بر جسته: شیوه کار این گونه که مراحل منبت یک چوب را تا آنجا پیش میبریم که برجستگیهای طرح از رویه کار کاملاً بیرون خواهد زد.
پیکره: هنرمند طرح خود را بر روی حجمی از چوب به شیوههای چسباندن، فوکپی، یا از طریق کاغذ کاربن یا طراحی مستقیم بر روی چوب انتقال میدهد، آنگاه از برجستهترین قسمت طرح کار خود را آغاز میکند و توسط مغارهای و لوازم رایج در این زمینه مشغول کنده کاری بر روی چوب میشود. در تمام کار، طرح به صورت کاملاً بر جسته و دارای حجم چوب از داخل بیرون آمده و اطراف آن خالی از هر گونه چوب خواهد بود.
خاتم کاری
صنعت خاتمسازی از هنرهای ظریفهای است که سابقه و ریشهای بسیار کهن دارد.این هنر نیز مانند سایر هنرها و صنایع دستی ایران،نمونه زیبا و پرارزشی از ذوق وهنر مردم سرزمین ایران است.
تاریخچهٔ خاتمکاری
درباره مخترع و مبتکر خاتم بین خاتمسازان و هنرمندان روایات گوناگونی وجود دارد ولی آنچه قابل ذکر است آن است که به درستی معلوم نیست اولین بار خاتمسازی را چه کسی ابداع کرده است.در دایرةالمعارف فارسی آمده است: «زمان آغاز این هنر دانسته نیست ،و آنچه درباره آن گفته میشود با افسانه همراه است. برخی از استادان خاتمساز هنوز بر این عقیدهاند که هنر خاتمسازی معجزه ابراهیم پیغمبر است»
صنعتگران مصری این روش را مانند بسیاری از هنرها و پیشههای دیگر از قبطیها اقتباس کردهاند، چندین قطعه و لوحه که روی آنها با چوب و استخوان موزائیککاری شده است در عین الصیره نزدیک قاهره دراوایل دوره اسلام به دست آمده و اغلب آنها درموزه صنایع اسلامی قاهره ویا موزه برلین وجود دارد که یکی ازعالیترین نمونههای این صنعت درموزه متروپولیتن است.
ازدیگر آثار ونمونههای تاریخی دراین هنر :
1- منبر خاتم کاری در مسجد جامع عتیق شیراز دارای قدمت بیش از هزارسال.
2- سقف ایوان اصلی مسجد جامع عتیق شیراز مریوطه به سده هشتم هجری (سده چهاردهم میلادی)
3- درهای خاتم قصر رویایی تیمور گرکانی به نام دلگشا در سمرقند و درهای آرامگاه وی در سال۸۰۷ هجری(۱۴۰۵میلادی)
4- درهای چوب گردو و روکش استخوان ودیگر چوبها ساخته شده توسط هنرمندی بنام حبیب الله درسال ۹۹۹هجری(۱۵۹۱میلادی) که درموزه برلین نگهداری میشود .
5- درهای مزین به اشکال هندسی گل و بته ،از شهر بخارا که درموزه ویکتوریا آلبرت موجود است
6- منبر چوبی مسجد لنبان اصفهان بااشکال هندسی و اجزای نقرههای مربوطه به سال ۱۱۱۴هجری(۱۷۰۲میلادی)
اوج شکوفایی و تکامل این هنر در دروان صفویه بود، دراین دوران از گوشه و کنار ایران هنرمندان به اصفهان ،پایتخت آن زمان آمدند و هنرهای فراموششده این کشور ازنو پایه گذاری شد و هنرمندان ضمن فعالیت در رشتههای خاتمکاری ،منبتکاری ،کاشیکاری و گرهچینی ،به ترمیم و ساختن ساختمانها و آثار گذشته و بارگاههاواماکن مقدس تشویق و ترغیب شدند. بعدها در زمان قاجاریه به علت عدم توجه به هنرها این هنر نیز همانند سایر هنرها از درجه اعتبار و اهمیت افتاد و استادان وهنرمندان این رشته دراین دوران در بدترین وسختترین شرایط زندگی میکردند.
درسال ۱۳۰۷ اوایل دوران پهلوی مدرسه صنایع مستظرفه به کوشش استاد محمد غفاری (کمال الملک) تأسیس و این هنرستان رونق و توسعهای به هنرهای دستی کشور بخشید و پس ازآن کارگاههای خاتمسازی و چند کارگاه دیگر در وزارت فرهنگ و هنر سابق تشکیل شد .
آثار بجا مانده جمعی از هنرمندان اصفهان ،تهران وشیراز ،اتاق هفت در هفت متری خاتمکاری شده به تمامی وسایل موجود در آن ،در کاخ مرمر به مدت چهار سال .
تالار خاتم مجلس شورای ملی با ۴۰۰ متر مربع خاتمکاری.
هنر خاتمسازی بعد از انقلاب اسلامی در کارگاه خاتمسازی وزارت فرهنگ و هنر سابق تحت نام جدیدی با وابستگی به وزارت فرهگ و آموزش عالی ادامه یافت و از آن زمان تاکنون سمت وسوی طرحها تغییر یافته و با حذف طرحهای خارجی توجه بیشتری به سنتگرایی معطوف یافته وازآن به بعد خط و نوشته وارد خاتم شد.
خاتمکاری در ادبیات
دراشعار شاعران قبل از سده نهم هرجا نامی از خاتم برده شده به معنی و مفهوم انگشتری بوده و تنها یک بیت از اشعار مفید بلخی شاعر قرن یازده به معنای هنر خاتم سازی آمده است:
صد نقش بر استخوانم افکند زداغ گویا که لب لعل تو خاتم بند است
آشنایی با هنر خاتمسازی
هنر خاتمسازی یکی از مهمترین هنرهای دستی ایران است .این صنعت ارزش هنری فوق العاده زیادی دارد .سابقه خاتمسازی درایران از زمانهای خیلی قدیم بوده است .به طورکلی ابتدا باید دید خاتم چیست و خاتمساز یا خاتمکار چه کسی است.