بخشی از مقاله
چکیده
این تحقیق با هدف شناسایی رابطه بین مهارت های مدیریتی با اثر بخشی مدیران مدارس ابتدایی شهر بابل انجام شد. روش تحقیق از نظرهدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مدیران مقطع ابتدایی شاغل در آموزش و پرورش شهر بابل در سال تحصیلی 1395-96 می باشد که تعداد آنها 120 نفر می باشد. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان، تعداد 92 نفر برآورد و به روش تصادفی طبقه ای بر اساس جنسیت تعیین گشته و مورد مطالعه قرار گرفتند.
به منظور گرد آوری داده ها از ابزار پرسشنامه اثربخشی مدیران مدارس، - محقق، - 1393 که پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ 0/87 محاسبه گردیده است و پرسشنامه مهارت مدیران در آموزش وپرورش سلیمانی - 1393 - با پایایی 0/89 ضریب کرونباخ استفاده شد. داده های گرد آوری شده به کمک روش های آمار توصیفی هم چون جداول آماری و درصد فراوانی و آزمون های آمار استنباطی هم چون آزمون ضریب همبستگی پیرسون از طریق نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی اند: میانگین مولفه های مهارت مدیریت و اثربخشی بالاتر از میانگین بودند و بین مولفه های مهارت مدیریت و اثربخشی در بین مدیران مدارس ابتدایی بابل رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد.
.1 مقدمه
نیروی انسانی، گران بهاترین و ارزشمند ترین منبع یک سازمان را تشکیل می دهد، استفاده مؤثر و مفید از سایر منابع از جمله فناوری، سرمایه و محیط در گرو داشتن نیروی انسانی متخصص و متعهد میباشد. در نتیجه توجه به آن و توسعه یادگیری و آموزش آنها در راستای رسیدن به عملکرد مطلوب حرفه ای دارای اهمیت فراوانی است.
امروزه سازمانها به مسأله گزینش رهبران در تمام سطوح، از سرپرستی سطح اول تا بالاترین سطوح اجرائی، تأکید زیادی دارند.روانشناسان صنعتی- سازمانی به این نکته پی برده اند که موفقیت و شکست یک سازمان به طور گسترده به کیفیت رهبران آن وابسته است. تفاوت اساسی میان یک سازمان موفق و غیر موفق غالباً بر حسب رهبری تعریف میشود. گروهها و سازمانها برای اثر بخشی خود رهبری را مدنظر قرار داده اند؛ نتایج تحقیقات نشان میدهد که رهبری مهمترین موضوع در حوزه رفتار سازمانی و روابط انسانی است.
تحقیقات انجام شده طی بیش از 50 سال از رویکرو ویژگیها حمایت متناقضی را به عمل آوردند. به تدریج مردم دریافتند که رهبر موفق، در نوع خاصی از مشاغل موفق و در بقیه ناموفق بوده است - هوی2 و همکاران،. - 2002 در جهان بسیار پیچیده امروزکه بارشد سریع فن آوریهای جدید، سازمانها دائماً با محیطهای متغییر و چالشهای گوناگون درون و برون سازمانی روبرو هستند، ضرورت تغییر در ساختارهای سنتی به نحو گسترده-ای احساس می شود. یکی از این ساختارهای سازمانی، نظام امور اداری و بالاخص سیستمهای ارزیابی عملکرد می باشد.
به همین دلیل در سالهای اخیر مدیریت عملکرد بعنوان یکی از راهبردهای توسعه و به روز آوری منابع انسانی و در نتیجه بهبود کیفیت و بهرهوری نیروی کار به شمار میرود. پر واضح است که نیروی کار متهور و خلاق، خود به عنوان یکی از مؤثرترین ارکان سازمان در تولید و ارائه خدمات به مشتریان محسوب می گردد. معیار سنجش موفقیت هر سازمان، میزان مطلوبیت عملکرد کارکنان آن سازمان میباشد.
بنابراین برای سنجش موفقیت سازمانها به نظامهای منابع انسانی مترقی می باشد که بتوانند با ارائه راهکارهای مناسب و ایجاد هماهنگی لازم بین اهداف سازمان و اهداف کارکنان، بر بهره وری کل مجموعه بیافزاید و سازمان را در رسیدن به اهداف خود هر چه بیشتر یاری نموده و به پیش ببرند، با توجه به دیدگاه فوق نظامهای اداری سنتی که صرفاٌ به سنجش و ارزیابی عملکرد با دیدگاه تنبیهی میپردازند، عملاً از کارایی لازم جهت ایفای نقش در جهان امروزی برخوردار نیستند.
نظامهای سنتی باعث ایجاد تعهد سازمانی لازم در کارکنان نمیشوند و از این لحاظ دارای نقصان می باشند چه این گونه نظامها با توجه به دیدگاه تنبیهی که نسبت به ارزیابی عملکرد کارکنان دارند، با اعمال کاهش منزلت کارکنان با تعلیقات انضباطی و پرداختی باعث عدم تعهد کارکنان میگردند. دشواری آموزش و پرورش در آن است که متغییرهای بسیاری در آن تأثیر می گذارند چرا که از یک سو با انسان سروکار دارد چون انسان، موجودی پیچیده است از این رو نظام آموزشی و مدیران آن به ایفای دشوارترین و پرمسئولیتترین وظایف اجتماعی اشتغال دارند و از سوی دیگر با عوامل فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه ملی و جهانی سر و کار دارد و همچنین از طرف دیگر باید علوم فنون و میراث فرهنگی را به گونهای متحول و پویا به نسل جدید منتقل کند.
بدیهی است که اجرای چنین رسالتی بدون برخورداری مدیران از دانش، تجربه و مهارت کافی و لیاقت و شایستگی، امکان پذیر نیست. رهبران اثربخش، اساسیترین و نایابترین منابع هر سازمان هستند. شکست هر سازمان را در زمینه دستیابی به بهرهوری بهینه، میتوان تا حدودی مربوط به مدیریت و رهبری غیرکارآمد آن سازمان دانست - ساعتچی،. - 1379 آموزش و پرورش به عنوان اساس و زیربنای توسعه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هر جامعه است، که امروزه در اغلب کشورها به عنوان صنعت رشد قلمداد میشود و بیشترین بودجه دولتی را پس از امور دفاعی به خود اختصاص میدهد.
از آنجایی که بخش قابل توجهی از فعالیتهای آموزش و پرورش در مدارس صورت می-گیرد مدارس به عنوان یک نظام اجتماعی حساس و مهم، از جایگاه خاصی برخوردارند. مدارس در صورتی خواهند توانست وظیفه خطیری را که به دوش آنهاست به نحو احسن انجام دهند که سازمانهای سالم و پویایی باشند - شریعتمداری،. - 1390 مدیر محور اصلی و نکته اتکاء کلیه فعالیتهای آموزشی و پرورشی در سطح مدارس و محیط های آموزشی میباشد. مدیر آموزشی نقش حیاتی در پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت دارد.
او باید دارای ویژگیها و تواناییها و مهارتهای خاصی باشد تا بتواند با کمال اطمینان کودکان، نوجوانان و جوانان را به دست او سپرد، باید عوامل لازم و مؤثر در تربیت دانش آموزان و اداره آموزشگاهها را بشناسد از همه مهمتر بداند و بتواند که چگونه باید با آنها و برای آنها کار کند - میر کمالی،. - 23:1384 یوکل - 20023 - وهم نورت هاوس - - 20044سه طبقه بندی مهم به خصوص را در رابطه با مهارت ها بحث می کنند،که با اثربخشی مدیران مرتبط است:فنی، بین فردی،مفهومی - سلیمانی ،. - 261:1392 مهارت به تواناییهای قابل پرورش مشخص که در عملکرد و ایفای وظایف منعکس می شود، اشاره می کند. منظور از مهارت، توانایی به کار بردن مؤثر دانش و تجربه مشخصی است ضابطه اصلی مهارت داشتن، اقدام و عمل موثر در شرایط متغییر است.