بخشی از مقاله
مکزيک
ايالات متحده مکزيک در آمريکاى مرکزى واقع و از شمال به ايالات متحده آمريکا، جنوب به گواتمالا و بليز و از شرق به خليج مکزيک و درياى کارائيب و از طرف غرب به اقيانوس کبير و خليج کاليفرنيا محدود مىشود.
مکزيک در شمال قاره آمريکا واقع، با ايالات متحده آمريکا، آمريکاى مرکزي، خليج مکزيک، درياى کارائيب و اقيانوس آرام هم مرز مىباشد که اين موقعيت جغرافيايى به اين کشور اهميت سوقالجيشى و استراتژيک ويژهاى بخشيده است. ثبات اين کشور با توجه به حد فاصل بودن بين منطقه پرآشوب آمريکاى مرکزى و ايالات متحده آمريکا بر اهميت استراتژيک مکزيک افزوده است.
مکزيک در قرن ۱۶ ميلادى توسط هران کورتس (Heran Cortes) کشف و تا جنگهاى استقلال ۲۱-۱۸۱۰ تحت تسلط اسپانيا اداره مىشد. جمعيت مکزيک را اکثرا نژادهاى سرخ ۳۰%، سفيد ۹%، و دورگه سرخ و سفيد ۶۰% تشکيل دادهاند. مکزيک با حدود ۲،۰۰۰،۰۰۰ کيلومتر مربع، سيزدهمين کشور جهان از لحاظ وسعت، يازدهمين از لحاظ جمعيت، و سيزدهمين کشور از نقطه نظر G.D.P به حساب مىآيد. اين کشور داراى منابع مختلف شامل مناطق حاصلخيز، مناطق
تورپيکال، مناطق جنگل و بيابان مىباشد. اگر چه موقعيت خوب کشاورزى تنها در بخش کوچکى از کشور وجود دارد، اما با افزايش و توسعه سيستم آبياري، مکزيک در حال حاضر در شمار ۱۰ کشور بزرگ توليد کننده غلات به حساب مىآيد.
سياست
قانون اساسی، تحولات و ویژگیهای آن
o تشکیلات حکومتی
o تقسیمات کشوری و اداری
o ساختار سیاسی
چگونگی شکل گیری اراده سیاسی
o احزاب غیرقانونی
o احزاب قانونی
گروههای ذینفع سندیکاها
o صاحبان صنایع و شرکتهای بزرگ
o سیستم انتخاباتی
o اطلاعات فردی و اجتماعی مقامات مملکتی
سیستم دفاعی
o جنگهای کشور
قانون اساسي، تحولات و ويژگىهاى آن
تشکیلات حکومتی
قوه مجره
قوه مقننه
قوه قضائیه
تقسیمات کشوری و اداری
ساختار سیاسی
قانون اساسى جديدى که قانون اساسى ۱۸۵۸ را اصلاح مىکرد در ۵ فوريه ۱۹۱۷ تصويب و از ۱۹۲۹ تا ۱۹۵۳ اصلاحات ديگرى در آن، به عمل آمد. طبق اين قانون اساسي، مکزيک، يک جمهورى فدرال است که از ۲۹ ايالت که هر کدام حق اداره امور محلى خود را دارند و يک منطقه فدرال که شامل شهر مکزيکو و دوازده بخش اطراف آن مىباشد و دو سرزمين کوئينستانارو (Quinstana Roo) و باجا کاليفرنيا (Baja California) تشکيل مىشود. در مکزيک، حکام، قانونگذاران و قضات از طرف مردم انتخاب مىشوند.
بين ايالات، گمرک وجود ندارد. رئيس جمهور، رؤساى سرزمينها و رئيس بخش فدرال مکزيکو سيتى را انتخاب مىکند. حقوق افراد از جمله شامل حق راى دادن تمام اتباع بيش از ۱۸ سال که به کار شرافتمندانهاى مشغولند، مىباشد.
به زنان حق تساوى با مردان و حق راى دادن در سالهاى ۱۹۵۲ و ۱۹۵۳ داده شده است. طبق قانون اساسي، قدرت در دست دولت فدرال مىباشد و قواى مقننه، مجريه وقضائيه از يکديگر تفکيک شده است. حکومتهاى ايالتى توسط فرماندارانى که به مدت ۶ سال انتخاب مىشوند، اداره مىگردد و در بعضى موارد از جمله در تدوين قوانين مالياتى اختيار تام دارند.
قانون اساسى با تائيد ۳/۲ اعضاى هر يک از مجلسين امکانپذير است. لازم به ذکر است در حال حاضر، دو سرزمين کوئينستانارو و باجا کاليفرنيا به ايالت فدرال تبديل شده و رؤساى آنها توسط مردم و با انتخابات آزاد انتخاب مىگردند.
تشکيلات حکومتى
قوه مجريه
رئيس جمهور در راس قوه مجريه قرار دارد. وى از طريق آراى عمومى براى مدت ۶ سال انتخاب مىشود. رئيس جمهور، اعضاى کابينه، دادستان کل و فرمانده ناحيه فدرال را تعيين مىنمايد. همچنين رئيس جمهور با تصويب سنا مقامات رسمى سياسي، افسران ارشد و رؤساى دادگاههاى عالى را منصوب مىکند.
ضمنا حکومتهاى ايالتي، توسط فرماندارانى که به مدت ۶ سال انتخاب مىشوند اداره مىگردد و در بعضى موارد از جمله تدوين قوانين مالياتى اختيار تام دراند.
قوه مقننه
کنگره مکزيک، مرکب از مجلس نمايندگان و سنا مىباشد. اعضاى هر دو مجلس بر اساس آراى عمومى در ايالات و مناطق فدرال انتخاب مىشوند. اعضاى مجلس نمايندگان براى مدت سه سال انتخاب شده و به تعداد آنها بر اساس افزايش جمعيت، اضافه مىگردد. اعضاى سنا براى مدت شش سال انتخاب مىشوند و تعداد آنها دو نفر براى هر ايالت و بخش فدرال تعيين شده است که مجموعا ۶۴ کرسى مىباشد.
تصويب قوانين، برقرارى ماليات، اعلام جنگ، قبول يا رد بودجه، انتخاب قضات، قبول يا رد قراردادها و معاهداتى که با کشورهاى خارجى امضا مىشود و تصويب انتصابات در کادر ديپلماتيک از جمله اختيارات کنگره مىباشد.
مجلس نمايندگان مکزيک نيز جمعا داراى ۴۰۰ کرسى مىباشد. حزب پرى (Pri) از ۱۹۲۹ تاکنون همچنان اکثريت مطلق را در کنگره حفظ کرده و در تمامى انتخابات رياست جمهورى به پيروزى رسيده است.
قوه قضائيه
سيستم قضايى مکزيک به دو بخش تقسيم شده است: يکى فدرال جهت رسيدگى به قوانين فدرال و ديگرى ايالات که به قوانين هر يک از ايالات رسيدگى مىکند.
قضات براى مدت شش سال به وسيله کنگره انتخاب مىشوند. دادگاهها شامل يک دادگاه عالى با ۲۱ قاضي، ۶ دادگاه استيناف هر کدام با عضويت ۳ قاضى و ۴۷ دادگاه بخش هر کدام با عضويت يک قاضى تشکيل مىگردند. به موجب قانون جزاى اول ژانويه ۱۹۳۰، مجازات اعدام براى غيرنظاميان حذف گرديد.
تقسيمات کشورى و ادارى
مکزيک، يک جمهورى فدرال است که از ۳۱ ايالت و يک منطقه فدرال شامل شهر مکزيکو و دوازده بخش اطراف تشکيل مىگردد. پايتخت اين کشور، مکزيکو سيتى نام دارد.
هر ايالت، داراى حکمران ايالتى و مجلس ايالتى است که توسط مردم انتخاب مىشوند و تمام تشکيلات ايالتى تابع دولت هر ايالت مىباشد. بودجه هر ايالت، توسط بودجه کل کشور تعيين مىشود ولى نحوه اختصاص اين بودجه و چگونگى بهرهبردارى از آن در بخشهاى مختلف توسط فرماندار ايالتى و مجلس ايالتى تعيين مىگردد.
فرماندار به منظور اداره ايالت، تشکيلات سياسي، امنيتى تحت عنوان کابيته ايالتي تشکيل داده و هر يک از اعضاى کابينه که از سوى فرماندار انتخاب مىشوند، در محدوده وظايف و مسئوليتهاى محول شده، انجام وظيفه مىنمايند.
ساختار سياسى
با توجه به اينکه بيش از ۷۰ سال قدرت سياسى بدون هيچ گونه تغييرى در اختيار حزب پرى است، بايد محورهاى سياسى قدرت را عمدتا در رابطه با تشکيلات اين حزب مورد بحث و بررسى قرار دهد. اين حزب داراى ريشههاى قوى و پيچيده اجتماعى در جامعه مکزيک بوده و به دليل اينکه د
ر اوايل سالهاى انقلاب به نام تنها حزب حامى دموکراسى در مکزيک فعاليت نموده، توانسته است يکه تاز صحنه سياسى کشور باشد.
از طرفى ملت مکزيک که پس از سالها کشتار و استعمار توسط خارجيان از انقلاب و مبارزات سخت و پيگير خود نتيجه لازم را بدست نياورده، به پذيرش وضعيت موجود عادت نموده است.
همين امر کمک شايانى به حاکميت طولانى حزب مذکور نموده است.
بعلاوه، رئيس جمهور که معمولا نماينده حزب حاکم است. در راس اهرم سياسى قدرت قرار دارد و مجلسين سنا و نمايندگان عملا قدرتهاى خود را در اختيار وى قرار دادهاند. افزون بر اينها، تشکيلات پيچيده و گسترده کنفدراسيون کارگرى که از سوى دولت در مراکز اقتصادى و کارخانهها بنيانگذارى گرديده است، توانسته است فعاليتهاى دولت را در بين کارگران که بخش عظيم و تعيين کننده جامعه مکزيک را تشکيل مىدهند، مشروع جلوه داده و اهداف حزب را تامين نمايد.
چگونگى شکل گيرى اراده سياسى
ارنستو زديلو پنس دى لين، رئيس جمهور1994
احزاب قانونى
حزب انقلابى ادارى (Partido Revolucinario Institucional)
حزب پرى (حاکم بر مکزيک) يکى از قوىترين و مهمترين تشکيلات سياسى در آمريکاى لاتين محسوب مىشود. اين حزب به دليل حاکميت بيش از هفتاد ساله خود بر مکزيک، توانسته است علاوه بر تقويت تشکيلاتي، بر همه شئونات و امور جامعه مکزيک تسلط يابد و به دليل اينکه در اوايل سالهاى انقلاب، تنها حزب دموکراتيک در مکزيک بوده و طى دهههاى اخير به عنوان تنها حزب ميانهرو که از راستگرايى و چپگرايى در مواقع لزوم دورى جسته، توانسته است يکهتاز صحنه سياسى کشور باقى بماند.
حزب اتحاد سوسياليست مکزيک (Partido Socialista Unificado de Mexico)
اين حزب از ائتلاف احزاب چپگرا در سال ۱۹۸۱ تاسى گرديد و مهمترين حزب چپگراى مکزيک
محسوب مىشود.
اعضاى اين ائتلاف عبارتاند از: جنبش ملى MAP، جنبش اتحاد سوسياليست MAUS، حزب کمونيست مکزيک PCM، حزب پوئبلو مکزيک PPM، حزب انقلابى سوسياليست PSR.
حزب اقدام ملى (Partido Accion National)
حزب اقدام ملي، حزب راستگراى دموکراتيک مکزيک بوده که در سال ۱۹۳۹ بنيانگذارى گرديد. بر اساس آخرين آمار، اين حزب داراى ۶۰۰،۰۰۰ نفر عضو مىباشد و يکى از احزاب مهم راستگ
راى مکزيک محسوب مىگردد.
حزب دموکرات مکزيک (Partido Democrata Mexicano)
حزب دموکرات مسيحى PPM در سال ۱۹۷۵ تاسيس و در حال حاضر بالغ بر ۴۵۰،۰۰۰ نفر عضو دارد.
حزب سوسياليست مکزيک (Partido Mexicano Socialista)
حزب فوق از احزاب چپگراى مکزيک محسوب شده که در سال ۱۹۸۷ تاسيس و بالغ بر ۹۰۰،۰۰۰ عضو دارد.
جبهه دموکراتيک ملى (Forent Democratico Nacional)
در انتخابات رياست جمهورى و مجلس مکزيک در سال ۱۹۸۸، جبهه دموکراتيک ملى با ائتلاف احزاب PMS,PARM,MAS و PPS تشکيل شده و توانست ۱۰۱ نماينده از ۵۰۰۰ نماينده مجلس نمايندگان مکزيک را از اين ائتلاف به مجلس بفرستد.
احزاب غيرقانونى
حزب سوسيال دموکرات (Partido Social Democrata)
اين حزب پس از انتخابات سال ۱۹۸۲، رسميت خويش را از دست داد و چندان نيز فعال نمىباشد.
ارتش فقرا (Ejercito de los pores)
گروه چريکى چپگراى ارتش فقرا، شاخه نظامى جهت فقرا محسوب مىشود که به طور غيرقانونى در مکزيک فعاليت دارد.
جبهه دموکراتيک شرقى مکزيک اميليانو زاپاتا (Frente Democratico Oriental de Mexico Emiliano Zapata)
جبهه فوق، يک سازمان چريکى غيرقانونى مکزيک محسوب مىشود.
لوس تکوس (Los Tecos)
پايگاه اصلى اين گروه در دانشگاه گوادالاجارا (Goadalajara) مىباشد. گروه فوق به عنوان گروه افراطى راست تروريست شناخته شده است.
گروههاى ذينفع سنديکاها
کنفدراسيون کارگرى
کنفدراسيون کارگرى مکزيک يکى از ارگانهاى مهم جامعه مکزيک مىباشد. اين سازمان کارگرى کليه سنديکاهاى کارگران را در نقاط مختلف کشور (بجز تعداى سنديکاهاى مستقل از جمل
ه سنديکاى کارگران نفت، مخابرات، دانشگاه ملى مکزيک) تحت پوشش داده و در هر زمان مىتواند از کارگران به نفع يا بر عليه دولت استفاده نمايد. اما همواره از اين اتحاديه کارگرى به نفع دولت بهرهبردارى گرديده است و حرکتهاى کارگرى مخالف دولت به طرق مختلف مهار شده است. آقاى فيدل کلاسکز که بيش از ۵۰ سال رياست اين سنديکا را بر عهده داشته يکى از عناصر قوى حزب حاکم پرى محسوب شده و از مهمترين افرادى بود که آقاى ساليناس دگورتارى را در رسيدن به مقام رياست جمهورى کمک نمود.
صاحبان صنايع و شرکتهاى بزرگ
در مکزيک، سرمايهداران بزرگ و صاحبان صنايع از جمله محورهاى مهم قدرت سياسى در جامعه به حساب مىآيند. زيرا اين افراد، علاوه بر آنکه قدرت اقتصادى کشور را در اختيار دارند، روابط بسيار نزديکى با مقامات مهم مملکتى داشته و به اين ترتيب از دو بعد سياسى و اقتصادى سياستهاى کشور صاحب نفوذ مىباشند.
در سال ۱۹۸۷ اتحاد دولت به رهبرى رئيس جمهور، و کنفدراسيون کارگرى به رهبرى فيدل کلاسکزو نمايندگان صاحبان صنايع و شرکتهاى بزرگ با برنامهريزى حزب حاکم سبب شد تا در ظرف کمتر از ۹ ماه تورم ۱۵۰ الى ۱۷۵ درصدى مکزيک ابتدا به ۵۲ درصد و سپس با روى کار آمدن دولت جديد به رهبرى ساليناس دگورتارى ميزان تورم مجددا کاهش و به ۱۷% برسد و به اين ترتيب احزاب مخالف از اين بابت جهت بهرهبردارى عليه حزب حاکم، خلع سالح گرديدند.
نزديکى آقاى ساليناس با اين محکورهاى قدرت سياسى و اقتصادي، علل اصلى را براى احراز پست مقام رياست جمهورى وى فراهم آورد. زيرا وى که وزير برنامه و بودجه کابينه دلامادريد بود، پدرش از اعضاى مهم حزب حاکم و نيز سناتور مجلس بوده و از سوى ديگر با رئيس حزب حاکم و شرکتهاى بزرگ روابط بسيار نزديکى داشت که اين امر از جمله علل اعلام ساليناس به عنوان کانديداى نهايى حزب و سپس پيروزى وى در انتخابات محوسب مىگردد.
سيستم انتخاباتى
بر اساس قانون اساسي، راى دادن حق وظيفه هر شهروند مکزيکى زن يا مرد بيش از ۱۸ سال به حساب مىآيد. هر حزب که بيش از ۳۰۰۰ عضو در حداقل ۱۶ ايالت از ايالات مکزيک داشته و يا کل اعضاى آن بيش از ۶۵ هزار نفر باشد، رسميت مىيابد.
حزبى به صورت مشروط رسميت مىيابد که حداقل ۴ سال فعاليت داشته باشد. رسميت مش
روط به رسميت واقعى هنگامى تبديل مىيابد که حزب ۵/۱% از آراى عمومى را در انتخابات کسب نمايد. تمامى احزاب مىتوانند به طور آزادانه به مطبوعات و رسانههاى گروهى دسترسى داشته باشند. بر اساس سيستم انتخاباتى مکزيک، رئيس جمهور با راى اکثريت و به مدت ۶ سال، اعضاى مجلس نمايندگان با راى اکثريت به مدت ۳ سال، اعضاى مجلس سنا با راى اکثريت به مدت ۶ سال انتخاب مىشوند. انتخابات عادى رياست جمهورى در اولين، يکشنبه ماه جولاى سال انتخاباتى برگزار مىشود. اطلاعات فردى و اجتماعى مقامات مملکتى
با توجه به نقش، نفوذ و حاکميت حزب پري، بسيارى از مقامات مملکتى مکزيک، اعضاى اين حزب به حساب مىآيند. و گرايشهاى حزبى نسبتا شديدى داشته و تلاش دارند تا با عملکرد خود، علاوه بر دست يافتن به محبوبيتهاى اجتماعى فدري، اعتبار و حيثيت حزب در ميان اقشار مختلف جامعه را تحکيم بخشند. اين امر در حفظ و تداوم قدرت حزب پرى بر مکزيک بسيار مؤثر بوده است. براى مثال، رئيس جمهور کنونى مکزيک آقاى کارلوس ساليناس دگورتاري، از حزب پرى بوده و از محبوبيت خاصى در ميان مردم برخوردار است. به طورى که به عنوان محبوبترين رئيس جمهور مکزيک شناخته شده است. نامبرده در بسيارى از مراسم ملى و مردمى مشارکت فعال داشته و با حضور در ميان اقشار مختلف مردم، محبوبيت قابل توجهى براى خود و همچنين حزب حاکم پرى کسب نموده است.
رئيس جمهور مکزيک نسبت به گسترش روابط اين کشور با جمهورى اسلامى ايران بسيار خوشبين بوده و دولت وى اين مهم را باعلاقهمندى دنبال مىنمايد. نامبرده در اظهارات رسمى خود، ضمن تاکيد بر اهيمت نقش جمهورى اسلامى ايران در منطقه به عنوان يکى از مهمترين کشورهاى خاورميانه، اظهار علاقه نموده است تا روابط بين دو کشور در زمينههاى مختلف سياسي، اقتصادى و فرهنگى گسترش يابد
سيستم دفاعى
ارتش مکزيک تحت کنترل رئيس جمهور مىباشد که اين کنترل از طريق وزير دفاع اعمال مىگردد. ارتش نقش مهمى در زندگى سياسى کشور ندارد و از دهه ۱۹۲۰ به بعد، اقداماتى به منظور کنترل ارتش به وسيله غيرنظاميان توسط حزب حاکم پرى و اعمال قدرت رياست جمهورى در انتخابات افسران عاليرتبه به عمل آمده است.
قدرت دفاعى مکزيک از حيث نظامى چندان قابل توجه نمىباشد و اين کشور در چند سال اخير اقدامات متعددى در راستاى مدرنيزه ساختن ارتش و قدرت دفاعى به عمل آورده است. وسايل و تجهيزات ارتش مکزيک، به طور اعم، آمريکايى است و اکثر نيازهاى تسليحاتى اين کشور از سوى ايالات متحده تامين مىگردد. مکزيک در هيچ پيمان نظامى عضويت ندارد.
جنگهاى کشور
جنگ مکزيک با ايالات متحده آمريکا در سال ۱۸۴۶، سبب شد اين کشور بالغ بر نيمى از خاک خود را از دست دهد. به اين ترتيب هنگامى که در سال ۱۸۳۶ مستعمره نشينهاى مکزيک براى تضمين حقوق اساسى خود مبارزه مىکردند، مکزيک تگزاس را از دست داد. اين کشور قويا با شناختن تگزاس به عنوان يک کشور مستقل مخالفت کرد و وقتى در سال ۱۸۴۵، آمريکا تگزاس را به کشور خود ملحق نمود با اين کشور قطع رابطه کرد. پرزيدنت پولک (Polk) به ژنرال تيايلور دستور داد که از طرف جنوب به طرف ريوگرانده (Rio Grande) پيش برود.
مکزيکىها اين عمل را به عنوان تجاوز به خاک خود تلقى کردند و جنگ آغاز شد. مکزيک در جنگ با شکست مواجه شد. نيروهاى آمريکا، مکزيکوسيتى را اشغال کردند و بقيه کشور گرفتار هرج و مرج شد. سرانجام به موجب معاهده گوادولوپ (Guadalope) در دوم فوريه ۱۸۴۸، صلح برقرار شد و مکزيک نه تنها تگزاس، بلکه کاليفرنيا و نواحى وسيع فىمابين را به آمريکا واگذار کرد.
روابط خارجى
مبانی و اصول سیاست خارجی
o نقش کشور در سیاست خارجی
o عوامل داخلی موثر در سیاست خارجی
o نقش عوامل خارجی موثر در سیاست خارجی
روابط با بلوکهای سیاسی، اقتصادی و نظامی
o روابط مکزیک با آمریکا
o عضویت در مجامع و سازمانهای بینالمللی
o روابط با کشورهای جهان سوم
o روابط با سازمانهای آزادیبخش
صف آرايى سياسى PRI
مبانى و اصول سياست خارجى
نقش کشور در سیاست خارجی
عوامل داخلی موثر در سیاست خارجی
نقش عوامل خارجی موثر در سیاست خارجی
اصول سياست خارجى مکزيک به طور اختصار از اين قرار مىباشند:
- محکوم کردن استعمال قهوه قهريه و طرفدارى از حل مسالمتآميز اختلافات
- عدم مداخله در امور داخلى ساير کشورها
- تساوى حقوق بين تمام ملل
- حق تعيين سرنوشت براى کليه ملل
- منع استعمال سلاحهاى هستهاى
مکزيک با استناد به اصول فوق، تلاش نموده است روابط دوستانه و مسالمتآميزى با کليه کشورهاى جهان بويژه کشورهاى منطقه آمريکاى لاتين برقرار نمايد. نزديکى و هممرزى با وابط مکزيک با آمريکا قرار گيرد. به طورى که در تحليل و بررسى سياست خارجى مکزيک، شناخت روابط اين کشور با ايالات متحده عامل اصلى در اين خصوص به شمار مىرود.
سياستمداران مکزيکى از حزب قدرتمند پرى همواره از روش معتدل و محافظهکارانهاى در سياست خارجى خود پيروى کردهاند و به رغم وابستگى اقتصادى و روابط نزديک با آمريکا، سعى کردهاند در سياست خارجى و داخلى خود مستقل عمل نمايند و به اين دليل مکزيک در تحريم اقتصاد
ى کوبا و جمهورى اسلامى ايران از سوى شرکا شرکت نکرد و از طريق داشتن رابطه گسترده سياسى و اقتصادى با کوبا و نيکاراگوئه و نيز حمايت از جنبشهاى آزادىخواه، وجهه خوبى را در ميان کشورهاى جهان سوم براى خود حفظ کرده است.
نقش کشور در سياست جهانى
با توجه به موقعيت خاس مکزيک در منطقه آمريکاى لاتين، هم مرزى اين کشور با آمريکا، نقش و جايگاه آن در اوضاع آمرکياى مرکزي، برخوردار از تکنولوژى و صنعت پيشرفته، دموکراسى پرسابقه و ديرينه، روابط حسنه با کشورهاى جهان، تلاش و عضويت در سازمانها و ارگانهاى بينالمللى و ... مکزيک از نقش خاصى در سياست جهانى برخوردار بوده و تلاش نموده است تا با حفظ استقلال خود، روابط مبتنى بر همکارى و درک متقابل با کشورهاى جهان برقرار نمايد.
با توجه به اينکه سياست خارجى اين کشور بر اساس عدم مداخله در امور داخلى کشورها و احترام به حاکميت ملى در تعيين سرنوشت خود استوار مىباشد، مکزيک هنگامى که بعضى از کشورهاى عضو O.A.S (سازمان کشورهاى آمريکايي)، روابط خود با کوبا را قطع کردند، روابط خود با اين کشور را همچنان حفظ نمود.
نقش سياست خارجى مکزيک در بحران آمريکاى مرکزى همواره به عنوان يک ميانجى ميانهرو معرفى شده است. اين کشور در سال ۱۹۸۲، طرح صلح لوپس پورتيلوس (Lopez Portitios) را در رابطه با ميانجيگرى بين کوبا، آمريکا و نيکاراگوئه ارائه نمود که از سوى ايالات متحده اين طرح، رد شد.
مکزيک همچنين حمله آمريکا به پاناما را محکوم کرد و طى بيانيهاى که در اين رابطه از سوى دولت انتشار يافت، تاکيد گرديد اقدامات و روشهاى ژنرال نوريگا در ارتباط با مواد مخدر و يا موارد ديگر، دليل موجهى براى حمله و تجاوز نظامى به يک کشور مستقل نيست و مکزيک با توجه به توافقهاى بينالملى از جمله کنوانسيون وين و همچنين بر اساس اصول سياست خارجى خ
ويش همواره جهت حل مشکلات، خواستار حل بحرانها از طريق مذاکره و راههاى مسالمتآميز مىباشد.
مکزيک در ميان بسيارى از کشورهاى جهان، بخصوص کشورهاى آمريکاى لاتين از وجهه بسيار بالايى برخوردار است، در جنبش عدم تعهد نيز به عنوان ناظر شرکت و همکارى نزديک دارد. اين کشور هر چند عضو اوپک نمىباشد؛ اما جهت افزايش قيمت نفت در بازارهاى جهانى بسيار
تلاش نموده و سياستهاى نفتى خود را با تصميمات متخذه از سوى اين سازمان هماهنگ نموده است.
عوامل داخلى مؤثر در سياست خارجى
يکى از عوامل حائز اهميت در گسترش روابط مکزيک با کشورها، نفت مىباشد. مکزيک يکى از مهمترين توليدکنندگان نفت است. اين کشور با توجه به اوضاع اقتصادى داخلي، همواره از افزايش قيمت نفت حمايت نموده و با توجه به برخوردارى مکزيک از صنايع پيشرفته پتروشيمى و استخراج و اکتشاف نفت، اين امر، عامل مهمى در گسترش روابط مکزيک با کشورهاى جهان از طريق تامين نيازهاى نفتى و همچنين همکارى در خصوص سرمايهگذارىهاى مشترک، به حساب مىآيد.
ثبات سياسى داخلى و استمرار قدرت حزب حاکم پرى به مدت بيش از ۷۰ سال، از يک طرف و دموکراسى و آزادى موجود در مکزيک، عامل مهم ديگر در جهت تحکيم و تقويت روابط اين کشور در صحنه جهانى محسوب مىشود. وفادارى و طرفدارى مردم از حزب حاکم و محبوبيت رئيس جمهور و مقامات در بين مردم، سبب تقويت قدرت حزب حاکم از نقطه نظر داخلى گرديده و اين امر کمک بسيار زيادى در تعميق و گسترش روابط مکزيک با کشورهاى جهان نموده است.
فعاليت احزاب و سنديکاهاى کارگرى که عمدتا از جانب حاکم پيروى مىنمايند، نيز عامل مهم ديگر داخلى و مؤثر در سياستگذارىهاى دولت بشمار مىرود. احزاب با بهرهبردارى از مطبوعات و رسانههاى گروهى و تريبونهاى کنگره، ديدگاههاى خويش در خصوص روابط خارجى مکزيک را اعلام داشته و تلاش مىنمايند از اين طريق و يا اعمال فشار بر دولت، نسبت به تغيير سياستهاى اتخاذ شده اقدام نمايند.
وضعيت اقتصادى داخلى مکزيک و بهبود شرايط با توجه به سياستها و رفورمهاى دولت و دستيابى به موافقتنامهاى در خصوص حل مسئله بدهىهاى خارجي، عامل مهم ديگر و مؤثر در سياست خارجى مکزيک محسوب مىگردد. اين امر، تقويت و گسترش روابط تجارى و اقتصادى مکزيک با کشورها بويژه همکارى در زمينههاى صنعت و انعقاد موافقتنامههاى همکارى مشترک را به همراه داشته است.
نقش عوامل خارجى موثر در سياست خارجى
داشتن سه هزار کيلومتر مرز مشترک با آمريکا و تاثير و اثرات ناشى از اين همجواري، عامل بسيار مهم خارجى موثر در سياست خارجى مکزيک به شمار مىرود. به طورى که بررسى سياست خارجى اين کشور بدون در نظر گرفتن عامل فوق تقريبا غيرممکن مىباشد.
موقعيت جغرافيايى مکزيک و نزديکى و مجاورت با کشورهاى آمريکاى مرکزي، عامل مهم ديگر در بررسى سياست خارجى مکزيک محسوب مىشود که در اين رابطه بايد به مسئله پناهندگان اين کشورهاى اعم از قانونى و غيرقانونى اشاره کرد. پناهندگانى که بيشتر از کشورهاى السالوادور، هندوراس و گواتمالا به دليل شرايط اوضاع داخلى اين کشور به سمت مکزيک سرازير مىشوند.
مکزيک به منظور بررسى و رسيدگى به امور پناهندگان و اسکان آنها در سال ۱۹۸۰، کميسيون پناهندگان (Mexican Commision for Refugee) را تاسيس و امور مربوط به آنها را به اين کميسيون واگذار کرد. بر اساس آمار منتشره، شمار پناهندگان السالوادورى به مکزيک از ۷۰،۰۰۰ نفر در سال ۱۹۸۲ به بيش از ۱۲۰ تا ۱۵۰ هزار نفر در سال ۱۹۸۶ افزايش يافته است. در سال ۱۹۸۲ حدود ۴۰،۰۰۰ پناهنده از گواتمالا به مکزيک سرازير شدهاند و اين کشور وادار گرديد در سال ۱۹۸۴ جهت مقابله به تنش و تشنج مرزي، اردوگاههايى در ايالت کامپچه (Campeche) ايجاد و پناهندگان را اسکان دهد.