بخشی از مقاله
چکیده
استقرار یک سیستم جامع که جوابگوی چالشهای مدیریتی و مشکلات اجرایی بر سر راه ساخت پروژههای تونلسازی شهری باشد، میتواند در بالا بردن کیفیت محصول نهایی - تونل - مورد رضایت کارفرما، نقش بسزایی داشته و از افزایش هزینه و طولانی شدن برنامه زمانبندی، پیشگیری نماید. هدف از این پژوهش شناسایی موانع و ارائه راهکار برای پیادهسازی مدیریت کیفیت جامع در پروژههای تونلسازی شهری میباشد.
در این راستا با مطالعات کتابخانهای مفهوم مدیریت کیفیت جامع و موانع پیادهسازی آن جمعآوری شده و با مراجعه به شرکتهای دستاندرکار ساخت تونل شهری، جامعه آماری 2500 نفری از کلیه کارکنان انتخاب گردیده است. سپس با در نظر گرفتن شاخصهای تعهد مدیریت، ساختار سازمانی، توانمندسازی و آموزش پرسنل، دادهها از طریق پرسشنامه جمعآوری شده و مورد تحلیل آماری قرار گرفته است.
نتایج حاکی از آن است که مدیران پروژههای ساخت و ساز از تعهد لازم برای استقرار مدیریت کیفیت جامع برخوردار بوده و ساختار سازمانی تهیه شده توسط آنها، قابل قبول میباشد. همچنین توانایی مدیران پروژههای تونلسازی در توانمندسازی کارکنان خود، مطلوب ارزیابی شده و اعتقاد پرسنل بر این است که میتوان برای آموزش مستمر کارکنان، برنامههای مناسبی را در پروژهها ایجاد نمود.
.1 مقدمه
ساخت و ساز یک نوع تولید است. محصولات و فرآیندهای آن تا حدودی پیچیده و متفاوت از سایر صنایع است. امروزه توجه بسیاری از کشورها به احداث سازههای زیرزمینی برای کاربردهای عمرانی معطوف شده است. تونلها و شبکه متروی شهری از جمله سازههایی هستند که در شهرهای پر جمعیت با توجه به محدودیتهای فضای سطحی، به عنوان راهکارهای غیر قابل اجتناب جهت گسترش مسیرهای ارتباطی، در حال ساخت و ساز و اجرا میباشند. در صنعت تونلسازی چالشهای مدیریتی و اجرایی بسیاری وجود دارد که در مراحل اجرا و بهرهبرداری، گریبانگیر شرکتهای دست اندرکار ساخت تونل هستند، که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود .
-1 هماهنگی با شهرداری و سازمانهای وابسته به آن - شهرداری مناطق ، معاونت ترافیکی -
-2 هماهنگی با سایر سازمانهای خدماتی نظیر مخابرات و پلیس راهور و غیره
-3 تملک دائم یا موقت اراضی یا ساختمانهایی که در محدوده طرح هستند.
-4 نبودن سازمان تخصصی بهرهبرداری از تونل
-5 کمبود نیروهای متخصص در زمینه ساخت تونلهای شهری - پرسنل سرپرستی کارگاهی و اجرایی -
-6 فقدان آموزشهای تخصصی مناسب به پرسنل درحین کار این مشکلات باعث عدم دستیابی شرکتها به اهداف خود در زمانبندی محاسبه شده اولیه میگردند. بنابراین شرکتها بایستی سیستمی کارآمد و جامع را درون خود پایهگذاری کنند تا بتوانند با ایجاد یک ساختار مناسب در درون خود و توانمند ساختن پرسنل و بخشهای کاری، جوابگوی برطرف کردن مشکلات سر راه ساخت این تونلها باشند.
