بخشی از مقاله

چکیده

سند پایه الگوی پیشرفت تلاش دارد برای ساخت آیندهای نوین در ایران تدوین و راهبر و راهنمای سایر اسناد شود. جریان ایران اسلامی با آرمانهای انقلاب اسلامی و واقعیتهای امروز جهان با سویگیری آرمانی به تمدن اسلامی ایرانی پیشرفت می بایست از ظرفیت آینده نگرانه در تمام ابعاد خود در سطوح گوناگون زیربنایی و روبنایی برخوردار باشد.

در این مقاله تلاش شده است با طرح شش پرسش و پاسخ آیندهپژوهانه پیرامون سند پایه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت انتقادات یا سؤالاتی پیش روی آن ها قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود با پاسخ تحلیلی به این پرسشها، مسیر متولیان و دستاندرکاران تدوین سند مسیر اطمینانبخشی را دنبال نمایند. مسیری که از نگاه آیندهپژوهی با شناسایی چالشها و مسائل پیش روی الگو و ارکان آن قابل دفاع خواهد بود. هر چند تزریق نگرش آیندهنگر به سند امری دشوار، حساس، ضروری و بلندمدت بوده و نیازمند مطالعات و طراحیها و مداقههای بسیار است، لیکن امید است این مقاله نقطه آغازی باشد برای بسترسازی مطالعات بیشتر و پژوهشهای راهبردی در این خصوص تا سند الگوی پیشرفت هر چه واقعبینانهتر افق آینده را ترسیم و زمینه را برای دستیابی به تمدن اسلامی ایرانی هموار نماید.

-1 مقدمه

سند پایه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، طرحنامه کلانی است که زمینه را برای دستیابی به افق مطلوب جمهوری اسلامی ایران، که همان تمدن اسلامی ایرانی است، هموار کرده و راه پیش رو را نمایان خواهد ساخت. این سند با رویکرد برنامه ریزی و هدایت کلان جریان ایران اسلامی به سمت تمدن اسلامی ایرانی پیشرفت تدوین و در جایگاه یک سند بالادستی نظام جمهوری اسلامی فعالیت خواهد کرد. لذا میبایستکاملاً متناسب با محیط آینده و کارآمد برای عبور ایران از گردنههای حساس و محیط سراسر عدم قطعیت و پیچیده سالیان پیش رو باشد. در واقع همواره نیاز است بتوانیم محیط پیش رو را شناخته، برای آن آماده شده وبعضاً نسبت به تغییر آن از امروز تلاش کنیم و آینده را بر اساس مطلوبات ارزشی و اعتقادی، تدبیر کنیم.

این امر موجب میشود در جهان سراسر پیچیدگی و تغییر امروز، غافلگیری در مواجهه با تغییرات محیطی به مراتب کاهش یافته، اقدامات از پیش برنامه ریزی شده و برای هدایت جهان آینده به سمت و سوی مطلوبیتهای خود گام برداریم. با توجه به اینکه در جهان آینده که تغییرات بسیار سریعتر، وسیعتر، پیچیده تر و گسترده تر خواهند شد، محیط ناپایدارتر شده و لذا برنامه ریزی مبتنی بر آینده پژوهی ضروری تر میگردد. در واقع نیاز خواهد بود در اسناد بالادستی از یک سو نوع سند و خود سند را مبتنی بر آینده پژوهی تنظیم کنیم تا اقتضائات محیط آینده را در آن درنظر گرفته و سند را درون آن محیط آینده ترسیم کنیم. از سوی دیگر، اسناد و برنامهها میبایستی به آینده پژوهی به عنوان یکی از فرآیندهای لازم و ضروری توجه و تاکید و همگان را بدان ترغیب کنند.

از همین رو، در مقاله کنونی تلاش شده است از منظر آینده پژوهانه به نقد و بررسی مفهومی الگوی پیشرفت پرداخته و ملاحظاتی در این باب ارائه گردد

-2 چیستی آینده پژوهی و گسترده و اهداف آن

آینده پژوهی تلاش برای تجسم آیندههای بالقوه و برنامه ریزی برای آنها بر اساس تجزیه و تحلیل منابع، الگوها و عوامل تغییر ویا ثبات است. آینده پژوهی دانش برآورد و ساخت آینده است، از این طریق ضمن پرهیز از غافلگیری به کنترل و ساخت آینده می پردازیم. آیندهپژوهی یک فرایند تصمیمگیریِ پیشدستانه است که به توسعهی فضای طرحریزی منجر میشود. افق نگاه آن 10، 20 یا 30 سال آینده است، در حالی که برنامهریزیهای متعارف به 1 تا 5 سال آینده نگاه میکنند. - امروزه فشرده شده اند - آینده پژوهی معادل لغت لاتین «futures studies» است.

کلمه جمع futures به این دلیل استفاده شده است که با بهره گیری از طیف وسیعی از متدلوژیها و بجای تصور »فقط یک آینده«، به گمانه زنیهای سیستماتیک و خردروزانه، در مورد نه فقط »یک آینده« بلکه »چندین آینده متصور« مبادرت میشود. موضوعات آینده پژوهی دربرگیرنده گونههای »ممکن«، »محتمل« و »مطلوب« برای دگرگونی از حال به آینده میباشند. - پایگاه مجله روابط بین الملل - بنابراین آینده پژوهی را می توان علم و هنر کشف آینده های ممکن و محتمل و ساخت آینده های دلخواه و مطلوب تعریف کرد.

آینده پژوهی یک علم ترکیبی است که از دو مؤلفه متمایز توصیفی و تجویزی تشکیل شده است. وجه توصیفی آن، بر گمانه زنی در خصوص روندهای آینده با تکیه بر بهترین دانستهها و معرفتهای زمینه ای استوار است که در این زمینه باید برای پرهیز از لغزش تحقیقات و سقوط در ورطه فعالیتهای عامه پسند و کم محتوا، به دو جنبه اساسی توجه جدی کرد: نخست، تلاش در زمینه تولید و بسط معرفتِ دارای محتوا و عاری از آشفتگیها، و دیگر نقادی پیشنهادها و سناریوهای ارائه شده با تکیه بر موازین سنجیده و نقدهای علمی

وجه تجویزی آینده پژوهی در تلاش برای پاسخ به این سؤال است که درآینده چه باید اتفاق بیفتد؟ این جنبه از آینده پژوهی، حاکی از تأثیرپذیری آن از »ارزشها«، »ارادهها«، »مسائل« و »نیازهای مشخص« در ابعادی به مراتب بالاتر از پژوهشهای متعارف علمی است و به نحو بارزتری وجه آرمان گرایانه و ناظر بر وضع مطلوب از دیدگاه پژوهشگر فعال در امر آیندهپژوهی را در خود مستتر دارد. - مردوخی - 1386 برای آینده پژوهی اهداف بسیاری از منظرهای گوناگون ترسیم نمودهاند. برخی از مهمترین اهداف آینده پژوهی - که در راستای تدوین سند الگوی پایه مورد توجه است - عبارتاند از:

-    ساختن اطلاعاتی که به روند تصمیم گیری کمک کند

-    زمینه سازی و ایجاد الگوهای ذهنی مبتنی بر آینده پژوهی

-    تشکیل یک چشم انداز گروهی برای آینده و دستیابی به وفاق عمومی

-    تعیین خط مشی و پیش آگاهی

-    شناخت و درک صحیح از مسائل نوظهور و جدید و نحوه برخورد و یا مقابله با آنها از منظر دیگر اهداف نه گانه ذیل برای آینده پژوهی و آینده پژوهان ترسیم می شوند:

-    مطالعه آیندههای ممکن

-    بررسی آیندههای محتمل

-    بررسی تصویرهای آینده مطالعه ی بنیانهای معرفتی آینده پژوهی

-    بررسی بنیانهای اخلاقی آیندهپژوهی

-    تفسیر گذشته و تعیین موقعیت حال

-    تلفیق دانش و ارزش برای طراحی اقدام اجتماعی

-    افزایش مشارکت مردمی در تصویرسازی آینده و طراحی آن

-    ترویج تصویر مطلوب آینده و حمایت از آن

حال که اهداف و کارکردهای آینده پژوهی شناخته شد، به معرفی برخی مبانی اساسی آینده پژوهی میپردازیم.

-1 اولین محور قابل توجه، تصویر آینده است کهغالباً متأثر از »تصویر آینده« پولاک است که مفهومی نظری و اساسی در مطالعات آینده تلقی میشود. پولاک به این سؤال مهم میپردازد که آیا تصویر مثبت یک ملت از آینده، پیامد موفقیت آن ملت است یا موفقیت یک ملت، پیامد تصویر مثبت آن ملت از آینده است؟

آیندهپژوهان با بهرهگیری از این مفهوم، یک حکم نظری کلی صادر میکنند مبنی بر اینکه: »تصویرهای آینده، به اقدامات فردی و گروهی شکل میدهند.« از نظر آیندهپژوهان اجتماعی، اگرچه ممکن است گذشته، حال را به نوعی مشروط و مقید نماید، اما تصورات جامعه از آینده خود نیز میتواند سبب شکل گرفتن حال باشد؛ زیرا این تصویرهای آینده به اقدامات ما در زمان حال جهت میدهد و متقابلاً »وضع موجود« و اقدامات کنونی، دوره آینده را پدید می آورند. زمانی که افراد جامعه، توانایی به تصویر کشیدن نقش اجتماعی خویش در آینده را داشته باشند، آرا، عقاید، ارزشها و رفتارهایی که چنین تصویری را ساخته، بر زمان حال تأثیر می گذارد و آن را غنی می کند

-2 یکی دیگر از مبانی نظری آینده پژوهی، »عدم قطعیت« آینده است. آینده به مقطعی از زمان اشاره میکند که هنوز فرا نرسیده و وجود ندارد. در واقع، جهان آینده، هدف اقدامات کنونی ماست. این نوع انعطافپذیری آینده از یکسو، پیشبینی آن را دشوارتر میسازد و از سویی، اهمیت مطالعه آن را بیشتر میکند.

-3 مهمترین جنبه آیندهپژوهی از حیث روش، به دست آوردن احتمالات متناظر برای سناریوهای گوناگون و محتمل است. چنین فرضیهای این حقیقت را تصدیق میکند که آینده، پیشاپیش و به صورت غیرقابل اجتنابی بر انسانها تحمیل نشده است؛ گوده از اصطلاح آینده »باز و خاتمه نیافته« استفاده می کند و مینویسد: در هر زمان خاصی، مجموعهای از آیندههای ممکن وجود دارد و آینده واقعی، حاصل تعامل میان بازیگران گوناگون در یک وضعیت خاص و مقاصد هر یک از آنان خواهد بود. این که آینده چگونه تکوین مییابد، به طور یکسان توسط عمل انسانها و نفوذ علیتها تبیین میشود. در واقع، کثیر بودن آینده و دامنه آزادی عمل انسانها، یکدیگر را تبیین میکنند. آینده نوشته نشده است، بلکه در معرض آن است که ایجاد شود.

-4 از دیگر اصول اساسی و مشترک در تمام اندیشههای آینده پژوهانه این است که، کل جهان هستی یکپارچه است. »تأکید بر ارتباط متقابل همه چیز در جهان از جمله انسان و نیز پافشاری بر عدم امکان درک کامل هر موجودیت منفرد، بدون توجه به جایگاه آن در کلّ هستی، مفاهیم اساسی آینده پژوهی امروز را تشکیل میدهند.« در این دیدگاه و تفکر کلگرا، انسان مثل همه کائنات، بخشی از هستی را تشکیل میدهد و موجودیت تکتک افراد بشر وامدار عملکرد کلّ کیهان بوده و نمیتواند از آن جدا باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید