بخشی از مقاله

چکیده:

طبیعت و جانوران دیگر همانند انسان از حقوقی خداداد برخوردارند که باید رعایت شود. تحقق شعار فوق باید به گونه ای باشد که در عین دستیابی به توانمندی های جدید در حوزه های فنی، اقتصادی و اجتماعی، زیست بوم خویش را دچار فرسایش و بحران نسازیم. تقدیرگرایی روح قالب تفکر و کنش در جامعه روستایی و عشایری ماست. بدین معنی که بسیاری از روستاییان بین اعمال خود و تحقق مطلوب اهداف و مقاصد موردنظر ارتباطی نمی بینند، بلکه آن را حاصل قضا و قدر و دست تقدیر روزگار می دانند.

در حالی که برنامه ریزی و بهبود روش ها، نیاز ضروری به تفکری دارد که مبتنی بر ارتباطی عقلایی بین اهداف و مقاصد با اعمال و روش ها باشد. کنش های احساسی و قمارگونه از دیگر کنش های مضر در جامعه ما هستند سیر تبدیل شهرهای بزرگ به کلان شهرها و شهرهای کوچکتر به شهرهای بزرگتر به شکل نگران کننده ای ادامه دارد.

روستاها به تدریج متروک شده و جمعیت ساکن آن مهاجرت نموده و به حاشیه شهرها پناه برده اند و اراضی کشاورزی روستاهای مجاور شهرها به سرعت موقعیت تجاری و مسکونی یافته و تغییر کاربری می یابند لذا توسعه منابع و بهره برداری اقتصادی از آن را چگونه می توان سامان و سازمان داد تا اهمیت بی بدیل و جایگاه تجدیدناپذیر محیط زیست در آن کاستی نگیرد و هزینه حفظ آن نه بر عهده دولتها که بر عهده خود مردم باشد .

انجام هر طرح توسعه روستایی بدون مشارکت عامه روستائیان نمی تواند به درجه بالایی از موفقیت نایل گردد و مشارکت فعال و داوطلبانه کشاورزان، با توجه به روحیه محافظه کاری ایشان، تنها با اجرای نمونه های عملی و در حد پایلوت و بدست آوردن نتیجه مثبت امکان پذیر است.

مقدمه

قدیمیترین دهکدههای جهان که تاکنون بوسیله حفاران پیدا شده, در خاورمیانه واقع است؛ با رشد و تکامل مراکز روستایی و ظهور کسبوکارهایی غیرازکشاورزی - تجارت, خدمات, حکومت - شهرها بوجود آمدند . بخاطر تمرکز بالای جمعیت در مناطق شهری توام با رشد پرشتاب صنایع و خدمات, به سرعت شهرها توسعه پیدا کردند در حالیکه روستاها به کندی حرکت نمودند .

از نظر تقسیمات کشوری, ”ده  یا ”روستا“ ویا ”آبادی - “ در ایران, کوچکترین واحد سکونتی و اجتماعی-سیاسی است.

امروزه رشد جمعیت جوامع روستایی بدلیل شرایط جدید جهانی و شهری و صنعتی شدن، کفاف ظرفیت های جامعه را نمی کند و بسیاری از خدمات اجتماعی و امکانات زندگی و رفاهی تنها در شهرهاست که قابل دسترسی است، از این رو روستاها با مهاجرت به خصوص نسل جوان خود به شهرها مواجه هستند. حال برای هر گونه پیش بینی و برنامه ریزی ای در جوامع روستایی، شناخت تحولات در سطوح خرد و کلان کشور ضروری است.

شکل - - 1 نمایی از روستا و عوامل موجود برای پایداری

در سطح خرد با کنش هایی مواجه هستیم، که افراد و نهادهای روستایی را هدایت کرده و تحولات اجتماعی را از آن طریق جهت می دهند. تقدیرگرایی روح قالب تفکر و کنش در جامعه روستایی و عشایری ماست. بدین معنی که بسیاری از روستاییان بین اعمال خود و تحقق مطلوب اهداف و مقاصد موردنظر ارتباطی نمی بینند، بلکه آن را حاصل قضا و قدر و دست تقدیر روزگار می دانند.

در حالی که برنامه ریزی و بهبود روش ها، نیاز ضروری به تفکری دارد که مبتنی بر ارتباطی عقلایی بین اهداف و مقاصد با اعمال و روش ها باشد. کنش های احساسی و قمارگونه از دیگر کنش های مضر در جامعه ما هستند. از این روی اساسی ترین نکته برای تحقق هر برنامه ای در جوامع روستایی کشور ما، توجه به این نحوه های نگرش و رفتار و کوشش در جهت تغییر آن ها است. تکیه بر توسعه مشارکتی و آموزش های مستمر و ترویج از جمله راهکارهای پیشنهادی برای عقب نشینی کنش تقدیرگرایی از کارها و امور روزمره به حوادث و اتفاقات غیرمترقبه هستند .

در سطح کلان اجتماعی نیز توسعه جوامع روستایی از روندی برخوردارست که متأثر از تحولات کلان کشور است. فرآیندهای شهرنشینی، توسعه جوامع صنعتی، بهبود خدمات اجتماعی، حاشیه نشینی و برنامه های کلان توسعه کشور، جملگی بر روند تحولات جوامع روستایی تأثیر می گذارند.

شهرها برای تأمین نیازهای شغلی و نیروی کار خود نیاز به مهاجرین روستایی دارند، بنابراین فرآیند مهاجرت از روستا به شهرهای بزرگ طبیعی است، تنها دولت می بایست در ازای عرضه نیروی کار از جوامع روستایی به جوامع شهری و حاشیه نشین، حداقل نیازهای اساسی و تأمین اجتماعی جوامع روستایی و حاشیه نشین را تأمین کند، و باید اشتغال زایی و فرصت های شغلی ای را در این مناطق پدید آورد تا بیکاری موجب مهاجرت بی رویه از روستا به شهر و پناه بردن شان به کارهای خلافکارانه و اعتیاد و سایر جرایم و تخلفات نشود. بنابراین موضوع حمایت از صنایع کوچک روستایی و صنایع دستی و صنایع تبدیلی و تکمیلی در کنار توزیع مناسب و عادلانه خدمات اجتماعی و رفاه اجتماعی و ایجاد فرصت های شغلی می بایست در اولویت برنامه های توسعه کشور قرار گیرند .

اما پرسش اساسی این است که در این میان، توسعه پایدار چگونه مقدور و دست یافتنی می گردد و با توجه به تحولات و توسعه خرد و کلان در کشور و در جوامع روستایی، آیا توسعه درونزا می بایست در دستور کار برنامه های دولت قرار گیرد یا توسعه برونزا؟ در این اثر کوشش شده تا با روش اسنادی به سوی تجزیه و تحلیل ساختار اجتماعی جوامع روستایی رفته و رویکردها و راهکارهای موجود را بررسی کرده و تبیینی از فرآیند توسعه در جوامع روستایی داشته باشیم تا در نهایت با ارایه دلایلی به پیشنهاداتی دست یابیم که توجه ای جامع به توسعه ای پایدار و بلندمدت و همزمان با محرک هایی درونزا و برونزا را مدنظر قرار داده، به طوری که مشارکت های محلی را با افق های علمی فراروستایی تلفیق کرده باشد، به عنوان راه حل کلیدی توسعه کشور و توسعه جوامع روستایی توصیه نماییم

باید بیاموزیم که طبیعت و جانوران دیگر همانند انسان از حقوقی خداداد برخوردارند که باید رعایت شود. تحقق شعار فوق باید به گونه ای باشد که در عین دستیابی به توانمندی های جدید در حوزه های فنی، اقتصادی و اجتماعی، زیست بوم خویش را دچار فرسایش و بحران نسازیم.

لذا توسعه منابع و بهره برداری اقتصادی از آن را چگونه می توان سامان و سازمان داد تا اهمیت بی بدیل و جایگاه تجدیدناپذیر محیط زیست در آن کاستی نگیرد و هزینه حفظ آن نه بر عهده دولتها که بر عهده خود مردم باشد.

به عبارت دیگر چگونه مدلی را برای توسعه اقتصادی در نظر بگیریم که در روند تحقق آن، مشارکت مردم برای کسب سود متکی بر حفظ محیط زیست و پاک نگه داشتن آن باشد و دولتها را نیز از صرف هزینه های گزاف - مالی، انسانی، اداری، حقوقی - برای مقابله با تخریب محیط زیست بی نیاز کند؟ و همچنین چگونه می توان برنامه و گونه ای خاص از توسعه داشت که در روند اجرای آن شاهد شکوفایی ظرفیت های بالقوه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی و زیست محیطی آن باشیم و نه نابودی زیر ساخت ها و امکانات بالفعلی که توانمندی و سازگاری خویش را در طی قرون اثبات کرده است؟

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید