بخشی از مقاله

چکیده

تمرکز مالکیت به حالتی اطلاق می شود که میزان در خور ملاحظه ای از سهام شرکت به سهامداران عمده - اکثریت - تعلق داشته باشد و نشان می دهد چند درصد سهام شرکت در دست عده محدودی قرار دارد. بر اساس تئوری نمایندگی، تضاد منافع میان مالکان و مدیران هزینههای نمایندگی را سبب میشود. قوانین مربوط به حاکمیت شرکتی درصدد تخفیف این هزینهها هستند.

یکی از ابزارهای بااهمیت در این حوزه تمرکز مالکیت و امکان کنترل عملکرد مدیران است. این مطالعه درصدد شناسایی رابطه بین تمرکز مالکیت و مدیریت سود با تاکید بر تخصص صنعت حسابرسی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. از اینرو، تعداد 104 شرکت در طی دوره 1386 تا 1392 بررسی شدند. رویکرد انتخابی برای آزمون فرضیات با استفاده از تلفیق دادههای مقطعی و زمانی است.

تمرکز مالکیت با استفاده از درصد مالکیت سهامداران عمده بالای 5 درصد سنجیده شد. نتایج تحقیق نشان داد در سطح اطمینان %95 بین مالکیت نهادی و مدیریت سود رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد؛ ولی باتوجه به مدل رگرسیونی تلفیقی اثرات ثابت تأثیر تمرکز مالکیت بر مدیریت سود با توجه به تخصص صنعت حسابرسی منفی و با توجه به احتمال آماره معنی دار نمیباشد. این موضوع نشان میدهد که تمرکز مالکیت بر مدیریت سود با توجه به تخصص حسابرسی تاثیری ندارد.

نتایج همچنین نشان میدهد که اندازه شرکت و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام تاثیر مثبت، اهرم مالی و تفاوت حقوق صاحبان سهام با وجه نقد و جمع بدهی تاثیر منفی و معنی دار و زیان دهی تاثیری نداشته است. نتایج مربوط به آماره F نیز نشان میدهد که مدل در حالت کلی معنی دار بوده و با توجه به آماره دوربین واتسون، فاقد مشکل همبستگی است. علاوه بر آن، نتایج مربوط به ضریب تعیین تعدیل شده نشان میدهد که حدود %124 از تغییرات مدیریت سود تحت تأثیر تمرکز مالکیت با توجه به تخصص صنعت حسابرسی و متغیرهای کنترلی بوده است.

مقدمه

مدیران در میان دوره ها انگیزه بیشتری برای مدیریت سود دارند علاوه بر این اقلام تعهدی اختیاری در طول میان دوره ها متفاوت است زیرا مدیریت در میان دوره ها دید مثبت تری دارد و اخبار ناخوشایند را تا میان دوره آخر به تأخیر می اندازد که بتواند مدیریت سود کند - گونی و همکاران3، . - 2008 علاوه بر این استاندرادهای حسابداری ملزم می کند که برخی از درآمدها و هزینه ها - مانند مالیات بر درآمد - که ماهیت سالانه دارد ابتدا برای کل سال برآورد شود تا بتوان بر اساس آن، سهم دوره میانی را به نحو مناسب شناسایی کرد بنابراین مدیر می تواند با فرصت طلبی از این برآوردها استفاده کند و با به کار بردن ابزاری به نام مدیریت سود عملکرد میان دوره ها را غلط منعکس کند - دس و همکاران4،. - 2009

حسابرسی یک جزء مهم از حاکمیت شرکتی قوی است که می تواند به عنوان ابزار کنترل کننده ای محسوب شود. که انگیزه های مدیریت را برای دستکاری کردن سود محدود می کند. در نتیجه انتظار می رود در جایی که حتی فرصت کمی برای مدیریت سود وجود دارد، کیفیت حسابرسی بالا رود - ابراهیم5،. - 2010 نقش اصلی گزارشگری مالی، انتقال اثربخش اطلاعات به افراد برون سازمانی به روشی معتبر و به موقع است.

مدیران می توانند از آگاهی خود درباره فعالیت های تجاری شرکت برای بهبود اثربخشی صورت های مالی، به عنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات به سرمایه گذاران و اعتباردهندگان بالقوه، استفاده نمایند. با این حال، چنانچه مدیران برای گمراه کردن استفاده کنندگان صورت های مالی از طریق اعمال اختیارات خود در زمینه گزینش های حسابداری در گزارشگری مالی، انگیز ه هایی داشته باشند، احتمال می رود مدیریت سود رخ دهد.

در ادبیات موجود، فرضیه ها و نظریه های متفاوتی برای توضیح مدیریت سود توسط مدیران و پیامدهای آن مورد استفاده قرار گرفته که عبارتند از: فرضیه مکانیکی، فرضیه بازار کارا، تئوری اثباتی و نظریه رفتار فرصتطلبانه مدیران. فرضیه مکانیکی که در دهه1960 مطرح گردید، بیانگر آن بود که استفاده کنندگان صورت های مالی، منابع اطلاعاتی به غیر از گزارش های مالی شرکت ها را مورد استفاده قرار نمی دهند و سرمایه گذارانصرفاً براساس ارز ش های ظاهری منعکس در اطلاعات مالی شرکت ها تصمیم گیری می کنند.

در نتیجه با توجه به اهمیت حسابرسی مستقل در کیفیت گزارشگری مالی و ارتباط آن با گزارشگری مالی میان دوره ای و همچنین با توجه به اینکه ارقام سود در گزارشات میان دوره ای جزء لاینفک سود سالانه است - گونی و همکاران، . - 2008 پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین مالکیت مدیریتی با تاکید بر تخصص صنعت حسابرس با مدیریت سود می پردازد. و سعی می شود به این سوال پاسخ داده شود که آیا حسابرسان متخصص در صنعت و تصدی حسابرسی بر مدیریت سود تاثیر دارد یا خیر؟در صورت مثبت بودن تاثیر رابطه چگونه است.

ادبیات پژوهش

از دیدگاه تجربی حسابرسان متخصص در صنعت و با تصدی بالا به منظور حفظ اعتبار حرفه، شهرت حرفه ای خود و اجتناب از دعاوی قضایی علیه خود نقش محدود کننده ای در اقلام تعهدی اختیاری دارند - دفوند و همکاران 6،. - 2000 به همان نسبتی که حسابرسان در صنعت مورد نظر تخصص پیدا می کنند، دانش تخصصی آنها بیشتر می شود و از آنها انتظار می رود که در مقایسه با حسابرسان غیر متخصص در شناخت گزارشات متقلبانه دقت بیشتری داشته باشد .

رابطه تخصص در صنعت حسابرس و سطح اقلام تعهدی اختیاری را مورد آزمون قرار داد و به رابطه منفی این دو متغیر پی برد همچنین شوئر - 2002 - 8 رابطه میان عدم تقارن اطلاعاتی و تخصص در صنعت حسابرس را مورد آزمون قرار داد و به این نتیجه رسید که شرکت هایی که توسط حسابرسان متخصص در صنعت، حسابرسی می شود دارای سطوح عدم تقارن اطلاعاتی کمتری هستند نسبت به شرکت هایی که توسط این حسابرسان، حسابرسی نمی شود.

یکی از شاخص های دیگری که مدیریت سود را دچار محدودیت می کند، تصدی موسسه حسابرسی می باشد در مورد دوره تصدی - طول مدت تجربه - موسسه حسابرسی دو نظریه حائز اهمیت است نظریه اول اینکه دوره تصدی موسسه حسابرسی باعث این شده که به مرور زمان از استقلال حسابرس کاسته شده که این روند به مدت طولانی می تواند موجب از دست دادن انگیزه و کمرنگ شدن هدف حسابرسان شود، داشتن روابط نزدیک با مدیریت باعث به وجود آمدن این موضوع می شود.

از سوی دیگر، مخالفان کاهش استقلال حسابرسی با تصدی حسابرسی به مدت طولانی معتقدند حسابرسان قادرند دانش و تجربه بهتری را در مورد مشتریان خود کسب کنند در نتیجه این تجربه می تواند موجب شود تا کیفیت حسابرسی افزایش یابد - مانری و همکاران9،. - 2008 از سوی دیگر آن طور که به نظر می رسد ساختار مالکیتی حاکم بر بازار ایران گرایش بیشتری به تمرکز داشته و بیشتر مالکیت ها بصورت عمده در اختیار نهادهای دولتی و شبه دولتی قرار داد. این موضوع کارایی بازار را از منظر عدم توزیع متوازن اطلاعات تحت تأثیر خود قرار داده و عملکرد بازار رابعضاً با مشکلاتی همراه می سازد.

در این میان یکی از سازوکار هایی که می تواند پیامدهای نامطلوب تمرکز مالکیت بر فرآیند توزیع اطلاعات را تحت الشعاع خود قرار دهد، نظام حاکمیت شرکت ها می باشد که در سال های اخیر هم مورد توجه قانون گذاران و ناظرین بازار سرمایه و محققین داخلی قرار گرفته است. مطالب فوق همگی حاکی از اهمیت بحث عدم تقارن اطلاعاتی و نظام حاکمیت شرکت ها می باشد.

مطالعات نشان می دهند که مدیران ازطریق انتخاب سیاست های خاص حسابداری، تغییر در برآوردهای حسابداری ومدیریت اقلام تعهدی، سودهای گزارشی را تعدیل می کنند. یکی ازاهداف اساسی وضع استانداردهای حسابداری این است که استفاده کنندگان بتوانند با اتکای برصورت های مالی تصمیمات نسبتاً مربوط و صحیحی اتخاذ کنند، پس نیاز حرفه حسابداری به آن شیوه ازگزارشگری می باشد که منافع تمام استفاده کنندگان به صورتی مطلوب رعایت شود. ازسوی دیگر، همان طورکه ازتعریف مدیریت سود برمی آید، مدیران برای رسیدن به اهداف خاصی که منطقاً منافع عده ای خاص را تأمین می کنند، سود را طوری گزارش می کنند که این با هدف تأمین منافع عمومی استفاده کنندگان مغایرت دارد - احمدپور، . - 1390

پیشینه پژوهش

احمد ابراهیم - 2001 - 10 درتحقیقی شواهد بیشتری درباره اثرکیفیت حسابرسی بررفتار مدیریت سود فراهم نمود. نتایج نشان داد که تسلط حسابرس اثرمثبتی براثربخشی فرایند و بهبود عملکرد آگاهی دادن حسابرس توسط حسابرسان به عهده گرفت. نتایج همچنین شواهدی را نشان نداد که مشتری مهم ممکن است براستقلال حسابرس تأثیرگذارباشد یا حسابرسان اجازه دهند مشتریان بزرگ شان اختیاربیشتری درگزارش سود داشته باشند.

جاکوبسون و آکرا - 2009 - به بررسی"مقایسه ای عدم تقارن اطلاعاتی بین بازار سرمایه ژاپن و آمریکا" پرداخته اند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که بازار سرمایه ژاپن اطلاعات مربوط به سودآوری آتی را زودتر از بازار سهام آمریکا در قیمت سهام منعکس می سازد. چرا که به دلیل ساختار مالکیتی شرکتها و حضور گسترده سهامداران نهادی، سهامداران ژاپنی در مقایسه با آمریکا یی ها از چشم اندازهای آتی شرکت ها بهتر آگاهند.

جانتو هامان - 2008 - 11 درپژوهشی با عنوان مدیریت سود با استفاده ازتغییردرقانون سرقفلی، بیان می کند که به کارگیری بیانیه شماره 3 هیئت استانداردهای حسابداری استرالیا12 با عنوان ترکیب تجاری از اول ژانویه 2005 - زمانی که استرالیا درحال گذاربه سمت استانداردهای گزارشگری مالی بین المللی بود - حسابداری سرقفلی را تغییرداد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید