بخشی از مقاله
خلاصه
بروز حوادث ناگهانی طبیعی خصوصا زلزله میتواند به بسیاری از ساختمانها از جمله ساختمانهای فاقد مقاومت کافی واقع در بافتهای فرسوده آسیبهای جدی وارد نماید. به منظور کاهش پیامدهای نامطلوب زلزله، لازم است سیاستهای مناسبی برای ترغیب ذینفعان به پیروی از استانداردهای مقاومسازی در فرآیند برنامهریزی، طراحی و ساخت ساختمانها به اجرا گذاشته شود.
این سیاستها از طریق نهادها به صورت اختیاری و اجباری به کمک مکانیزمهای تشویق و جریمه پیادهسازی میشوند. به منظور بررسی این سیاستها ابتدا باید ذینفعان و خصوصیات آنها شناسایی شوند. با مطالعه و بررسی مباحث مطرح در این زمینه ذینفعان و خصوصیات اصلی آنها شناسایی میشوند. برای تاثیرگذاری سیاستها نیاز است که خصوصیات و رفتار ذینفعان به صورت دقیق مورد بررسی قرار گیرد.که این خصوصیات و رفتار به کمک ارائه پرسشنامه و تحلیل آن مورد بررسی دقیق قرارگرفتهاند و نتیجهی آن میتواند برای سیاستگذاری موثر در راستای کاهش خطر ریسک زلزله مورد استفاده قرار گیرد.
1. مقدمه
سازهها در طول زمان فرسوده میشوند و زلزله به سازههای فاقد مقاومت کافی و باقتهای فرسوده آسیبهای جدی وارد میکند. . کشور ایران به دلیل قرارگرفتن بر روی کمربند زلزله آلپاید3همواره در معرض صدمات ناشی از وقوع زلزله است. گسلهای فراوانی مانند گسل مشا، گسل جنوب ری و گسل شمال در بستر کلانشهر تهران قرار گرفتهاند که در صورت فعال شدن آسیبهای جبران ناپذیری وارد خواهند کرد.
با استناد به دادههای مربوط به زلزلههای گذشتهی تهران، آخرین زلزلهی شدید در سال 1830 میلادی رخ دادهاست و دوره بازگشت زلزلهی شدید در این شهر حدود 158 سال است .[1] با توجه به این دوره بازگشت و گذر از مرز 158 سال و وجود بافت فرسوده و ساختمانهای نامقاوم متعدد در تهران، در صورت وقوع زلزله آسیبهای بسیار شدیدی به کشور وارد خواهد شد.
کشورهای مختلف برای مقابله با پیامدهای نامطلوب زلزله سیاستهای متفاوتی اتخاذ میکنند. با توجه به آسیبپذیری شهر تهران در مقابل زلزله تا کنون تلاشهای محدودی در جهت سیاستگذاری برای جلوگیری از آسیبهای احتمالی انجام شدهاست، که بررسیها نشان میدهد که این سیاستگذاریها چندان موفق نبودهاند و در حال حاضر حدود 22 از ساختمانهای شهر تهران فرسوده هستند. بدین ترتیب اهمیت اتخاذ سیاستهایی که پیامدهای این واقعه ویرانگر را کاهش دهد بر همگان روشن است.
در فرایند مقاومسازی و نوسازی عوامل متعددی با خصوصیات، اهداف، انگیزهها و میزان تاثیرگذاریهای متفاوتی دخیل هستند که از آن جمله میتوان به دولت، شهرداری، نهادهای غیر دولتی، نهادهای آموزشی، رسانهها، مجریان مقاومسازی، مالکان، مستاجران و بانکها اشاره کرد . ارتباطات چندجانبه این عوامل با یکدیگر و تفاوتها و گاه تناقضات میان انگیزهها، اهداف و رفتارهای آنها، مجموعه پیچیدهای از روابط را به وجود میآورد که گاه از انجام مقاومسازی جلوگیری میکند. به این سبب، سیاستگذاری مناسب و موفقیت در انجام مقاومسازی نیازمند شناخت دقیق رفتارها، اهداف، فعل و انفعالات و دینامیک این عوامل و اجرای برنامههایی متناسب با روابط حاکم بر آنها است.
2. شناسایی ذینفعان
درمقاومسازی و نوسازی ساختمان ذینفعان متعدد با تاثیرات و اهمیتهای متفاوتی وجود دارند. به طور کلی طبق نظر اگبلاکین و همکاران[2] ذینفعان در امر مقاومسازی به گروههایی که در شکل زیر نشان داده شدهاند، تقسیم میشوند.
