بخشی از مقاله
چکیده:
در عصر حاضر که سازمان ها ، محیط هایی روز به روز پویاتر و چالش برانگیز تر هستند؛ فرهنگ سازمانی یکی از عناصر مهم مدیریت تغییر در سازمان است که باید با سایر عناصر تشکیل دهنده سازمان هماهنگ باشد. جهاددانشگاهی یکی از متولیان پیشگام، الهام بخش و موثر حوزه فرهنگ، آموزش و پژوهش در مسیر توسعه پایدار کشور با تعامل سازنده در عرصه ملی و بین المللی است که ارتقا فرهنگ سازمانی و روند رو به رشد در آن بسیار مهم و دستیابی به آن مستلزم برنامه ریزی و مدیریت مناسب است.
از این رو این پژوهش در صدد است تا با به کار گیری الگوی فرهنگ سازمانی دنیسون که یکی از پرکاربردترین و کامل ترین الگوها است ابعاد فرهنگ سازمانی را در سازمان جهاددانشگاهی گیلان به عنوان یک سازمان دانش محور بررسی نماید. در این پژوهش، کارمندان دارای تحصیلات کارشناسی و بالاتر که به کارهای تخصصی آموزشی، پژوهشی، فرهنگی و فنی و تولیدی می پردازند به عنوان کارکنان دانشی درنظر گرفته شده اند. کارکنان دانشی، افرادی هستند که با پردازش اطلاعات موجود برای ایجاد اطلاعات جدید؛ ارزش افزوده ای را برای سازمان پدید می آورند که می توان به کمک آن به تعریف و حل مسائل پرداخت.
این پژوهش با توجه به مبانی نظری و عملی از نوع پژوهش های کاربردی و از نظر روش، توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری از کلیه کارکنان دانشی جهاددانشگاهی گیلان به تعداد 117 نفر تشکیل می شود که نمونه آماری برابر با تعداد کل افراد جامعه می باشد.
ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون - - 2000 است. اطلاعات حاصل از کد گذاری با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. براساس یافته ها، در میان ابعاد چهارگانه فرهنگ سازمانی، بیشترین امتیاز مربوط به بعد »انطباق پذیری« بوده است. در بین شاخص های دوازده گانه مطرح شده در مدل نیز، شاخص »یادگیری سازمانی« در بهترین وضعیت قرار دارد. این پژوهش که منجر به شناسایی هرچه بهتر نقاط قوت و ضعف شاخصه های فرهنگ سازمانی شده است، زمینه ساز گامی مهم جهت بهبود شرایط و حرکت به سمت نقطه مطلوب خواهد بود.
مقدمه
سازمان های امروزی، قبل از هر چیز باید به ایجاد تغییرات بنیادین در بینش های کارکنان و ایجاد تحول در سطوح مختلف فردی، گروهی و سازمانی و قبل از آن شناسایی و بررسی دقیق فرهنگ سازمانی اقدام کنند. تجزیه و تحلیل وضعیت موجود فرهنگ سازمانی، از مهم ترین عوامل موثر بر ایجاد فرهنگ سازمانی کارآمد است.
سازمان ها از گروهی افراد تشکیل شده اند و همه گروه ها برای خود هنجارهایی را به وجود می آورند که به عنوان معیارهایی مورد قبول اعضای آن قرار می گیرند. فرهنگ سازمانی پدیدهای در سازمان است که همه اعضاء اتفاق نظر دارند یک دست ناپیدا افراد را در جهت نوعی رفتار نامرئی هدایت می کند. شناخت و درک چیزی که فرهنگ سازمان را می سازد و همچنین شیوه ایجاد و دوام آن، به ما کمک می کند تا بهتر بتوانیم رفتار افراد در سازمان را توجیه کنیم.
مرور نوشته های صاحب نظران، نشان دهنده این واقعیت است که فرهنگ سازمانی، رفتار کارکنان را در سازمان شکل می دهد، تاثیر بسزایی بر رفتار مدیران و کارکنان در تمام سطوح سازمان داشته و می تواند توانایی یک سازمان را در تغییر جهت گیری استراتژیک آن، تحت تاثیر قرار دهد.
اهمیت فرهنگ سازمانی و ارزیابی آن به واسطه اسکات و همکارانش مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. تحقیقات ایشان نشان می دهد که فرهنگ سازمانی در حفظ و سلامتی توسعه سازمانی نقش اساسی دارد. تمایل به تغییر سازمانی برای حفظ و سلامتی رشد سازمان از این باور که فرهنگ یک سازمان با عملکرد آن مرتبط می باشد، نشأت می گیرد.
اسکات و همکارانش معتقد هستند که فرهنگ سازمانی از چهار بعد، عملکرد و کارایی سازمان را تحت تاثیر قرار می دهد - دیوید سون1، - 2004اولاً،. فرهنگ ممکن است باعث پیشبرد کارایی اقتصادی شرکت از طریق ارتقاء اعتماد به نفس و سطوح شخصیتی کارکنان در داخل سازمان بشودثانیاً،. از طریق ایجاد یک مکانیسم تشویقی از طریق افزایش بهره وری سازمان باعث افزیش دارایی های شرکت شودثالثاً،. کلیه اهداف اقتصادی و اجتماعی را که سازمان بدنبال رسیدن به آن ها می باشد تحت تاثیر قرار دهدرابعاً،. فرهنگ سازمانی ممکن است باعث تقویت ساختار ارتباطی و هماهنگی سازمان گردد.
همچنین مطالعات انجام شده به وسیله اسکات و همکارانش نشان می دهد که تاثیر فرهنگ سازمانی در حفظ سلامتی سازمان از طریق ایجاد تیم های کاری، هماهنگی و همبستگی بین بخش های مختلف که نهایتاً منجر به بهبود کیفیت مستمر می شود، صورت می گیرد
مطالب یاد شده و بسیاری از تحقیقاتی که در زمینه فرهنگ سازمانی انجام شده است، نشان می دهد که شناخت فرهنگ سازمانی به عنوان یک ضرورت مهم، در اولویت فعالیت های مدیران سازمان ها قرار دارد، چون با شناخت درست و دقیق این فرهنگ و آشنایی با ویژگی های آن، مدیریت می تواند برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت خود را سامان داده و خود را برای رویارویی با بازار سرشار از تحول و رقابت آماده نماید.
فرهنگ سازمانی درواقع بخش مکمل عملکرد سازمان می باشد. غنای این فرهنگ سبب ایجاد همدلی درمیان اعضای یک سازمان می شود.عدم توجه به فرهنگ سازمانی، باورها و ارزشهای کارمندان اگر منجر به شکست سازمان و نرسیدن به اهداف و چشم انداز سازمان نشود، حداقل اشکالات عدیده ای را در روند حرکت رو به رشد سازمان ایجاد می کند.
شناسایی فرهنگ سازمانی به مدیران کمک میکند تا با آگاهی و دید کامل تری نسبت به فضای حاکم بر سازمان از نقاط قوت آن استفاده نموده و برای نقاط ضعف؛ تدابیر و اقدامات لازم را پیش بینی نمایند
بسیاری از صاحب نظران بر این عقیدهاند که فرهنگ سازمانی، سیستمی از استنباط مشترک است که اعضاء نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می شود. همچنین فرهنگ سازمانی، در بر گیرنده عقاید ریشه دار عمیق، ارزشها و هنجارهای مشترک اعضای سازمان می باشد و زیربنای تغییر و تحول سازمانی است.
یکی از مطالعات معروف و متداول در زمینه فرهنگ سازمانی منتسب به دانیل دنیسون است که بر مبنای چهار ویژگی فرهنگی شامل انطباق پذیری، رسالت یا ماموریت، مشارکت و سازگاری و دوازده شاخص مدیریتی شامل ایجاد تغییر، مشتری گرایی و یادگیری سازمانی، قصد و جهت گیری استراتژیک، اهداف و مقاصد، چشم انداز، توانمند سازی، کار گروهی، توسعه قابلیت ها، ارزشهای بنیادی، توافق و هماهنگی، انسجام استوار است. بنابر این سازمان های موفق سازمان هایی هستند که انطباق پذیر بوده، دارای سازگاری بالایی می باشند و به شدت مشارکت در کار را پرورش می دهند و البته همه این ها را در زمینه ماموریت مشترک انجام می دهند
جهاددانشگاهی یک سازمان فرهنگی، آموزشی و پژوهشی و دارای کارکنان دانشی است که نقش موثری در فرایند تعاملی بین دانشگاه، صنعت و دولت ایفا می نماید. به همین دلیل از یک سو عملکرد آن در توسعه و پیشرفت کشور حایز اهمیت است. از سوی دیگر توانمندی و بقاء آن تا حد زیادی به دانشی وابسته است که زاییده اندیشه منابع انسانی آن است. تلاش برای تبدیل شدن به سازمان دانش محور در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که ویژگی های فرهنگی مورد نیاز در سازمان وجود داشته باشد.
دانش نیز درصورتی می تواند به طور موثر در سازمان خلق و تسهیم شود که مورد حمایت فرهنگ سازمان قرار گیرد - ونگ و چنج2،. - 2007 بنابر این مطالعه چگونگی ابعاد فرهنگ سازمانی می تواند تفاوت های بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب را آشکار کرده و پیامدهای مهمی جهت اخذ تصمیمات مطلوب تر در راستای شکل دهی فرهنگ سازمانی کارآمد ، رشد و توسعه سازمان داشته باشد. درواقع، فرهنگ سازمانی نیروی انسانی شاغل در آن می تواند در موفقیت یا عدم موفقیت این سازمان و به تبع آن توسعه پایدار تاثیرگذار باشد.