تاکنون مدیریت کیفیت جامع به صورت گستردهای در سازمانهای تولیدی، اقتصادی و در نظامهای علمی مورد استفاده قرار گرفته است.[1] کشورهای مختلف جهان به این نتیجه رسیدهاند که برای حفظ و بقای خود باید فلسفه مدیریت کیفیت جامع را بپذیرند و آن را به اجرا در بیاورند. [2] لذا از این سیستم استقبال نموده و نتایج قابل قبولی هم از کاربرد آن گرفتهاند.
از اهمیت بکارگیری مدیریت کیفیت جامع در صنعت ساخت و ساز می توان به دیوید آردیتی و همکارش اشاره کرد که در مقاله خود با عنوان مدیریت کیفیت جامع در روند ساخت وساز، عواملی را که در هر مرحله از پروژه بر روند کیفیت ساخت و ساز تاثیر گذار است - تعهد مدیریت، آموزش، کار گروهی، هزینه کیفیت و... - ، مورد بررسی قرار دادهاند.[3 ]
مدیریت کیفیت جامع، بر مشتری و از آن مهمتر بر رضایت مشتری تاکید میورزد. این سیستم با ایجاد ساختاری مناسب در یک شرکت، با مشارکت تمامی کارکنان و همچنین با به وجود آوردن تعهد در مدیران، آموزش پرسنل و توانمندسازی آنها، به دنبال ایجاد شرایطی است که شرکتها بتوانند جوابگوی خواستهها و انتظارات مشتریان در محصول تولیدی خود باشند.
با توجه به اهمیت مدیریت کیفیت جامع و نتایج حاصل از اجرای آن در صنایع دیگر و ضرورت توجه به مشتریان و جلب رضایت آنان جهت بقای شرکتها و حفظ موقعیت آنها در محیط متحول امروز، برآن شدیم تا در این پژوهش به شناسایی موانع و ارائه راهکار برای پیاده سازی مدیریت کیفیت جامع - TQM - در پروژه های تونلسازی شهری بپردازیم، تا اگر شرکتی قصد داشته باشد به اجرا و پیادهسازی این سیستم اهتمام ورزد، بتواند از نتیجه این کار به عنوان یک ابزار و راهنما استفاده نماید. از این رو در این پژوهش با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، به مروری بر ادبیات موضوع نموده و در مرحله بعد به دنبال شناسایی موانع پیادهسازی مدیریت کیفیت جامع - TQM - در پروژههای تونلسازی شهری از طریق پرسشنامه و همچنین ارائه راهکار برای آن هستیم.
.2 ادبیات موضوع
مدیریت کیفیت جامع نگرشی است که بر مبنای آن مدیریت سازمان با مشارکت تمامی کارکنان، مشتریان و تأمین کنندگان، به بهبود مستمرکیفیت که منجر به جلب رضایت مشتری می شود، میپردازد.[4] همچنین مدیریت کیفیت جامع تمام کارکردهای سازمان را مورد توجه قرارمیدهد و سیستمی است که وظایف مرتبط به هم را در تمام سطوح ادغام میکند، یک رویکرد سیستمی است که تمام تعاملات بین عناصر مختلف سازمان را در نظر میگیرد.[5] از دانشمندانی که به طرح نظریات خویش در امر مدیریت کیفیت جامع پرداختهاند میتوان به دمینگ و کرزابی اشاره نمود. دمینگ روش مدیریتی جدیدی را تدوین کرد که اکنون مدیریت کیفیت جامع نامیده میشود و از نظر وی دارای چهارده اصل میباشد که چند اصل آن در زیر بیان شده است.
-1 ایجاد هدفهای پایدار برای سازمان به منظور بهبود مستمر محصولات و خدمات
-2 قبول یک فلسفه جدید مدیریت
- 3 نهادینه کردن آموزش
-4 بر طرف کردن ترس و ایجاد اعتماد در فضای نوآوری
-5 تعلیم و برقراری رهبری
-6 تشویق و گسترش آموزش -
7 ایجاد ساختاری مناسب.[6] کرزابی نیز همانند دمینگ در چهارده اصل نظریاتش ارائه شده است که به شرح زیر می باشد.
-1 تعهد مدیریت
-2 برنامه بهبود کیفیت
-3 اندازه گیری کیفیت
-4 تعیین هزینه های کیفیت
-5 آگاهی کارکنان
-6 اقدامات اصلاحی
-7 برنامهریزی برای کار بدون نقص
-8 آموزش کارکنان
-9 روز کاری بینقص
-10 تعیین هدف
-11 تعیین علل اشتباه
- 12 تشویق کارکنان
-13 شورای کیفیت
- 14 تداوم فرآیند.[7] مهمترین مرحله در فرآیند برنامه ریزی جامع، تعیین و تدوین اهداف آینده سازمان است. این وظیفه خطیر به عهده مقامات سطوح بالای سازمان است و آنان باید اهداف آینده سازمان را به درستی بشناسند و بیان کنند. تعیین هدف شامل درک و تشخیص صحیح ماموریتها و مقاصد سازمان و بیان آنهاست.[8] برای نیل به هدفها، سازماندهی گامی ضروری است.
به کمک این فعالیت است که هدف کلی و ماموریت اصلی سازمان در قالب هدفهای جزئیتر و وظایف واحدها شکسته و تحقق آن میسر می شود. در سازماندهی، وظایف واحد و اختیارات و مسئولیتهای واحدها و پستها مشخص و نحوه هماهنگی و ارتباط بین آنها معین می شود. مدیران باید در محیط متغیر و متحول امروز، به طور مستمر ساختار سازمانی خود را با شرایط محیطی تطبیق دهند و اصلاحات لازم را در آن به عمل آورند. [8] آموزش کارکنان نیز یک امر حیاتی و اجتنابناپذیر است که باید بطور مستمر با مجموع فرآیندهای مدیریت مورد توجه قرار گیرد تا سایر فعالیتهای مدیریت بتواند مثمرثمر واقع گردد.
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین عوامل پیروزی شرکتها برای مواجهه با چالشهای متعدد به منظور بقا در عرصه رقابتی، توانمندسازی نیروها است که این توانمندی جز به مدد آموزش هدفمند و جهت دار امکان پذیر نمیباشد. توانمندسازی بطور کلی قدرت تصمیمگیری و اقدام را به کارکنان داده و اختیارات و مسئولیتهای بیشتر به آنها برای انجام وظایفشان و در نهایت تامین رضایت مشتریان اعطاء مینماید.[9]
توانمندسازی نیروی انسانی، ترجمان تفاوت بین موفقیت و شکست درخواستن*TQM است، مگر اینکه کارکنان فرصت برنامه ریزی و اجرا نسبت به کار خودشان بدست آورده و امکان خلاقیت برای مشارکت در بهبود فرآیندها را کسب نمایند. کارکنان توانمند شده می دانند چگونه مهارتها و تجربیات خودشان را در انجام وظایف بکار برده و آنها توان قضاوت مناسب همراه با احساس خوبی از مسئولیت پذیری را بدست میآورند.[10] از این رو در این مقاله ما با در نظر گرفتن شاخصهای تعهد مدیریت، ساختار سازمانی، توانمندسازی و آموزش پرسنل می خواهیم به بررسی موانعی که بر سر راه پیادهسازی مدیریت کیفیت جامع در پروژههای تونلسازی وجود دارند، بپردازیم.
.3 پیشینه تحقیق
رضا اسماعیل پور در تحقیق خود با عنوان " نقش مدیریت عالی در سیستم مدیریت کیفیت جامع" به بررسی اینکه مدیران عالی شرکتها چگونه می توانند سیستم TQM را در سازمانهای خود پیادهسازی کنند، پرداخته است. محقق اقدام به ارائه الگوی نقش و وظایف مدیران عالی در این نظام و نیز طراحی مدلی برای اجرای نظام کیفیت جامع نموده است.[11]