شکل -1 اصلیترین دینفعان مقاومسازی
با توجه به شرایط متفاوت در ایران و نیوزیلند مانند تفاوت در عملکرد بیمهها، بانکها و غیره و همچنین تفاوت در روشهای مقاومسازی، نقش ذینفعان و تاثیرات آنها نیز متفاوت است. برای مثال در ایران عمده ساختمانهای نامقاوم تخریب میشوند، در صورتی که در نیوزیلند مقاومسازی ساختمانهای موجود در کنار نوسازی آنها انجام میشود. برای کاهش هرچه بهتر ریسک خطر زلزله ذینفعان باید با یکدیگر همکاری موثر داشته باشند. این تعامل در صورت شناخت صحیح ذینفعان و شرایط حاکم یر روابط آنها قابل دستیابی است. با توجه به شرایط موجود در ایران، میتوان مالکین، دفاتر خدمات نوسازی، سازمان نوسازی، بنگاهها، بانکها، بیمهها، شهرداری، وزارت راه و شهرسازی و سرمایهگذاران را ذینفعان اصلی مقاومسازی و نوسازی در کلانشهر تهران برشمرد.
2.1 مالک
نخستین گام برای کاهش ریسک خطر زلزله متقاعد کردن مالک ساختمان برای انجام مقاومسازی است. مالک ساختمان ویژگیهای مختلفی دارد که در تصمیمگیری وی تاثیرگذار هستند. طبق گفتهی دش و گلدوین [2] درک از ریسک یکی از فاکتورهای مهم برای فهمیدن فرآیند تصمیمگیری است. ریسک میتواند به صورت احتمال وقوع خطر و بزرگی پیامدهای آن در نظر گرفته شود.
اما اسلاویک و همکاران [4] اذعان داشتهاند که فهمیدن احتمالات خطر به علت وجود تبلیغات، تجربههای گمراه کنندهی شخص و رد کردن به علت نگرانی ناشی از عدم قطعیت دشوار بوده و با اشتباه همراه است. به طور کلی طبق نظر دش و گلدوین [5] درک از ریسک به وسیلهی تفسیر و شخصیسازی خطر و پیامدهای آن توسط فرد شکل میگیرد.
بنابراین میتوان گفت درک از ریسک خطر زلزله که عبارت است از درک فرد از احتمال وقوع زلزله و پیامدهای ناشی از آن، در تصمیمگیری فرد بسیار حاثز اهمیت است. درک از ریسک زلزله میتواند برای شخص تصمیمگیرنده گمراهکننده و ناصحیح باشد و نیاز به بررسی دقیق دارد. به عنوان مثال فردی که در منطقهای زلزلهخیز زندگی میکند، اما تصور میکند احتمال وقوع زلزله بسیار کم است و پیامدهای ناشی از آن خطرساز نیست، تصمیم به مقاومسازی نخواهد گرفت.
چگونگی واکنش و ارتباط افراد در جامعه نسبت به شرایط خطر تحت عنوان آگاهی بحرانی شناخته میشود و به عنوان پارامتر مهمی بر تصمیمگیری فرد تاثیر میگذارد.[6] در شرایطی که مسئلهی مقاومسازی به مسئلهی مهم جامعه تبدیل شود، فرد تصمیمگیرنده میتواند به مقاومسازی ترغیب شود.
اما درک از ریسک با هر مقدار دقیقی در شرایط جامعهای که زلزله مسئلهی روز است، لزوما نمیتواند باعث شود که شخص اقدام به مقاومسازی کند. به عنوان مثال فردی که درک دقیقی از ریسک خطر وقوع زلزله دارد، احتمال زیادی برای وقوع زلزله و پیامدهای مخربی برای آن در نظر میگیرد و زلزله را به عنوان مسئلهی روز جامعه میبیند، اما از سوی دیگر به شدت ریسک گریز است، حاضر به سرمایهگذاری در جهت کاهش خطر ریسک نخواهد شد. باید توجه داشت که مفهوم ریسکپذیری در ارتباط با سرمایهگذاری تعریف شده است. به عنوان مثال فرد ریسکپذیر تمایل به سرمایهگذاری در جهت کاهش خطر ریسک زلزله دارد، در صورتیکه فرد ریسکگریز تمایلی به این سرمایهگذاری ندارد. بنابراین ، ریسکپذیری مالک از ویزگیهای دخیل در تصمیمگیری وی برای مقاومسازی است.
خودکارآمدی1 و امید به نتیجه2 بهطور معنیداری بر تصمیمهای رفتاری افراد تاثیرمیگذارند.[7] خودکارآمدی عبارت است از اعتقاد فرد بر تواناییهایش برای انجام مقاومسازی و امید به نتیجه عبارت است از امید و درک شخص از اینکه در صورت فعالیت و تلاش، شدت مشکل کاهش مییابد
به عنوان مثال درصورتی که فرد تواناییهایی خود را برای انجام کاهش خطر ریسک زلزله کافی بداند، تمایل بیشتری برای تصمیمگیری در جهت کاهش خطر ریسک زلزله دارد. افراد با توجه به شرایط خود و شرایط محیطی امیدهای متفاوتی نسبت به کاهش خطر زلزله دارند. به عنوان مثال، فردی که باور دارد تلاشش در جهت کاهش خطر پیامدهای ناشی از وقوع زلزلهی احتمالی تاثیری ندارد و این عمل را ناممکن میداند، تمایل کمتری برای مقاومسازی دارد و بالعکس. بدین ترتیب، پارامترهای خودکارآمدی و امید به نتیجه نیز باید مورد بررسی قرار گیرند.
درک از سود3های ناشی از مقاومسازی ساختمان مانند تضمین کاهش آسیب، بازگشت سرمایه و شناخت و قضاوت عمومی مردم در تصمیمگیری فرد حائز اهمیت است.[10] درک از سود میتواند مرتبط با درک از کاهش صدمات جانی وکاهش زیان به ساختمان در صورت وقوع زلزلهی احتمالی، افزایش قیمت ساختمان در بازار برای فروش و اجاره باشد. گاهی فرد توان مالی کافی برای انجام مقاومسازی را دارد، اما درک از سود کافی را ندارد و در نتیجه تمایل کمتری برای مقاومسازی دارد.
به طور کلی طبق نظر اگبلاکین[11] میتوان گفت عدم قطعیت در مورد احتمال وقوع زلزله و شدت آن، درک از خطر پیامدهای ناشی از وقوع زلزله و اقدامات کاهش آن، پیچیدگی فرآیند تصمیمگیری، جنبههای جامعهشناختی تصمیمگیری کاهش ریسک خطر زلزله، جبنههای دستورالعملی و مسائل اقتصادی از مهمترین موانع مقاومسازی هستند. عدم قطعیت در مورد وقوع زلزله تاثیر مهمی در این تصمیمگیری دارد، به ویژه در مواردی که ذینفع یا تصمیمگیرنده درکی از ریسک زلزله به عنوان خطری آنی ندارد.[11] بدین رتیب میتوان اینچنین نتیجه گرفت که عدم قطعیت در مورد احتمال وقوع زلزله مرتبط با ویژگی درک از ریسک زلزله است.
تصمیمگیری در مورد مقاومسازی به دلیل وجود عوامل متعدد و پیچیدگی بررسی روابط میان آنها بسیار دشوار است.. [11] وجود ذینفعهای متعدد با سطوح مختلف نقشآفرینی در تصمیمگیری، میتواند باعث دخالت مغرضانه در ارائه ورودیها به تصمیمگیرنده شود.[15] این امر باعث پیچیدهتر شدن تصمیمگیری میشود که خود موجب عدم تمایل تصمیمگیرنده به مقاومسازی میشود.[11] در صورت سادهسازی فرآیند تصمیمگیری میتوان انتظار داشت که تصمیم به مقاومسازی افزایش یابد.
جنبههای جامعهشناختی که گاهی باعث عدم مقاومسازی میشود مرتبط با چگونگی ارتباط افراد با یکدیگر و با ذینفعان، و چگونگی اعتماد، انتظارات و انتقال تجریبات بین آنها است.[16] اعتماد در شرایط ناآشنایی مانند زلزله که با خطر و پیچیدگی همراه است، بسیار مهم است، مخصوصا اگر اطلاعات کمی در مورد خطر و احتمال وقوع آن وجود داشتهباشد.[17] در نتیجه ، اعتماد به دیگر ذینفعان به عنوان یک ویژگی برای مالک در نظر گرفته میشود.
جنبههای دستورالعملی که در بالا از جمله موانع مقاومسازی نام برده شد، مرتبط با نوع سیاستگذاری است و متوجه دیگر ذینفعان است و ویژگی مشخصی از مالک را مورد توجه قرارنمیدهد.